بر اساس یافته­های(جدول شماره ۴-۱۴) میانگین میزان بی رمقی اجتماعی معلمان زن۴۴/۱۳۳ و میزان بی رمقی معلمان مرد۱۶/۱۴۱ است که تفاوت خیلی زیادی از لحاظ عددی بین آنها به نظر نمی رسد.یافته های این تحقیق با نتیجه تحقیق بختیاری(۱۳۷۸) همسو و با نتیجه تحقیقات خارجی ساروس(۱۹۸۸) و مارتین (۱۹۸۹)، مستغاثی(۱۳۷۷)، مخالف است.چرا که آن ها در تحقیق خود به تأثیر گذاری رابطه بین دو متغیر جنس و بی رمقی اجتماعی معلمان رسیده بودند.
فرضیه ششم: به نظر می رسد میزان بی رمقی اجتماعی معلمان بر اساس وضعیت تأهلآنان متفاوت است.
براساس یافته­های(جدول شماره۴-۱۶) میانگین میزان بی­رمقی اجتماعی معلمان مجرد ۲۶/۱۴۸ و میزان بی رمقی معلمان متأهل۳۹/۱۳۵ و میزان بی­رمقی معلمان مطلقه۴۴/۱۴۶ ومیزان بی رمقی معلمان همسر فوتی۵۰/۱۴۲ است که تفاوت خیلی زیادی از لحاظ عددی بین آنها به نظر نمی رسد. نتیجه این تحقیق با نتیجه تحقیق صداقتی فرد و محسن تبریزی(۱۳۹۰) موافق و مخالف نتیجه تحقیق توفیقیان فر(۱۳۹۰) است. چرا که در تحقیق خود رابطه معناداری بین متغیر تأهل و بی رمقی اجتماعی معلمان مشاهده نکردند.
فرضیه هفتم: به نظر می رسد میزان بی رمقی اجتماعی معلمان بر اساس سابقه کاری آنان متفاوت است.
بر اساس یافته­های(جدول شماره ۴-۱۸) نشان داده شده است میانگین میزان بی رمقی اجتماعی معلمان ۰تا ۱۰ سال سابقه کار۸۹۵/۱۴۴ و معلمان ۱۱ تا ۲۰ سال سابقه کار۷۲/۱۲۸ و معلمان ۲۱ سال به بالا سابقه کار۲۷/۱۶۷ است که اختلاف آنها از نظر آماری قابل توجه است. بر اساس یافته­ ها گروه۲۱سال سابقه به بالا بیشترین میزان بی رمقی اجتماعی را نشان می دهد و بعد از آن افراد دارای ۰ تا۱۰ سال سابقه دارای بیشترین بیرمقی اجتماعی اند و کمترین میزان بی رمقی اجتماعی مربوط به افراد دارای ۱۱ تا ۲۰ سال سابقه می باشد. در خصوص این فرضیه می توان استدلال کرد از آن جای که معلمان ۲۱ سال به بالا سالهای نسبتاً طولانی را در محیط آموزش و پرورش گذرانده اند و به نوعی محیط وسیستم برای آنها تکراری و ملال اور شده است و احتمالاً به اهداف بلند مدت در شغل و سیستم خود دست پیدا نکرده اند، بنابراین دچار تحلیل رفتگی در شغل و به تبع آن اجتماع شده اند. معلمان ۰تا ۱۰ سال نیز تازه وارد محیط آموزش و پرورش شده اند و انگیزه زیادی دارند ولی محیط مدرسه برای آنها مناسب نیست و اولیاء دانش آموزان با آنها همکاری لازم را ندارند دچار افسردگی وتحلیل رفتگی در شغل می شوند. به نظر شارع پور(۱۳۸۳) بی رمقی بیشتر مشکل معلمان بی تجربه میداند تا معلمان دارای تجربه تدریس. برخی از محققین معتقدند که فقدان آموزش کافی قبل از تدریس، احتمالا بی رمقی را افزایش می دهد. راسل وهمکاران او در تحقیق خود یه این نتیجه رسیدند که با افزایش سن و تجربه تدریس، تعداد عوامل استرس آفرین برای معلم(یعنی منابع ایجاد کننده بی رمقی) کاهش می یابد. گروه دارای سابقه کاری ۱۰تا ۲۰ سال کمترین بی رمقی را نشان داده اند و در واقع می توان این طور تبیین کرد که این گروه احتمالا بیشتر از سایرین در شغل و سیستم خود ادغام شده اند وعلاقه و دلبستگی لازم را به شغل و جایگاه خود در جامعه بدست آورده اند. نتیجه این تحقیق موافق نتیجه تحقیق ساروس(۱۹۸۸) است

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

فرضیه هشتم: به نظر می رسد میزان بی رمقی اجتماعی معلمان بر اساس رشته تحصیلی آنان متفاوت است.
