۲-۵ – گردشگری و توسعه روستایی

در اوایل دههء ۱۹۸۰، مناطق روستایی در بسیاری از کشور­های پیشرفته و کشور­های در حال توسعه ازتحولات زیر بنایی در اقتصاد ملی و ناحیه­ای تأثیر پذیرفتند، اما مناطق کمی توانستند از مشکلات کاهش جمعیت، پایین آمدن سطح اشتغال­زایی و در­آمد، خدمات دولتی کم و از دست­دادن هویت روستایی و فرهنگی رهایی پیدا کنند. ‌بنابرین‏ باید پذیرفت اتخاذ سیاست­های جدید برای کمک به بهبود اقتصادی اجتماعی جوامع روستایی نیاز بود. ‌بنابرین‏ در شرایط کنونی نیز توجه به توسعهء فعالیت­های دیگر اقتصادی در جوامع روستایی نظیر؛ صنایع­روستایی، صنایع­تکمیلی و فرآوری محصولات کشاورزی و گردشگری روستایی ضروری است. این فعالیت­ها با وجود این که تمرکز کمتری بر منابع طبیعی تولید دارند، می ­توانند بسیار به پایداری و رشد اقتصادی جوامع روستایی کمک کنند (شریف زاده و مراد نژاد، ۱۳۸۱، ص ۵۷ در رضوانی،۱۳۸۷، ص۸۱).



‌بنابرین‏ گردشگری روستایی به عنوان یک کارکرد فرا­ساختاری، از راه مشارکت با سایر بخش­های اقتصادی گسترش و تداوم می­یابد و به تبع آن در رشد سایر بخش­های اقتصادی جامعه نیز نقش دارد. در این راستا اهمیت خاص صنعت گردشگری به دلیل افزایش تعاملات اقتصادی، رشد بخش­های مختلف اقتصادی و گسترش تعاملات اجتماعی بین جوامع روستایی و شهری و ملل مختلف است. تنوع سازی اقتصاد روستایی و تعیین راهبرد­های جایگزین، مانند گردشگری، فرصت­های شغلی متعددی را در سکونتگاه­های روستایی به وجود ‌می‌آورد (قادری،۱۳۸۲، ص ۱۴۹ در همان منبع). گردشگری روستایی از یک طرف می ­تواند نقش مهمی را در متنوع­سازی اقتصاد جوامع روستایی در قالب صنعت گردشگری ایفا کند و از طرف دیگر می ­تواند وسیله­ای برای تحریک رشد اقتصادی ملی (از راه غلبه بر انگاره­های توسعه نیافتگی و بهبود استاندارد زندگی مردم محلی) باشد. هم چنین این صنعت می ­تواند نقش عمده­ای را در توانمند­سازی مردم محلی، توسعه منابع انسانی، تنوع و رشد اقتصادی و همچنین خلق فرصت­های شغلی جدید در ارتباط تنگاتنگ باسایر بخش­های اقتصادی و اجتماعی ایفا کند. آنچه مسلم است صنعت گردشگری به عنوان یک کارکرد اقتصادی مکمل در کنار سایر فعالیت­های تولیدی و خدماتی در سطح مناطق روستایی و محلی جریان دارد، و می ­تواند به عنوان ابزار توسعهء اقتصادی در جوامع محلی نقش ایفا کند (شریف زاده و مراد نژادی، ۱۳۸۱، ص ۵۷ در همان منبع، ص ۸۲).

به هر حال گردشگری به ‌عنوان ابزاری برای توسعهء روستایی را ‌می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد:

    • احیا و ساماندهی دوباره فعالت­های اقتصادی محلی و بهبود کیفیت زندگی؛


    • درآمد مازاد در کنار بخش­های کشاورزی، صنعتی و خدماتی و همچنین کمک­های متنوع به در­آمد ناشی از خرید و فروش محصولات کشاورزی؛

    • احتمال برقراری ارتباطات اجتماعی جدید به ویژه با از میان بردن انزوای نواحی و گروه ­های اجتماعی دور­افتاده­تر؛

    • فراهم کردن فرصت­هایی برای ارزیابی دوبارهء میراث و نماد­های آن، منابع طبیعی سرزمین، دسترسی به فضا­های آزاد و هویت مکان­های روستایی؛

    • یاری رساندن به پایداری اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی؛

    • کمک به ارزش­های اقتصادی کیفیت تولیدات مواد غذایی حاضر، ساختمان­های بی استفاده و رها ­شده، مناظر و فرهنگ منحصر به فرد؛

    • تجدید حیاط اقتصاد ملی و بهبود کیفیت زندگی؛

    • درآمد تکمیلی برای کشاورزی، صنایع­دستی و بخش خدمات (گر چه انواع مختلف گردشگری مشارکت به نسبت کمی درآمد مزارع دارند)؛

    • امکان برقراری تماس­های اجتماعی، به ویژه در نواحی روستایی دور دست و بین گروه ­های اجتماعی منزوی؛

    • کمک به سیاست­های پایداری زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی؛ و

  • کمک به درک اقتصاد ویژه، تولید مبتنی بر کیفیت مواد غذایی، و ساختمان­­های استفاده نشده و متروک، مناظر خاص، فضا ها و فرهنگ.

