کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



 



۳-۱۲. مکتب سکر حافظ ۴۵
۳-۱۳. بررسی تجلی عشق در آثار حافظ ۴۵
۳-۱۳-۱. بررسی تجلی عشق در آثار احمد غزالی ۴۹
۳-۱۳-۲. تصوف غزالی ۵۳
۳-۱۳-۳. تأثیر احمد غزالی ۵۴
۳-۱۴. مقایسه تطبیقی اندیشه‌های غزالی با حافظ ۵۵
۳-۱۵. مقایسه عرفان و زهد در اندیشه‌های غزالی و حافظ ۵۷
۳-۱۶. برآیند موضوع ۵۹
فصل چهارم: تحلیل اندیشه‌های عاشقانه و عارفانه غزالی و حافظ
۴-۱. بررسی تطبیقی اندیشه‌های عرفانی غزالی و حافظ ۶۳
۴-۲. بررسی تطبیقی عشق در اندیشه‌های غزالی و حافظ ۶۴
۴-۳. نتیجه‌گیری ۶۵
منابع ۶۷
آرامگاه احمد غزالی
آرامگاه حافظ شیرازی
چکیده
عشق وجودی است حقیقی که یک نظام عرفانی را تشکیل می‌دهد، وجودی پرتحرک و تأثیرگذار که قادر است جهان را به جنبش درآورد و وجود جهان را به اثبات برساند.
عشق از منظر غزالی یک وجود کاملاً حقیقی و شاید بالاتر از یک حقیقت است. عشق در سوانح یک نظام عرفانی است که در آن همه وجود معشوق متصل به عاشق واقعی و معبود واقعی یعنی خداوند است. در اندیشه حافظ هم رگه‌هایی از عشق مجازی و هم رشحاتی از عشق حقیقی دیده می‌شود. عشق آسمانی و ماورائی که حافظ آن را رندانه به مخاطب ارائه کرده و او را به اوج ملکوت آسمان‌ها می‌برد. از دیدگاه او عشق روح و حقیقت عالم هستی است. عشق انگیزه آفرینش است. در اندیشه غزالی و حافظ، موضوع عشق و عرفان از مهم‌ترین مضامین است که حافظ و احمد غزالی در اندیشه خود علیه دنیاطلبی مدعیان دین و زاهدان ریاکار شوریده‌اند و پرداختن به دنیا را دوری از دین و فراموشی خدا دانسته‌اند اما در این میان غزالی این اندیشه را متصوفانه و اندکی عبوسانه بیان کرده است اما حافظ زیرکانه و رندانه این اندیشه را بیان فرموده است. غزالی در عرفان نیز فردی کاملاً خائف با اندیشه‌ای سرشار از تقوا نمود پیدا می‌کند و حافظ عارف عاشقی است که تجربه‌های عشقی، معرفتی غزالی را کاملاً در اختیار داشته و از آنها به خوبی بهره‌برداری کرده است.
واژگان کلیدی: غزالی، حافظ، عشق، عرفان.
مقدمه
ادبیات پارسی تجلی‌گاه آثار گران‌بها و ارزشمند اندیشمندان بزرگ، شاعران شهیر و ادبای گرانقدری است که ادبیات اصیل این کهن بوم را با خلق آثار فاخر خود از ترس حوادث و هجمه‌های فراوان در طول تاریخ مصون داشته‌اند. بررسی ماهیت و سرشت اندیشه‌های این بزرگان در بالا بردن سطح غنای ادبی بسیار اهمیت دارد. بررسی زوایای متعدد شخصیتی و اندیشه‌های شعرا و ادبا و نویسندگان در ابعاد مختلف دینی، عرفانی، عشق، فلسفه و … در ایجاد تصویر تازه و شناخت جنبه‌های جدید از لایه‌های فکری و اندیشه‌ این افراد بسیار مثمر ثمر بوده و راه را برای ایجاد آثار نو و مسیری تازه می‌کند.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

از جمله کسانی که می‌توان به شناخت و مقایسه اندیشه‌های فکری و فلسفی آنها پرداخت. عارف بزرگ قرن پنجم هجری احمد غزالی و شاعر شهیر پارسی زبان قرن هشتم حافظ شیرازی است که بررسی جامع دیدگاه‌ها و اندیشه‌ها و آرای این دو شاعر و متفکر بزرگ ایرانی و نظریات ارزشمند آن‌ها در خصوص عشق و عرفان و بررسی شباهت‌ها و تفاوت‌های فکری آنان از اهمیت زایدالوصفی برخوردار است. احمد غزالی در آثار خود همواره حقیقت عشق را که اصل و اساس هستی می‌دانسته به وضوح نشان داده و در کتاب سوانح العشاق او مشحون از تصاویر، عبارات اشارت گونه، آیات و احادیث همراه با شعر است که مخاطب خاص خود را طلبیده تا بتواند در دریای ژرف و عمیق اشارات عاشقانه و عارفانه احمد غزالی غوص کرده و معانی پر رمز و راز و احوال درونی او را دریابد. سبک و نوع نگرش احمد غزالی به عشق و عرفان تأثیری مهم بر آثار بعد از خود داشته است. در کنار این عارف و شاعر بزرگوار حافظ این شاعر آسمانی و این عالم ربّانی با عرفانی عاشقانه و غزلیاتی عارفانه اکسیری جاودانه سرشار از حسن و جمال بی‌منتهای ربانی را بر دل و جان آدمی نشانده است و با غزلیات شورانگیز خود که برخواسته از گوهر پاک و عشق اصیل و عارفانه است آتش بر همه عالم زده و دل و دین را از وجود همه هوشیاران ربوده است.
