کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



 



یعنی نداشتن و از دست دادن هریک از مواهب زندگی از جان و مال و حیثیت و هر چیز دیگری که از آن بهره‌مند می‌شویم».[۱۶۴]
با تأمل در نظریات فقها نیز همانگونه که گفته شد اولاً معنای عرفی عمدتاً مد نظر آنها بوده است. ثانیاً در فقه امامیه هر کاستی و نقصانی در مورد مال یا عرض یا جان فرد را ضرر محسوب می‌دارند، یعنی مال از دیدگاه آنان اعم از عین است یا منفعت که براساس نظریات حقوقدانان نیز خسارت به معنای اعم آن ضررتلقی می‌شود و در این خصوص تفاوتی بین دیدگاه فقها و حقوقدانان نمی‌توان یافت آنچه که محل اختلاف است اینکه آیا در خصوص ضررهای معنوی می‌توان از منظر فقه و فقها همانند اکثر حقوقدانان قائل به تعیین و پرداخت خسارت بود یا آنکه جبران و رفع آن به اشکال دیگر باید صورت گیرد از موضوع تحقیق و رساله خارج است.
گفتار سوم: شمول یا عدم شمول قاعده لاضرر بر عدم‌النفع
تعریف ساده عدم‌النفع آن است که انسان از نفع و فایده‌ای که در شرایط عادی توقع و انتظار آن را داشته است تحت شرایط خاصی محروم گردد مثلاً بنا بر آن بوده است که ملکی را خریداری کند یا به فروش برساند و تصور سود در این معامله را داشته است یا تصمیم داشته مقدمات قراردادی که فراهم شده بود آن را به اتمام رسانده و امضاء کند تا از این طریق نفعی بدست آورد لیکن به دلایلی از آن محروم مانده است.
بر مبنای قواعد ادبیات عرب لاضرر و لاضرار، نکره منفیّه محسوب و افاده عموم می‌کند. یعنی مشتمل بر تمام افراد و متضمن همه اقسام خود می‌شود. بر این اساس قاعده لاضرر انواع و اقسام ضررها را با استدلال فوق در بر گرفته و شامل می‌شود. حال پرسشی که مطرح می‌شود این است که آیا عدم‌النفع را می‌توان ضرر به حساب آورد؟ همان‌گونه که مقدمتاً گفته شد چنانچه عدم‌النفع یکی از انواع و اقسام ضرر تلقی گردد، بی‌شک در دایره شمول قاعده لاضرر قرار گرفته در غیر این صورت قاعده بر آن حاکم نیست. از نظر قول مشهور بین فقهای امامیه عدم‌النفع ضرر شمرده نمی‌شود، بدین لحاظ نمی‌توان آن را با بهره گرفتن از عنوان ضرر تحت قاعده لاضرر در آورد و جبران خسارت وارده را خواست. البته این استدلال مبین این معنی نیست که زیان ناشی از عدم‌النفع نباید جبران شود بلکه می‌گویند به سبب آنکه ضرر تلقی نمی‌شود قابلیت آن را ندارد که تحت قاعده لاضرر قرار گیرد.
از طرفی اینکه چه امری را می‌توان ضرر دانست و چه چیزی را ضرر ندانست نظریات مختلفی ابراز شده است با توجه به اینکه عنوان ضرر از عناوین عرفیه محسوب می‌شود و در عرضه بر عرف و عرصه اجتماع مشخص می‌شود که بر چه اموری می‌توان اطلاق ضرر نمود بر این اساس فقها بحث در مورد ضرر را یک بحث فقهی و فقاهتی ندانسته و چنانچه فقیه در این خصوص بحث و فحصی نماید از جهت فقیه بودن نبوده بلکه بحث موضوعی است نتیجتاً عقیده مشهور فقها مسلماً ناظر به عدم‌النفعی است که عرف آن را ضرر نمی‌داند و قابلیت جبران نیز ندارد.
مرحوم نائینی تفویت منافع را در صورتی که موجباتش فراهم بوده به عبارت دیگر موجبات آن کامل شده باشد ضرر محسوب می‌دارد، در مقابل فوت منفعتی که موجباتش فراهم و کامل نگردیده باشد ضرر نمی‌داند و این عقیده را مبتنی بر عرف می‌داند؛ مرحوم آقای سیدعلی معروف به صاحب ریاض نیز این گونه عقیده داشت وی می‌گوید: «اگر شخصی دیگری را زندانی کند و مدتی او را از کارش باز دارد، چنانچه برای شخص محبوس در این مدت اجرتی باشد که اگر زندانی نمی‌شد به آن می‌رسید ضرورت جبران خسارت در این فرض وجود دارد».[۱۶۵]

