تحقیق-پروژه و پایان نامه – قسمت 3 – 1 |
لندرینگ درباره سخنان و نقلهای تاریخی مطرح شده در رابطه با دوران حکومت کوروش کبیر در بینالنهرین و رفتار متعادل و مسالمتآمیز وی در مواجهه با تمامی ادیان و اقوام در منطقه میگوید: «همه این ها تبلیغات است. تبلیغاتی که در دوران حکومت پهلوی و آغاز جشنهای ۲۵۰۰ ساله به اوج خود رسید. کسانی که این موضوع را قبول ندارند فعالان سیاسی هستند که به گونهای درگیر بازی تبلیغاتی پهلوی محمدرضا شاه شده بودند. استوانه کوروش بیشترین نقش تبلیغاتی را در جشنهای ۲۵۰۰ ساله محمد رضاه ایفا کرد.
یک نسخه از این استوانه به عنوان پیشکش به سازمان ملل متحد داده شده تا شاه از این طریق از کشورش، ایرانی سکولار با نمایی از آزادی مذهبی به نمایش بگذارد. کاری که استوانه کوروش به راستی برای او انجام داد.» وی میافزاید: «تفسیری که از منشور شد و از آن به عنوان منشور حقوق بشر نام برده شد، تفسیری اشتباه بود که بسیاری از حقایق در آن نادیده گرفته شد.« با این حال گویی همچنان بر روی این موضوع که منشور کوروش نقش بسزایی را در تاریخ حقوق بشر ایفا کرده، سماجتهای زیادی میشود.» لندرینگ همین طرز فکر خود را در دسامبر ۲۰۰۶ به شرح صفحه انگلیسی ویکیپدیای منشور کوروش اضافه کرد.[۶]
اما این فقط لندرینگ نیست که به آنچه تاکنون درباره نخستین پادشاه هخامنشیان نقل شده و یا حتی متن ترجمه شده بر روی منشور برجای مانده از وی، کوچکترین اعتقادی ندارد. “متیوس شولز”، مورخ آلمانی هم از جمله افرادی بود که در سال ۲۰۰۸ در مقالهای در مجله اشپیگل آلمان نوشت: خیرخواهی و سخاوتمندی که در تاریخ به کوروش کبیر نسبت داده شده، تنها یک شوخی فریبنده است.
شولز افزود: «استوانهای که در حال حاضر از آن به عنوان نخستین سند حقوق بشر یاد میکنند و یک کپی از آن را به عنوان نماد حقوق بشر در سازمان ملل متحد قرار دادهاند چیزی جز یک نماد تبلیغاتی بیشرمانه نیست.» شولز در اشپیگل به این موضوع اشاره کردهاست که حتی بعضی از خطوط میخی هک شده بر روی استوانه کوروش به درستی ترجمه نشدهاند.
گزارش شولز در مجله اشپیگل گرچه سرو صداهای زیادی را ایجاد کرد اما انتقادهای بسیاری در همان دوره به وی وارد شد. اینکه او نه تاریخشناس است و نه ایرانشناس. بنابرین اینگونه بیپروا سخن گفتن در رابطه با یک چنین موضوعی نه درست و نه معتبر است.
گزارش شولز در مجله اشپیگل اینگونه پایان یافته بود: حتی شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل در سال ۲۰۰۳ زمانی که جایزه خود را دریافت میکرد رسما اعلام کرد”اینکه استوانه کوروش نقش مهمی در تاریخ حقوق بشر داشته امری کاملا روشن است.” شیرین عبادی هم در دام این شوخی فریبنده افتاد.[۷]
در همان روزها روزنامه دیلیتلگراف گزارشی درباره استوانه معروف برجای مانده از نخستین پادشاه هخامنشی به قلم “هری دی کویته ویله” منتشر کرد. گزارش دیلیتلگراف با امانت گرفتن استوانه کوروش از موزه بریتانیا از سوی محمدرضا شاه در جریان جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی آغاز شد و افزود پس از پایان این جشن نمونهای مشابه منشور کوروش ساخته و از سوی اشرف پهلوی به سازمان ملل متحد اهدا شد تا برای همیشه در جایگاهی ویژه از آن به عنوان نخستین سند حقوق بشر یاد شود.
سه محور اصلی در گزارش دیلی تلگراف برجسته شد:
۱- اینکه کوروش یکی از پادشاهان ظالم و خونخوار بود که مردم را به زور مجبور به فرمانبرداری از خود کرد.
۲- سیاستهای نسبت داده شده به کوروش که همگی حاکی از احترام او به حقوق بشر و تمدنها مختلف ذکر شده، دروغ و تبلیغاتی بیش نیست. دروغی که خاندان پهلوی در سال ۱۹۷۰ آن را مطرح کردند.
۳ – تمامی آنچه از آن تحت عنوان تاریخ و متون بابلی یاد شده، تبلیغی بیش نبوده است.
دیلی تلگراف گزارش خود را اینگونه آغاز کرد: «گویا آنچه از منشور کوروش تاکنون در تاریخ نقل شده، از سوی مورخ آلمانی به چالش کشیده شده است. همان منشوری که از موزه بریتانیا به امانت گرفته شد تا در زمان برگزاری جشن ۲۵۰۰ ساله توسط محمدرضا پهلوی در خاک ایران باشد و به نمادی برای افتخار ملی بدل شود. منشوری که یک کپی از آن به عنوان نماد حقوق بشر در مقر سازمان ملل متحد نگهداری میشود و تا کنون به شش زبان ترجمه شده است.
“کلائوس گالاس”، مورخ آلمانی معتقد است که سازمان ملل متحد مرتکب اشتباه بزرگی شده و اینکه بزرگنمایی طومار نگاشته شده بر روی منشور از سازمان ملل کاملا نادرست است. او معتقد است سازمان ملل به کوروش اقتدار کاذب اعطا کردهاست.»[۸]
دیلی تلگراف نوشت: «متخصصان آلمانی اکنون مصرانه در تلاشند تا سوء برداشتها از آنچه در اذهان در رابطه با کوروش و منشور برجای مانده از وی هک شده را کمرنگ کنند. “پروفسور ژوزف ویشفر”، روز گذشته منشور را با تمسخر یک “کتیبه تبلیغاتی” معرفی کرد و گفت: منشور در حال حاضر به یک سند مجلل بدل شده. باید گفت که کوروش تنها برای اینکه خود را پرهیزگار و درستکار معرفی کند دستور ساخت این استوانه را صادر کرد. اما حقیقت این است که کوروش واقعی در غارت و ستمگری هیچ تفاوتی با دیگر شاهان قبل و بعد از خود نداشته است. کوروش نیز فردی چون خشایارشاه بود. البته کمی باهوشتر از او.»
دیلی تلگراف در ادامه گزارش خود با استناد به نظر یک مورخ دیگر در ارتباط با استوانه کوروش نوشت: “تام هلند”، نویسنده و مورخ بریتانیایی هم به تقدس حقوق بشری منشور کوروش اعتراض دارد. او میگوید این ها چرندیات هستند. آنچه مطرح میشود چیزی جز مزخرفات نیست. مطمئنا فتح امپراتوری به این بزرگی در آن دوره بدون تصور غارت و کشتار و خونریزی امکان پذیر نیست. کوروش نیز مطمئنا بابل را به سادگی فتح نکرد.
“دی کویته ویله” گزارش خود در دیلی تلگراف را با این گفته پرفسور “هلند” اینگونه خاتمه داد: «علیرغم تمامی نقدهای مطرح شده در رابطه با منشور، مردم ایران حاضر به تغییر دیدگاه خود در مورد کوروش و منشور برجای ماده از وی نیستند. آن ها کوروش را یک افتخار و غرور ملی میدانند. اما این نیز مانند خیلی چیزهای بیخود دیگری است که در مورد ایرانیان در ایران نقل میشود.»
با تمامی این اوصاف سازمان ملل منشور را در مقر خود نگه داشته و بدان تقدس داده و آن را به اکثر زبانهای رسمی دنیا ترجمه کردهاست. این نشان میدهد که جامعه جهانی همچنان معتقد است که منشور برجای مانده از کوروش نشان از حکومتی دارد که او در آن دوره به جای خون و خونریزی و فرمانروایی، به مردم نعمت آزادی را عطا کرد.
پس از انتشار گزارش “دی کویته ویله”، همان نقدی که به نویسنده آلمانی مجله اشپیگل وارد شده بود درباره نویسنده دیلی تلگراف نیز مطرح شد. اما در این میان چهرههای آکادمیک و صاحبنام و مورخان برجستهای نیز هستند که چنین نظراتی را در رابطه با کوروش و منشور وی که به عنوان نخستین نماد حقوق بشر در سازمان ملل قرار گرفته، مطرح میکنند.
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 02:35:00 ب.ظ ]
|