هدف عمده و برجسته از نگارش این پژوهش ادبی بررسی وجوه شناخت و تفاوت‌ها در آرا و اندیشه‌های عاشقانه و عارفانه این دو شخصیت شاعر است. بررسی جایگاه عشق و عرفان در اندیشه این دو شخصیت و مقایسه‌ اندیشه احمد غزالی و حافظ از اهداف مهم این پژوهش می‌باشد. پژوهش‌ همانطور که در چکیده مطالب عنوان گردیده به روش کتابخانه‌ای صورت گرفته و روش جمع‌ آوری داده‌ها و اطلاعات مورد لحاظ پژوهش به صورت فیش‌برداری از مهمترین نکات ادبی در این خصوص بوده است. با توجه به اینکه پژوهش‌های تاریخی و تحقیق و تفحص در اندیشه‌ها و افکار شخصیت‌های بزرگ ادبی و تاریخی از دشوارترین انواع پژوهش است. این پژوهش ضمن بررسی آثار منظوم و منثور، پژوهش‌های در رابطه با ارتباط بین عوامل دخیل در اثر را مورد تعبیر و تفسیر و ارزیابی قرار می‌دهد. در این روش هدف این است که با بررسی کیفیت آثار شناخت دقیق و درستی از ضعف‌ها و کمی‌ها و کاستی‌ها ارائه کرده تا وضع موجود بهتر درک گردد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه آثار مدون مرتبط با احمد غزالی و خواجه حافظ می‌باشد.
آنچه در پایان این پژوهش به دست می‌آید و به عنوان دستاورد این فعالیت ادبی مورد نظر است، دستیابی به مقایسه تطبیقی اندیشه احمد غزالی و حافظ است به طوری که در پایان مضمون عرفان، جایگاه عشق و اختلاف در اندیشه‌های ایشان برای مخاطب روشن و واضح گردد. محدوده‌های مشترک و میزان قرابت اندیشه این دو عارف شاعر در طول این فعالیت ادبی به استناد بسیاری از منابع و مأخذ هستند مشخص گردیده است همین طور تفاوت‌های اندیشه و مراتب غیریکسان در اندیشه‌های عشقی و عرفانی احمد غزالی و حافظ شیرازی نیز تا حد امکان واضح و مشخص گردیده است.
آنچه که واضح و مبرهن است این است که اگرچه مناقشه‌های غزالی گرایان و حافظ گرایان هنوز به پایان نرسیده ولی از شور و شدتش کاسته شده است. تلقی واقعی بر این اصل مبتنی است که هنر غزالی و حافظ هیچ یک فراتر یا فروتر از دیگری نیست. این دو حریف و هماورد یکدیگرند. این دو در اوج اعتلاء و تلالو ولی سبک و سلیقه هنریشان تفاوت‌هایی دارد. همچنانکه همانندی‌هایی هم دارند. غزل حافظ طربناک است. اگرچه غزالی آن شیرینی و شیدایی را ندارد اما شورمندی و شیوایی را به اوج رسانده است. حافظ منسجم است و فکرش تداوم دارد اندیشه فکریش پیوسته و شورانگیز است اما در مقابل غزالی فکری متعالی دارد. راه تصوف از منظر این دو پا بر هستی گذاشتن و گذشتن از خود است. رهایی از خودبینی است. از نظر ایشان عقل وسیله شناخت است. عقل مبنای خودنمایی و نازمعشوق است و عشق پایه جانبازی و نیاز است. از نظر لفظ و سخنوری نیز این دو شخصیت بزرگ معیار فصاحت و بلاغت هستند. از کلام و زبان شعر این دو شاعر و عارف آب لطف می‌چکد، پاکیزگی، آراستگی، پیراستگی زبانشان مشهود است. هر دو طراز اول و هم طراز ندولی با سبک و سلیقه‌ای متفاوت، به راستی بر هم امتیاز ندارند ولی از هم امتیار دارند و بدون شک فصل تقدم ازآن غزالی است.
فصل اول
کلیات پژوهش
۱-۱. پیش‌گفتار
یکی از ارکان مهم ارزیابی سطح غنای ادبی آثار مشاهیر ادبیات فارسی، بررسی ماهیت و سرشت اندیشه‌های آنان است که در آثار ایشان تجلی یافته است، که این خود می‌تواند در بر گیرنده مراتب دیدگاه‌های شخصی شاعر در رابطه با روابط اجتماعی، علائق و سلائق و.. و یا زاویه دیدگاه منتقدانه آنان در باره مسائل اجتماعی پیرامون، مضامین دینی، عرفانی، عشق، فلسفه و… باشد. بنابراین ارزیابی این دیدگاه‌ها خود می‌تواند در ایجاد یک پیش زمینه از اثر خلق شده توسط شاعر، بسیار ارزشمند باشد. در این بین، مقایسه تطبیقی اندیشه‌ها و تفکرات شاعران هم عصر و یا در اعصار مختلف با توجه به سبک و سیاق تبیین آثار آنها از مسائلی است که می‌تواند در ایجاد یک تصویر کامل از سطح شباهت‌ها و تفاوت‌های سبکی و نگارشی در آثار این شعرا مد نظر قرار داشته باشد.
از جمله شخصیت‌هایی که می‌توان بدین گونه اندیشه‌ها و نظرات آنان را در آثار غنی خود مورد مقایسه قرار داد، می‌توان به احمد غزالی و آثار جاودانه وی با اندیشه‌های حافظ و آثار گرانقدر وی اشاره کرد.
در آثار احمد غزالی می‌توان به دیدگاه‌های جامع و آرای وی درباره‌ی عشق، عاشق، معشوق و ارتباط مـیان آن اشاره داشت. از اهمیت زاید الوصف آثار غزالی این است که سبک او و نوع نگرش وی به عشق و عرفان بر آثار بعد از خود تأثیر بسیاری نهاده است.
احمد غزّالی‌ در برخی از آثارش نظیر کتاب‌ سوانح‌ سعی‌ در نشان‌ دادن‌ گوشه‌هایی‌ از حقیقت‌ عشق‌ داشته‌ است‌، امّا لحن‌ کلامش اثر او را، از همان‌ آغاز، در مقام‌ یک‌ اثر شاعرانه‌ و استنباطی‌ فردی‌ و بیان‌ناپذیر از عشق‌ و احوال‌ روانی‌ مترتّب‌ بر آن‌ معرفی‌ می‌کند. او «عبارت‌» را در سخن‌ خود به‌ منزله‌ی «اشارت‌» به‌ معانی‌ متفاوت‌ می‌شمارد که‌ برای‌ مخاطبی‌ که‌ ذوقش‌ نبود ناشناخته‌ می‌ماند و در سراسر کتاب‌ عباراتِ اشارت‌گونه او با تصویر و آیه‌ و حدیث‌ و شعر آمیخته‌ است‌ تا شاید حجاب‌ اشارتهای‌ او را لطیف‌تر کند.