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

شهید اول نیز در کتاب قواعد منافع شخص آزاد را در مدت حبس مورد مسئولیت و قابل جبران دانسته با توجه به اینکه در قرآن و سنت نیز مانع و رادعی وجود ندارد که اینگونه عدم‌النفع از مصادیق ضرر تلقی شود اجماعی نیز برخلاف این نظر وجود ندارد می‌توان بر این اساس حکم به جبران ضرر و پرداخت خسارت نمود.
با توجه به موارد فوق می‌توان گفت قاعده لاضرر شامل عدم‌النفع مسلم و حتمی‌الوقوع شده و شامل نفع غیرمسلم و محتمل‌الوقوع نمی‌شود بدین سبب اگر کسی مثلاً پزشک یا تکنیسین شاغل و دارای درآمد روزمره را محبوس نماید و مانع کسب درآمد آنان شود ضامن ضرر آنهاست بعضی از اصولین معتقدند اینگونه موارد با قاعده لاضرر قابل اثبات نبوده بلکه قواعدی مانند تسبیب مثبت ضمان خواهد شد.
از کسانی که معتقد است قاعده لاضرر شامل عدمیات هم می‌شود شیخ اعظم انصاری است ایشان در رساله لاضرر خود می‌گوید: «قاعده لاضرر تنها امور مجعوله را فرا نمی‌گیرد بلکه تمام آنچه در شرع بدان رفتار می‌شود و آنها را جزو دین اسلام می‌شمارد اعم از اینکه امور وجودی باشد یا عدمی مشمول قاعده‌اند».
گفتار چهارم: ضابطه ضرر براساس قاعده لاضرر نوعی است یا شخصی؟
مراد از ضرر نوعی ضرری است که از نگاه و نظر عرف ضرر محسوب می‌شود، هر چند در موردی یا شخص معینی ضرر تلقی نشود. مثلاً کسی که به سبب عدم قدرت بر نگاهداری مالی آن را به قیمت بسیار نازل به فروش رساند از دیدگاه عرف قطعاً این عمل ضرری است، ولی برای آن شخص نفعی است مسلم که توانسته از قبل مال در معرض تلف حتمی خویش وجهی هر چند نازل بدست آورد.
و مقصود از ضرر شخصی آن ضرری است که در مورد خاص و نسبت به فرد معین و با در نظر گرفتن اوضاع و احوال و شرایط محیط بر او واقع می‌شود مانند آنکه از بین رفتن وجهی ناچیز از کسی با توجه به وضعیت اقتصادی وی ضرر بوده و همین مبلغ در صورت تفویت از فرد سرمایه‌داری از دیدگاه عرف ضرر تلقی نشود به اعتبار دیگر ضرر در اینگونه موارد دو مراتب و تشکیکی بوده و نسبت به هر فرد متفاوت خواهد بود.
پاسخ به این سوال آثار عملی دارد و آن در جایی است که تعارض ضررین مطرح شود چرا که در صورت تعارض دو ضرر که هیچ ارجحیتی بر یکدیگر نداشته باشد باید ضرر کمتر را گرفت و نفی ضرر بیشتر را بر آن مقدم شمرد؛ اهمیت تعیین ضابطه نوعی یا شخصی در ضرر در این خصوص مطرح می‌شود.
اکثر فقها معتقدند که ضابطه شخصی است شیخ انصاری و میرزای نائینی از آن جمله‌اند؛ شیخ انصاری در تعارض ضررین در مقام ارزیابی دو ضرر می‌گوید: «در مورد ضرر وارده بر دو شخص برای سنجش دو ضرر باید ضرر را به اعتبار هریک از دو شخص در نظر گرفت یعنی باید خصوصیات هریک از دو ضرر را با توجه به میزان ضرر و شخص سنجید چنانچه امر دائر بین یک درهم ضرر و یک دینار باشد چه بسا که ضرر یک درهم نسبت به صاحب آن از ضرر یک دینار نسبت به صاحبش بیشتر باشد و گاهی ممکن است برعکس باشد».[۱۶۶]
مبحث چهارم: رابطه قاعده لاضرر با دیگر ادله احکام
در بسیاری از موارد چنانچه احکام شرعی به نحو عام یا علی‌الاطلاق اجرا گردیده و گستره و دامنه تاثیر آنان حد و مرزی نشناسد، خود موجب و موجد ضرر گشته، منشا بسیاری از تنگناها و مشکلات خواهد شد. مثلاً از دلایلی که به عنوان مبنای اصاله اللزوم یعنی لزوم قراردادها و عقود می‌باشد آیه شریفه اوفوا بالعقود است، چنانچه عقدی محقق شود به نحوی که غبنی بوده و متضمن زیان غیرقابل مسامحه مغبون باشد، با در نظر گرفتن مبنای فوق لازم و غیرقابل فسخ تلقی گردیده بدیهی است ضرر زیان دیده هرگز مرتفع نخواهد شد یا چنانچه حوزه و حدودی برای اصل تسلیط در نظر گرفته شود، بدیهی است این اقتدار و اختیار بی‌حد و حصر برای مالک زیان و خسرانی متوجه دیگران خواهد کرد، که هرگز مطلوب شارع نبوده و خلاف عدالت و از مصادیق ظلم خواهد بود. در این گونه موارد نقش قاعده لاضرر محدود کردن این حقوق و اختیارات و دامنه و دایره تأثیر این ادله می‌باشد. چگونگی برخورد و تعامل قاعده لاضرر در این گونه موارد و شکل و شیوه و راه‌حلی که در این خصوص در نظر گرفته شده است متفاوت می‌باشد.
در این رابطه فقها احکام را به دو دسته تقسیم می‌کنند:[۱۶۷]
الف) احکام تشریعی که براساس طبع خود نوعی ضرر مادی را برای مکلفین ایجاد می‌کنند و لازمه وجودی آنها اینگونه هزینه‌ها و خسارات است. مانند حج و خمس و زکات. در اینگونه موارد نقش قاعده لاضرر با ادله این احکام وقتی جلوه خواهد کرد که ضرر و زیان بیش از اقتضا و طبع آن احکام به منصه ظهور برسد. چون اینگونه احکام علی‌الاصول از مباحث مربوط به عبادات است از مقوله و موضوع بحث ما خارجند.
ب) احکام دیگری که بر مبنای ذات و طبع خود مقتضی و مستلزم ضرر و زیان نمی‌باشند، بلکه بواسطه امری خارجی و یا در موارد خاص ممکن است ضرری از این احکام ناشی شود. آنچه موضوع و محل بحث ما در رابطه با قاعده لاضرر است، در خصوص این احکام و کمیت و کیفیت برخورد قاعده لاضرر با آن است.
در مورد نحوه تعامل و برخورد قاعده لاضرر با احکام اخیرالذکر و کیفیت جریان قاعده لاضرر در آن اقوال و عقاید مختلفی وجود داشته که مختصراً به ذکر بخش مهمی از آنها پرداخته و در پایان نظر مطلوب گفته خواهد شد.
گفتارهای مطروحه در این مبحث شامل موارد ذیل است:
تقدم لاضرر بر ادله احکام به نحو اطلاق، توافق دادن عرفی بین ادله احکام و قاعده لاضرر، تعامل و تقابل دلیل لاضرر با دیگر ادله احکام به نحو اجتماع، دلیل لاضرر از نظر قاعده لطف و امتنان، رعایت قاعده تعارض بین ادله احکام و قاعده لاضرر، حکومت قاعده لاضرر بر دیگر ادله احکام، نقش قاعده اقدام در جلوگیری از اعمال قاعده لاضرر.
گفتار اول: تقدیم دلیل «لاضرر» بر ادله احکام به نحو اطلاق
براساس این نظر دلیل «لاضرر» باید در تمام موارد بر ادله دیگر احکام ترجیح داده شده و مقدم شمرده شود این تقدم باید به صورت اطلاق باشد. زیرا هر چند نسبت دلیل لاضرر با دیگر ادله احکام عموم و خصوص من وجه است، لیکن در رابطه با آنها شکل و شیوه عموم و خصوص من وجه را نمی‌توان جاری کرد، چون رابطه و نسبت دلیل «لاضرر» با تمام ادله یکسان است بنابراین:
الف) چنانچه ادله احکام در همه موارد بر دلیل «نفی ضرر» ترجیح داده شده و مقدم شمرده شود، مورد و موجبی برای اجرای «قاعده لاضرر» نخواهد بود.
ب) اگر بعضی از ادله احکام بر دلیل نفی ضرر مقدم شود، که خود ترجیح بلامرجح خواهد بود.
ج) در صورتی که دلیل «لاضرر» در همه موارد و اشکال بر ادله احکام مقدم شمرده شود مشکلی پیش نخواهد آمد چون برای ادله احکام در غیر مورد ضرر مورد اجرا باقی خواهد ماند نتیجتاً دلیل نفی ضرر باید در همه موارد بر ادله احکام مقدم شمرده شود.
گفتار دوم: توافق دادن عرفی بین ادله احکام و قاعده لاضرر
عرف، ادله احکام را بر حکم اقتضایی حمل می‌کند یعنی اقتضای حکم هر آنچه هست باید عمل شود؛ در صورتی که دلیل نفی ضرر مربوط به فعلیت است یعنی چنانچه در عالم فعل عمل به اقتضای حکم ناممکن باشد، دلیل نفی ضرر عمل خواهد کرد. مثلاً دارا بودن حق مالکیت اقتضا دارد که شخص هر نوع تصرفی را که خواسته باشد در محدوده آن بنماید ولی در صورتی که بخواهد اینگونه اعمال حق کند باعث ضرر دیگری می‌شود که در حیطه و حوزه قاعده لاضرر قرار خواهد گرفت لذا باید بر اجرای حق مقدم شمرده شود.[۱۶۸]
گفتار سوم: تقابل دلیل «لاضرر» با مجموعه ادله احکام
دلیل نفی ضرر به اعتبار کلیه احکام و در مقابل مجموعه آنها صادر شده است بنابراین رابطه و نسبت دلیل لاضرر با تمام احکام عموم و خصوص مطلق است؛ در صورتی که با تک‌تک احکام سنجیده شود نسبت عموم و خصوص من وجه خواهد بود. براساس این نظریه همان‌گونه که دلیل نفی حرج با مجموع احکام مورد نظر قرار می‌گیرد در رابطه دلیل «لاضرر» با دیگر ادله احکام نیز اینگونه باید عمل شود.
گفتار چهارم: دلیل لاضرر از نظر قاعده لطف و امتنان
با عنایت به اینکه براساس قاعده لطف و امتنان بر مکلفان دلیل لاضرر تشریع شده است بنابراین اقتضا دارد که بر دیگر ادله احکام ترجیح داده شده و مقدم شمرده شود. آخوند خراسانی و شیخ انصاری این نظررا قابل اعتنا دانسته‌اند.[۱۶۹]
گفتار پنجم: رعایت قاعده تعارض بین ادله احکام و قاعده لاضرر
براساس قاعده تعارض بین ادله احکام و قاعده لاضرر باید عمل کرد و قاعده لاضرر را به استناد عمل اصحاب یا به اتکاء یکی از اصول مانند برائت، در مقام تکلیف، طهارت و غیره ترجیح و برتری داد. به این روش و راه‌حل شیخ انصاری اشاره کرده واز قول یکی از فقها موضوع عمل شخص در ملک خود را که موجب تضرر همسایه است همین نظر را ابراز کرده که گفته عموم نفی ضرر با عموم دلیل‌الناس مسلطون علی اموالهم تعارض دارد.[۱۷۰]
گفتار ششم: حکومت قاعده لاضرر بر دیگر ادله احکام
مرحوم شیخ انصاری که بسیاری از فقهای دیگر نیز موافق با نظر ایشان هستند معتقد است که رابطه قاعده لاضرر با دیگر ادله احکام رابطه حکومت است. به این صورت که قاعده لاضرر حاکم و ناظر است بر دیگر ادله احکام و ادله احکام محکوم تلقی می‌شوند. حکومت از لحاظ اصطلاح اصولی و علم اصول به این معنی است که «هرگاه دو دلیل نسبت به هم چنان باشند که یکی در دیگری تصرفی کند که موضوع حکم یا متعلق حکم یا خود حکم آن دلیل را مورد تعرض قرار دهد خواه این تصرف موجب توسعه دلیل دیگر شود یا تضییق آن به این عمل حکومت و به دلیل تصرف‌کننده حاکم می‌گویند». حکومت با تخصیص متفاوت است. تخصیص اخراج عده‌ای افراد از حکم عام است در حالی که حکومت تفسیر و بیانی لفظی برای دلیل عام و توضیح می‌دهد که منظور از گفتن جمله عام چیست.
مثلاً اگر دلیل بگوید بیع لازم‌الوفاست، بعد دلیل دیگر بگوید بیع معاطاه معامله و نتیجتاً بیع است، دلیل دوم موضوع دلیل اول را موردتصرف قرار داده و دایره موضوع و متعلق و حکم دلیل او را وسیع‌تر ساخته است. اگر دلیل اول فرضاً به این صورت باشد، وفا به تمام معاملات واجب است، بعد دلیل دیگری وارد شود بگوید: «بیع کالی به کالی معامله نیست» دلیل دوم موضوع دلیل اول را مورد تصرف قرار داده و دایره آن را ضیق کرده است.
شیخ انصاری معتقد است که سیره فقهای پیش از او نیز در مقام استدلال در مقامات مختلف نیز به همین نحو جاری شده است؛ از این بیان مرحوم شیخ استفاده می‌شود که فقهای متقدم عقیده بر این امر داشته‌اند که مفهوم قاعده لاضرر «نفی حکم ضرری» است و به حکومت قاعده لاضرر بر ادله احکام معتقد بوده‌اند.[۱۷۱]
گفتار هفتم: نقش قاعده اقدام در جلوگیری از اعمال قاعده لاضرر
علی‌الاصول کلیه فقها اطلاع یا عدم اطلاع زیان دیده را در اعمال قاعده لاضرر به نفع وی موثر در موضوع نمی‌دانند و در هر صورت اعمال قاعده را جایز می‌شمارند، لیکن در معاملات غبنی برای جریان ادله نفی ضرر و قابل فسخ شدن معامله غبنی معتقدند که شخص مغبون باید جاهل به غبن باشد زیرا وقتی مغبون با وجود علم به غبن خود به استقبال معامله می‌رود، بدیهی است بنا به قاعده اقدام نمی‌تواند دیگری را برای این امر سرزنش نماید، چنانچه در بیع محاباتی نیز شخص آگاهانه اقدام به ضرر خود می کند، لزوم عقد در این گونه موارد علت ورود ضرر نمی‌باشد.
مبحث پنجم: قاعده لاضرر مبنای فسخ قرارداد
همان‌طور که گفته شد قاعده لاضرر یکی از مهم‌ترین قواعد فقه اسلامی است که در همه ابواب فقه اعم از عبادات و معاملات مورد استناد قرار گرفته است. قاعده‌ای که علاوه بر دلایل نقلی به عقیده برخی مهم‌ترین دلیل اعتبار آن حکم عقل و بنای عقلا است.
چه آنکه بی‌تردید بنای عقلا بر این امر محقق است که در زندگی اجتماعی و مدنی، اولاً ضرر زدن به دیگران نفی شده و کسی نباید به دیگری زیان برساند، ثانیاً ضرر زننده در برابر زیان دیده مسئول جبران خسارت است.[۱۷۲]
جبران جسارت نیز شکل واحد و یگانه‌ای ندارد بلکه با توجه به اوضاع و احوال قضیه مشخص می‌گردد. گاهی جبران ضرر با پرداخت پول، گاهی با عذرخواهی و اعاده حیثیت از طرف زیان‌دیده، گاهی با حق شفعه و گاهی با خیار فسخ عملی می‌شود.
بسیاری از فقها و نویسندگان حقوقی در توجیه و اثبات خیار فسخ به این قاعده استناد کرده‌اند. نگارنده نیز معتقد است که به استثنای خیار شرط که متکی بر اصل حاکمیت اراده است و چهره قراردادی دارد و خیار مجلس و خیار حیوان که بیشتر بر نفوذ رسوم و سنن تاریخی مربوط است تا به منطق حقوقی،[۱۷۳] باقی خیارات بر پایه قاعده محکم و استواری به نام لاضرر قابل توجیه می‌باشند.
مطابق این نظر از آنجایی که مفهوم قاعده لاضرر نفی حکم ضرری است، چنانچه قراردادی منعقد شود که لزوم قرارداد به نحوی باعث ضرر برای یکی از متعاملین گردد، قاعده لاضرر با برداشتن و نفی حکم لزوم و ایجاد خیار فسخ این حکم ضرری را از میان بر می‌دارد.
با این استدلال مبنای خیار تخلف شرط، خیار رؤیت و تخلف وصف، خیار تأخیر ثمن، خیار غبن، خیار عیب، خیار تدلیس، خیار تبعض صفقه و خیار تفلیس قاعده لاضرر است. مثلاً چنانچه شرطی ضمن یک عقد درج گردد، از آنجایی که از جمله شرایط صحت شرط داشتن نفع و فایده است، با تخلف از شرط معهود حکم به وفای عقد (لزوم عقد) حکم ضرری خواهد بود که قاعده لاضرر آن را مرتفع می‌سازد.[۱۷۴] همچنین است اگر مورد معامله معیوب بوده یا عوضین تعادل مالی نداشته باشند یا در پرداخت ثمن معامله در بیع نقد تأخیر شود و… .
بر این نظریه ایراداتی به شرح ذیل وارد شده است که البته به عقیده ما هیچکدام از این ایرادات چندان قاطع نیست که از قوت این نظر در توجیه خیار بکاهد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-09-28] [ 07:57:00 ب.ظ ]




