پایان نامه ها و مقالات تحقیقاتی – ۳-۳-روش نمونه گیری و حجم نمونه: – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
تفاوتهای جنسیتی در مدل جهتگیری اهداف پیشرفت وجود ندارد (چان و چینوو، ۲۰۱۲).آموزش راهبردهای یادگیری در هر دو گروه فراگیران دختر و پسر تاثیر معنادار و بزرگی بر پیشرفت تحصیلی آنها دارد (امینی، ۱۳۸۷) بنابرین میتوان نتیجه گرفت که جنسیت نقش تعدیل کننده بر روابط بین آموزش راهبردهای یادگیری بر پیشرفت تحصیلی ندارد (عرفانیآداب و همکاران، ۱۳۹۱). بین یادگیری اهداف پیشرفت با استراتژی های یادگیری ( شناختی و فراشناختی) و استرس تحصیلی رابطه معنادار مثبت وجود دارد و استرس تحصیلی بر اساس مؤلفه های جهتگیری هدف و استراتژی یادگیری قابل پیش بینی است و این متغیرها در مجموع ۶/۹ درصد از واریانس استرس تحصیلی را در بین دانشجویان پیش بینی میکنند (کدیور و همکاران، ۱۳۹۰). رابطه روش مطالعه سطحی با پیشرفت تحصیلی منفی، و رابطه روش مطالعه عمقی با پیشرفت تحصیلی مثبت است (جعفرینژاد و همکاران، ۱۳۹۰؛ کوپمان و همکاران، ۲۰۱۴). بین زیرگروههای علمی از نظر خودتنظیمی تفاوت معناداری وجود داشت . دانشجویان گروه انسانی نسبت به دانشجویان گروه فنی و علومپایه و دانشجویان گروه علومپایه نسبت به دانشجویان گروه فنی از راهبردهای خودتنظیمی بیشتری استفاده میکردند. همچنین دانشجویان گروه انسانی از دانشجویان دو گروه دیگر متبحرتر و اجتنابیتر بودند و در مجموع زنان از مردان هدفمندتر بودند (تجری و همکاران، ۱۳۹۰). در کاربرد راهبردهای مطالعه و یادگیری بین دو گروه دانشجویان با پیشرفت تحصیلی بالا و دانشجویان با پیشرفت تحصیلی پایین، تفاوت معناداری در سطح ۰٫۰۱ مشاهده شد (اکبری و همکاران، ۱۳۹۰). جهتگیری هدف یادگیری (تسلط) با خودتنظیمی یادگیری و پیشرفت تحصیلی دارای قدرت پیش بینی کنندگی مثبت و معنادار بوده است و تنها برای گروه پسران در پیشرفت تحصیلی قدرت پیش بینی کنندگی معناداری نداشته است. از سویی جهتگیری پرهیز از شکست دارای قدرت پیش بینیکنندگی منفی و معناداری با متغیرهای وابسته بوده است (خادمی و نوشادی، ۱۳۸۵) . هدف پرهیز از شکست در تمامی ابعاد پیش بینیکننده منفی بود (جوکار، ۱۳۸۴). جهتگیری هدفی عملکردی توان پیش بینی ۱۱٪ از تغییرات پیشرفت تحصیلی را دارد (ویسانی و همکاران، ۱۳۹۱). در میان پنج متغیر مربوط به راهبردهای یادگیری خودتنظیم، خودکارآمدی تاثیر بسیار قویتری بر عملکرد تحصیلی دانشجویان دارد (پنگ، ۲۰۱۲؛ شریفی و تنگستانی،۱۳۹۱؛ عابدینی و همکاران، ۱۳۸۹؛ البرزی و سیف، ۱۳۸۱) . نتایج نشان داد که اهداف آینده با انگیزش درونی
(جهتگیری شغلی، اجتماعی و خانوادگی) رابطه قویتری با جهتگیری رویکردی – تبحری در مقایسه با رویکردی – عملکردی دارد. در حالی که اهداف آینده با انگیزش بیرونی(جهتگیری شهرت و ثروت) رابطه قویتری با جهتگیری رویکردی- عملکردی در مقایسه با رویکردی- تبحری دارد
(لی و همکاران، ۲۰۱۰). از میان مؤلفه های راهبردهای یادگیری خودتنظیم، باورهای انگیزشی و