اما، در طریقت حافظ، عشق سری است نهانی و اکسیری جاودانی از حسن و جمال بی منتهای ربانی بر دل و جان آدمی. آن چه بیش از هر چیز در این غزلیات شورانگیز برجستگی دارد و می‌توان آن را محور معانی در اشعار حافظ دانست، شور و حال و نغمه و ناله‌هایی است که از گوهر پاک «عشق» برآمده و آتش به همه عالم زده و دل و دین از همه هوشیاران ببرده است:

مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد نقش هر برده که زد راه به جایی د ارد

به نظر می‌رسد از منظر غزالی عارفان معتقدند که عشق موهبتی الهی است که خداوند به بسیاری از بندگانش هدیه داده است. و عجز پاره‌ای از بندگان در درک آن به عدم صیقلی آئینه روح آنها نسبت داده می‌شود. وجه تشابه و تاثیر پذیری حافظ از غزالی در این نکته نهفته است. از این منظر، اهل کلام، با قبول مُباینت کلی میان خالق و مخلوق، عشق بنده به خداوند را انکار می‌کنند. بدین صورت است که هر جا در قرآن لفظ حُب و مشتقاتش را دیده‌اند آنرا تاَویل به تعظیم خداوند و اطاعت از دستورها و فرمان‌های او کرده اند، حال آنکه غزالی عقیده دارد که نه تنها عشق بنده به خداوند میسر است بلکه جز خدا کسی قابل عشق ورزی نیست.
غزالی در تفسیر علما از حٌب به تعظیم و اطاعت از خداوند میگوید: «حٌب و دوستی خدا چگونه به طاعت تفسیر کرده شود؟ طاعت تبع و ثمره دوستی خداست، پس چاره نیست از آنکه دوستی متقدم باشد، آنگاه پس از آن دوست را طاعت دارد».
صورت موزون و متعادل طریقت درواقع صورت یک شیوه‌ی ترتیبی مبنی بر عشق به خدا بود با رعایت تمام آداب شریعت که به قول مولانا جایی تقلیل در طعام، اجتناب از زیادت کلام، احتراز از اختلاط با انام، التزام خلوت و عزلت در حد متعادل، کثرت صوم، قلّت نوم و ذکر علی‌الدوام از آنجمله آداب است. (زرین کوب، ۱۳۷۳: ۸۵).
تلقی حافظ هم از طریقت همین صورت متعادل معمول آن بود- فقط با تکیه بیشتر بر عشق که عبودیت مورد تأکید در شریعت را به صورت یک اشتیاق و نیاز درمی‌آورد و ذکر حق را که در طریقت در آن باب تا حد التزام علی‌الدوام آن تأکید می‌شود.
۱-۲. بیان مسأله اساسی پژوهش
بی‌گمان، ادبیات غنی پارسی با وجود تجلی آثار فاخر شعرا و ادبا از قرون گذشته تا به امروز به عنوان یکی از گران بهاترین و پر نغز‌ترین شکل ادبیات در سطح بین الملل متجلی گردیده و عمده محبوبیت و مقبولیت عامه آن به دلیل تنوع سبک‌ها و گرایش‌های ادبی است که شعرا و ادبای این پهنه سرزمینی با در الهام گیری از مراجع طبیعی و رخداد‌های پیرامونی توانسته‌اند به تبیین اندیشه‌های ذهنی خود در قالب ادبیات نثر و نظم دست یابند.
در ادبیات ملل و بخصوص در ادبیات پارسی، از مهمترین زمینه‌هایی که همواره به منظور رصد و پایش سبک معنایی شعرا می‌تواند وجه مستمسک قرار گیرد، بررسی اندیشه‌ها و تفکرات شاعر و تبیین زوایا ذهنی وی در رابطه با ماهیت اشیاء، مخلوقات، کائنات، جهان پیرامون، دیدگاه‌های مذهبی، جهان بینی ماوراء و… بوده است که می‌تواند در ارزیابی همه جانبه آثار ادبی یک شاعر مثمر ثمر باشد.
در ادبیات فارسی، می‌توان به کرات به شباهت بسیاری از اندیشه‌های ادبا در ماهیت بخصوص ادبای نامی سده‌های ۵ تا هشتم به طور مثال شیخ احمد غزالی و خواجه حافظ اشاره داشت که خود بر گرفته از مضامینی نظیر عشق و عرفان، جهان بینی الهی است. در حقیقت اندیشه‌های خواجه حافظ را به نوعی تاثیر پذیری از اندیشه‌های احمد غزالی در باب عرفان و عشق برشمرده‌اند.
از مهمترین شعرا و عرفای پهنه ادبیات پارسی می‌توان به مجدالدین ابوالفتح احمد بن محمد غزالی یکی از فقهای بزرگ سده‌ی پنجم هجری در مذهب شافعی و پیرو مکتب جمالی و زاده توس و نیز خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی شاعر بزرگ سده هشتم ایران اشاره داشت.
اندیشه‌های احمد غزالی را می‌توان به وضوح در آثارش بخصوص در کتاب سوانح العشاق به صورت ملموس دریافت که با احساسات و تخیلات شاعرانه گره خورده است. بسیاری از حقایقی که در سوانح بیان شده حاصل تجارب چندین و چند ساله غزالی در امر سیر سلوک است. او نه تنها در مسیر عشق و عرفان صاحب نظر است بلکه یکی از ویژگی‌های ممتاز در اندیشه غزالی، تفکرات سیاسی غزالی، آمیختگی اخلاق و سیاست است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-09-29] [ 01:07:00 ق.ظ ]




شکل ۱-۲- نمایی از رویکرد تلفیقی متدولوژی تحقیق
بطور خلاصه پس از مشخص کردن سوال پژوهش در گام اول، لازم است تا محققین در گام دوم استراتژی مناسب جهت شناسایی و بازیابی مطالعات مورد استفاده را مشخص کنند. سپس با انتخاب معیارهای ورود و خروج مطالعه نوبت به تصمیم‌گیری در این مورد می رسد که کدام مطالعات باید با توجه به هدف و دامنه پژوهش وارد ترکیب یا از آن خارج شوند. در گام بعد و پس از مرور دوباره مطالعات و استخراج نتایج هر یک از آنها می بایست در مورد ارزیابی کیفیت هر مطالعه قبل از ورود به ترکیب تصمیم گیری شود. اخرین گام در اغلب پژوهش های کیفی ترکیبی، ادغام یافته های مطالعات استخراج شده با کیفیت مطلوب می باشد.