از این جهت در پایان قرن نوزدهم اتحادیه ای برای حمایت مالکیت صنعتی بین چند دولت تشکیل گردیده اند. دولت ایران نیز طبق قانون ۱۴ اسفند ۱۳۳۷ به این اتحادیه ملحق گردیده است ( جلال زاده، ۱۳۸۵).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۲-۳- جایگاه و اهمیت نام تجاری
در مورد اهمیت نام های تجاری ، مدارک تاریخی وجود دارد. در قدیم ، اسامی تجاری روی محصولاتی مانند آجر جهت شناسائی آنها حک می شد. (فرکوهر[۱۱]، ۱۹۸۹)
همچنین اتحادیه های تجاری قرون وسطی در اروپا، از نام تجاری برای تضمین دادن به مشتری و تامین حمایت قانونی برای تولیدکننده استفاده می کردند. در اوایل قرن شانزدهم، تولید کنندگان مواد الکلی، محصولاتشان را در بشکه های چوبی که نام تولیدکننده در داخل آنها حک شده بود، عرضه می کردند. نام مورد نظر به مشتری نشان می داد که سازنده چه کسی است و از عرضه محصولات ارزان تر و نامرغوب
جلوگیری می کرد.
نام تجاری دارای چنین اهمیتی شده است که شاید امروزه نتوان محصولی بدون نام و نشان تجاری پیدا کرد. نمک در پاکت های دارای نام و نشان تجاری بسته بندی می شود، پیچ و مهره دارای برچسب شرکت توزیع کننده است و قطعات یدکی خودرو (شمع، لاستیک، فیلتر) دارای نام و نشان تجاری هستند که آنها را از محصولات سایر تولیدکنندگان قطعات یدکی متمایز می نمایند. حتی میوه و سبزی هم دارای نام و نشان تجاری هستند(پرتقال سان کیست، موز چیکیتا).
نام تجاری از راه های مختلف به خریدار کمک می کند. نام تجاری به مصرف کننده کمک می کند محصولاتی را که مفید می داند، شناسایی کند. همچنین می تواند اطلاعاتی درباره کیفیت محصول به خریدار بدهد. خریداری که همیشه محصولی را با یک نوع نام و نشان تجاری می خرد، خوب می داند که هر گاه این محصولات را بخرد، آنها دارای ویژگی، مزایا و کیفیت مشخصی خواهند بود. همچنین نام تجاری برای فروشنده هم مزیت هایی دارد. زیرا مبنایی می شود که می توان بر آن اساس درباره ویژگی های خاص یک محصول داستان سرایید. نام تجاری شرکت فروشنده باعث می شود که ویژگی های منحصر به فرد محصول از نظر قانونی، مصون و محفوظ بماند. چون در غیر این صورت شرکت های رقیب نسخه دومی از آن به بازار عرضه خواهند کرد.(کاتلر[۱۲]، ۱۳۸۴،۳۷۶-۳۷۷)
برای یک مشتری بالقوه ، یک نام تجاری ، یک راهنمای مهم است. نام تجاری نظیر پول، معامله را تسهیل می کند. مشتریان در مواجهه با مجموعه ای از محصولات بی زبان یا محصولاتی که به سختی می شود چیزی از آنها خواند و نمی توان کارکردشان را در یک نگاه گذرا سنجید، سردرگم می شوند. نام های تجاری و قیمت ها، کار محصولات را از نظر درک آنها و از بین بردن بلاتکلیفی، راحت تر می کنند. قیمت یک محصول، ارزش پولی آن را می سنجد، نام تجاری، آن محصول را می شناساند و جنبه های متمایزش را آشکار می کند: ارزش کارکردی، ارزش خوشایندی یا تفریحی و ارزش نمادین به عنوان بازتابی از خودانگاره خریدار عمل می کند.
نام های تجاری برای تبادلات کسب و کار حیاتی اند. مثلاً به هنگام رویارویی با صدها رایانه شخصی، یک خریدار می تواند از نام های تجاری برای سازماندهی انتخاب خود، بخش بندی آن و کمک به تصمیم گیری در مورد آنچه می خواهد، بهره گیرد و به دنبال محصولاتی بگردد که نامهای تجاری آنها مشخص کننده همان چیزی باشند که انتظارات، نیازها و آرزوهای او را برآورده می کنند. (کاپفرر،۱۳۸۵،۱۹-۲۰)
یک نام تجاری موفق می تواند با ارزش ترین منبع یک شرکت باشد. در واقع نامهای تجاری ابزاری برای چشیدن، طراحی، تعیین کیفیت، اعتبار و ارزش هستند. امروزه محصولات دارای نام تجاری، جای کالاها را گرفته اند. این امر موجب کوتاه شدن فرایند تصمیم گیری خرید می گردد. یک نام تجاری می تواند بیان کننده پیامی مثبت یا منفی درباره محصول برای مشتری باشد .(کیم و چانگ[۱۳]، ۱۹۹۷)
۲-۳- بنیان و اساس تصویر ذهنی
قبل از آنکه بتوانیم تصویری را در ذهن مردم به وجود آوریم، باید بدانیم چه افکار و تداعی هایی در آنان وجود دارد. اولین گام در تحقیق پیرامون تصویر، یافتن این است که:

    • کدام صفات در ذهن مردم در مراجعه به طبقه (محصول یا صنعت) اهمیت دارند؟
    • به طور کلی کدام صفات، شرکت ما را از دیگر شرکتها متمایز می کند؟

به عبارت دیگر، اولین گام ایجاد چیزهایی است که افراد با یک نام تجاری یا شرکت تداعی می کنند. این تداعی ها می توانند مبهم، نیمه شکل یافته یا حتی کاملاً اشتباه باشند. با این حال، آنها وجود دارند. برای مثال، شرکتی نظیر بی.اچ.پی[۱۴] را در نظر بگیرید. بسیار محتمل است که تداعی ها در مورد آن تیره و تار باشند. به عبارتی، این شرکت در طبقه نا مشخصی از شرکتهای بزرگ قرار دارد. حداقل تا آنجایی که عموم می دانند، مشخص نیست که شرکت مذکور در کدام طبقه از شرکت ها رقابت می کند. بی.اچ.پی پیوندی سست با فولاد و معدن دارد. گام بعدی آن است که معلوم شود سازمان می خواهد بر کدامین صفات تصویری ذهنی تاکید کند. وقتی مردم نام بی.اچ.پی را می شنوند، به چه چیز فکر می کنند؟ گرچه این پرسش بعضاً کاری پژوهشی است، ولی صرفاً نباید سوالات عجیب و غریبی درباره اینکه مردم فکر می کنند چه چیزی برای شرکت مورد نظر مهم است، از آنان کرد. نگرش های مثبت نظیر اعتبار، ثبات، منافع ملی، مراقبت، شهروند با مسئولیت گروهی، ضدیت با آلودگی و حساس به محیط زیست ، جملگی در زمره صفاتی هستند که شرکت می تواند تصویر خود را بر پایه آنها بسازد. زمانی که سازمان در مورد تصویری که می خواهد از خود منتقل کند، به تصمیم مشخصی می رسد و تائید می کند که بر پایه این تصویر می تواند خود را عرضه کند، باید در پی آن ادراکات عمومی را ردیابی کند و از نزدیک اثربخشی ارتباطات شرکتی خود را زیر نظر قرار دهد. (ساترلند،۱۳۸۳، ۲۵۶-۲۵۷)
۲-۳-۱- تعاریف ذهنیت و برداشت از نام تجاری
صاحب نظران هر یک تعریفی برای ذهنیت نام تجاری و برداشت از آن دارند. ایکر (۱۹۹۱) در این مورد می گوید: هر چیز دوست داشتنی[۱۵] از یک نام تجاری که در شکل گیری ذهنیت از آن نام تجاری کمک می کند، برداشت از نام تجاری می باشد.
یک تعریف کلی دیگر این است که هر آنچه که از یک نام تجاری در ذهن تداعی می شود، برداشت از نام تجاری می باشد.(جیمز، ۲۰۰۴ ، لاو و لمب[۱۶]، ۲۰۰۰ ). برداشت ها می توانند بر اساس تجربه محصول، ویژگیهای محصول، جایگاه نام تجاری ، ارتباطات ترفیعی، اطلاعات قیمت، بسته بندی، تصورات خاص مصرف کننده و یا دیگر منابع پایه ریزی شوند . (دین، ۵۰۸ ،۲۰۰۴)
به نظر می رسد تعریفی که کلر (۱۹۹۳) از تصویر یا ذهنیت از نام تجاری ارائه نموده است، جامعترین تعریف باشد. او تصویر یا ذهنیت از نام تجاری را بازتاب برداشت هایی که فرد از نام تجاری در حافظه خود دارد، می داند.
۲-۳-۲- جایگاه و اهمیت ذهنیت و برداشت از مشتری
آکر (۱۹۹۱) معتقد است ذهنیت و برداشت های نام تجاری، اساس تصمیم خرید و اعتبار نام تجاری را تشکیل می دهند. برداشت های نام تجاری از این جهت که چگونه نیاز مشتری را برآورده می سازند، هم مفهوم را می رسانند و هم معنی محصول را. در محیط شدیداً رقابتی امروز، وجود ذهنیت و تصور از یک محصول بسیار مهم است. وقتی که محصولات پیچیده تر و بازارها شلوغ تر می شوند، مصرف کنندگان در هنگام تصمیم به خرید، بیشتر از ویژگیهای واقعی یک محصول به تصویری که از آن محصول در ذهنشان ساخته شده است، تکیه می کنند.
بازاریاب ها می توانند از برداشت مثبت مصرف کنندگان از یک نام تجاری ، جهت افزایش سهم بازار خود، تهیه تبلیغات جذاب و بازارگذاری محصولات آینده خود استفاده کنند. مشکلی که وجود دارد، این است که برداشت ها از نام تجاری بیشتر در حافظه مصرف کنندگان قرار می گیرند و نه در ذهن رهبران بازار.
دین[۱۷](۲۰۰۴) برداشت از یک نام تجاری را به عنوان هر چیزی از یک نام تجاری که با حافظه در ارتباط است تعریف کرده است و عقیده دارد برداشت هایی که سه هدف زیر را تامین کنند، ارزشمند هستند:

    1. وجه تمایز ایجاد کنند.
    1. تمایل مثبت به یک نام تجاری بوجود آورند.
    1. هنگام بازیابی اطلاعات، به مصرف کنندگان کمک کنند. (دین، ۵۱۲ ،۲۰۰۴)

برداشت ها هنگامی مفید هستند که مصرف کنندگان نمی توانند اختلافات بین نام های تجاری را تشخیص دهند و بازاریاب ها می خواهند در رده محصول رقابت بهتری داشته باشند. یک برداشت متفاوت و متمایز می تواند یک مزیت رقابتی باشد. اگر برداشت خوب باشد، احساس مثبت نسبت به برداشت، می تواند به نام تجاری منتقل شود. در نهایت، یک برداشت نام تجاری می تواند به عنوان عاملی در به یاد آوردن شبکه بزرگتری از اطلاعات نام تجاری در ذهن به کار رود که به مصرف کنندگان امکان پردازش اطلاعات و تصمیم گیری را می دهد. (دین، ۲۰۰۴)
شرکتها برای اینکه بدانند چه ویژگیهای ذهنی یا تداعی هایی در مورد نام تجاری آنها وجود دارد، سوالات مختلفی را مطرح می کنند. در ذیل چند سوال که برای استخراج این ویژگیها به کار می روند، ذکر می شوند:

    1. وقتی نام تجاری را می شنوید یا به آن فکر می کنید، چه چیزی به ذهن شما تداعی می شود؟
    1. قدرت و ضعف نام تجاری ما چیست؟
    1. قبل از اینکه نام تجاری ما را بخرید، به کدام نام تجاری توجه می کردید و ادراک شما از آن چه بود؟
    1. چرا شما نام تجاری ما را انتخاب می کنید؟
    1. چرا نام ما را به شخص دیگری پیشنهاد می کنید و چگونه آن را توصیف می کنید؟
    1. تجربه ای که شما قبل از خرید محصول ما، بعد از استفاده و در حین استفاده کردن از آن داشتید را بیان کنید. ( دیویس[۱۸]، ۲۰۰۲)

آنچه برای یک تولید کننده محصول مهم است، این است که محصولش در بازار موفق شود و ملاک موفقیت آن نیز در گرو خرید آن محصول توسط مصرف کننده است. اما چه چیزی باعث می شود که یک مصرف کننده فرآورده ای با یک نام تجاری خاص را بخرد؟ جواب این سوال را باید در نگرش مصرف کننده جستجو کرد.
۲-۴- حکومت بر ذهن مشتری با بهره گرفتن از نام تجاری
مشخص است که هدف اصلی هر شرکت تجاری، سودآوری است. بنابراین باید به گونه ای رفتار شود که مردم به خوبی شرکت را بشناسند و از آن به نیکی یاد کنند. می توان بر ذهن مشتری حکومت کرد، فقط کافی است که شرکت بتواند خود را در ذهن مشتریان به بهترین شکل نشان دهد، آن هم با صداقت و روشی سالم. جهت رسیدن به این مقصود، کلیه شرکت ها نیازمند توجه به نام تجاری خویش می باشند. یک نام تجاری مطرح، مزایای منحصر به فردی در پی دارد که شامل کاهش هزینه ها، همبستگی بیشتر بین بدنه شرکت و ایجاد همبستگی بین مشتریان و آرمان های شرکت می باشد.
ابزار رسیدن به این هدف، داشتن واحدی منحصر به فرد در شرکت به نام مدیریت نام تجاری می باشد. وظیفه این واحد انجام اقداماتی با هماهنگی سایر واحدها جهت شناساندن و اعتلای نام تجاری شرکت و ماندگاری آن در ذهن مشتریان است. به عبارتی مهم ترین وظایف مدیریت نام تجاری عبارتست از:

    1. داشتن ارتباط نزدیک با سایر واحدهای سازمان
    1. بررسی متناوب وضعیت نام تجاری شرکت در بازار
    1. ارائه راهکارهای جدید