براساس یافته­های(جدول شماره ۴-۲۰ )نشان داده شده است میانگین میزان بی رمقی اجتماعی معلمان رشته علوم انسانی۵۳/۱۴۳ و میزان بی رمقی معلمان رشته علوم پایه۴۰/۱۱۸ و میزان بی رمقی معلمان رشته کار و دانش و فنی۳۰/۱۵۹ است که تفاوت معنی داری از لحاظ عددی بین آنها به نظر میرسد. رشته های کار و دانش و فنی بیشترین میزان بی رمقی اجتماعی را نشان می دهد و بعد از آن رشته های علوم انسانی دارای بیشترین بیرمقی اجتماعی اند و کمترین میزان بی رمقی اجتماعی مربوط به رشته های علوم پایه است. احتمالا دلیل این امر موقعیت معلمان علوم پایه از جهت مقبولیت، الزام دانش آموزان برای فراهم نمودن شرایط یادگیری این دروس است. و موقعیت اجتماعی بهتر آن ها است.
و بر اساس آزمون پیش بینی رگرسیونی انجام گرفته در جدول شماره جدول۴-۲۲دیده می شود متغیرهای وارد شده در تحلیل رگرسیونی، توانسته اند ۴۱ درصد از تغییرات متغیر وابسته یعنی بی رمقی اجتماعی را تبیین کنند. متغیر بیگانگی اجتماعی سهم بیشتری در تبیین متغیر ملاک دارد(بطور مستقیم) و بعد از آن محرومیت عاطفی میباشد و در رده های بعد سابقه خدمت، رشته تحصیلی معلمان و… قرار گرفته اند.
نتیجه گیری کلی
در یک جمع بندی کلی می توان گفت که بین محرمت نسبی(عاطفی، ادراکی) و بی رمقی اجتماعی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد.حاکی از رابطه مستقیم بین آنهاست. بنابراین هر چه محرومیت نسبی(عاطفی، ادراکی) در افراد مورد مطالعه بیشتر باشد به تبع آن گرایش به بی رمقی اجتماعی معلمان افزایش می یابد.
نتایج این تحقیق با تحقیق صداقتی فرد و محسن تبریزی(۱۳۹۰)، قدیمی، مهدی و قاسمی، حامد(۱۳۹۱) همسو است. نتیجه این پژوهش با تئوری محرومیت نسبی همخوانی دارد. احساس محرومیت نسبی حالتی است روانی واحساس کمبود است که در اثر مقایسه فرد با گروه یا فردی که برای او الگو و مرجع است، بروز کند.چنانچه افراد به این پنداشت و ارزیابی ذهنی برسند که شرایط آنان نسبت به مرجع مقایسه ناهمانند است، دچار احساس محرومیت نسبی می شوند.بزعم تیرابوسکی و ماس(۱۹۹۸: ۴۰۳؛نقل از تبریزی: ۱۳۸۷) این نارضایتی و ناخشنودی حاصل مقایسه خود با دیگران است. و در مقابل، محرومیت نسبی ادراکی به یقین، اعتقاد، و باوری که فرد از طریق مقایسه خود با فرد یا افراد دیگر حاصل می شود اطلاق می گردد. با این وصف علت بی رمقی اجتماعی معلمان در این نظریه مقایسه ای است که آنان میان وضعیت، امکانات و مزایایی شغلی خود با وضعیت، امکانات و مزایایی شغلی مشاغل دیگر کارمندان بانک و شرکت نفت که از لحاظ وضعیت معیشتی مناسب تراند انجام می دهند و براساس آن احساس بی رمقی می­ کنند. بین بیگانگی و بی رمقی اجتماعی معلمان رابطه معنادار ومثبتی وجود دارد.که حاکی از رابطه مستقیم بین بیگانگی و بی رمقی اجتماعی است. بنابراین هرچه بیگانگی اجتماعی در افراد مورد مطالعه بیشتر باشد به تبع آن، گرایش به بیرمقی اجتماعی افزایش می یابد. نتیجه این تحقیق با یافته­های تحقیقات داخلی و خارجی گنس(۱۹۹۲) و دوایت دین(۱۹۶۰) و محسن تبریزی(۱۳۸۱) همسو است. این نتیجه فرضیه با تئوری سیمن همخوانی دارد. و بر اساس نظر سیمن بیگانگی اجتماعی حالتی از بی هنجاری است که طی آن فرد با سطح بالایی از انتظار، این را بر خود متصور می داند که نزدیک شدن به اهداف دلخواه، تنها در گروه اعمال و رفتارهایی است که از نظر اجتماعی مقبول