از طرف دیگر، در این زمینه باتلر و کلارک معتقد­اند گردشگری در نواحی روستایی لزوماً راه حل جادویی برای توسعهء نواحی روستایی نیست. ملی با توجه به نشت­های در­آمدی، ضریب های تکاثری در حال افول، دستمزد اندک، کار وارداتی و محافظه ­کاری سرمایه ­گذاران در بخش گردشگری، حداقل در شرایطی که اقتصاد روستایی ضعیف باشد، می ­تواند موجب تولید و توزیع در­آمد و اشتغال شود. در این شراط قبل از اینکه گردشگری نقطه اتکای توسعهء روستایی شود، بهتر است زمینه ساز اقتصاد متنوع و تلفیقی گردد (رضوانی، ۱۳۸۷، صص ۸۲ و۸۳ ).

به هر حال دیدگاه ­ها و نظریات مختلفی ‌در مورد توسعهء گردشگری در نواحی روستایی و نحوهء ارتباط آن با توسعهء روستایی وجود دارد، به گونه ­ای که بسیاری توسعهء گردشگری را راه حل بسیاری از مشکلات نواحی روستایی می­دانند، و به همین دلیل گردشگری عنصری اساسی برای احیاء و بازسازی نواحی روستایی شناخته می­ شود. بعضی آن را به عنوان بخشی از بازار گردشگری روستایی می­دانند و معتقدند ‌می‌توان آن را با اشکال دیگری مقایسه کرد. برخی نیز معتقدند که گردشگری روستایی را ‌می‌توان به عنوان فلسفه­ای برای توسعهء روستایی محسوب کرد.

۲-۶ – تعریف گردشگری پایدار

با توجه به ضرورت مشارکت مفاهیم توسعهء پایدار در توسعهء گردشگری، نویسندگان بسیاری برای تعریف یا توصیف گردشگری پایدار تلاش کرده ­اند اما یک تعریف پذیرفته شده جهانی وجود ندارد. سازمان جهانی گردشگری (۱۹۹۸) تعاریف پذیرفته شده را توسعه می­دهد و اظهار می­ کند، «گردشگری پایدار به منظور تأمین نیاز­های جاری افراد و گروه ­های دارای نفع توسعه یافت، ضمن اینکه این منابع را برای استفاده در آینده نیز حفظ می­ کند. این منابع شامل منابع زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی است».

‌بر اساس دیدگاه فدراسیون پارک­های ملی و طبیعی مجارستان، گردشگری پایدار در بر گیرنده تمامی فعالیت­های مربوط به مدیریت و گسترش صنعت گردشگری است، که موجب تداوم فرایند­های مربوط با توجه به ساخت­ها و کارکرد­های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیست محیطی می­ شود. همچنین «بنیاد جهانی حیاط وحش» گردشگری پایدار را به عنوان نوعی گردشگری تعریف می­ کند که متناسب با ظرفیت­های طبیعی موجود و به منظور باز تولید و بهره ­برداری پایدار از منابع طبیعی عمل می­ کند، مشارکت مردم محلی و تقسیم عادلانهء منافع حاصل از کارکرد­های گردشگری در بین مردم و توجه به خواسته­ های مردم و گروه ­های محلی، مورد توجه اساسی است.

باتلر نیز در سال ۱۹۹۳، گردشگری پایدار را شکلی از گردشگری تعریف کرد که بتواند در یک محیط در زمان نامحدود ادامه یابد و از نظر انسانی و فزیکی به محیط زیست صدمه نزند و تا بدان حد فعال باشد که به توسعهء سایر فعالیت­ها و فرایند­های اجتماعی لطمه وارد نیاورد. برمول و لن توسعه پایدار گردشگری را در گرو انجام طرح­هایی می­دانند که با اجرای آن ها، احیای دراز مدت منابع طبیعی و انسانی در فعالیت­های گردشگری تحقق پیدا کن (رضوانی، ۱۳۸۷، ص ۱۱۹و ۱۲۰).



شکل ۲-۱ : ابعاد گردشگری پایدار و روابط متقابل بین آن ها

منبع: (رضوانی، ۱۳۸۷، ص ۱۲۰)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...