مسیحیت نه تنها احکام شریعت یهود ‌در مورد حجاب را تغییر نداد، بلکه قوانین شدید آن را استمرار بخشید و در برخی موارد، قدم را فراتر نهاد و با سخت‏گیری بیشتری وجوب حجاب را مطرح ساخت؛ زیرا در شریعت یهود، تشکیل خانواده و ازدواج امری مقدس محسوب می‏ شد و طبق نوشته ویل دورانت، در سن بیست سالگی اجباری بود؛[۲۲] اما از دیدگاه مسیحیت قرون اوّلیه، تجرّد، مقدس شمرده می‏ شد.[۲۳] ‌بنابرین‏ مسیحیت، برای از بین بردن زمینه هر گونه تحریک و تهییج، زنان را به صورت شدیدتری به رعایت کامل پوشش و دوری از هر گونه آرایش و تزیین فراخواند. برابر متون تاریخی، چادر و روبند، برای همگان – حتّی برای خاتون‏های اشراف – ضروری بود و در اعیاد نیز کسی آن را کنار نمی‏گذاشت؛ بلکه با طلا و نقره و پارچه های زربفت آن را تزیین می‏نمودند و حتّی برای تفریح نیز با حجب و حیای کامل در مجالس انس و یا گردش‏هایی دور از چشم نامحرمان، شرکت می‏جستند.

انجیل در موارد فراوان، بر وجوب حجاب و پوشش تأکید و پیروانش را به تنزّه از اِعمال شهوت و عفاف فراخوانده است؛ در انجیل می‏خوانیم: همچنین زنان پیر در سیرت متقی باشند و نه غیبت‏گو و نه بنده شراب زیاده، بلکه معلمات تعلیم نیکو تا زنان جوان را خِرَد بیاموزند که شوهر دوست و فرزند دوست باشند و خرداندیش و عفیفه و خانه‏نشین و نیکو و مطیع شوهران خود که مبادا کلام خدا متهم شود[۲۴]

همچنین ای زنان، و شما را زینت ظاهری نباشد از بافتن موی و متجلّی شدن به طلا و پوشیدن لباس بلکه انسانیت باطنی قلبی در لباس غیر فاسد، روح حلیم و آرام که نزد خدا گرانبهاست زیرا بدین گونه زنان مقدسه در سابق نیز که متوکل به خدا بودند، خویشتن را زینت می‏نمودند.[۲۵]

دستورات دینی پاپ‏ها و کاردینال‏های مسیحی که بر اساس آن پوشاندن صورت الزامی و تزیین موی سر و آرایش آن و تنظیم آن ها در آیینه و سوراخ نمودن گوش‏ها و آویختن گلوبند، خلخال، طلا و دستبند قیمتی، رنگ نمودن مو و تغییر صورت ظاهری ممنوع بود، شدت بیشتری رانشان می‏ دهد.[۲۶]

در مسیحیت همانند ادیان زرتشت و یهود، حجاب امری معمول و موردتاییداست.مسیحیت نه تنها احکام شریعت یهود ‌در مورد حجاب را تغییر نداد بلکه از آن قدم فراتر نهاد. زیرادرشریعت یهود تشکیل خانواده و ازدواج امری مقدس محسوب می‌شد اما در مسیحیت تجرد مقدس شمرده شد و لذا برای از بین بردن زمینه تحریک و تهییج جنسی، زنان به رعایت عفت کامل و دوری از هر گونه آرایش به صورت شدیدتری فرا خوانده شده‌اند.

مسیحیت با دستور تجرد و زندگی رهبانی ،بر لزوم حجاب پوششی و رعایت عفت تأکید فراوان دارد.و نه تنها پوشاندن صورت را الزامی کرد بلکه تزیین موی سر و آرایش آن و تنظیم آن ها در آیینه و سوراخ نمودن گوش‏ها و آویختن گلوبند، خلخال، طلا و دستبند قیمتی، رنگ نمودن مو و تغییر صورت ظاهری را نیز ممنوع کرد.

گفتار سوم:حجاب وپوشش زن در ایران باستان

بند اول:فـرهنـگ و لبـاس ایـران باستـان در گـذر تاریـخ

برخی مدعی شده اند: «ارتباط عرب با ایران از موجبات رواج حجاب در قلمرو اسلام شد» و معتقدند که «حجاب رایج میان مسلمانان عادتی است که از ایرانیان، پس از مسلمان شدنشان به سایر مسلمانان سرایت کرد». برخی دیگر ‌نیز گفته اند:«حجاب ازملل غیرمسلمان روم و ایران به جهان اسلام واردشده است.»

