مقالات و پایان نامه های دانشگاهی | مبحث نخست: مفهوم داوری و سابقه آن در حقوق ایران و بینالملل – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
ک: ساختار تحقیق
بهطورکلی در این پایاننامه، موضوعات در دو فصل که فصل اول شامل چهار مبحث و فصل دوم پنج مبحث است، موردبحث و بررسی قرارگرفته است. در فصل اول مهمترین مباحث مطرحشده عبارت است از: کلیات، مفاهیم، تعاریف شامل تعریف لغوی و اصلاحی داوری، تاریخچه داوری، مزایای داوری، انواع داوری، مفاهیم اعتراض به رأی داوری و محدودیتهای اعتراض به رأی داوری. در فصل دوم ترتیب مباحث بر اساس اهمیت آن ها بدینصورت است که: ابتدا به مورد مشابه ابطال رأی داوری در قانون آیین دادرسی مدنی و قانون داوری تجاری بینالمللی، سپس بررسی موارد اختصاصی ابطال در این قوانین و همچنین بررسی سایر موارد ابطال رأی داوری با تأکید بر امور داخلی و درنهایت آثار داوری، تأثیر قابلیت اجرایی رأی داوری اساساً باطل، که یا اعتراضی به آن صورت نگرفته یا خارج از مهلت قانونی اعتراض بهعملآمده است، پرداخته شده است.
امید است که نتیجه این مباحث، مورداستفاده و مفید جامعه و بهویژه، صاحبنظران حقوقی باشد.
فصـل اول
کلیات، مفاهیم و تعاریف
مبحث نخست: مفهوم داوری و سابقه آن در حقوق ایران و بینالملل
گفتار نخست: مفهوم داوری
به منظور بررسی مفهوم داوری ضروری است داوری از جهت لغوی و اصطلاحی تعریف شود به همین جهت ابتدا داوری را از جهت لغوی بررسی میکنیم (بند اول) و سپس داوری را ازنظر اصطلاحی تعریف میکنیم (بند دوم).
بند اول: تعریف لغوی
«داوری»[۱] در لغت به معنای قضاوت، حکمیت، محاکمه، حکومت و حکم است.
گفتهشده که داور در اصل دادور بوده، به معنای صاحب داد و اهل داد که برای آسانی تکلم دال دوم آن حذف شده است.[۲]
همچنین در لغتنامه معین در معنای لغوی داور را چنین بیان کردهاست: «شکایت پیش قاضی بردن، تظلم یکسو کردن مرافعه، حکومت میان مردم، قضاوت و…».[۳]
داور یک کلمه فارسی است. در شاهنامه چنین آمده است: «… نشستند سالی چنین سوگوار – پیام آمد از داور کردگار… تو شاهی و گر اژدها پیکری-بباید بر این داستان داوری…».
داور و داوری از ریشه داد است. داد به معنی قانون بوده و نیز به برخی نوشته های دینی اطلاق میگردد. به داوری، دادیه نیز میگویند.[۴]
معنای عرفی داوری با معنای لغوی آن نزدیکی دارد. در عرف نیز به شخص قضاوت کننده که با رأی خویش اختلافی را پایان میبخشد، داور میگویند.
در زبان عربی، حکم و محکم (به تشدید و کسر کاف) به معنی داور و حکومه و حکومه در معنای داوری آمده است. داوری به معنی قضاوت کردن و رأی دادن نیز آمده است. برای نمونه در عبارت «ان الله قد حکم بین العباد» مقصود از حکم، همان داوری و رأی دادن است. داوری واژهای فارسی است و طبیعتاً در متون فقهی از این کلمه استفاده نشده است؛ ولی حکمیت و قاضی تحکیم واژگانیاند که در بسیاری از کتب فقهی به خصوص در باب نکاح، قضا، و… استعمال شده است. تحکیم به معنی داوری و عقدالتحکیم به مفهوم موافقتنامه داوری است. به همین ترتیب آثار عقدالتحکیم به معنی آثار موافقتنامه داوری است.
در زبان انگلیسی واژه داوری در مواردی به کار میرود که طرفین جهت حل مشکل خود، به راهحلی خصوصی رضایت میدهند و داور نیز کسی است که در این راه به آن ها کمک میکند. در این معنا، تکیه اصلی بر توافق طرفین است نه نهاد داوری و وظایف او.
