پایان نامه ها و مقالات تحقیقاتی – ۲-۲-۷- مفهوم مدیریت دانش، فرآیندها و مزایای آن – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
- نبود روحیه همکاری مشترک: سازمانها درخلال دهه گذشته به علت کوچک سازی، تأمین منابع انسانی از خارج سازمان و تجدید ساختار هر گونه همبستگی و عهد و میثاق بین کارگران و بین آن سازمان را به حداقل کاهش دادهاند. مدیریت دانش مستلزم میزانی از همکاری و تمایل به همکاری مشارکتی در سازمانهایی است که کارمندان آن ها فکر میکنند که در نهایت باید به تنهایی از خود دفاع کنند (رادینگ، ۱۳۸۳).
۲-۲-۷- مفهوم مدیریت دانش، فرآیندها و مزایای آن
۲-۲-۷-۱- تعاریفی از مدیریت دانش
در طول مدت زمان کوتاه که از تولد مدیریت دانش میگذرد تعاریف متعددی برای توصیف این علم ارائه شده است که به برخی از آن ها اشاره میکنیم:
-
- به نظر جونز،مدیریت دانش یک رویکرد سیستماتیک یکپارچه جهت شناسایی، مدیریت و تسهیم تمام دارایی های اطلاعاتی سازمان است که شامل بانک های اطلاعاتی، مدارک، سیاست ها و رویه ها میباشد(jonz,2003).
-
- مدیریت دانش عبارت است از «توانایی اداره کردن دانش مورد نیاز و ضروری سازمانها» (Spekr,1997).
-
- داونپورت و پروساک در سال ۱۹۹۸ مدیریت دانش را بدین گونه تعریف میکنند: مدیریت دانش عبارتند از تلاش برای کشف گنج نهفته در ذهن افراد و تبدیل این گنج پنهان به دارایی سازمان بهطوری که مجموعه وسیعی از افرادی که در تصمیمگیریهای سازمان دخیل هستند، بتوانند از آن استفاده کنند (صیف و کرمی، ۱۳۸۳، ۲۱).
-
- مدیریت دانش عبارت است از «کسب نظاممند دانش، اشتراک، خلق و کاربرد دانش به منظور افزایش ارزش سازمان» (Balcombe,1999,1o).
-
- مدیریت دانش عبارت است از «تشخیص مؤثر، آفرینش، توسعه، حل، استفاده، ذخیره و اشتراک دانش به منظور ایجاد رویکردی جهت تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح» (shan hong,2000,13).
-
- مدیریت دانش یعنی «مدیریت سازمان به طرف نوآوری مستمر بر اساس دانش سازمانی که عبارت از پشتیبانی ساختار سازمان، تسهیل، استفاده از تکنولوژی با تأکید به کار جمعی و انتشار دانش» (gambl,2000,16).
-
- مدیریت دانش عبارت است از «مدیریت کردن تجدیدنظر مداوم در رابطه با دانشهایی که به طرف سازمان در جریان است، تا بدین صورت دانش مورد نیاز با کار و حرفه کارکنان دراختیار آن ها قرار گیرد» (Bertels,2002,20).
- مدیریت دانش «نظارت و مدیریتی است آشکار بر دانش سازمانی به منظور رسیدن به اهداف مهم و ضروری آن سازمان» (Choy,2005,10).
در یک جمعبندی کلی از تعاریف مدیریت دانش، مدیریت دانش را میتوان بدین گونه تعریف کرد: «مدیریت دانش عبارت است از اعمال مدیریت و زمینه سازی برای تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح در داخل یک سازمان از طریق گردآوری، به اشتراک گذاری و استفاده از دانش به عنوان یک سرمایه سازمانی در راستای دستیابی به اهداف سازمان».
۲-۲-۷-۲- رشد و توسعه مدیریت دانش
رشد و توسعه مدیریت دانش از دو جابجایی بنیادین حاصل میشود:
۲-۲-۷-۲-۱- کوچک سازی
طی دهه هشتادکوچک سازی، استراتژی محبوب کاهش بالاسری و افزایش سود بود. استراتژی کوچکسازی منجر به از دست رفتن دانش مهم سازمانی شد، زیرا کارکنان با ترک کار، بازنشستگی دانشی را با خود میبرند که طی سالها در آن ها تجمیع شده بود (ابیلی و موفقی، ۱۳۸۲). با گذشت زمان، سازمانها متوجه شدند که آن ها اطلاعات و تجربه با ارزش را از دست دادهاند و اینک مصمم اند خود را از تکرار این اشتباه، مصون بدارند.
