«الا آن است که بیشتر متصوفه این عصرها چون باطن های ایشان از فکرت های لطیف و علمهای دقیق خالی است و با حق تعالی و ذکر او در خلوت انسی ندارند،بطال اند و به کار و پیشه ای مشغول نیند ،با بطالت الفت گرفته اند و کار را گران شمرده و راه کسب را درشت داشته و جانب خواستن و کدیه را نرم و رباط هایی که برای ایشان ساخته اند خوش شمرده اند. و خادمان راکه برای قیام به خدمت این گروه نصب کرده اند به کارگماشته اند و عقل ها ودین های ایشان را مستخفف گردانیده اند از آن روی که مقصود ایشان از خدمت جزریا و سمعت و انتشار صیت و اکتساب مال به طریقت خواستن نیست . برای آنکه تعلل بسیاری اتباع کنند پس ایشان را در خانقاه ها حکمی نافذ نیست و مریدان و مسافران را تأدیبی نافع نه، برایشان هجری قاهر نمی باشد.پس مرقع ها پوشیده اند وخانقاه رامنزه ساخته و بسیار باشد که لطف های مزخرف از طامات یاد گیرند،پس در نفس خود نگرند که به صوفیان تشبه نموده اند ، در خرقه و سیاحت و در لفظ و عبارت ودر ادب هایی از سیرت ایشان ، پس در خود گمان خیربرند و پندارند که هرچه سیاه است خرماست ،و توهم کنند که مشارکت در ظاهر مسالمت در حقایق اقتضا کند و این به غایت بعید است… پس آن جماعت دشمنان خدای تعالی اند».(غزالی:۱۳۸۴ ،ج۲،۵۴۳).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۴۶
«پس فرقه ای از ایشان متصوفان اهل عصر اند – مگر کسی که حق تعالی او را در عصمت داشته است- به زی و سخن و هیئت فریفته شده اند.پس صوفیان صادق را مساعدت نموده اند.درزی و هیئت و در الفاظ و آداب و مراسم و اصطلاحات و در حال های ظاهر از سماع و رقص وآبدست و نشستن بر سجاده ها و متفکر و سر در گریبان بردن و دم سرد بر آوردن و در حدیث آواز و نرم داشتن و غیرآن از شمایل . پس چون این کارها کردند ودرآن بدیشان تشبیه نمودند ،پنداشتند که ایشان نیز صوفیان اند و نفس های خود را هرگز نرنجانیدند و در مجاهده و ریاضت و مراقبت دل و تطهیر باطن و ظاهر از بزه های پوشیده و روشن و آن ازاوایل منزل های تصوف است و اگر از کل فارغ آیند ، ایشان را روا نباشد که خود را از صوفیان شمرند. پس چگونه باشد چون هرگز گرد آن نگردند و نفس های خود را چیزی از آن تکلیف نکنند ،بلکه حریص باشند بر حرام ومالهای سلاطین ومنافست نمایند در گرده و پشیزو حبه، و حسد کنند بر نقیر و قطمیر و اعراض یکدیگر را تمزیق کنند چون میان ایشان در اعراض مخالفتی پیدا آید و غرور این جماعت ظاهر است». (همان ،۸۵۱).
۳ – ۱۲ – نقد فنای ذات وسوءتعبیرها درموردمفهوم فنا:
«سالک سایربه معارج ومدارج عروجی ورجوعی،چون ازاعمال وافعال وصفات سیئه عبور نمودودر سلوک صراط المستقیم طریقت صاحب قدم وصاحب تمکین شدوبراو منکشف گشت که قادر مختار غیراز حق نیست،قدرت جزوی که سالک به خود منسوب می داشت،در قدرت کلی حق محوومنطمس گشته،مقام فنای صفات که در اصطلاح صوفیه«طمس»می نامند او را حاصل می گردد.».(لاهیجی:۱۳۸۱،۲۲۲).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...