باید قبول کرد که دنیا، دنیای رقابت است. بزرگترها کوچکترها را می خورند، بنابراین اگر شرکت نمی خواهد خورده شود، باید بزرگ شود، بزرگ و بزرگتر. مردم، واقع بین تر از آنی هستند که تصور شود. مردم آموخته اند که تجزیه و تحلیل کنند، جامعه باسوادتر از قبل شده است. بنابراین شرکت باید نام خود را بر ذهن آنها حک کند، البته به نیکی و روش کار این است که آنها نام شرکت را ببینند، زیاد هم ببینند. وقتی چیزی در ذهن آنها و جلوی چشمان آنها زیاد تکرار شد، آنگاه در ذهن خواهد ماند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:57:00 ب.ظ ]




۵

کاملا مخالف

مخالف

تاحدودی

موافق

کاملا موافق

۳٫۷٫ روایی [۲۴]پرسشنامه
روایی از واژهی «روا» به معنای جایز و درست گرفته شده و روایی به معنای صحیح و درست بودن است.
مقصود از روایی آن است که وسیلهی اندازه گیری بتواند خصیصه و ویژگی مورد نظر را اندازه گیری کند. اهمیت روایی از آن جهت است که اندازهگیریهای مناسب و ناکافی میتواند هر پژوهش را بی ارزش و ناروا سازد. اعتبار در اصل به صحت و درستی اندازه گیری محقق برمیگردد (خاکی، ۱۳۸۴، ۲۸۹).روایی را به شکل های مختلف طبقه بندی کرده اند که در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود:
۳٫۷٫۱٫ روایی محتوایی[۲۵]
روایی محتوایی این اطمینان را به وجود میآورد که مقیاس شامل یک سری موارد کافی و نمونه برای استفاده از مفهوم است . هرچه موارد معرف حیطه مفهومی که اندازه گیری میشود بیشتر باشد ، اعتبار محتوایی آن بیشتر خواهد بود (خاکی، ۱۳۸۴، ۲۹۰).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۳٫۷٫۲٫ روایی نمادی ( ظاهری )[۲۶]
یک شاخص مقدماتی و حداقل روایی محتوا است. روایی نمادی ، مواردی که انتظار میرود یک مفهوم را اندازه گیری کند ، نشان میدهد. این شاخص ظاهراً مفهوم را میسنجد و به نظر می رسد مفاهیم را اندازه گیری می نماید (خاکی، ۱۳۸۴، ۲۹۰).
همان طور که عنوان شد ، سؤالات موجود در این پرسشنامه ، بر اساس پرسشهای استاندارد و برای هریک از متغیرها طراحی شده است. علاوه بر آن با بهکار بردن پرسشنامه های آزمون شده قبلی در پژوهشهای مشابه و نظرخواهی از اساتید و متخصصان ، ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش که پرسشنامه میباشد ، از روایی لازم برخوردار است.
۳٫۷٫۳٫پایایی
پایایی[۲۷] یک وسیله اندازه گیری کمی است که معرف درجه ثبات نتایج حاصل از اندازه گیری های مکرر با روش معین تعریف شده می باشد ؛ همچنین پایایی ، میزان توانایی یک وسیله اندازه گیری برای حفظ ثبات خود در طول زمان است . در واقع پایایی ، آزمون مقیاسی است که بوسیله آن درجه اعتماد به نتایج حاصل از آن آزمون تعیین میشود ( ظهوری ، ۱۳۷۸ ، ۱۳۵).
برای تعیین پایایی پرسشنامه این تحقیق از روش پیش آزمون استفاده شده است.
پیش آزمون[۲۸]: پیشآزمون یکی از مراحل فرایند تحقیق علمی است که معمولاً پس از طراحی ابزار سنجش انجام میپذیرد. وقتی محقق ابزار سنجش را طراحی نمود، لازم است آن را بصورت آزمایشی مورد اجرا بگذارد. نتایج گردآوری شده بعد از اجرای مرحله پیشآزمون، به محقق کمک میکند تا اصلاحات لازم را در بخشها و مراحل گوناگون تحقیق به عمل آورد، زیرا محقق میتواند بر اساس نتایج آزمایش مراحل بعدی کار را تا نتیجهگیری انجام دهد و ببیند تا چه اندازه روش کار و ابزار سنجش میتواند اهداف تحقیق را برآورد نماید. آیا نتایج حاصله قادر به ارزیابی فرضیه ها و پاسخگویی به سؤالات تحقیق میباشد یا خیر؛ و بالاخره اتخاذ این روش و تکیه بر این ابزارها تا چه اندازه واقعیت مسأله را میسنجد. اگر محقق دریابد که نتایج تحقیق آزمایشی پاسخگوی اهداف وی نمیباشد، باید نسبت به اصلاح و تغییر روش های کار و ابزار بکار گرفته شده، اقدام کند و این کار را آنقدر ادامه دهد تا بالاخره روشها و ابزار سنجش از روایی، پایایی و تناسب لازم برخوردار شود. روش های عمده برآورد ضریب پایایی عبارتند از: روش های ثبات و سازگاری درونی است که روش ثبات خود شامل دو روش بازآزمایی پایایی و پایایی موازی و روش سازگاری نیز خود شامل دو روش، دونیمه کردن و سازگاری درونی میباشد (خاکی، ۱۳۸۴، ۳۰۰).
در این تحقیق جهت برآورد پایایی از روش سازگاری درونی استفاده شده است. مهمترین شاخص سازگاری درونی، آزمون آلفا کرونباخ است که نشان میدهد سؤالات آزمون تا چه حدی خصیصهی واحدی را اندازه گیری میکند .
سنجش پایایی پرسشنامهی این تحقیق از طریق تکمیل ۳۰ عدد پرسشنامه که توسط مراجعهکنندگان به مرکز تحقیقات پیشگیری از سرطان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام گردید و سپس با بهره گرفتن از روش آلفای کرونباخ، میزان پایایی متغیرهای پرسشنامه مورد سنجش قرار گرفت.
جدول ۳٫۳ شاخص آلفای کرونباخ عوامل مدل در پرسشنامه

آلفای کرونباخ

تعداد سؤال

شماره سؤالات پرسشنامه

متغیر

۹۴۲/۰

۱۴

۱ تا ۱۱
۵۶ تا ۵۸

ارزش ادراکشده مشتری (CPV)

۹۴۰/۰

۹

۱۲ تا ۲۰

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:57:00 ب.ظ ]




عامل مداخله‌گر دوم «برنامه‌‌های احزاب» است. احزاب سیاسی مختلف با توجه به وضعیت زمانی که در آن قرار دارند دست روی مشکلات مهم اجتماعی می‌گذارند و درنتیجه احزاب متعاقب آن مشکلات برنامه‌های خود را جهت رقابت و جذب طرفدار طرح‌ریزی می‌کنند و با ‌‌‌این کار خود، در صورت پیروزی برطبل توسعۀ نامتوازن می‌کوبند وآن را ادامه می‌دهند زیرا هر حزبی براساس سلیقه‌ها و علایق رهبران آن حزب برنامه ریزی می‌کند. البته از طرف دیگر باید فقدان احزاب را عامل اساسی دیگر عنوان کرد که فقدان آن می‌تواند مانعی مهم سر راه توسعۀ متوازن و توسعۀ اجتماعی باشد. اگر در جامعه احزاب قومی‌داشته باشیم فرایند توسعه پیچیدگی کمتری خواهد داشت ولی اگر حزبی وجود نداشته باشد یا احزاب موجود قدرت تأثیرگذاری کافی نداشته باشند رسیدن به توسعۀ اجتماعی سخت می‌شود زیرا وجود احزاب قدرتمند از تمرکزگرایی و مستبد شدن جامعه می‌کاهد.
عامل مداخله گر سوم مفهوم« مهاجرت» است. بین مهاجرت‌ها و توسعۀ نامتوازن رابطه متقابل وجود دارد. تشدید در هر یک باعث افزایش دیگری می‌شود. از آنجایی‌که در جامعه ما به بخش‌های شهری توجه بیشتری می‌شود و مقداری زیادی از منابع و امکانات در شهرها قرار داده می‌شود مردم دیگر بخش‌های جامعه جهت دسترسی آسان‌تر به منابع به شهرها مهاجرت می‌کنند. ‌‌‌این مهاجرت‌‌ها باعث می‌شود که آسیب‌‌های شهری متفاوتی متوجه جامعه شود. بنابراین مهاجرت‌ها باعث می‌شوند که توجه جامعه بیشتر صرف بخش فیزیکی شهرها و کاهش آسیب‌ها در شهرها باشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