۱-۵-۱- جامعه مطالعاتی
بالاتر اشاره شده که مرحله دوم روش تحقیق، انتخاب مطالعات واجد شرایط برای ورود به فراترکیب است. در واقع مجموعه مطالعات اولیۀ استخراج شده به عنوان جامعه مطالعاتی این پژوهش درنظر گرفته می‌شود. پس از این مرحله، معیارهای غربال مطالعات به منظور استخراج نمونه مطالعاتی تعیین می گردد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱-۵-۲- روش‎های گردآوری داده‎ها و ابزار مورد استفاده
ﺑﺮای ﮔﺮدآوری داده های پژوهش، از داده های ﺛﺎﻧﻮﯾﻪ ﺑﻪ ﻧﺎم اﺳﻨﺎد و ﻣﺪارک ﮔﺬﺷﺘﻪ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ. اﯾﻦ اﺳﻨﺎد و ﻣﺪارک ﺷﺎﻣﻞ ﮐﻠﯿﻪ ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎی ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺘﻪ (اﻋﻢ از ﭘﮋوﻫﺸﯽ و ﻣﺮوری) و در دسترس در زمینه ی استراتژی تجاری سازی فناوری ﺑﻮده اﺳﺖ. اﯾﻦ ﻧﺤﻮه ﮔﺮداوری دادهﻫﺎ ﺑﻪ ﺗﺤﻠﯿﻞ اﺳﻨﺎدی ﻧﯿﺰ ﻣﻌﺮوف اﺳﺖ. لازم به ذکر است که به منظور گردآوری جامع مطالعات، از چندین پایگاه های داده در فضای مجازی اینترنت برای بررسی آخرین مقالات، پایان نامه ها و کتاب ها و گزارش تحقیقات در داخل و خارج از کشور استفاده می شود.
۱-۵-۳- روش‎های تحلیل داده ها
تحلیل تِم روشی برای تعیین، تحلیل و بیان الگوهای (تِم­ها) موجود درون داده ­ها است. این روش در حداقل خود داده ­ها را سازماندهی و در قالب جزئیات توصیف می­ کند. اما می ­تواند از این فراتر رفته و جنبه­ های مختلف موضوع پژوهش را تفسیر کند.
رویکردهای کیفی بسیار متنوع، پیچیده و ظریف هستند و تحلیل تِم بایستی به عنوان یک روش اساسی برای شناسایی نکات کلیدی مطالعات کیفی در نظر گرفته شود. چرا که این روش، مهارت­ های اصلی لازم برای اجرای تحلیل مستندات کیفی را فراهم می ­آورد (Braun& Clarke, 2006: 78).
فراگرد تحلیل تِم زمانی شروع می­ شود که تحلیل­گر الگوهای معنی و موضوعاتی که جذابیت بالقوه دارند را مورد نظر قرار می­دهد. این تحلیل شامل یک رفت و برگشت مستمر بین مجموعه داده ­ها و خلاصه­های کدگذاری شده، و تحلیل داده­هایی است که به وجود می­آیند. نگارش تحلیل از همان مرحله اول شروع می­ شود. به طور کلی هیچ راه منحصر به فردی برای شروع مطالعه در مورد تحلیل تِم وجود ندارد (Braun& Clarke, 2006: 86). مراحل شش­گانه تحلیل تِم عبارتند از: مرحله ۱- آشنایی با داده ها، مرحله ۲-ایجاد کدهای اولیه، مرحله ۳- جستجوی تِم‌ها، مرحله ۴- بازبینی تِم­ها، مرحله ۵- تعریف و نام­گذاری تِم­ها، مرحله ۶-تهیه گزارش.
در این پژوهش از روش تحلیل تِم به همراه کدگذاری محوری، برای شناسایی و ایجاد ارتباط بین مقولات و استراتژیها با هدف تحلیل نتایج استخراج شده استفاده می شود.
۱-۶- قلمرو زمانی تحقیق
مجموعه مطالعات از سال ۱۹۸۰ به بعد
۱-۷- موانع و محدودیتهای تحقیق

    • محدودیت دسترسی به برخی از کتب و فقدان برخی مطالعات ارزشمند
    • اثر تعصب و خطای قضاوت ذهنی و شخصی[۳] بر تفاسیر بیان شده از ترکیب نتایج
    • فقدان برخی از عوامل به دلیل محدود کردن نتایج به عوامل شناسایی شده در ادبیات پیشین
    • عدم امکان تعمیم نتایج به عرصه واقعی سازمانها به دلیل ترکیب مطالعات پیشین بدون انجام مطالعه موردی و تجربی

۱-۸- نقشه راه
یافتن عنوان تحقیق و انتخاب مطالعات واجد شرایط با تعیین معیارهای ورود و خروج مطالعات
مشخص کردن مفاهیم کلیدی وتِم های آن ها
توجه و بررسی به ارتباط مطالعات و ترجمه مطالعات به یکدیگر
ایجاد یک کل از مطالعات اولیه و انتشار نتایج تحقیق
شکل ۳-۱- نقشه راه پژوهش
۱-۹- شرح واژه ها و اصطلاحات تحقیق
فناوری: مجموعه ای از ابزار های فیزیکی(که خود حاصل فناوری است)، توانایی های فکری و مهارت‌های انسانی می باشد که نمود عینی آن ایجاد محصول/ ارائه خدمات است(UNIDO,2000). واژه فناوری در در این پژوهش دربرگیرندۀ هر دانش یا نوآوری که موجب تبدیل فرصت‌ها به فناوری تجاری شود نیز خواهد بود.