در زبان فرانسه داوری[۵]، اعطای صلاحیت قضاوت به شخصی است که به او داور[۶]میگویند. همچنین دادخواهی نزد داور به معنای داوری آمده است. داور نیز کسی است که از سوی طرفین اختلاف جهت حل منازعه برگزیده میشود.[۷]
بند دوم: تعریف اصلاحی
داوری در اصطلاح قضایی به فعل داور گفته میشود. در فقه آن را تحکیم یا حکومت (حکومه) میگویند. آنکه ارجاع به داوری میکند او را مُحکم گفته و به خود داور نیز قاضی تحکیم گویند. همچنین داور به کسی اطلاق میگردد که طرفین منازعه، اختلاف خود را به تراضی نزد وی مطرح کرده و تعهد به پذیرش و اجرای نظر وی میکنند. با انتخاب و تراضی طرفین نصب داور کامل است. مهمترین ویژگیای که در تعریف داوری مبنا قرار میگیرد قضاوت خصوصی است.
داوری به عنوان روش حلوفصل اختلاف به صورتهای گوناگونی تعریف شده است. که به بررسی چندین مورد میپردازیم ودرنهایت تعریفی جامع ارائه مینماییم. یکی از تعاریف صورت گرفته بیان میدارد: «ارجاع اختلافات و منازعه برای دادخواهی به شخص ثالث از سوی طـرفین دعـوی (خـَصم و مُتخاصـم) و یـا برگزیدن شخص ثالث از سوی محکمه برای حلوفصل دعوی و صـدور رأی را رسـیدگی از طریـق دادرسـی تحکیمی از نوع داوری مینامند.»[۸]
از منظر داخلی در تعریفی اجمالی میتوان داوری را بدین شرح تعریف کرد «داوری روش حلوفصل خصوصی اختلاف است». از دیدگاه دکتر عباس کریمی به این نظر انتقاد وارد است؛ ایشان چنین بیان میدارند: «در عمل بسیار اتفاق میافتاد که قضات بهجای طرفین دعوا، داور تعیین میکنند و در برخی موارد هم با داوری اجباری مواجه میشویم. بدین معنا که قانونگذار افراد را مکلف به مراجعه به داوری میکند. داوری اجباری به آن نوع دادرسی گفته میشود که قانون الزاماًً طرفین را به داوری ارجاع میدهد و رسیدگی را به شخص دیگری که آن را داور مینامند، واگذار میکند.
در واقع، داوری عبارت است از رفع اختلاف از طریق رسیدگی و صدور حکم از سوی شخص یا اشخاص (ثالث) که طرفین دعوا معمولاً آن ها را به تراضی انتخاب میکنند یا مراجع قضایی به نمایندگی از سوی طرفین دعوا ایشان را برمیگزینند. خصوصیت و قید آخر این تعریف بیانگر آن است که قدرت داور، برخلاف قاضی، ناشی از قوای عمومی دستگاه قضایی (که برای رسیدگی به دعاوی صلاحیت عام دارد) نیست؛ بلکه نشأتگرفته از قرارداد خصوصی و توافق طرفین است».[۹]
از منظر بینالمللی نیز تعاریف مختلفی از داور بهعملآمده است. مطابق تعریفی که در سال ۱۸۹۹ در کنفرانسی با حضور نمایندگان ۴۴ کشور برگزار شد، داوری چنین تعریف شده است: «حلوفصل اختلافات طرفین بر اساس رعایت قانون توسط قضاتی که خود انتخاب کردهاند».
برخی دیگر با تعریفی طولانی آن را چنین تعریف کردهاند: «داوری روشی است که با بهره گرفتن از آن دو یا چند شخص ذینفع حلوفصل مسئلهای را به یک یا چند شخص دیگر-داور یا داوران- محول میکنند که ایشان اختیارشان را از قرارداد خصوصی و نه مقامات یک دولت اخذ کردهاند و بر اساس این قرارداد باید مسئله مذبور را پیگیری نمایند و نسبت به آن تصمیم بگیرند». در تعریفی دیگر، داوری چنین تعریفشده است: «فرایندی است که از طریق آن دعوا یا اختلاف بین دو یا چند نفر در خصوص حقوق و تعهدات قانونی آن ها، بهجای ارجاع به دادگاه قانونی، به یک یا چند نفر (هیئت داوری) محول میشود که به صورت قضایی و از طریق اعمال قانون اختلاف را حلوفصل کنند بهنحویکه تصمیم آن ها لازمالاجرا باشد.».[۱۰]
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 03:30:00 ب.ظ ]
|