و پسندیده نیست. فرد احساس می کند برای رسیدن به هدف های ارزنده خود نیاز به وسایل نامشروع دارد، یا کنش هایی او را هدفش نزدیکتر می سازد که مورد تأیید جامعه نیست در نتیجه فرد آدمی در وضعیتی قرار می گیرد که به درون خویشتن پناه می برد و بدبینانه همه پیوند های اجتماعی را نفی می کند و دچار بیگانگی اجتماعی می شود. در مورد قشر معلمان براساس نظر سیمن این طور می شود استدلال کرد که از انجا که معلمان از فیلتر های چون گزینش و تحقیقات و مصاحبه های علمی، اعتقادی و دینی و … عبور می کنند و تقریبا درصد زیادی از این قشر افراد مصلح و مقید به هنجارها و ارزش های جامعه هستند و از طرفی حقوق و مزایای و امکانات رفاهی و …. این قشر کفاف زندگی امروزی را به طور کامل نمی دهد و همچنین دوست ندارند برای رسیدن به اهداف اقتصادی و اجتماعی و …. خود و خانوادشان دست به حقه ونیرنگ و دیگر راه های نادرست بزنند بنابراین دچار بی رمقی تحلیل رفتگی و فرسودگی شغلی می شوند. بر همین اساس می توان گفت در صورتی که سازمان بتواند سطح کیفیت زندگی کاری کارکنان (معلمان) را افزایش دهند و شرایطی در محیط کار فراهم کنند تا آنان احساس عدالت، مساوات، رشد و ارتقای فرصت برای بروز قابلیت های خود داشته باشند. آن گاه می توانند بالندگی سازمانی و رشد وپویایی و عدم تعارض و بیگانگی در سازمان بود.
بین عدالت اجتماعی و بی رمقی اجتماعی معلمان رابطه معکوس و معنی دار وجود دارد که حاکی از رابطه مستقیم بین عدالت اجتماعی ودیگر مؤلفه های آن(توزیعی، رویه ای و تعاملی) با بی رمقی اجتماعی معلمان است که حاکی از رابطه رابطه معکوس و معنی دار بین آنهاست. بنابراین هرچه احساس عدالت اجتماعی(توزیعی، رویه ای و تعاملی) در افراد بیشتر باشد به تبع آن بی رمقی اجتماعی کاهش می یابد و بالعکس.نتیجه می گیریم که هرچه سازمان به عدالت در بین کارکنان(معلمان) توجه کند وبه عدالت آموزشی و اجتماعی توجه کند بی رمقی اجتماعی معلمان کاهش می یابد.باید شرایطی چه از لحاظ امکانات مالی وآموزشی واجتماعی را برای معلمان باید فراهم کند.
نتیجه این تحقیق با نتیجه تحقیق نعانی و شکرکن(۱۳۸۳) و دهقان و همکارانش(۱۳۹۱) همسو است. نتیجه این تحقیق با تئوری عدالت سازمانی همخوانی دارد. در نظریه عدالت سازمانی شخص، داده ­ها و ستانده های خود را از سازمان با داده ها وستانده های دیگران در سازمان مقایسه می کند با این وصف، وقتی برابری وجود دارد که نسبت داده ها وستانده های شخص با داده ها و ستانده های اشخاص دیگر برابر باشد. عدم برابری و بی عدالتی نیز هنگامی وجود دارد که نسبت برابر نباشد. در بحث نابرابری و برابری در سازمان، مفهوم ادراک نابرابری بیسار مهم است. در واقع، ادراک فرد نسبت به بی عدالتی از آنچه واقعاً در محیط کار رخ می دهد مهم تر است، پس انسان ها و به تبع آن معلمان هرچه از نابرابری های اجتماعی و بی­ عدالتی در جامعه رنج ببرند، بیشتر دچار تحلیل رفتگی و بی رمقی اجتماعی و شغلی می شوند. و براساس آزمون پیش بینی رگرسیونی انجام گرفته متغیرهای وارد شده در تحلیل رگرسیونی، توانسته اند ۴۱ درصد از تغییرات متغیر وابسته یعنی بی رمقی اجتماعی را تبیین کنند. متغیر بیگانگی اجتماعی سهم بیشتری در تبیین متغیر ملاک دارد(بطور مستقیم) و بعد از آن محرومیت عاطفی می باشد و در رده های بعد سابقه خدمت، رشته تحصیلی معلمان و… قرار گرفته اند.