این امر مدیریت را واداشت در تلاشی برای حفظ و نگهداری کارکنان دانش برای سود آینده شرکت استراتژی «مدیریت دانش» را اتخاذ کنند. سازمانها اینک سعی میکنند با به کارگیری تکنولوژی و سیستمها، دانش انباشته در ذهن کارکنان خود را به دست آورند، تا بتوان آن را به آسانی با دیگران در درون سازمان تسهیم کنند. دانش ذخیره شده در سیستم تبدیل به یک منبع قابل استفاده مجدد میشود که میتواند ثروت مزیت رقابتی را که شامل ظرفیتهای ثابت سازمانی، بازدههای تسهیل کننده و هزینه های پایین تر است را فراهم کند.
۲-۲-۷-۲-۲- توسعه تکنولوژی
توسعه تکنولوژی علاقه به «مدیریت دانش» را به واسطه دو منبع افزایش داده است. رشد انفجاری منابع اطلاعاتی مانند اینترنت و روند شتابان تغییر تکنولوژی اطلاعات، بر حیات فرد و سازمان تأثیرگذاشته است.
«مدیریت دانش» تلاشی برای تطبیق با انفجار اطلاعات و سرمایهگذاری بر دانش روزافزون در محل کار است. توسعه تکنولوژی تسهیم جهانی اطلاعات را در سرتاسر قارهها ممکن میسازد و میتواند به عنوان ابزاری در درون سازمان برای به کارگیری کارآمدتر دانش خدمت کند. به دست آوردن و گردآوری دانش و تجربه جمعی در پایگاههای اطلاعاتی میتواند به سازمانها کمک کند «بدانند واقعاً چه می دانند» و سپس این دانش را به صورت سیستماتیک منظم مورد بهره برداری قرار دهد (مجدم، ۱۳۷۹).
۲-۲-۷-۳- فرآیندهای مدیریت دانش
بوسیلیر و شیرر (۲۰۰۲) عنوان میکنند که مدیریت دانش دارای شش فرایند اساسی است که شامل:
۱٫ شناسایی دانش ۲٫ تحصیل دانش ۳٫ خلق دانش ۴٫ ذخیره سازی و سازماندهی دانش ۵٫ تسهیمشدن ۶٫ استفاده و به کارگیری دانش میباشد.
اما آن ها تأکید میکنند که قبل از پرداختن به فرایند مدیریت دانش در مؤسسات و سازمانها ابتدا باید نیاز به دانش مورد شناسایی قرار گیرد و مشخص شود کدام حوزه یا بخش سازمان نیاز به دانش جدید دارد.
۲-۲-۷-۳-۱- شناسایی نیاز به دانش
دانش پیش از این که بتواند خلق شده یا به اشتراک گذارده شود، نیاز به آن باید مورد شناسایی قرار گیرد. همچنین خواستهها و نیازهای مورد توقع از آن باید معین شود تا به یافتن دانش صحیح به هنگام تولیدآن منجرگردد نیاز به دانش هنگامی خودنمایی میکند که فعالیتی دریک زمینه جدید شروع می شود.
برای مثال به هنگام به کاربردن ابزار، تکنیک یا یک فنآوری جدید. احتمالهای مختلفی برای منجر شدن به شناسایی به دانش ممکن است وجود داشته باشد.
-
- یک تحلیل از فرآیندهای درحالت فعالیت میتواند کمبودها را بشناسد که منجر به نیاز به دانش اضافی میگردد.
-
- به هنگام آغاز یک فعالیت جدید این سؤال باید پرسیده شود که آیا دانش موجود میتواند در عملی کردن آن فعالیت کمک کند.
-
- شروع کار در زمینههای کاری جدید.
-
- تغییرات در محیط، مثلاً نسخه های جدید یک زبان برنامه نویسی.
- تحلیل پروژه (تحلیل ارزیابیها، درسهای آموخته شده) میتواند به شناسایی دانش مورد نیاز برای حل برخی مسائل خاص در طول پروژه منجر گردد (جهانیان، ۱۳۸۲).
۲-۲-۷-۳-۲- شناسایی دانش
رئیس مدیریت بازرگانی اروپا در سال ۱۹۹۷ داراییهای سازمان (دانش سازمان) را بهنحوی سودمند طبقهبندی کرد. این طبقه بندی به شرح زیر است:
فرد: کارگر دانش واحد اصلی ایجاد، ذخیره و استفاده از دانش در سازمان است.
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 03:06:00 ب.ظ ]
|