تعاریفی از سرمایه فکری


مطالعات زیادی بر روی رابطه ارزش شرکت‌ها با اطلاعات غیر اقتصادی از جمله سرمایه فکری بر روی تصمیم‌گیری‌های سرمایه‌گذاری انجام گرفته است.‌در مورد سرمایه فکری، تعریف مشترکی وجود ندارد و پژوهشگران تعاریف گوناگونی ارائه داده‌اند، که در ادامه به برخی از آن ها اشاره خواهد شد:

    • بر اساس گفته های بونتیس[۱۱]در سال ۱۹۹۶ سرمایه فکری یک موجودیت پیچیده و گریزان [۱۲] است اما زمانی که کشف شود و مورد استفاده قرار گیرد سازمان را قادر می‌سازد تا با یک منبع جدید در محیط رقابت کند. بر اساس گفته های وی سرمایه فکری تشکیل شده از دارایی هایی است که نمیتوان بر روی آن ها قیمت گذاشت، که از جمله آن ها تجربه، دانش و توانایی یادگیری سازمانی است. [۱۳].

    • از نظر بروکینگ[۱۳] سرمایه فکری به ترکیب دارایی های نامشهود شرکت گفته می شود که شرکت را قادر به عمل کردن می‌کند.[۱۹].

    • روس[۱۴] و همکارانش در سال ۱۹۹۷ سرمایه فکری را اینگونه معرفی کرده‌اند سرمایه فکری شامل کلیه فرآیندها و دارایی‌هایی است که به طور معمولی و سنتی در ترازنامه نشان داده نمی‌شود و همچنین شامل آن دسته از دارایی‌های نامشهود (مانند علایم تجاری،برند یا نام‌های تجاری و حق امتیاز) می شود که روش‌های حسابداری مدرن آن ها را در نظر می‌گیرد. آن ها همچنین اذعان ‌داشته‌اند که سرمایه فکری حاصل جمع دانش اعضای یک سازمان و کاربرد عملی آن است.[۴۸].

    • طبق تعریف بونتیس[۱۵]در سال ۱۹۹۸ سرمایه فکری جستجو و پیگیری و استفاده مؤثر از دانش (کالای ساخته شده) در مقایسه با اطلاعات (مواد خام) است.وی همچنین به طور ساده‌تر گفته که سرمایه فکری را میتوان با بهره گرفتن از اختلاف ارزش دفتری و ارزش بازار شرکت بیان کرد. [۱۴].

      • از نظر موریتسن[۱۶] سرمایه فکری دانش سازمانی وسیع و گسترده ای است که برای هر شرکت منحصر بفرد است و به شرکت اجازه می‌دهد تا به طور پیوسته خود را با شرایط در حال تغییر و تحول انطباق دهد. [۴۱].

    • هانسن[۱۷] در سال ۱۹۹۹ سرمایه فکری را اینگونه تعریف کرده: سرمایه فکری دانش موجود در سازمان است و در دو سطح فردی و سازمانی مطرح می شود که سطح فردی شامل دانش، مهارت و استعداد بوده و در سطح سازمانی شامل مواردی مانند پایگاه داده خاص هر مشتری، تکنولوژی و روش‌ها و فرایندهای سازمانی و فرهنگی است.[۲۸].

    • بر اساس گفته های گوپتا[۱۸]و همکارانش در سال ۲۰۰۱ سرمایه فکری به مجموعه منحصر بفردی از منابع مشهود و نامشهود شرکت اطلاق می‌گردد.[۲۷].

    • طبق گفته های سیسارمان[۱۹] و همکارانش در سال ۲۰۰۲ سرمایه فکری تفاوت میان ارزش بازار و هزینه جایگزینی دارایی‌های سازمان خواهد بود.[۴۹].

    • بونتیس[۲۰] اذعان داشته که اندازه گیری دارایی‌های نامحسوس غالباً دشوار است و مستلزم شمار زیادی از متغیرهای سازمانی و فردی می‌باشد. هم چنین او معتقد است که سرمایه انسانی بر ارزش تجمعی سرمایه‌گذاری، شایستگی و آینده کارکنان دلالت می‌کند و این اصطلاح بر ارزشی که فرد می‌تواند ‌بیافریند تمرکز دارد. از این رو سرمایه انسانی شامل ارزش آفرینی فردی در یک عرصه اقتصادی می‌باشد. [۱۶].

  • مر[۲۱] و همکارانش سرمایه فکری را به صورت گروهی از دارایی های دانشی توصیف می‌کنند که به یک سازمان اختصاص دارند و جزء ویژگی های یک سازمان محسوب می‌شوند و به طور قابل ملاحظه ای از طریق افزودن ارزش به ذینفعان کلیدی سازمان به بهبود وضعیت رقابتی سازمان منجر می شود.[۳۹].

به تجربه ثابت شده است که شایستگی های سازمان عمدتاًً با تجربه و تخصص افراد داخل سازمان مرتبط است. در واقع این دانش و تجربه افراد است که می‌تواند ارزش ایجاد کند. این مسئله از طریق فرایندهای مبادله و خلق دانش صورت می‌گیرد و باید توجه داشت که این شایستگی‌ها تنها به وسیله افراد و در داخل سازمان ایجاد نمی‌شود بلکه ممکن است به واسطه محیطی که سازمان در آن قرار دارد خلق شود (به طور مثال شبکه همکاری بین شرکت‌ها در یک منطقه خاص).به طور کلی می توان گفت سرمایه فکری عبارتی است که برای تعبیرترکیبی از دارایی های نامشهود که سازمان را قادر به عملیات خلق ارزش می‌کند اطلاق می شود.

رویکرد پراهمیت دیگر در تعریف و طبقه بندی سرمایه فکری، رویکردی است که از نقطه نظر توجه به ارزش اقتصادی پنهان و آشکار بر سرمایه فکری می نگرد. ‌بر اساس تعریف سازمان همکاری و توسعه اقتصادی(OECD)[22] سرمایه فکری، ارزش اقتصادی دو دسته از دارایی های نامشهود در سازمان را شامل می‌گردد. سرمایه سازمانی (ساختاری) و سرمایه انسانی.به طور دقیق تر سرمایه ساختاری به چیز هایی شبیه سیستم های نرم افزاری اختصاصی، شبکه های توزیع و زنجیره های تامین دلالت می‌کند و سرمایه انسانی شامل منابع انسانی در درون سازمان (مثلا کارکنان) و منابع خارج از سازمان ( مثلا مشتریان و مصرف کنندگان) است.

به طور کلی می‌توان گفت سرمایه فکری از نقطه نظر ایجاد امکان برقراری سامانه‌ای جهت به کارگیری اثربخش و کارای دارایی‌های نامشهود برای سازمان‌ها بسیار پر اهمیت و گران بهاست. این مفهوم به سازمان کمک می‌کند تا بر پایه سامانه‌ای طبیعی به عملکرد متوازن در به کارگیری دارایی‌های نامشهود، مشهود و مالی خود در فضایی هماهنگ و درون بازارهای تجاری دست یابند. طبیعت مفهومی سرمایه فکری به سازمان این امکان را می‌دهد تا بتواند درک درستی از مدیریت تعاملات پویا و پیچیده سرمایه انسانی، ساختاری و مشتریان دست یابد و در عین حال بتواند تبادل و تعامل مناسبی میان این سرمایه ها و منابع مشهود مالی سازمانی ایجاد نماید. البته در کنار منافعی که سرمایه فکری برای سازمان به ارمغان می آورد بایستی به تنگناهایی که مفهوم سرمایه فکری در حل مسائل سازمانی دارا است نیز اشاره نمود.

سنجش سرمایه فکری

دلایل سنجش سرمایه فکری


بسیاری از پژوهشگران معتقد‌اند که رشد ارزش شرکت‌ها بیش از رشد ارزش دفتریشان می‌باشد در حقیقت گزارشگری مالی سنتی نمی‌تواند ارزش واقعی شرکت را محاسبه نماید و تنها برای اندازه‌گیری ترازنامه مالی کوتاه‌مدت و دارایی‌های ملموس مورد استفاده قرار می‌گیرد.

مار[۲۳] و همکارانش با بررسی بیش از ۷۰۰ مقاله در زمینه اندازه‌گیری سرمایه فکری نشان دادند که پنج هدف کلی برای اندازه‌گیری سرمایه فکری وجود دارد که به شرح زیر می‌باشند:

    • برای کمک به سازمان‌ها درجهت فرموله کردن استراتژی سازمانی؛

    • برای ارزیابی نحوه اجرای استراتژیها؛

    • کمک به گسترش و تنوع تصمیم‌گیری‌های شرکت؛

    • جهت انجام ارزیابی‌های غیر مالی سرمایه فکری می‌تواند به طرحهای باز پرداخت و پاداش‌های مدیران، ارتباط داده شود؛

  • جهت ایجاد رابطه با سهام‌داران خارج ازشرکت که سرمایه فکری را در اختیار دارند.

سه هدف اول از این مجموعه، به تصمیم‌گیری‌های داخلی مربوط می شود و هدف از آن ها حداکثر کردن عملکرد عملیاتی شرکت‌ها، برای ایجاد درآمد از طریق حداقل هزینه و بهبود مستمر در روابط با مشتریان و تأمین‌کنندگان و سهم بازار است. مورد چهارم به ایجاد انگیزه های اجرایی مربوط می‌شود و هدف پنجم به ایجاد انگیزه برای سهام‌داران خارج از سازمان اشاره می‌کند. [۳۹].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...