برای ‌‌‌اینکه از «توسعۀ نامتوازن» رهایی بیابیم راهبردهای متفاوتی وجود دارد. اولین راهبرد «توجه به فرهنگ روستایی و فراهم‌آوردن امکانات» برای آن‌هاست. حفظ و نگهداری روستاها باعث می‌شود نیروی‌کار تولید شود، فراورده‌های گوشتی و لبنی جامعه تأمین شود،کشاورزی حفظ و توسعه پیدا کند. ما باید بتوانیم بین محیط شهری و محیط روستایی تعادل‌‌‌ ایجاد کنیم. راه آن فراهم کردن امکانات مورد نیاز روستا و رفع مشکلات آن‌ها از جمله دسترسی به امکانات و پدیده بیکاری در روستاها است. جمشیدی‌ها[۱۲۱] بر این نظر است که « تقابل بین جامعه روستایی و شهری یکی از بدبختی‌‌های جامعه ما است. باید جامعه روستایی را تقویت بکنیم. چون روستایی بدون دردسر و با کمترین بها هم مواد کشاورزی و هم نیروهای خوب تولید می‌کند. روستا پایه اصلی تمدن است». غفاری[۱۲۲] عقیده دارد که «اگر امر مهاجرت را در نظر بگیریم اگر در شکل آرام آن باشد به نفع توسعۀ اجتماعی است اما اگر در شکل فزاینده آن باشد با رشد بی رویه همراه است. آن وقت برای توسعۀ اجتماعی نقش منفی را ‌‌‌ایفا می‌کند و چند آسیب دیگر را هم به همراه دارد» او در ادامه می‌افزاید « جامعه روستایی ما یک دست نیست بعضی از روستاها که می‌توانند پتانسیل خودشان را حفظ کنند باید آن را تقویت کرد. ما باید به گونه‌‌‌ای توسعۀ اجتماعی را تعریف کنیم که اولاً فراگیر باشد و دوماً کل کنشگران اجتماعی چه در شهر و چه در روستا خودشان را شریک و سهیم در این فرایند بدانند».
راهبرد دوم «برنامه‌های بلندمدت وکوتاه مدت» است. به عبارتی باید برحسب‌نیازها، اولویت‌های جامعه و افراد، شرایط جامعه و مطالبات روستایی و شهری بتوانیم برنامه‌‌های مناسبی تدوین کنیم. دربعضی زمینه‌ها می‌طلبد که ما برنامه‌های کوتاه مدت داشته باشیم. بعضی از نیازهای با برنامه‌ها کوتاه مدت رفع می‌شوند. اما بعضی برنامه‌ های دیگر در زمینه اهداف کلان و آینده‌نگرانه جامعه باید بلندمدت باشند. برای بعضی از مشکلات مسایل جامعه باید برنامه‌ریزی بلندمدت داشته باشیم. اگر بتوانیم بین‌‌‌ این دو تفکیک قایل شویم و هر جا لازم باشد تصمیم بگیریم که از چه نوع برنامه‌هایی استفاده کنیم می‌توانیم از دست توسعۀ نامتوازن رهایی یابیم. راهبرد سوم «رابطه با دیگرکشورها» است. اگر ما بتوانیم رابطه‌ای دوطرفه و مبتنی بر احترام با دیگر کشورها داشته باشیم ضمن جلوگیری از تهاجم ‌فرهنگی و حفظ ‌ارزش‌ها و فرهنگ‌مان می‌توانیم ارزش‌های مثبت و تجربیات مفید فرهنگ‌های همسایه و دیگرکشورها را مورد استفاده قرار دهیم و از طرف دیگر ازآن جایی‌که ‌جامعه ما دارای فرهنگ بسیار غنی و متمدن است می‌توانیم جلوه‌هایی از فرهنگ خودمان را به کشورهای دیگر صادرکنیم. اگر چنین برنامه‌ای درکشور پیاده کنیم می‌توانیم توسعۀ فرهنگی و اجتماعی خودمان را بهبود بخشیم. راهبرآخر در بحث پدیده توسعۀ نامتوازن، توسعۀ همه جانبه است. در بحث از توسعۀ همه جانبه، هیچ یک از ابعاد توسعه، یا ظرفیت‌ها و پتانسیل‌‌‌های کشور، یا اقلیت‌ها و قومیت‌ها… را نباید مورد غفلت قرار دهیم.
راهبردهای پدیده «توسعۀ نامتوازن» پیامدهایی به دنبال دارند. تنوع شکل‌های سکونتی و بهره‌برداری از منابع روستایی دو مورد از ‌‌‌این پیامدها هستند. اگر نگاه حاکم بر جامعه مبتنی بر توسعۀ متوازن باشد در آن صورت شکل‌های سکونتی شهری و رستایی هم حفظ و نگهداری می‌شوند و از طرف دیگر از منابع روستایی استفده می‌شود. هرچقدر توسعۀ متوازن‌تر باشد بهره‌برداری از منابع روستایی بیشتر خواهد شد. پیامد دیگر تقسیم‌کار بین دولت و مناطق دیگر‌کشور است. هرچقدر توسعۀ متوازن‌تر باشد یعنی با توجه به برنامه‌های بلندمدت و کوتاه‌مدت بتوان همه مناطق کشور را مورد توجه قرار داد در آن صورت نگاه ناعادلانه نسبت به مناطق مختلف کشور از بین خواهد رفت. جلوگیری از تقلیل‌گرایی در توسعه پیامد دیگر‌‌‌ این پدیده است. تقلیل گرایی به حالتی گفته می‌شود که در آن به یک بعد از توسعه توجه می‌شود و ابعاد دیگر مورد غفلت نسبی قرار بگیرند. ‌‌‌این عامل باعث می‌شود که توسعۀ نامتوازن افزایش پیدا کند. جلوگیری ‌از وابستگی که آخرین پیامد است باعث می‌شود به همه جوانب توسعه توجه شود و از وابستگی در ابعاد دیگر جلوگیری شود.
- وجود نهادهای بی طرف
- توسعه درونی
- توسعه محلی
شرایط علّی
میزان-شدت
زمان
زمینه
شرایط‌‌‌ مداخله‌گر
- وفاق بین گروهی
- توسعه منطقه‌ای
- انتظارات اجتماعی
راهبردها
-طرح‌آمایش‌سرزمین
- نظام پایش توسعه
- تخصیص منابع
- تغییر قوانین
- توجه همه جانبه
- حفظ محیط‌های کوچک
- توجه به نیازهای اجتماعی
- استفاده بهینه از امکانات
- احساس اهمیت
- حفظ‌آداب و رسوم
پیامدها
نمودار شمارۀ ۴-۹ مدل پارادایمی‌پدیده « توسعۀ نیازمحور»
پدیده
۴-۲-۲-۸ پدیده « توسعۀ نیازمحور»
از دیگر پدیده‌هایی‌که در این تحقیق از داده‌ها بیرون کشیدیم مقوله «توسعۀ نیازمحور» است. ‌‌‌این مقوله به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن برنامه‌ریزان توسعه اولویت را به نیازها می‌دهند. برطبق توسعۀ پایدار باید مناطق مختلف هرکشور را براساس پتانسیل‌‌ها، ظرفیت‌‌ها، توانایی‌‌ها و نیازهای آن شناخت، سپس باید امکانات و تجهیزات مربوط به توسعه را در آن منطقه قرار داد و برای ظرفیت‌ها و استعدادهای آن سرمایه‌گذاری کرد. در اینجا باید بدانیم هرمنطقه‌ای چه نیازهایی دارد؟ باید مناطق را براساس نقشی‌که درتوسعه می‌توانند‌‌‌ ایفا کنند تقسیم بندی کرد. اگر در  جایی نیاز به سرمایه‌گذاری در زمینه گردشگری باشد نباید در آنجا کارخانه و کارگاه زد و به همین منوال توسعۀ نیازمحور باعث می‌شود که هر منطقه‌ای بر حسب توانایی‌هایی که جهت ارائه دارد تعریف شود. براساس «توسعۀ نیازمحور» می‌توانیم از همه استعداد‌‌های‌مان در زمینه‌های مختلف استفاده کنیم. «توسعۀ نیازمحور» باعث می‌شودکه همه مناطق و ظرفیت‌ها درفرایند توسعه مورد استفاده قراربگیرند. در «توسعۀ نیاز محور» باید زمان و مکان را اصل قرارداد زیرا هرمنطقه نیازهایی دارد و نیازها در زمان‌های مختلف متفاوت‌اند. میرسندسی[۱۲۳] اعتقاد دارد « انسان اجتماعی نیازهایی دارد، نیاز همواره پایه اجتماعی دارد. ‌‌‌آیا ‌‌‌این نیازهای می‌شود در نهادهای اجتماعی پاسخ داده شود. نیاز و نهاد رابطه فردی و اجتماعی دارند. وقتی به اذای نیازها یا احساس نیاز نهاد اجتماعی باشد من آدم نرمال و آرام می‌شوم، وقتی نهادها نباشند عدم تعادل اجتماعی وجود خواهد داشت. توسعه ا جتماعی ‌‌‌این است که‌‌‌ آیا انسان قرن ۲۱ و نیازهایش نهادهای مربوطه را در جامعه پیدا می‌کند؟ آیا جامعه نیازهای لازمه را در نظر گرفته و برای آن‌ها نهادسازی کرد. ‌‌‌این یعنی توسعۀ اجتماعی؛ یعنی پاسخ‌ گویی اجتماعی به نیازهای انسان قرن ۲۱٫ حالا ‌‌‌این نیازها ورزشی، هنری، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی. . . است. توسعۀ اجتماعی هدفمند یعنی‌گسترش نهادها ما به ‌اذای احساس نیازی‌که درآدم‌ها است». ‌‌‌ایمانی[۱۲۴] معتقد است «باید تکلیف مناطق کشور روشن شود، مثلاً جای فلان استان در توسعه کجاست،کجا باید کشاورزی کرد، کجا باید صنعت را وارد کرد،تا وقتی که ما بتوانیم ‌‌‌این مسَله را حل کنیم با هر گونه برنامه ریزی یا احتمال خطا همراه خواهد بود نباید جایی که پتانسیل آن گردشگریست کارخانه درست کنیم. این یعنی ‌‌‌این‌که ما دقیقاً ضد توسعه عمل کرده‌‌‌ایم زیرا کارخانه باعث می‌شود منابع طبیعی و زیبایی‌‌های اکولوژیک آنجا از بین برود بنابراین باید تقسیم کار کنیم یعنی امور ملی را از امور محلی جدا کنیم».
برای پدیده «توسعۀ نیازمحور» شرایط علّی متفاوتی وجود دارد؛ اولین شرط علّی مفهوم «نهادهای بی‌طرف» است، ‌‌‌این مفهوم حاکی از آن است که در جامعه باید نهاد‌‌هایی وجود داشته باشد که از تشکیلات سیاسی بی‌طرف باشد نه دارای اسم بی طرف و مردمی‌باشند ولی محل تجمع نیروهای سیاسی باشند. نهادهای موجود در جامعه نباید برنامه‌ها و نقشه‌های احزاب‌ سیاسی را اجرا کند. برای ‌‌‌این‌که توسعۀ اجتماعی اتفاق بیفتد ضمن ‌‌‌این‌که باید نهادها و سازمان‌های مربوطه وجود داشته باشد باید ‌‌‌این نهادها بتوانند نقش و وظیفه دولت را کم کنند و بخشی از کار توسعۀ اجتماعی را به دوش بکشند. هرچه قدر در جامعه‌ای وجود نهادهایی بی طرف بیشتر باشد توسعۀ اجتماعی بهتر و زودتر انجام می‌شود. ‌‌‌ایمانی جاجرمی[۱۲۵] بر این عقیده است که «دولت باید دقیقاً در جایی وارد شودکه مردم توانایی ندارند. دولت باید بداند کجا باید به درد می‌خورد. ‌‌‌این بحث تصدی‌گری و تولی‌گری است. مثلاً حفظ ارزش پول ملی، برقراری روابط خوب بین‌المللی و… وظیفه دولت است. ولی اداره مدرسه، باشگاه ورزشی، تولید خودرو،. . . وظیفه دولت نیست. دولت ما ‌‌‌این کارها را می‌کند ولی ازکارهای اصلی غفلت می‌کند. چه معنایی دارد دولت تلویزیون داری بکند؟ دولت باید نقش خودش را در توسعه تعریف کند…. دولت باید تا جایی که می‌تواند وظایف و اختیارات خودش را به سطوح پایین وارد کند تا وقت داشته باشد به کارهای اصلی برسد. »
شرط‌علّی دیگری که بر «توسعۀ نیازمحور» تأثیرگذار است پتانسیل‌ها و توانایی‌های مختلف مناطق و استان‌ها است یعنی «توسعه محلی». برنامه‌ریزان توسعه باید در هر منطقه‌ای از ظرفیت آن استان استفاده کنند. باید توجه به بازارهای مختلف هر استان و منطقه و توجه به ظرفیت‌های آن‌ها محور اصلی توسعه باشد. تأمین سرمایه مورد نیاز جهت فعال کردن ظرفیت‌ها و توانایی‌های هر استان باید در رأس برنامه قرار بگیرد. «توسعۀ نیازمحور» باعث می‌شود که با شناسایی ظرفیت‌‌های هر استان کشور بتوانیم به شیوه‌ای برنامه ریزی کنیم که هر استانی بتواند نیازهای اولیه خودش را تأمین کند. مدیران، برنامه ریزان و دولتمردان باید بر اساس ظرفیت‌ها، نیازها و شاخص‌ها تصمیم بگیرند نه بر اساس احساسات. نباید تصمیماتی بگیریم‌که قابلیت اجرایی نداشته باشند. علاوه بر این باید ظرفیت‌ها و پتانسیل‌‌های اقشار مختلف دینی، قومی‌ و زبانی را در نظر گرفت. هر چقدر محور توسعۀ اجتماعی بر این اساس گذاشته شود توسعۀ اجتماعی بهتر میسر می‌شود. اکبری[۱۲۶] اعتقاد دارد « هر استانی ظرفیت‌های مختلفی دارد. ما دارای بازارهای سنتی و تاریخی زیادی هستیم که توریست‌هایِ طالب زیادی دارند… »