۵ـ۴ـ پیشنهادهای پژوهشی

تدوین یک برنامه راهبردی و جامع که بتوان چشم انداز، ماموریت اهداف و راهبردی حوزه پژوهش در آموزش و پرورش را تعریف نموده و به اقدامات مرتبط با آن جهت بدهد.
در همه نظام های پژوهشی، نیازسنجی پژوهشی و شناسایی اولویت ها ی پژوهشی اهمییت بسیاری دارد. زیرا باعث جهت دادن تحقیقات فرهنگیان به سمت موضوعات اولویت دار می شود.
ـ استفاده از نتایج تحقیقات پژوهشگران فرهنگی در برنامه ریزی آموزش و پرورش.
- در حوزه آموزش و پرورش انجام پژوهش های متنوع با رویکرد کیفی نیز توصیه می شود.

۵ـ۵ـ پیشنهادهای اجرایی

بر اساس این تحقیق میتوان پیشنهادهای زیر را برای کاهش بی رمقی و تحلیل رفتگی افراد (معلمان متوسطه) مورد بررسی ارائه داد؛ به عبارتی پژوهش فوق متضمن و در برگیرنده نکات و نتایجی است که میتواند به عنوان الگو و راهنمای عملی برای برنامه ریزیهای مسئولان آموزش و پرورش استان کهگیلویه و بویر احمد و شهر یاسوج در رابطه با چنین جامعه ای مورد توجه و تأکید قرار بگیرد:
-افزایش احساس رضایت اجتماعی با رفع نیازهای مادی و غیر مادی معلمان به ویژه از ناحیه دولت و فعالیت های اقتصادی آن و کاهش احساس محرومیت نسبی با برقراری نظام متعادلی از نابرابری اجتماعی و کاهش هرچه بیشتر تبعض های اجتماعی و شکاف طبقاتی.
- تلاش مسئولان و متولیان آموزش و پرورش برای کاهش فقر و نابرابری اجتماعی معلمان.
- در رابطه با احساس محرومیت نسبی و بی رمقی اجتماعی، باید تلاش شود که از طریق توزیع عادلانه امکانات در بین معلمان و همچنین کم کردن فاصله طبقاتی، احساس محرومیت نسبی در آنان کاهش یافته و به تبع آن بی رمقی وتحلیل رفتگی معلمان کاهش پیدا کند.
- مسئولان آموزش و پرورش سعی کنند با ایجاد امکانات رفاهی برای خانواده های معلمان سعی کنند فاصله طبقاتی بین معلمان ودیگر اقشار جامعه و کارکنان دیگر ادارات را کم کرده و سعی کنند رضایت معلمان را کسب کرده و از نارضایتی آنها کاسته شود.
- به عنوان یک پیشنهاد کاربردی باید به سازمان آموزش و پرورش توصیه کرد که برای تقویت سطح انصاف ادراک شده کلی، لازم است تقویت قواعد عدالت رویه ای تخصیص منصفانه و عادلانه مزایا، پاداش و ترفیعات را با دقت مورد توجه قرار دهند.
باتوجه به نتایج پیشنهاد می شود برای افزایش پیامد های سازمان آموزش و پروش دوره های آموزشی کافی و مناسب به منظور آشنا شدن معلمان با اصول و مبانی عدالت سازمانی و نحوه به کارگیری آن برگزارشود و در عین حال معلمان تشویق شوند تا در تعامل با زیر دستان خود، عملاً از اصول و یافته های نظریه عدالت سازمانی استفاده کنند.
- تسهیل دسترسی معلمان به منابع و فرصت ها جهت ایجاد عدالت و برابری.
- برای رفع موانع اجرای عدالت در سازمان ها، عدالت باید به طور واضح و دقیق تعریف شده و از حالت یک واژه انتزاعی خارج گشته و راه کارها و رویه ها عملی برای انجام امور در راستایی تحقیق رعایت عدالت توزیعی، رویه ای و مراوده ای تدوین گردد.
- سازمان آموزش و پرورش باید سطح کیفیت زندگی کارکنان(معلمان) را افزایش دهند امکانات لازم وکافی را در جهت بالندگی و رشد معلمان و خانواده های آنها به طور مساوی ارائه دهند.
