دانلود منابع پایان نامه ها | مبحث دوم : استثنائات درخواست تجدیدنظردر خارج از مهلت قانونی و ضمانت اجرای آن – 8 |
چنانچه دادخواست تجدیدنظر در مهلت قانونی تقدیم شده باشد مدیر دفتر دادگاه بدوی پس از تکمیل آن، پرونده را ظرف دو روز به دادگاه تجدیدنظر ارسال میکند ولی در صورتی که دادخواست خارج از مهلت داده شود ویا در مهلت قانونی رفع نقص نگردد، به موجب قرار دادگاه صادرکننده رأی بدوی رد می شود. این قرار ظرف بیست روز
۳۴
از تاریخ ابلاغ قابل اعتراض است ورای دادگاه تجدیدنظر در آن خصوص قطعی میباشد. ( تبصره ۲ ماده ۳۳۹ ق.آ.د.م). البته در صورت عذر موجه مبنی بر عدم تقدیم دادخواست تجدیدنظر بر مبنای ماده ۳۰۶ قانون فوق الذکر و اثبات آن در دادگاه صادر کننده رأی بدوی و صدور قرار قبولی، دادخواست تجدیدنظر خارج از مهلت پذیرش خواهد شد.
مبحث دوم : استثنائات درخواست تجدیدنظردر خارج از مهلت قانونی و ضمانت اجرای آن
در مواردی مهلت تجدیدنظر، چنانچه تاریخ ابلاغ حکم به محکوم علیه و یا نماینده قانونی او در دادرسی در نظر گرفته شود عملا بیش از مدت های بیست روز یا دو ماه مذبور خواهد بود که به بررسی های آن موارد می پردازیم.
گفتار اول: حجر، ورشکستگی یا فوت محکوم علیه
در صورتی که محکوم علیه پس از صدور رأی و پیش از ابلاغ آن، محجور، ورشکسته یا فوت شود رأی باید در مورد محجور به قیم، درمورد ورشکسته به مدیر تصفیه و در مورد متوفی به وراث ابلاغ شود و مهلت تجدیدنظر از تاریخ ابلاغ رأی به آن ها در نظر گرفته می شود.چنانچه محکوم علیه پس از ابلاغ رأی محجور، ورشکسته یا فوت شود،اگر هر یک از این وقایع پیش از پایان مهلت تجدیدنظر محقق شده باشد ومحکوم علیه تجدیدنظرخواهی ننموده باشدرای باید، حسب مورد به نمایندگان قانونی و یا قائم مقامان مذبور ابلاغ شود ومهلت تجدیدنظرخواهی از تاریخ ابلاغ دوباره رأی به آن ها در نظر گرفته می شود (ماده ۳۳۷ق.آ.د.م، ابهری، منبع پیشین، ص۲۲۸). بنابرین اگر به عنوان مثال محکوم علیه دوازده روز پس از ابلاغ رأی به او، فوت نماید و در زمان یاد شده ( قبل از فوت ) محکوم علیه تجدیدنظرخواهی ننموده باشد، رأی می بایست به وراث ابلاغ شود و مهلت بیست روز یا دو ماه بر حسب مورد از تاریخ ابلاغ رأی به آن ها شروع می شود و اگر محکوم علیه در مهلت مقرر تجدیدنظرخواهی نموده و سپس فوت شود دعوای تجدیدنظر از سوی وراث تعقیب می شود و در نتیجه دادرسی تجدیدنظر تا تعیین آن ها توقیف می شود. اگر شخص محکوم علیه، تاجر بوده و بعد از ابلاغ رأی و قبل از پایان تجدیدنظرخواهی ورشکسته شود، اگر درخواست تجدیدنظر ننموده باشد بعد از تعیین مدیر تصفیه و ابلاغ رأی به مشارالیه، به عنوان نماینده قانونی میتواند درخواست تجدیدنظرخواهی نماید
۳۵
ولی اگر محکوم علیه در مهلت قانونی اقدام به درخواست تجدیدنظرخواهی نموده سپس ورشکسته شده، دادرسی در مرحله تجدیدنظر تا تعیین مدیر تصفیه توقیف می شود و بعد از تعیین مدیر تصفیه به جریان می افتد.