شرط علّی سوم « توسعه درونی» است. «توسعه درونی» به این معناست که اصول، مبانی، تفکرات و ‌اندیشه‌های توسعه‌ای، بهسازی و نوسازی، تولید کارخانه‌ها و صنایع براساس توانایی‌ها و ظرفیت‌های درونی یک کشور باشد. ‌‌‌این نوع توسعه مدعی است که تا جایی که ما توانایی‌ها و پتانسیل توسعه را متکی بر ظرفیت‌های خودمان را داریم نباید به مدل‌ها و الگوهای خارجی و غیربومی تکیه کنیم. ‌‌‌این نوع توسعه به رونق بخشیدن به صنعت گردشگری و تفریحی و جذب توریست از طریق بازسازی هویت تاریخی و فرهنگی موجود در درون کشور، به توسعۀ اجتماعی و فرهنگی کشور کمک می‌کند. از این ‌طریق ما می‌توانیم ضمن بکارانداختن و استفاده از سرمایه‌‌های انسانی، مالی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور، سرمایه‌های مختلف خود را حفظ و نگهداری کنیم. توسعه ازدرون باعث بکارگیری تمام توان‌ها وظرفیت‌های بالقوه و بالفعل موجود درکشور برای رسیدن به توسعۀ اجتماعی، توسعۀ پایدار و توسعۀ مشارکتی می‌شود. این نوع توسعه تمام ساختارهای اجتماعی،کالبدی و سیاسی را برای رسیدن به تعادل کمی‌ و کیفی ارتقاء می‌دهد.
« توسعۀ نیازمحور» متأثر از شرایط مداخله‌گری از جمله «وفاق بین گروهی»، «قوانین» و « انتظارات اجتماعی» است. «وفاق بین‌گروهی» به این معناست که اگر در جامعه بتوانیم بین گروه‌‌های اجتماعی یکپارچگی و اتحاد ‌‌‌ایجاد کنیم در آن صورت می‌توانیم مسیر توسعۀ اجتماعی را بهتر تداوم بدهیم. لازمه آن ‌‌‌این است که مجموعه‌‌ ‌ای از ارزش‌ها و باورهایی‌که باعث وفاق و یکپارچگی می‌شوند تولید کنیم‌ که بتوانند زندگی جمعی و پیوستگی ‌‌‌ایجاد کنند. یعنی تولید امور مشترکی که همه اعضای گروه‌های جامعه بر سر آن تفاهم داشته باشند. در زمینه وفاق بین گروهی باید به نقش رسانه اشاره کرد. رسانه‌های ارتباطی و جمعی می‌توانند زمینه نزدیک ساختن سلیقه‌ها، خواسته‌ها و انتظارات تمام گروه‌ها و اعضای جامعه را موجب شوند.
دومین شرط مداخله‌گر، «قوانین» هستند. یعنی ‌‌‌این‌که ما بتوانیم قانون و مقرراتی وضع کنیم که آن‌ها از «توسعۀ نیازمحور» حمایت کنند و در جایی که لازم باشد در مقابل بی قانونی‌ها و برنامه‌ریزیهای نامناسب‌‌‌ ایستادگی کنند. در حال حاضر ما در این زمینه ضعف قوانین داریم. برای ‌‌‌این‌که بتوانیم بر حسب نیازهای مناطق مختلف کشور برنامه ریزی کنیم نیاز داریم که تصمیم‌گیرندگان قوانین لازم را وضع کنند. مورد دیگر این است که ضمانت‌های اجرایی معتبر جهت اعمال و بکارگیری قوانین درنظر بگیریم. باید قوانین آن قدر توان تأثیرگذاری داشته باشندکه نشود ازآن‌ها رد شد و یا آن‌ها را دور زد. همچنین باید قوانین وضع شده متناسب با نیازها و توان‌های مناطق مختلف کشور باشد. هرچقدر قوانین از ثبات، توان و ضمانت اجرایی بیشتری برخوردار باشند ما می‌توانیم به توسعۀ اجتماعی و توسعۀ نیازمحور زودتر برسیم. شرط مداخله گر سوم عامل « انتظارات اجتماعی» است. به عبارتی ما درتمام مراحل توسعه از برنامه‌ریزی گرفته تا اجرا و ارزیابی باید به مطالبات، توقعات و انتظارات اجتماعی مردم و گروه‌‌های موجود در جامعه پاسخ بدهیم و ‌‌‌این موارد را کاملاً درنظر بگیریم. ما باید ببینیم مردم چه می‌خواهند؟ چه انتظاراتی دارند؟ مثلاً انتظارات جامعه روستایی با جامعه شهری متفاوت است. انتظارات جوانان با انتظارات سالمندان متفاوت است. ما باید به همه ‌‌‌این موارد توجه کنیم. درنظرگرفتن‌‌‌ این عامل به نوبه خودش نقش مهم و تأثیرگذاری در توسعۀ اجتماعی دارد.
راهبردهای متعددی برای «توسعۀ نیازمحور» در نظر گرفته شده است. از جمله‌‌‌این راهبردها می‌توان در ابتدا به « طرح آمایش‌سرزمین» اشاره کرد. «طرح آمایش سرزمین» به معنای مجموعه‌ای از کارها و اقدامات جهت بهبود و پیشرفت یک سرزمین است. طرح آمایش سرزمین به تنظیم روابط انسانی و عوامل محیطی اشاره دارد. در این طرح هدف بهره‌گیری و استفاه بهینه از توانایی‌های محیطی و استعدادهای انسانی از طریق ارتقاء‌کارایی آن‌ها است. ‌‌‌این طرح به رابطه بین مناطق و توسعه درون منطقه‌‌‌ای و برون منطقه‌ای نیز اشاره دارد. درطرح‌آمایش سرزمین هر منطقه و مکانی براساس نقشی‌که در توسعه دارند تعریف می‌شوند. طرح آمایش سرزمین به توسعه مناطق مختلف کشور کمک زیادی می‌کند زیرا به گزینش انسان‌ها و فعالیت‌های آنان در گستره هر سرزمینی کمک می‌کند. طرح آمایش به انسان‌ها، فضا، شهرها، روستاها، رابطه میان شهر و روستا، جنگل‌ها، دریاها، رودها، کشاورزی و صنعت باهم و درکنار هم نظر دارد. ‌‌‌ایمانی جاجرمی[۱۲۷] معتقد است که « که ما باید امور محلی را از امور ملی تفکیک کنیم. باید یک تقسیم کار بین دولت مرکزی و بقیه مناطق کشور صورت دهیم. همچنین باید چارچوبی برای توسعه داشته باشیم که معمولا طرح آمایش سرزمین نام دارد تا به واسطه آن تکلیف مناطق کشور روشن کنیم. مثلاًجای فلان استان درتوسعه کجاست؟ کجا بایدکشاورزی‌کرد ؟کجا باید به صنعت اهمیت داد… تا موقع‌ای که ما نتوانیم ‌‌‌این مسئله را حل کنیم هرگونه برنامه‌ریزی با احتمال خطا همراه خواهد بود …. بنابراین اول باید سند آمایش را آماده کنیم بعد تقسیم‌کار را صورت دهیم یعنی تفکیک امورملی ازامورمحلی».
« طرح پایش توسعه» دومین راهبرد در بحث «توسعۀ نیازمحور» است. «طرح پایش توسعه» یعنی ‌‌‌این‌که ما به برنامه‌ها ، سیاست‌‌ها، اقدام‌‌ها و. . . . که تا الان در زمینه توسعه داشتیم نگاهی دوباره بندازیم و موفقیت یا شکست آن‌ها را اثبات کنیم. باید ارزیابی کنیم که چقدر فعالیت‌های ما قابلیت عملیاتی شدن داشته‌اند؟ اثرات جانبی برنامه‌ها و سیاست‌ها چه بود؟ دلایل شکست یا موفقیت آن‌ها چه بود؟ برای برنامه‌‌های جدید چه تجاربی می‌توانند داشته باشند. درکجا باید توسعه‌کمی‌داشته باشیم و درکجا نیاز هست در زمینه کیفی سرمایه‌گذاری کنیم؟ طرح پایش باید موضوعات و مسائل جدید را در نظر بگیرد. طرح پایش توسعه باید گزارش‌‌های ماهانه و سالیانه را در زمینه اقدامات توسعه‌‌‌ای در نظر بگیرد. گزارش‌های طرح پایش توسعه راه بسیار مفیدی جهت جمع آوری اطلاعات و انتشار و ارائه آن‌ها است. ‌‌‌ایمانی جاجرمی‌در زمینه موفقیت شاخص‌های توسعه معتقد است که « ما چون گزارش‌های سالانه از رصد کشور نداریم و بعدگزارش‌هایی که داریم معمولا جانبداری سیاسی دارند و دولت‌ها دخالت می‌کنند که آن‌ها را به نفع خود تغیر دهند واقعیت ‌‌‌این است که ما هیچ ارزیابی دقیقی نمی‌توانیم داشته باشیم. بنابراین ما به نظام پایش توسعه نیاز داریم که هم حسب سطح ملی و هم حسب سطح محلی، منطقه‌ای، شهری و روستایی وضعیت توسعه را رصد کند و گزارش دهد. البته‌‌‌ این باید یک نهاد بی‌طرف باشد. خود دولت مناسب نیست چون دولت‌ها دستکاری می‌کنند. ما اگر بخواهیم براساس آمارهای رسمی ‌قضاوت کنیم اوضاع کشور عالی است».
راهبردهایی‌که برای توسعۀ نیازمحور در نظرگرفته شد پیامدهایی‌دارند. اولین پیامد استراتژی‌های «توسعۀ نیازمحور» توجه همه جانبه است. در این جا به هر منطقه و محیطی بر طبق ظرفیت‌‌ها و پتانسیل‌‌هایی که دارند سرمایه و بودجه داده می‌شود. در هر بخشی مطابق با نیازهایی که دارند منابع و امکانات داده می‌شود. بدون برنامه ریزی و حساب وکتاب هیچ توجهی به جایی نمی‌شود. از هر منطقه‌‌‌ای و از هر گروهی متناسب با توانایی‌‌هایی که دارد حساب پس می‌گیرید. حفظ محیط‌های کوچک پیامد دیگر «توسعۀ نیازمحور» است. درتوسعۀ نیازمحور بخش‌های روستایی چون می‌توانند درجامعه نقش مثبت داشته باشند و بعضی از نیازها را بر طرف کنند حفظ می‌گردد. محیط‌‌های کوچک ضمن ‌‌‌این‌که باعث می‌شوند تنوع زیستگاه در جامعه داشته باشیم باعث می‌شوند هم نیروهای انسانی خوب در روستاها پرورش بیابند و هم توسعۀ کشاورزی را بهبود می‌بخشند. توسعۀ نیازمحور باعث می‌شود که به نیازهای اجتماعی مناطق مختلف پاسخ دهیم همچنین نیازهای گروهای اجتماعی مختلف را شناسایی کنیم و در جهت رفع نیازهای آن‌ها حرکت کنیم. استفاده بهینه از امکانات پیامد دیگر توسعۀ نیازمحور است. زیرا باعث می‌شود در هر بخشی امکانات مورد نیاز وارد شوند و از آوردن و بردن بی ملاحظه منابع جلوگیری شود. از هر منبعی به ‌انداز نیازمان استفاده می‌کنیم و تخریب و استفاده بی رویه از آن‌ها جلوگیری می‌کنیم. توسعۀ نیازمحور باعث می‌شود که احساس اهمیت در بین افراد و گروهای اجتماعی به وجود بیاید زیرا ضمن ‌‌‌این‌که نیازهایشان را رفع می‌کند باعث می‌شود بر حسب نیاز و ظرفیتی که دارند به آن‌ها امکانات تعلق گیرد. از طرف دیگر توسعۀ نیازمحور باعث می‌شود که آداب و رسوم مناطق مختلف کشور حفظ بشود زیرا در این فرایند هیچ تضاد و تعارضی بین آداب و رسوم و توسعه نمی‌بیند بلکه هم جهت نگهداشت آن‌ها تلاش می‌کند و هم طبق نیازهایشان به آن‌ها از منابع و امکانات تعلق می‌گیرد.
۴-۲-۳ کدگذاری گزینشی[۱۲۸]
همان طور که کدگذاری محوری ادامه دهنده کدگذاری باز بود کدگذاری انتخابی ادامه دهنده کدگذاری محوری است. قضایایی که در مراحل قبل شکل‌گرفته‌اند در کدگذاری انتخابی پدیده مرکزی و مقوله‌های فرعی مربوط به آن را می‌سازند. در اینجا محقق آن چیزی که به آن رسیده را روایت می‌کند و به یکپارچه‌کردن مقوله‌ ها می‌پردازد تا ببیند اولاً به طور کلی داده‌هایی که در این تحقیق به آن‌ها رسیده به چه چیزهایی اشاره دارند دوماً نظریه‌اش را پالایش کند. فرایند یک پارچه سازی با تعیین پدیده هسته‌‌‌ای شروع می‌شود. استراوس و کربین برای تعیین پدیده مرکزی ملاک‌‌هایی زیر را در نظر گرفتند:
- رابط همه مقوله‌‌ها باشد و همه مقوله‌‌ها با آن ربط داشته باشند.
- تکرار یعنی پدیده مرکزی در داده‌ها زیاد تکرار شده باشد.
- منطقی باشد و حاصل چینش اجباری مفاهیم نباشد.
- سطح انتزاعی بودن. مقوله مرکزی باید از مقوله‌های دیگر انتزاعی‌تر باشد به تعبیری انتزاع آن‌ها باشد.
- قدرت تبیین بالایی داشته باشد.
- اعتبار تبیین. اگر فرایند و شیوه بیان پدیده تغییر کند تبیین بتواند موارد مخالف را توضیح دهد(۱۳۹۰: ۱۶۸).
هنگامی‌که محقق به یکپارچه سازی کار خود می‌پردازد احساسی از چیستی کار خود دارد. ‌‌‌اینجاست که محقق باید از جزئیات توصیف استفاده کند. جزئیات توصیفی روایت‌هایی هستند که محقق استفاده می‌کند تناسب بین مقوله‌‌ها با مقوله هسته‌‌‌ای را کامل کند. در این هنگام محقق مجبور می‌شود دوباره به داده‌های خام خود برگردد و تلاش کند که معنای کلی حاکم بر متن را پیدا کند. در اینجا محقق باید به فکر فرو رود که مسئله اصلی که مشارکت کنندگان دغدغه صحبت دربارۀ آن را دارند چیست؟ محقق به یاداشت‌برداری می‌پردازد که چه چیزی به صورت مستقیم و چه چیزی به صورت غیرمستقیم دربارۀ مقوله هسته‌‌‌ای گفته می‌شود؟ با ‌‌‌این کار محقق می‌خواهد ببیند که یکپارچگی بین مفاهیم، مقوله‌‌ها، مقوله‌‌های فرعی و مدل‌‌های پارادایمی‌در چه سطحی است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:57:00 ب.ظ ]