ایجاد و تقویت حس مثبت اندیشی و مشارکت اجتماعی معلمان در قالب برگزاری کلاسها و دوره های آموزشی توسط روانشناسان اجتماعی و روانکاوان برای کلیه یا افراد جامعه، بالاخص خانواده ها و معلمانی که با بحران هویت و از همگسیختگی اجتماعی مواجهند. این استراتژی رضایت از زندگی را در معلمان موجب می­ شود که یکی از راه ها در کاهش بیگانگی اجتماعی است.
- آموزش مهارتهای جامعه پذیری، فنون ارتباطات جمعی و مدیریت اضطراب، ناتوانی، یأس و… معلمان، در قالب برگزاری همایشها وکلاس های خاص توسط سازمان آموزش و پرورش.
- در نظر گرفتن برنامه ها و احداث اماکن ویژه، متناسب با حال و هوای فرهنگیان که بسترساز توسعه سرمایه اجتماعی و تبادل فکری آنان است و همنوایی اجتماعی را در آنان موجب می شود.
- به نظر می رسد نتایج حاصل از پژوهش می تواند تا حدودی نگران کننده باشد لذا پیشنهاد می شود با کالبد شکافی پژوهش­های علمی در حوزه بی رمقی و تحلیل رفتگی معلمان و سپس راه کارهای مناسب به درمان منطقی پرداخت.
- فراهم سازی تسهیلات بیشتر و شرایط بهتر برای معلمان و آموزش و افزایش مهارت های شغلی معلمان.
- حقوق معلمان باید در سطح بالاتری نسبت به سایر مشاغل باشد تا افراد صالح تری و زبده تری جذب حرفه معلمی شوند.
- باتوجه به نتایج بدست آمده پیشنهاد می شود برای بزرگداشت روز معلم نباید به یک روز در طول سال اکتفا کرد و مسئولان آموزش و پرورش باید چند روز را به تجلیل مقام معلم اختصاص دهند و در رسانه های ارتباط جمعی به نشر و گسترش ارزش و مقام معلم بپردازند.
- احتساب سختی،حساسیت و پیچیدگی در کار در تنظیم حقوق و مزایا معلمان و توجه به نوع روابط و مناسبات شغلی معلمان با یکدیگر در محیط کار.
- ایجاد دوره های آموزشی برای معلمان به منظور آموزش و چگونگی مقابله با بی رمقی و فرسودگی شغلی و نیز آشنایی با ابعاد کیفیت زندگی(سلامت جسمانی، روانی، روابط اجتماعی، و محیط) و ارتقا بخشیدن آن ها در زندگی.
- در نظر گرفتن اوقاتی در طول روز به منظور انجام فعالیت های مفرح، تفریحات سالم و فعالیت های ورزشی.
- توجه به محیط فیزیکی معلمان و در نظر گرفتن اقدامات لازم به منظور با نشاط ساختن محیط کار در حد توان و امکانات سازمان.
- استفاده از مشاوران و روان شناسان با تخصص های مرتبط در سازمان.
- در نظر گرفتن نیازهای مادی معلمان نظیر: حقوق دریافتی ماهیانه، امکانات و تسهیلات رفاهی.
- در نظر گرفتن نیازهای غیر مادی معلمان نظیر: مورد تشویق قرار دادن کارکنان به هنگام موفقیت در کار خود، ایجاد انگیزه در معلمان مبنی بر این که شغلی که در سازمان دارند، حائز اهمیت است، به کار گیری تمام استعدادها(تجارب و تخصص) معلمان در کار و ارزش قائل شدن سازمان برای آن.
- والدین دانش آموزان باید بیشتر با معلمان همکاری داشته باشند و با مسئولان مدرسه در زمینه پیشرفت تحصیلی فرزندانشان به معلمان دانش آموزان کمک کنند.
- در دانشگاه ها سطح دانش حرفه ای معلمان و دبیران متناسب با دروس دوره دبیرستان آموزش کافی داده شود و با آموزش های ضمن خدمت دانش معلمان و دبیران را افزایش بدهند.

۵-۶- محدودیت ها و تنگناهای تحقیق

- بررسی در مورد هر موضوعی در تحقیقات جامعه شناسی همواره با مشکلات و موانعی مواجه بوده است که به طور کلی بخش اعظم این موانع به ماهیت پدیده های اجتماعی و ضعف تکنیک های سنجش این موضوعات بر می گردد.محققان و جامعه شناسان معتقددند در امر تحقیق در ایران سه شرط رعایت گردد که آنها عبارتند از:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...