بهخصوص خودکارآمدی بیشترین نقش را در پیشرفت تحصیلی نشان داد و پیشرفت تحصیلی دانشجویان بیش از آنکه به وسیله متغیرهای شناختی (راهبردهای شناختی و خودتنظیمی) پیش بینی شود، بهوسیله عوامل انگیزشی به ویژه خودکارآمدی و اضطراب پیش بینی میگردد (چماله و لطیفیان، ۱۳۹۰؛ البرزی و سیف، ۱۳۸۱؛ کدیور و همکاران، ۱۳۹۱؛ شریفی و همکاران ۱۳۹۱؛ عابدینی و همکاران، ۱۳۸۹؛ کجباف و همکاران، ۱۳۸۲؛ نخستین گلدوست و معینیکیا، ۱۳۸۸). در اکثر این پژوهشها، یک گروه مورد بررسی قرار گرفته و پژوهش به شیوه همبستگی و پیشبینی انجام شده است. هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه دو گروه از دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد روانشناسی( با مدرک کارشناسی مرتبط و نا مرتبط با رشته تحصیلی)، میباشد تا متغیرهای جهتگیری هدف و خودتنظیمی یادگیری و پیشرفت تحصیلی را در این دو گروه مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار بدهیم . با توجه به جستجوگریهای پژوهشگر تا کنون پژوهشی در مورد مقایسه متغیرهای مورد نظر در دانشجویان دوره تحصیلات تکمیلی که رشته مرتبط و غیرمرتبط با دوره کارشناسی را انتخاب کرده اند یافت نشد. این تحقیق نشان میدهد که آیا تفاوت معناداری از نظر متغیرهای مورد بحث در دانشجویانی که تغییر رشته داده اند با دانشجویان مرتبط وجود دارد یا خیر.
فصل سوم
روش پژوهش
۱-۳-روش و طرح پژوهش:
پژوهش حاضر از نظر هدف و کاربرد، از نوع بنیادی است اما اطلاعات آن می تواند در آینده برای پژوهشهای کاربردی مفید باشد. پژوهش از نوع توصیفی علی- مقایسه ای است که در آن جهتگیری هدف، پیشرفت تحصیلی و خودتنظیمی دو گروه، (دانشجویان کارشناسی ارشد روانشناسی با مدرک کارشناسی مرتبط و نامرتبط) مقایسه شده است.
۲-۳-جامعه آماری:
جامعه آماری پژوهش حاضر مشتمل بر کلیه دانشجویان کارشناسی ارشد رشته روانشناسی واحدهای مناطق ۸ و ۱۲ دانشگاه آزاد اسلامی بوده است که در سال تحصیلی ۹۳-۹۲ مشغول به تحصیل بوده اند. این دانشجویان شامل دانشجویان روانشناسی گرایشهای عمومی و بالینی بودند.
۳-۳-روش نمونه گیری و حجم نمونه:
به منظور اخذ نمونه ای مناسب برای جمع آوری اطلاعات، از روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای و طبقهای نامتناسب استفاده شد. (جنسیت به عنوان طبقه). به همین جهت از کل واحدهای دانشگاهی مناطق ۸ و ۱۲ دانشگاه آزاد اسلامی، واحدهایی را که مقطع کارشناسی ارشد روانشناسی داشتند در نظر گرفته و از این واحدها سه دانشکده به تصادف انتخاب شدند و چون جامعه دانشجویان کارشناسی ارشد رشته روانشناسی از نظر جنسیت و نوع مدرک کارشناسی ناهمگن است، در انتخاب آزمودنیها از روش طبقهای نامتناسب استفاده شد. برای برآورد حجم نمونه از فرمول مبتنی بر فاصله اطمینان استفاده شد و شاخص های واریانس، توان دوم نمره Z و توان دوم دقت نمونه گیری (d)، محاسبه شدند. در نهایت تعداد نمونه ۹۶ نفر محاسبه شد، و برای دقت بیشتر ۱۰۰ نفر برای هر گروه انتخاب شدند.
در نمونه مورد نظر ۱۰۰ نفر دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی با مدرک کارشناسی مرتبط و ۱۰۰ نفر دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی با مدرک کارشناسی غیر مرتبط و با توجه به نسبت تقریبی ۸۰ به ۲۰ درصدی تعداد زنان شاغل به تحصیل در رشته روانشناسی دانشگاه های مذکور، نسبت
به مردان (با توجه به اعلام اداره آموزش دانشکده ها)، در هر دوطبقه (با مدرک کارشناسی مرتبط و غیرمرتبط)،۸۰ دانشجوی زن و ۲۰ دانشجوی مرد قرار داده شد.
جدول ۱-۳- تعداد و نسبت دانشجویان کارشناسی ارشد روانشناسی به تفکیک جنسیت
مرد
زن
۲۰٪
۸۰٪
۲۰ نفر
۸۰ نفر
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 02:55:00 ب.ظ ]
|