۸- پس ندادن بقیه پول توسط کارگر پمپ بنزین هم ارجاعی است از رفتار قشر فروشنده در جامعه
رمزگانی که کارگردان با توجه به ویژگی آن‌ها در موضوع فیلم ابهام و سردرگمی ایجاد کرده:
۱- عدم نمایش دقیق از برداشت پول توسط سیمین از داخل کشو و جستجوی نادر به دنبال آن اتفاقی که باعث می‌گردد از جانب نادر به راضیه تهمت دزدی زده شود.
۲- نمایش ضعیف از نادر در آغاز گفتگوی راضیه با خانم قهرایی در مورد بارداری‌اش و عدم نمایش او در ادامه و پایان گفتگوی آن دو.
۳- حذف یا عدم برداشت صحنه‌ی تصادف راضیه با ماشین
۴- نحوه‌ی‌ فیلم‌برداری صحنه‌ی هول دادن راضیه توسط نادر؛ به‌گونه‌ای که نحوه پرت شدن راضیه از دید دوربین پنهان می‌ماند.
این اتفاقات؛ ابهامات و گره‌های فراوانی را در فیلم به‌وجود می‌آورد با اینکه در ادامه‌ی فیلم مشخص می‌شود که تصادف باعث سقط بچه‌ی راضیه شده و فقط با افشاگری او در پایان فیلم آشکار می‌شود، اما موضوع فیلم حول اتفاق هول دادن بارها و بارها می‌چرخد و مدام این رخداد از زبان شخصیت‌ها با روایت‌های گوناگون تکرار می‌شود در بیان همین رخداد است که مسئله دروغ بازنمایی شده در فیلم به تصویر کشیده می‌شود.
۵- عدم نمایش صحنه‌ی انتخاب یکی از والدین توسط ترمه (در این صحنه دروبین به همراه نادر و سیمین از شعبع داداگاه خارج می‌شود)
تحلیل نشانه‌های موجود در فیلم
۱- پیانو‌ایی که توسط باربرها به پایین برده می‌شود. ساز دلالت بر شادی دارد و سیمین در حال فروش شادی است. ارگ به پایین برده می‌شود شادی در حال سقوط است.
۲- خانه‌ای که در حالتی ریخت و پاش به نمایش درآمده، دلالت بر نبود زن در خانه و نابودی آن
۳- شمایل شخصیت‌های اصلی که دلالتی است بر اعتقادات و طبقه‌ی آن‌ها – نادر و سیمین طبقه‌ی متوسط و سکولار و حجت و راضیه طبقه‌ی ضعیف و مذهبی.
۴- شخصیت آلزایمری و بیمار پدر نادر دلالتی است بر زوال و نابودی نسل‌های گذشته؛ حتی پدر سیمین نیز بیمار نشان داده می‌شود
۵- ماکت خانه‌ای که ترمه ساخته‌است. در این ماکت سه چتر دیده می‌شود یکی از آن‌ها نزدیک خانه که نارد است و دو چتر دیگر دور از خانه که ترمه و سیمین هستند.
۶- برجسته کردن ماهواره و مشکل پارازیت بر نماز خواندن: در صحنه‌ای که یک نصاب در حال تنظیم ماهواره منزل مادر سیمین است در درونما و حاشیه‌ی این صحنه شخصی نشسته مشغول نماز خواندن است. این صحنه حتی ارجاعی هم به دنیای خارج از فیلم دارد و نیز ماهواره و نماز خواندن همنشین هم شده‌اند گرچه با این نوع فیلم‌برداری ماهواره بر نماز خواندن ارجحیت یافته‌است.
۷- بازنمایی بیمارستانی شلوغ و کثیف و کارکنانی که بیشتر درگیر مسائل شخصی‌شان هستند تا خدمت به بیماران و همراهان آنان ارجاعی است بر بیمارستان‌های خارج از متن فیلم.
۸- شلوغی و ازدحام جمعیت در دادگاه‌های بازنمایی شده در فیلم دلالتی است بر عدم تفاهم افراد جامعه با هم.
۹- حضور بسیاری از جوانان در بین جمعیت گردآمده در دادگاه نیز دلالتی بر این نکات دارد که آمار جرم و بزهکاری در این قشر از جامعه بیشتر اقشار دیگر است یا این قشر از جامعه است که بنا به دلایلی با جامعه سر ناسازگاری دارد.
هم مطلب شماره ۸ و هم مطلب شماره‌ی ۹ ارجاعی به خارج از متن فیلم دارند.
۱۰- سکانس‌های گرفته شده در دادسرا از جالب‌ترین سکانس‌های فیلم‌اند. در این سکانس سه طبقه از افراد داخل فیلم رویروی هم قرار می‌گیرند.
۱- بازپرس شعبه نماینده‌ی طبقه‌ی مسلط و حاکم فیلم
۲- نادر نماینده‌ی طبقه‌ی متوسط
۳- حجت و راضیه نماینده‌ی طبقه‌ی ضعیف
تصاویر گرفته شده از دادگاه ِاین سه طبقه گویای این مطالب است که این سه طبقه هیچ تفاهمی با هم ندارند هیچ‌کدام از طبقات توانایی و خرد گفتمان سالم و عاقلانه را دارا نیستند.
ناتوانی و فرار قاضی از زیر فشار قضاوت و پیچیدگی پرونده، نادر را ناچاراً وادار به دروغ بافی و صحنه‌سازی‌های غیرواقعی از اتفاقات می‌کند و نیز وقتی او صحبت از چهل میلیون دیه می‌کند راضیه هم به متهم ساختن نادر در راستای هول دادن او و سقط بچه‌اش مصمم‌تر می‌سازد.
۱۱- کروات را‌ه‌راهی که پدر نادر به گردن دارد.
۱۲- قسم دروغ به قرآن خوردن خانم قهرایی معلم مدرسه‌ی ترمه. معمولاً برای اکثر مردم معلم شخصی است درستکار و راستگو اما در این فیلم معلم هم به مانند دیگر شخصیت‌ها برای دفاع از خود و زندگی‌اش دروغ می‌گوید آن هم قسم دروغ. این دروغ گفتن می‌تواند دلالتی برای شیوع دروغ گفتن و سادگی در بیان و استفاده‌ی آن در جامعه باشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱۳- سیگار کشیدن سیمین. این عمل در فیلم‌های تلویزیونی بسیار به ندرت انجام می‌گیرد و اگر هم انجام شود مصداق یک شخصیت منفی و منفور است. اما در این فیلم سیمین که یک مادر و آموزگار زبان است سیگاری معرفی می‌شود شاید این عمل ارجاعی است بر گسترش مصرف دخانیات در زنان جامعه و نیز دلالتی است بر اثر دردناک جدایی بر شخصیت سیمین.
۱۴- دادن رشوه به حجت به جای گرفتن دیه. این رشوه‌گیری به دلیل این عوامل در حال انجام بود. ۱- طول کشیدن دادگاه و سرانجام قسط‌بندی کردن دیه توسط قانون ۲- بدهکار بودن حجت ۳- عادی بودن این عمل و شیوع آن در جامعه.
۱۵- تصویر رخت‌های آویزان بر روی رخت‌آویز که در حال باد خوردنند. این رخت‌ها را نادر شسته است. لباس‌های پهن شده در باد ملفوضاً دلالت بر چیزی دارد که در حال از بین رفتن یا فروپاشیدن است و آن چیزی که در حال فروپاشی است زندگی سیمین است و نادر مسبب این کار است.
۱۶- در دیالوگی که بین سیمین و راضیه انجام می‌گیرد، قضیه‌ی تصادف که باعث سقط راضیه شده آشکار می‌شود. راضیه سکوت کردنش را به‌خاطر شوهرش و قول پولی که به او داده‌اند عنوان می‌کند، این‌جای فیلم کمی ابهام دارد چرا که قول پول به حجت که راضیه سکوتش را ناشی از آن می‌داند پس از دادگاهی شدن ِقضیه بوده پس راضیه به‌خاطر چه در دادگاه سکوت می‌کرده و حقیقت را نمی‌گفته‌است؟
آیا راضیه از همان ابتداء دنبال این هدف بوده که دیه بستاند و با آن بدهی‌های حجت را بپردازد دیه‌ای که بازپرس دادگاه از آن پرده برداشت.
۱۷- در ادامه، تصویری از سیمین نشان داده می‌شود که در حال پاک کردن وایت‌برد کلاس درس است این تصویر دلالتی است که نشان می‌دهد ابهامات در حال پاک شدن یا کنار رفتند و حقیقتِ روشن ماجرا در حال پدیدار شدن و این زدودن و پاک‌کردن به دست سیمین صورت می‌گیرد.
۱۸- در سکانس بعدی، تصویر کلاس درس نشان داده می‌شود این تصویر با نمای متوسط گرفته شده و در آن کلاس در حال تعطیل شدن است افرادی که در کلاس هستند از سیمین دور می‌شوند و هوا رو به تاریکی است این تصاویر دلالتی است بر این مطلب که در آینده اتفاق ناگواری برای سیمین می‌افتد و او تنها می‌شود.
۱۹- در این سکانس سیمین قبل از رفتن مقنعه‌اش را با روسری عوض می‌کند این تصویر ارجاعی است به جهان خارج از متن فیلم و بیانگر این مطلب است که مقنعه در جامعه ایران کنونی یک پوشش رسمی است و روسری به اصطلاح خودمانی‌تر است. همچنین این جابه جایی در کلاسی که روشن‌تر از بیرونی است که روبه تاریکی می‌رود انجام می‌گیرد که دلالتی است بر امنیت در فضای بسته و نبود آن در فضای باز.
۲۰- سکانس خانه‌ی حجت
۱- دیوارهای خانه ریخته‌اند و کاشی‌های آشپزخانه یا از جایشان در رفته‌اند یا شکسته و بدقواره‌اند؛ این‌ها دلالتی اند به فقر و فلاکت خانواده‌ی حجت.
۲- در این سکانس اعظم خواهر حجت حضور بیشتر و مرموزی دارد.
شخصیت اعظم او هم مانند راضیه چادر به سردارد. سیمین پیشتر او را می‌شناخته است در این سکانس مشخص می‌شود که اعظم قضیه‌ی تصادف راضیه را می‌داند البته مشخص نیست راضیه چه زمانی این حقیقت را به او گفته‌است.
۲۱- رمزگذاری نقش اعظم در پایان داستان
با وجود آگاه بودن اعظم از قضیه‌ی تصادف دو فرض را می‌توان از نقش رمزگذاری شده‌ی او مطرح کرد: الف) اگر فرض کنیم راضیه از همان ابتداء قضیه‌ی تصادف را به اعظم گفته است می‌توان این نتیجه را گرفت که آن کسی‌که باعث شده راضیه شکایت کند و در دادگاه نیز حقیقت را نگوید همین اعظم بوده؛ ب) یا فرض کنیم که اعظم بعد از رشوه‌ای که قرار است نادر به آن‌ها بپردازد؛ از قضیه تصادف مطلع شده‌است، در این صورت این تیجه را می‌توان گرفت که اعظم تلاش دارد در نقش یک دلال حاضر شود تا علت تصادف کردن راضیه را مراقبت او از پدر نادر بداند و او را راضی به گرفتن رشوه بکند.
۲۲- موضوع قسم خوردن راضیه، او به علت اعتقاداتی که دارد از قسم خوردن خودداری می‌کند چون می‌داند که تصادف باعث سقط جنینش شده نه هول دادن نادر. خودداری او از قسم خوردن نه به خاطر بی‌گناهی نادر که فقط و فقط به علت خودخواهی عقیدتی خودش است.