گفتار دوم: زوال سمت نماینده :
به موجب ماده ۳۳۸ ق.آ.د.م چنانچه سمت یکی از اشخاصی که به عنوان نمایندگی از قبیل ولایت، قیمومت یا وصایت در دعوا دخالت داشته اند پیش از پایان مدت تجدیدنظرخواهی زایل گردد بایستی رأی دادگاه برحسب مورد به صغیری که کبیر شده یا به محجوری که از محجوریت رهایی پیدا کرده یا به تاجری که طلبکاران با مشارالیه قرارداد ارفاقی منعقد نموده اند یا تاجر از حالت ورشکستگی خارج شده ابلاغ گردد و از تاریخ ابلاغ در صورتی که نمایندگان آنان تجدیدنظرخواهی نکرده بودند میتواند درخواست تجدیدنظرخواهی کنند و در صورتی که در مهلت قانونی نمایندگان درخواست تجدیدنظرخواهی کردهاند خود شخصا دادرسی را ادامه دهند. بنابرین چنانچه، سمت قیم پس از ابلاغ رأی به وی وپیش از پایان مهلت تجدیدنظر زایل شود خواه به علت عزل وی یا تعیین قیم جدید یا به علت رفع حجر از محجور رأی باید حسب مورد به قیم جدید و یا به محجور ابلاغ شود و مهلت تجدیدنظرخواهی از تاریخ ابلاغ دوباره رأی به آن ها به طور کامل در نظرگرفته می شود.در خصوص زایل شدن سمت وکیل در ماده ۳۳۸ قانون مذکور، قانونگذار سخنی به میان نیاورده است به نظر میرسد در زمان نوشتن ماده فوق قانونگذار در مقام بیان بوده است چرا که اگر بعد از ابلاغ رأی و پیش از پایان مهلت تجدیدنظر به هر دلیلی سمت وکیل زایل گردد، مهلت جدید تجدیدنظر از زمان ابلاغ رأی به اصیل شروع خواهد شد. در مقابل، عزل یا استعفای وکیل در مدت مذبور بی اثر است، مگر اینکه وکیل در زمان ابلاغ استعفا داده و اصیل ثابت نماید که از استعفا آگاه نبوده است که در این صورت با توجه به ملاک ماده ۴۱ قانون آیین دادرسی مدنی مهلت تجدیدنظر از تاریخ آگاهی اصیل محاسبه می شود. ممنوع شدن وکیل یا تعلیق از وکالت یا بازداشت او به گونه ای که مانع تجدیدنظرخواهی او شود از وقایعی محسوب می شود که بر اساس بند ۴ ماده ۴۱ قانون فوق باید به آگاهی دادگاه برسد و در این صورت با توجه به ملاک همین ماده رأی باید به اصیل ابلاغ شود ومهلت تجدیدنظر از تاریخ ابلاغ به اصیل شروع می شود.
۳۶
در خصوص شرکتها لازم به توضیح میباشد که چون شرکت، شخصیت حقوقی مستقلی دارد و رأی صادره علیه شرکتها، به شرکت ابلاغ می شود نه مدیر شرکت، بنابرین در صورت فوت مدیر شرکت یا ورشکستگی مدیر شرکت یا سفیه و محجور شدن وی تاثیری در صحت ابلاغ رأی به شرکت نداشته و به دلیل رویدادهای اتفاق افتاده بر مدیر شرکت، مهلت تجدیدنظرخواهی جدید منتفی است مگر اینکه از عذرهایی تلقی شود که پیرو تبصره ماده ۳۴۰ قانون مذکور ناظر به ماده ۳۰۶ همان قانون آمده باشد.
گفتار سوم: عذر تجدیدنظرخواه
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 02:45:00 ب.ظ ]
|