تجاری سازی: به فرایندِ کلیِ انتقال دانش و فناوری از مؤسسات عرضه کنندۀ آن به مؤسسات متقاضی که از طرح کردن و پروردن یک ایده آغاز شده و در نهایت به سمت تولید و فروش آن به مشتری صنعت یا استفاده کننده نهایی می انجامد، تجاری سازی گفته می شود.
استراتژیِ تجاری سازی فناوری(TCS)[4]: جهت درآمدزایی، دستیابی به حداکثر سود و ارزش افزوده از طریق پیاده سازی فناوری پس از طی سایر مراحل تجاری شدن، مسیرهای مختلفی وجود دارد که به هر مسیر استراتژی تجاری سازی فناوری اطلاق می شود. انتخاب استراتژی مناسب با هدف تجاری سازی موفق فناوری از عوامل مختلفی تأثیر پذیر است.
فصل دوم:
مروری بر پیشینه تحقیق
مقدمه
توسعه و پیشرفت علم وابسته به نظم و انتظام مطالعاتی است. این پیشرفت مستلزم آن است که از پراکنده‌کاری اجتناب شود و هر پژوهشی در جریانی سازنده از تاریخ پژوهش های علمی قرار گیرد. به بیان دیگر، بنای علم همچون پلکانی پیوسته و بالا‌رونده است، تنها و تنها اگر پله های این پلکان روی هم قرار گیرند می‌توانند حرکتی صعودی را امکان‌پذیر سازند؛ اگر این پله ها شناسایی نشوند امکان افزودن پله جدیدی بر این پلکان بلند بوجود نخواهد آمد. تدوین و نگارش پیشینه پژوهش یا به تعبیر دیگر مرور ادبیات تحقیق چنین وظیفه خطیری را به عهده دارد. پیشینه پژوهش یا مرور ادبیات علمی عبارتست از مستند سازی، جمع‌ آوری، تلخیص و مقابله انتقادی مطالعات و پژوهش های انجام شده دربارۀ پرسش اصلی و پرسش های فرعی یک پژوهش.
درفضای رقابتی و در عرصه جهانی، صنایع مختلف اگر قادر نباشند که با خلق یا بهره‌گیری از نوآوری های جدید، فناوری های فرایندی، محصول و یا خدمات خود را به طور مستمر بهبود بخشند، دیر یا زود از گردونه رقابت خارج می شوند. از این رو، توسعه و بکارگیری فناوری به عنوان یکی از مهمترین عوامل ایجاد ارزش‌افزوده در اقتصاد‌های مدرن که به ارتقاء توان رقابتی کشورها در سطح بازارهای بین‌المللی منجر می شود، در نظر گرفته شده و همین امر سر منشا ظهور مفهوم اقتصاد دانش بنیان در کتب و نوشته های دانشمندان و متخصصان حوزه مدیریت و اقتصاد در سراسر جهان است. در اقتصاد دانش محور تنها تولید دانش و فناوری نمی تواند در عرصه عمل کمک چندانی به بسط و گسترش منافع اقتصادی و اجتماعی جامعه نماید بلکه تا زمانی‌که دانش و فناوری تولید شده در دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی به نوعی از طریق فرایند تجاری شدن به صنایع و بنگاه های خدماتی منتقل نشود، پویایی لازم در اقتصاد بوجود نمی آید. به همین سبب در سالهای اخیر مفاهیم متعددی نظیر کارآفرینی دانشگاهی، مراکز رشد و پارک های علم و فناوری، اعطای امتیاز از دانشگاه به صنعت و یا بنگاه های انشعابی دانشگاهی پا به عرصه وجود نهاده اند تا همه و همه به نوبه خود بر ضرورت تجاری‌سازی یافته‌های پژوهشی و تکنولوژیک دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی تاکید کنند (گودرزی، ۱۳۹۱). به عبارت مختصر، فناوری به عنوان موتور خلق ثروت، پیشرفت و توسعه و از جمله عوامل رشد اقتصادی است. البته فناوری به خودی خود خلق ثروت نمی کند بلکه این محصولات و خدمات حاصل از فناوری تجاری شده هستند که موجب خلق ثروت می شوندHeslop et al., 2001)).
تجاری سازی فناوری از جمله مراحل بسیار مشکل فرایند توسعه فناوری است و بسیاری از سازمان های تحقیقاتی در اجرای آن با دشواری مواجه هستند (بندریان، ۱۳۸۷). یکی از مهمترین مراحل این فرایند انتخاب شیوۀ مناسب بهره برداری از تحقیق و فناوری تولیدی است که از آن با عنوان استراتژی تجاری سازی (راهبرد تجاری سازی) یاد می شود. از اینرو هدف از این پژوهش ارائه ی چارچوبی برای انتخاب استراتژی تجاری سازی فناوری پس از شناسایی عوامل موثر بر استراتژی تجاری سازی می باشد.
به منظور درک بهتر مفهوم استراتژی تجاری سازی ابتدا بطور خلاصه به پیشینه ی تجاری سازی، تعاریف، مفاهیم و اهمیت آن پرداخته و در نهایت به مرور پیشینه ی مطالعات پیرامون استراتژی تجاری سازی فناوری می پردازیم.
جهت مرور پیشینه ادبیات مرتبط با این تحقیق در بخش اول به مرور خلاصه ای از پیشینه تجاری‌سازی، تعاریف و مفاهیم و اهمیت تجاری سازی فناوری و در بخش دوم به مفهوم سازی استراتژی تجاری سازی، مرور پیشینه نظری پیرامون استراتژی تجاری سازی فناوری و مفهوم سازی عوامل شناسایی شده در ادبیات استراتژی تجاری سازی می پردازیم.
۲-۱- پیشینه ی تجاری سازی، تعاریف و مفاهیم
همانطور که واژه های معادل متعددی در ادبیات برای تجاری سازی وجود دارد، تعاریف متفاوتی نیز از تجاری‌سازی فناوری ارائه شده است. با نگاهی اجمالی به تعاریف ارائه شده مجلات، کتب و متون تخصصی حوزه مدیریت تکنولوژی، می توان سه دیدگاه کاملا متمایز را از یکدیگر تمیز داد.