۲۳- شکسته شدن شیشه‌ی ماشین نادر توسط حجت: نمایش شیشه‌ی شکسته‌ی ماشین آن هم از چشم ترمه شیشه‌ای که در دوسویش والدینش قرار دارند دلالت بر شکسته شدن و نابودی رابطه و زندگی آنان دارد.
۲۴- تصویر زنی تنها و غم‌زده روی صندلی دادگاه که یک بچه‌ی کوچک مظلومانه کنارش خوابیده است، این تصویر دلالت بر موضوع جدایی دارد و تنها شدن ترمه در آینده، ‌همچنین پیش‌گویانه بیانگر این مطلب است که ترمه بعد از جدایی والدینش، مادرش را برای ادامه‌ی زندگی انتخاب خواهد کرد.
هر چند فیلم با رمزی باز و گسترده به پایان می‌رسد اما همان‌گونه که ما خوانش کردیم، جدایی نادر از سیمین پیشتر توسط رمزگانی خاص تعیین شده بود و نیز در انتخاب ترمه هم با خوانش آن ماکت خانه و این تصویر دقیق‌تر قابل تصور است. شاید هم در آینده فرهای در یک فیلم دیگر با توجه به بحث بینامتنیت پایان واقعی جدایی را نشان دهد.
فصل پنجم
نتیجه‌گیری
پیشنهادها
منابع
نتیجه‌گیری
هدف از این پژوهش توسعه بخشیدن به رویکرد نشانه‌شناسی در علوم ارتباطات به دنبال درخشاندن پژوهش‌های کیفی بود؛ در راستای این هدف، یک فیلم به عنوان ابزار ارتباطی انتخاب و با روش نشانه‌شناسی تحلیل و مورد خوانش قرار گرفته‌شد. نتایجی که از این‌ کار بیرون آمد بر اهمیت بهره‌گیری از دانش‌ نشانه‌شناسی در علوم ارتباطات صحه گذارد و نیز با استفاده‌ای که از نشانه‌شناسی فیلم شد، آشکارا روشن گردید که یک فیلم به عنوان رسانه‌ای دیداری شنیداری چگونه می‌تواند در جریان ارتباط مورد بهره‌برداری قرار گیرد. این مقاله به دنبال این روند بود تا ثابت کند بیشتر آن‌چه انسان‌ها درباره‌ی جهان می‌دانند از خوانده‌های آنان در کتاب‌ها، روزنامه‌ها و مجلات و از دیده‌های آنان در سینما و تلویزیون و شنیده‌های آنان از رادیو ناشی شده‌است. بدین‌سان زندگی انسان‌ها، زیستنی در میان متون است و توسط متن به فراسوی آن‌چه که به طور معمول می‌بینند گسترش می‌یابد همه‌ی انسان‌ها در رخت یک رمزگشا دست به تفسیر و خوانش متن می‌زنند رمزگشای فرایندی پویاست که باعث شکل‌گیری و تداوم ارتباط انسانی می‌گردد.
آن‌چه بیش از هر چیزی در این پژوهش پی‌گیری شد تفسیری رمزگشایانه در برخورد با ابزارهای ارتباطی است. ما نشان دادیم که پیام (نشانه) را نباید بازتابی از واقعیت قلمداد کرد بلکه باید آن‌را بازنمودی‌ دانست که توسط رمزگذاران با توجه به رمزگانی خاص تولید و بازتولید شده و توسط رمزگشایان با رمزگانی ویژه که مشترک با رمزگذاران هستند رمزگشایی می‌شوند. در بررسی اعمال ارتباطی، این نشانه‌شناسی است که امکان فرا رفتن از رویکردهای پوزیتیویستی و ایده‌آلیستی را فراهم می‌کند و با مدنظر قرار دادن پیچیدگی متون ارتباطی به دلالت‌ها و ارجاعات توجه کرده و سرانجام معنا را در لفافه‌ای از ایدئولوژی و هژمونی مورد خوانش قرار می‌دهد. در این مقاله به فیلم به عنوان یک ابزار اتباطی نگریسته و مشخص شد که هر ابزار ارتباطی‌ای رمزگان ویژه‌ی خود را دارد و استفاده از هر ابزاری هم در تولید متن منجر به رمزگان می‌شود، گام نخست در تحلیل یک فیلم شناخت رمزگان رسانه است و نیز فهمش این مهم که کارگردان رسانه ِفیلم، محصولش را در چه سبک و ژانری ساخته است پر واضح است چیزهایی که در یک فیلم به نمایش در می‌آیند همان چیزهایی هستند که در ساختارهای جامعه وجود دارند برجستگی این عوامل در فیلم نشان از فراگیر شدن آنان در ساختارهای جامعه دارد در واقع کارگردان درون‌مایه‌ی فیلمش را از جامعه‌ای که فیلم در آن ساخته و پرداخته می‌شود برمی‌گزیند؛ کار یک نشانه‌شناس تحلیل و خوانش این نشانه‌ها و تبیین معنای نهفته در بطن آن‌هاست. زمانی که نشانه‌شناس با یک فیلم از سینمای ِگویا روبرو می‌شود به دلیل وجود کارکرد شش نظام‌ نشانه‌سیک در ساخت این نوع فیلم‌ها، باید نظام نشانه‌شناسیک تصویری، حرکتی، زبانشناسیک گفتاری و نوشتاری، آوایی و موسیقایی فیلم را شناسایی و تحلیل کند، فیلم دربرگیرنده‌ی پیام یا پیام‌هایست که فرستنده‌ی آن در نقش یک کارگردان آن‌را برای گیرندگان (بینندگان) خود می‌فرستند این پیام‌ها برای خوانش با رمزگانی ویژه رمزگذاری شده، در یک بافت ارجاعی شکل می‌گیرند و با نمایش‌شان در سینما با تماشاگر تماس بر‌قرار می‌کنند. این مقاله با دانش بر این، فیلم جدایی نادر از سیمین را برای تحلیل نشانه‌شناسیک برگزید. این فیلم محصول سال ۱۳۸۹ است رمزگان فیلم در همان آغاز آشکار گردید؛ دروغ و جدایی مسائلی هستند که در فیلم برجسته شده‌اند و معلوم شد این دو مسئله ارجاعی بر جامعه‌ی پیرامونی‌شان دارند این نکته وقتی بهتر فهمیده می­ شود که به یاد آوریم معانی در هر کالبد آن از بار سیاسی برخوردارند از این رو نشانه نخستین دروغ و جدایی در متن کنونی جامعه ایرانی معانی ژرف­تری از آنچه وانمود می­ کنند پیدا کرده­‌اند در واقع فیلم در درون خود از گونه‌ای جدایی و انشقاق در میان ساختارهای جامعه پرده بر‌می­دارد که از بین گسست­ها و شکاف­های اجتماعی بسیاری که فیلم زیرکانه از آن پرده‌برداری می­ کند دو شکاف از همه مهمتر به‌نظر می­رسد یکی شکاف سیاسی یعنی جدایی مردم از دولت و دیگر شکاف طبقاتی یعنی جدایی طبقات پایین و تهیدست اجتماعی از طبقه‌ی متوسط است. فیلم به وسیله‌ی رمزگانی فیلم‌برداری شده که بیننده را به سمت واقعی دانستن آن می‌راند حتی چگونگی دیالوگ‌گویی بازیگران نیز جوری است که به فیلم یک فضای کاملا رئالیستی بخشیده‌است. در فیلم چندان به موضوع طلاق و جدایی پرداخته نمی‌شود برخلاف نامی که برایش انتخاب کرده‌اند جدایی لحظاتی پس از چند سکانس نخست، به کنار می‌رود و قضیه فقر و بزهکاری و قتل پیش می‌آید. یکی از مهمترین ویژگی‌های فیلم نزدیک شدن ِآن به افکار مردم است. جدای از این تفسیرها، آنچه در فیلم بسیار دردناک به آن اشاره شده، بحث شیشه‌ای بودن روابط انسانی است این بحث به بهانه‌های گوناگونی مورد تأکید واقع شده‌است گویا کارگردان اصرار داشته تا به مخاطبش بقبولاند که بعد از تَرَک خوردن رابطه، امیدی به بازسازی ِکاملِ آن نباید داشت. فیلم ِجدایی رفتارهایی ویژه‌ای را می‌آزماید و از طریق پیچید‌گی و گره‌ای که در شخصیت‌ها پدیدار می‌کند، آن رفتارها را برمی‌شمارد. در واقع شخصیت‌های فیلم بازنمودی از زند‌گی واقعی هستند. این فیلم محصول دوران بعد از آشوب‌ها و اغتشاشات سیاسی انتخابات سال ۸۸ است با اینکه مستقیم و سرراست به آن رخدادها اشاره‌ای ندارد اما غیرصریح در گفته‌های بازیگرانش می‌توان به این رویدادها رسید، فیلم در فضایی مستندگون و رئال جریان دارد و بیشتر گَرد مشکلات بنیادین مانند جدایی و دروغ و مسایل فرعی نظیر بیکاری، دزدی، بحث ماهواره، ایرانی‌گرایی و… می‌چرخد موضوعات اصلی بیشتر در دادگاه‌ها و بیمارستان‌های شلوغ به نمایش در آمده‌اند و مسایل فرعی مانند ماهواره و ایرانی‌گرایی بیشتر نقل منازل و خانواده‌هاست کارگردان فیلم جدایی با برداشت‌های از زندگی واقعی برخی از اقشار جامعه گویا به دنبال پروراندن مخاطب خود است یا بهتر بگوییم در پی پرورش مخاطب هدف ‌گرفته‌شده‌ی خود است می‌خواهد یاد دهد که چگونه با پارازیت بر روی ماهواره مبارزه کنیم می‌خواهد بیآموزاند چگونه با سیگار کشیدن همسرمان کنار بیایم حتی راه برخورد با واژگان بیگانه را نیز آموزش می‌دهد. فیلم با داداگاه خانواده شروع می‌شود، در نخستین سکانس کارگردان با نمایش شناسنامه‌های بازیگران فیلم چهارشنبه صوری بعد از چند گذر چند سال از ساخت آن، پایانی را برایش به تصویر می‌کشاند در ادامه شخصیت‌های فیلم به نمایش در‌می‌آیند و موضوعات فیلم نظیر جدایی و دروغ منطبق باهم مانند کلاف درهم‌پیچیده می‌شوند و سرانجام در پایان فیلم نیز دادگاه خانواده به نمایش در می‌یابد و جدایی به شکلی رسمی فیلم را به پایان می‌رساند.
در پایان، یادآوری این نکته ضروری است که نشانه‌شناسی به عنوان یکی از روش‌های ارزشمند مطالعه فیلم می‌تواند به‌تنهایی یا به یاری نظریه‌های دیگر مانند روانکاوی، رویکردهای مارکسیستی و فمینیستی و نیز تحلیل محتوا و تحلیل گفتمان انجام داد، این مطلب نشان می‌دهد دانش ارتباطات نیاز و احتیاج فراوانی برای مطالعه عمیق رسانه‌ها پیدا کرده‌است همچنین تجزیه و تحلیل پیام هر رسانه نیز می‌بایست به صورت ژرفانگرتری انجام بپذیرد چیزی که هم اکنون به صورت کمی و سطحی صورت می‌گیرد که هم بار ارزشی دانش ارتباطات را اندک کرده و هم دانش‌آموختگان این رشته‌ها را در خوانش ِنشانه‌شناسیک رسانه‌ها و پیام‌هایشان بی‌بضاعت و تهیدست گردانیده‌است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:56:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم