" تحقیق-پروژه و پایان نامه – ۲-۱۴-۲محاسبه نرخ بازده سرمایه براساس رویکرد تامین مالی – 2 " |
“
در حالت کلی اضافه کردن تغییرات در معادلهای سرمایه به NOPAT موجب ثبت زمان واقعی دریافتها و پرداختها شامل سود نگهداری، عادیسازی از طریق خارج کردن سود و زیانهای غیرمستمر و رهایی از هزینه کردن فوری مخارج ارزشسازی چون هزینه های تحقیق و توسعه میشود. با تعدیل NOPAT و Capital بهخاطر معادلهای سرمایه، نرخ بازده سرمایه، راهنمایی صحیح از بازده درست و واقعی کسب شده در عملیات اصلی شرکت را ارائه میدهد.
۲-۱۴-۲محاسبه نرخ بازده سرمایه بر اساس رویکرد تامین مالی
برای محاسبه نرخ بازده سرمایه بر اساس رویکرد تامین مالی میبایست سه مرحله به شرح زیر را مدنظر قرار داد:
مرحله اول) حذف اثرات بدهیها:
در این مرحله تمامی بدهیهای بهرهدار ( ارزش فعلی اجارههای سرمایهای نشده ) به حقوق صاحبان سهام و هزینه بهره این بدهیها شامل بهره منظور شده در اجارهها به سود حسابداری اضافه میشود.
مرحله دوم) حذف اثرات سایر انحرافات مالی:
برای بهبود نرخ بازده، حذف سایر انحرافات مالی ضروری است. در این مرحله سرمایه تامین شده به وسیله سهامداران ممتاز و سرمایهگذاران اقلیت به Capital و سود تخصیصیافته به این تامینکنندگان به NOPAT اضافه میشود.
مرحله سوم) حذف انحرافات حسابداری:
در این مرحله، اثر انحرافات حسابداری از طریق اضافه کردن ذخایر معادل سرمایه به Capital و تغییرات دورهای آن ها به NOPAT حذف میشود.
به طور کلی می توان معادلهای سرمایه را بدین ترتیب خلاصه کرد :
اضافه می شود به سرمایه :
معادلهای سرمایه
ذخیره مالیات بر درآمد معوق
ذخیره LIFO
استهلاک انباشته سرقفلی
ذخیره کاهش ارزش سرمایه گذاریها
سرقفلی ثبت نشده
خالص داراییهای نامشهودسرمایه ای شده
سود و زیان انباشته غیر مترقبه
سایر ذخایر:
ذخیره مطالبات مشکوک الوصول
ذخیره تضمین محصولات
ذخیره درآمد معوق
افزایش در معادلهای سرمایه
افزایش در ذخیره مالیات بر درآمد
افزایش ذخیره LIFO
هزینه استهلاک سرقفلی
افزایش درذخیره کاهش ارزش سرمایه گذاری ها
افزایش درخالص دارایی های نامشهود سرمایه ای
سود وزیان غیر مترقبه
افزایش در سایر ذخایر
اضافه می شود به NOPAT:
۱۵-۲ استاندارد سازی EVA
علیرغم مزایای EVA به عنوان معیار ارزیابی عملکرد، در بهکارگیری آن یک ضعف وجود دارد و آن اینکه ارزش افزوده اقتصادی (EVA) شرکتهایی با اندازه های متفاوت را نمیتوان با هم مقایسه کرد. این ضعف را میتوان از طریق استانداردسازی EVA برطرف نمود. بهطوری که EVA استاندارد شده میتواند نشاندهنده سطحی عمومی از سرمایه به کار گرفته شده باشد.
برای هر سال مالی، EVA استاندارد شده برابر حاصلضرب تفاوت بین نرخ بازده و نرخ هزینه سرمایه همان سال (r-c) در سرمایه استاندارد شده اول دوره سال مذکور میباشد. اگر تجزیه و تحلیل برای اولین سال صورت میگیرد، میزان سرمایه استاندارد شده اول دوره را میبایست برابر ۱۰۰ درنظر گرفت.
۱۶-۲ اهمیت و کاربرد EVA
کاربرد ارزش افزوده اقتصادی در ارزیابی طرحها بسیار شبیه به محاسبه نرخ بازدهی داخلی[۱۸]۱ طرح است، با این تفاوت که به جای درصد نرخ بازدهی، ارزش افزوده اقتصادی با واحد پولی (تومان) معین میشود. در شکل متفاوت با ارزش افزوده اقتصادی، نسبت سود عملیاتی خالص بعد از مالیات به هزینه سرمایهگذاری را در انتهای طول مدت طرح، اندازه میگیرند.
دلیل افزایش کاربرد ارزش افزوده اقتصادی در دو دهه اخیر به وسیله شرکتهای بزرگ و کوچک و حتی شرکتهای غیرانتفاعی، در اندازهگیری عملکرد مالی، آسانی محاسبه آن و همینطور ارتباط مستقیم آن با ثروت صاحبان شرکت است. طرفداران استفاده از این روش در ارزیابی طرحها معتقدند که EVA با تغییر قیمت سهام ارتباط داشته و شرکتهای بزرگ که این روش را به کار بردهاند در افزایش قیمت سهام خود بسیار موفق بودهاند.
مدیرانی که ارزش افزوده اقتصادی را به کار میگیرند به تخصص و مدیریت داراییها بیشتر توجه میکنند و فقط سود حسابداری را در نظر نمیگیرند. شرکتهایی که در صنایع سرمایه بر فعالیت داشتهاند کاربرد ارزش افزوده اقتصادی را بیشتر مفید دانستهاند . ( مهدی زاده ، روزنامه آسیا)
یک شرکت میتواند به عنوان مجموعهای از قراردادهای متنوع درنظر گرفته شود که با ذینفعان زیادی سروکار دارد. این ذینفعان شامل کارمندان، مشتریان، عرضهکنندگان، اعتباردهندگان، اجتماع و سهامداران میباشند.
ذینفعان به شرکت منابع اقتصادی و خدمات ارائه میدهند و درعوض انتظار دارند که پاداش (بازده) به دست آورند. سهامداران شرکت ریسکی را میپذیرند که این ریسک در ارتباط با عملکرد شرکت و قابلیت اجرای قراردادها با سایر ذینفعان میباشد. شرکت بعد از پرداخت به سایر ذینفعان میتواند مبلغ باقیمانده را بین سهامداران تقسیم کند. بر اساس تابع ریسک و بازده، سهامداران از طریق تحصیل حقوق داراییها برای سود باقیمانده، بازده بالقوه نامحدودی به دست میآورند.
سهامداران به عنوان حاملان ریسک شرکتها، درجهت افزایش کارایی عملکردشان باید در شرکتهای مختلف سرمایهگذاری کنند. بنابرین از طریق تنوع بخشیدن به پرتفوی خود، بخش اعظم ریسک خود را کاهش میدهند. در یک بازار رقابتی، قیمت ریسک به وسیله سهامدارانی که بهتر قادرند ریسک را تحمل کنند، تعیین میشود.
برای مثال سرمایهگذارانی که دارای پرتفوی خوب هستند. پس قیمت بازار ریسک فقط ریسکی را منعکس میکند که در پرتفوی نمیتوان آن را حذف کرد (به آن ریسک سیستماتیک میگویند و از شرایط کلی اقتصاد ناشی میشود).
این حقیقت که سرمایهگذاران باید ریسکشان را از طریق متنوعسازی سرمایهگذاریشان کاهش دهند، مشکل تامین مالی شرکت را به وجود آورد. هنگامی که سهامداران متنوعسازی میکنند و در شرکتهای متعددی سرمایهگذاری میکنند، نمیتوانند درمورد تمام سرمایهگذاریشان اطلاعات کافی (اطلاعات درونی) به دست آورند. از طرفی مقرون به صرفه نیست که هر سهامدار منابعش را برای به دست آوردن اطلاعات کافی درمورد عملیات یک شرکت صرف کند، زیرا در این صورت هر سهامدار متحمل هزینه زیادی خواهد شد در حالی که سود اندکی به دست خواهد آورد. از طرف دیگر بازار از ارائه اطلاعات کافی به سهامداران کوتاه خواهد کرد[۱۹].
تفکیک مالکیت سرمایه از کنترل سرمایه به وسیله مدیران حرفهای، تضاد منابع را به وجود آورد. مدیرانی که شرکت را هدایت میکنند، الزاماًً انگیزهای برای افزایش ثروت مالکان (سهامداران)[۲۰] ندارند.
“
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1401-09-21] [ 04:40:00 ب.ظ ]
|