تاریخ لباس و پوشاک از شاخه های شناخت فرهنگ ادوار گذشته هر تمدنی است. مردان ایرانی در تمامی ادواری که نشانه هایی از پوشش آن ها در دست داریم، نیز حجاب در معنای مخالف برهنگی را داشتند و اصولاً برهنگی در فرهنگ ایرانی امری مذموم به شمار می رفته است. شاید این مفهوم را هنگام مقایسه با تمدنهای همزمان با تمدن ایرانی بهتر درک کنیم. بررسی پوشش مردان و زنان ایرانی نه تنها ما را با ظاهر افرادی که در گذشته زندگی می‌کردند، آشنا می‌کند، بلکه شناخت بسیاری از مسایل مانند انواع بافته های نساجی نوع و طرح آن ها و خیلی موارد دیگر را به ما می‌دهد. ایرانیان از عهد کهن تا چندی پیش درباره لباس پوشیدن تغییر نگرش اساسی نداشته اند، اگر چه در گذر زمان سعی کرده‌اند شیوه لباس پوشیدن را متناسب با شرایط متغیر زمانه خود هماهنگ سازند، ولی در مجموع متفاوت تر از ساکنان کشورهای اروپایی بوده اند. سنگ نگاره های به جا مانده از عهد باستان هم نشان می‌دهد که جوامع شرقی از جمله ایران و مناطق دیگر همچون تمدن «تدمر» در سوریه علی رغم تأثیرپذیری از معماری یونانی و رومی، باز هم حال و هوای شرقی خود را حفظ کرده‌اند که این در سنگ نگاره ها و پیکرهای تقریباً پوشیده از لباس به یادگار مانده از آن دوران خود را نشان می‌دهد. تاریخ لباس بخشی از تاریخ تمدن است که در آن تحولات شکل و فرم لباس از قدیمی ترین ایام تا زمان خاصی مورد بررسی و مطالعه و تحقیق قرار می‌گیرد و با تغییر این نوع پوشاک رفتارهای فرهنگی و اجتماعی آن جامعه نیز دستخوش تغییر و تحول می‌گردد. در هر جامعه مطالعه این بخش از تاریخ رازهای نهفته ای ‌در مورد مردم آن دوران را برای ما روشن می‌سازد.

یکی از نکات جالب توجه در تمام نگاره های باستانی که می‌تواند موید اعتقاد ایرانیان باستان به بحث پوشش وحفظ عفاف بوده اند این است که در هیچ نگاره ی انسان که از دوره هخامنشیان به جا مانده برهنه ای دیده نمی شود و اصولاً برهنگی از دیدگاه هخامنشیان بسیار زشت و قبیح بوده است. پروفسور گزن فون در کتاب «از زبان داریوش» در این باره می‌گوید: کوروش این لباس را از مادها گرفته و تمام کارکنانش را متقاعد کرده تا آن را بر تن کنند وظاهراً معتقد بوده که این لباس نقص بدن اشخاص را می پوشاند و آدمی را زیبا و بالابلند نشان می‌دهد. .[۲۷]

بنددوم:پـوشش زن در ایـران باستـان

پوشش زن و مرد ایرانی ازجمله مسایلی است که از دوران باستان دارای اهمیت بوده است و از ابتدای تاریخ باستانی این کشور تا کنون دست خوش تحولات عمیق نشده و مفهوم آن در فرهنگ ایرانی حفظ شده است.یافته های باستان شناسی نشان می‌دهد که ایرانیان از ابتدا به نوع لباس و پوشش خود توجه خاصی نشان می‌دادند، به طوری که تعلق افراد به هر طبقه اجتماعی خاص با تغییر در نوع، جنس، رنگ و مرغوبیت لباس مشخص می شده است. برخی پوشاک ایرانیان را در ادامه لباس بابلیان و آشوریان می دانند. با این تفاوت که دارای اشکال گوناگون و قابل توجه بود.که از پشم ، کتان وابریشم تهیه می شد.دامن این لباس در جلو شکم ،یا در پهلوها، چین می‌خورد.وبه شکل پیله های منظم در می‌آمد.در زیر این لباس پیراهن ،شلوار زیر و جوراب می پوشیدند.رنگهای قرمز،زرد،آبی تیره از محبوبیت بیشتری برخوردار بودند. بنفش، آبی و سفید از رنگهای سلطنتی به شمار مرفت. وقهوهای ویژه سوگواری بود.کفش را از چرم نرم،به رنگ زرد و به شکل پا می ساختند،که تا مچ پا را می پوشاند وبه وسیله دکمه و تسمه هایی که روی آن نصب شده بود،بسته می شد.[۲۸]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...