دیدگاه اول نظر متخصصانیست که تجاری سازی را بصورت یک زنجیره متصل به هم از خلق ایده تا فروش و بکارگیری فناوری توسط مشتری نهایی در نظر می گیرند. به عنوان مثال گلد اسمیث تجاری‌سازی را در معنای وسیع کلمه، به فرایند توسعه یک کسب و کار از طریق مطالعه امکان‌سنجی یک ایده و کاربرد آن تا پذیرش آن در بازار اطلاق کرده است (Goldsmith, 2003). از این دیدگاه، تجاری‌سازی فرایندی است که فناوری به محصولات اقتصادی موفق تبدیل می شود. در همین راستا، تجاری سازی یک محصول، فرایند توسعه یک محصول از ایده و مفهوم تا پذیرش آن در یک بازار خاص می‌باشد. تجاری‌سازی هماهنگی فرایندهای تصمیم‌گیری فنی و تجاری‌ (و نتایج منبعث از این تصمیمات) است که برای انتقال موفق یک محصول یا خدمت جدید از خلق ایده تا خرید در بازار صورت می‌گیرد. چارچوب تجاری‌سازی محصول[۵] آرایش اصلی کلیه مراحل جدایی‌ناپذیر در فرایند توسعه یک محصول را در بر می گیرد. تجاری‌سازی فرایند انتقال تکنولوژی یا یک مفهوم نوآورانه از مرحله ایده تا بازار است. به عبارت دیگر، تجاری‌سازی تکنولوژی معمولا به‌عنوان فرایند ایجاد محصولی که مناسب برای بازاری خاص با قیمت قابل قبول که می‌تواند نیازهای بازار را مرتفع سازد، تعریف می‌شود (Thanh Huyen, 2009).
متخصصان طرفدار دیدگاه دوم تجاری سازی، آن را مترادف با انتقال تکنولوژی قلمداد کرده اند. به عنوان مثال جین تجاری سازی تکنولوژی را استاندارد سازی عملیات تولید به منظور ارائه و انتقال دانش به سایرین دانسته و آن را انتقال دانش و تکنولوژی از یک فرد یا گروه به فرد یا گروه دیگری به منظور استفاده از آن در نظام، فرایند، محصول یا یک روش انجام کار تعریف کرده است (Bandarian, 2005). از این دیدگاه تنها تکنولوژی از مرکز تحقیقاتی به صنایع موجود یا کسب و کارهای جدید انتقال می یابد .
دیدگاه سوم به متخصصان حوزه بازاریابی و یا توسعه محصول جدید در شرکتها اختصاص دارد. این متخصصان تجاری سازی را آخرین فعالیت چرخه توسعه محصول جدید قلمداد می کنند. از معروفترین افراد طرفدار این دیدگاه، می توان به فلیپ کاتلر اشاره نمود.از دیدگاه کاتلر(۱۹۹۴) تجاری سازی فرایندی است که آخرین مرحله از مراحل ۸ گانه فرایند توسعه محصول جدید را شامل می شود.از این دیدگاه ایده تولید محصول جدید از مراحل مختلف عبور کرده و در طی این مراحل شرکت بررسی میکند که این ایده باید بیشتر توسعه یابد یا اینکه فرایند توسعه آن متوقف شود. اما در مرحله تجاری‌سازی، محصول برای ورود به بازار آماده می‌گردد. در این مرحله مدیریت شرکت باید تصمیم بگیرد که چه زمانی، کجا، به چه کسی و چگونه محصول را معرفی نماید (گودرزی، ۱۳۹۱).
با توجه به تعاریف فوق می توان تجاری سازی فناوری را به شایستگی استفاده از فن آوری در محصولات سراسر طیف وسیعی از بازارها و رساندن سریعتر محصولات به بازار اشاره معرفی نمود .(Nevens, 1990)
تجاری سازی فناوری، خلق محصول، خدمت یا فرایند جدیدی مبتنی بر رفع تقاضای جدید است و رفع آن مستلزم تلاش مستمر در راه تبدیل نتایج به محصولات و خدمات جدید و بازاریابی موفق آنهاست.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:06:00 ق.ظ ]




عوامل استرس زای مرتبط با ESRD شامل عدم تعادل بیوشیمیایی، تغییرات فیزیولوژیکی، اختلالات عصبی و شناختی و اختلال در عملکرد جنسی همه میتواند نقش مهمی را در افسردگی ایفا کنند]۱۶۶[ .
در مطالعه حاضر نیز مقایسه شاخص افسردگی قبل و بعد از مداخله نشان داد نمرات بیماران بعد از مداخله به صورت معنا داری نسبت به میانگین نمره اخذ شده قبل از مداخله کاهش یافته است که نشان دهنده وضعیت بهتر بیماران از نظر افسردگی بعد از انجام مداخلات بازتوانی بود. این یافته بیانگر این است که بازتوانی میتواند در کاهش علائم روان شناختی بیماران همودیالیزی موثر باشد . از جمله مطالعاتی که به تاثیر مداخلات روان شناختی بر بهبودی شرایط بیماران پرداختهاند و نتایج آنها موافق با یافته های بدست آمده از این پژوهش است، مطالعه باینز[۱۱۰] و همکاران (۲۰۰۴) می باشد که نشان داد روان درمانی فردی و گروهی هر دو بر کاهش میزان افسردگی بیماران همودیالیزی موثر است] ۱۶۷ [.
دورت[۱۱۱] و همکاران (۲۰۰۹) در برزیل مطالعه ای با هدف تاثیر گروه درمانی شناختی –رفتاری بر افسردگی ۴۰ بیماران همودیالیزی انجام دادند نتایج نشان داد گروه درمانی باعث بهبود کیفیت زندگی بیماران افسرده ، بهبود خواب و افزایش کیفیت تعاملات اجتماعی آنها میشود و میانگین نمرات تست بک بعد از مداخله در مقایسه با قبل مداخله به طور معنا داری کاهش مییابدکه این یافته نیز با نتایج مطالعه حاضر مطابقت دارد ]۹۶[ .
در مطالعه افشار وهمکاران(۱۳۸۹) نمره افسردگی در ۱۲۰ بیمار تحت همودیالیز براساس پرسشنامه بک ۷/۲۶ گزارش شده است که با هیچ کدام از متغیرهای سن و جنس و طول مدت همودیالیز، وضعیت تاهل و وضعیت اشتغال ارتباط نداشته است]۶۵[ همچنین از جمله مطالعاتی که به تاثیر مداخلات روان شناختی بر بهبودی شرایط بیماران پرداخته اند و نتایج آنها موافق با یافته های ما بوده است شامل مطالعه احمدوند و همکاران ( ۱۳۹۱) بر روی ۳۶بیمار تحت همودیالیز در دو گروه آزمون و کنترل انجام شد که نمره افسردگی بیماران همودیالیزی بعد از انجام مداخله گروه درمانی شناختی – رفتاری از ۳۵به ۲۲ کاهش یافته است]۳۲[. در مطالعه لی[۱۱۲] وهمکاران(۲۰۰۷)، که در آن با هدف تاثیر گروه درمانی بر میزان افسردگی ۴۸بیمار تحت همودیالیز به صورت مداخلات روانی ۲ساعت در هفته به مدت دو ماه انجام شد میزان افسردگی کاهش یافته است]۱۶۸[ . در مطالعه افکندی وهمکاران (۱۳۹۱) که بروی ۷۰ بیمار همودیالیزی الگوی مراقبتی توانبخشی روانی چند بعدی در مدت ۳ماه انجام شد نمره افسردگی از ۳۰به ۲۴ کاهش یافت]۱۶۹[ . در مطالعه آکمن و همکاران (۲۰۰۴) بررسی سطح افسردگی در ۸۸ بیمار (تحت پیوند کلیه و در لیست انتظار برای پیوند و بیمارانی که دچار پس زدن پیوند کلیه) انجام شد. آنها دریافتند که در بیماران با پیوند کلیه سطح افسردگی نسبت به سایر شرکت کنندگان کمتر بود]۱۶۴[ .

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در مطالعه دیکسون[۱۱۳] و همکاران(۲۰۱۱) که با بهره گرفتن از مدل چند رشته ای[۱۱۴] (MDC) بر روی ۸۲ بیمار همودیالیزی انجام شد نشان داد که باعث کاهش هزینه های درماتی و بستری شدن در بیمارستان میشود]۱۷۰[ . رحیمی و همکاران (۱۳۸۵) با مطالعه نیمه تجربی بر روی ۸۵ بیمار نارسایی مزمن کلیوی با بررسی تاثیر مدل مراقبت پی گیر بر میزان استرس ، اضطراب و افسردگی بیماران همودیالیزی دریافتند که افسردگی بیماران بعد از مداخله از ۱۴به۱۲ کاهش یافته است. ]۱۷۱ [در مطالعه بکی [۱۱۵] و همکاران(۲۰۱۱) جهت بررسی تاثیر بازتوانی قلبی بر روی علائم افسردگی در زنان انجام شد که ۲گروه از زنان دارای افسردگی را به عنوان گروه آزمون و شاهد انتخاب نمودند و برای گروه آزمون برنامه بازتوانی به مدت ۱۲هفته که شامل مداخلات انگیزشی و تغییرات رفتاری از طریق مدل ترانس تئوریکال انجام دادند و از آزمون CES-D[116] در ابتدای برنامه ، بعد از اتمام مداخله و ۶ ماه بعد برای هردو گروه استفاده نمودند. نتایج نشان داد که نمره آزمون در ابتدای برنامه در گروه آزمون و گروه شاهد به ترتیب۳ /۱۷و۵/۱۶ بود که بعد از مداخله به ۱۱و۳/۱۴ و بعد از ۶ماه به ۱۳و ۲/۱۵ رسید که نشان داد برنامه بازتوانی قلبی تاثیر مناسبی در کاهش علائم افسردگی دارد]۱۷۲[ اما به نظر میرسد که بایستی حداقل هر ۶ماه یکبار دوره های بازتوانی قلبی اجرا گردد.
در مطالعه ای که توسط هملگران[۱۱۷] وهمکاران (۲۰۰۷) جهت بررسی اثر بخشی مراقبتهای چند رشته ای و ارتباط آن با میزان بقا و بستری روی سلامت بیماران نارسایی مزمن کلیوی انجام شد از مجموع ۶۹۷۸ که سن ۶۶سال و بیشتر داشتند در فاصله سال ۲۰۰۱ تا۲۰۰۴ شناسایی شد ۱۸۷نفر جهت برنامه MDC انتخاب شدند و از مدل کاکس برای تعیین ارتباط بین MDC و خطر مرگ و بستری استفاده شد که کاهش ۵۰درصدی در میزان مرگ و بستری نسبت به گروه غیر MDC مشاهده شد]۱۷۳[ از سوی دیگر در مطالعه منون [۱۱۸] و همکاران(۲۰۰۹) جهت بررسی تاثیر مراقبتهای چند رشته ای در مدیریت کودکان نارسایی مزمن کلیه انجام دادند که تیم درمانی شامل پزشک ، پرستار ، متخصص تغذیه و مددکار اجتماعی و روان شناسی بود و در یک بررسی گذشته نگر از ۴۴بیمار که در مراحل ۲تا۴ بیماری CKD بودند(۲۰بیمار در درمانگاه نفرولوژی عمومی و ۲۴ بیمار از کلینک CRI[119]) به مقایسه پارامترهای آزمایشگاهی ، میزان رشد و بررسی نوع دیالیز قبل از پیوند کلیه پرداختند که بیماران کلینیک دارای هموگلوبین بهتر ، هورمون پاراتیروئید کمتر و میزان فسفر و کلسیم بهتری بودند وبه اهداف درمانی بنیاد بین المللی کلیه دستیابی بهتری داشتند ]۱۷۴[ مطالعات فوق بر استفاده از تخصص های مختلف در مراقبت از بیماران نارسایی مزمن کلیه تاکید دارند.
در مطالعات متعدد ارتباطی بین بروز افسردگی و جنس بیماران گزارش نکرده اند ]۲۲و ۱۷۵و ۱۷۶و۱۶۴[که هم راستا با مطالعه حاضر است. همچنین در مطالعه ای که توسط لیه یا [۱۲۰]و همکاران (۲۰۰۴) انجام شد افسردگی ارتباطی با سن ، جنس نداشت و افراد متاهل افسردگی کمتری داشتند]۱۷۷[ .
بر اساس نتایج پژوهش حاضر، درصد قابل توجهی از بیماران همودیالیزی قبل از مداخله از افسردگی رنج میبردند همانطور که در نتایج مشاهده میشود، بین میانگین نمره افسردگی در بیماران همودیالیزی قبل و بعد از مداخله تفاوت معنی داری وجود دارد که میتواند به دلیل اجرای بازتوانی برای بیماران همودیالیزی باشد. به عبارت دیگر، می توان نتیجه گرفت با اجرای توانبخشی وضعیت روان شناختی بیماران بهبود مییابد و آموزش های گروه درمانی موثر بوده اند.
بیماران مورد مطالعه ما حداقل ۶ماه و حداکثر ۸سال سبک زندگی غیر فعال داشتند و به همین دلیل قادر به فعالیتهای عادی روزانه نبود بنابراین اتخاذ تصمیماتی جهت جبران قدرت جسمانی از دست رفته بیماران همودیالیزی با سابقه همودیالیز طولانی مدت و بهبود کیفیت زندگی آنها ضرورت دارد.
فعالیت ورزشی روزنه امیدی است که بیماران همودیالیزی را به زندگی قبل از بیماریشان نزدیک میکند یافته های این پژوهش بیانگر آن است که تمرینات هوازی و فیزیوتراپی در کنار درمان همودیالیز آثار مطلوبی بر کیفیت زندگی و قدرت عضلانی بیماران همودیالیزی دارد و از آنجا که تمرینات هوازی و آموزش ورزش برای این بیماران کم هزینه است اجرای آن در برنامه درمانی توصیه میشود.
همودیالیز در بیماران ESRD به عنوان یک درمان نگهدارنده است گرچه مطالعات نشان داده اند که بیماران مسن دچار ناتوانی عملکردی ، بستری شدن در بیمارستان، مرگ و میر می شوند در واقع شروع همودیالیز مرتبط با کاهش عملکرد است.
سالمندی سندرمی است که شامل سستی و اختلال شناختی و افسردگی است که بسیار شایع میباشد. گرچه با توانبخشی پزشکی وابستگی های عملکردی و ناتوانی های میتواند پیشگیری نمودند و کاهش دارد و تاخیر ایجاد کرد به خصوص زمانی که در مراحل اولیه است.
علم نفرولوژی معتقد است که فرصت های زیادی برای گنجاندن اصول توانبخشی در مدل فعلی همودیالیز وجود دارد هدف از توانبخشی سالمندان کمک به بیماران مسن جهت بدست آوردن مجدد سطح پایه از عملکرد پس از یک بیماری حاد، آسیب دیدگی و یا بستری شدن در بیمارستان است. برای بیماران کلیوی مسن بستری شدن در بیمارستان و یا ناتوانی در سازگاری ممکن است در اوایل شروع همودیالیز آغاز شود و یا در جریان مداخلات جراحی یا بستری شدن در بیمارستان نیز رخ دهد]۱۵۰[ .
در مجموع نتایج تحقیق حاکی از احتمال شیوع بالای افسردگی در بیماران تحت همو دیالیز است. این پدیده میتواند عواقبی مانند اختلال در درمان، عدم مصرف داروها و رعایت رژیم غذایی داشته باشد و کیفیت زندگی بیماران را تحت تاثیر قرار دهد. لذا پیشنهاد میگردد وضعیت افسردگی به طور متناوب در بیماران توسط روان پزشک و روان شناس بررسی شده و بر مبنای نتایج اقدامات درمانی دارویی و غیر دارویی انجام گیرد. بنابراین آموزش و به کار گیری روش های کنترل تنش و افسردگی در برنامه درمانی بیماران میبایست مورد توجه قرار گیرد. با توجه به یافته های پژوهش حاضر اجرای الگوی گروه درمانی به همراه توان بخشی ، کاهش معناداری در افسردگی بیماران همودیالیزی داشته و با بهبود و ارتقای وضعیت روان شناختی این بیماران همراه بود لذا میتوان اذعان نمود که به کارگیری توان بخشی و گروه درمانی در برنامه درمانی و مراقبتی از بیماران همودیالیز موثر است.
با توجه به شیوع بالای اختلالات افسردگی در بیماران همودیالیزی و نتایج حاصل از این پژوهش که موید تاثیر گروه درمانی شناختی – رفتاری بر کاهش افسردگی این بیماران است، توصیه میشود که مداخلات روان شناختی از جمله انواع گروه درمانی جهت کاهش عوارض روانی بیماران همودیالیزی به کار گرفته شود و بر سایر مداخلات روان درمانی در این گروه از بیماران مطالعات بیشتری صورت گیرد.
با این حال پیشنهاد میگردد برای نتیجه گیری دقیق تر در این زمینه علاوه بر پرسش نامه از سایر ابزارهای روان شناختی مانند مصاحبه های روان پزشکی نیز استفاده گردد.
۵-۲٫نتیجه گیری:
اجرای بازتوانی با بهبود کیفیت زندگی، افزایش امید وکاهش افسردگی بیماران همودیالیزی همراه است، پیشنهاد میگردد برنامه های بازتوانی با مشارکت متخصصین رشته های مختلف پرستاری، فیزیوتراپی و روانشناسی بالینی در مراکز همودیالیز اجرا گردد. همچنین در پژوهشهای بعدی تاثیر برنامههای بازتوانی روی تعداد دفعات همودیالیز، شاخصهای خونی، سلامت روانی و رضایتمندی بیماران با حجم نمونه بیشتر و در مدت زمان طولانیتر مورد مطالعه قرارگیرد.
۵-۳٫کاربرد در پرستاری:

    1. بالین پرستاری: پرستاران به عنوان افرادی که نقش کلیدی در درمان بیماران و برنامه بازتوانی دارند میتوانند در انجام برنامه بازتوانی به صورت فعال ایفای نقش نمایند و همچنین با ارتباط بین رشتهای بیمارانی که از ضعف ، اشکال در حرکت ، خستگی ، کاهش دامنه حرکتی ، درد و اشکال در فعالیتهای جسمانی روزانه شاکی هستند را به فیزیوتراپ، و بیمارانی که دارای خلق افسرده میباشند به روانشناس بالینی ارجاع دهند. همچنین وضعیت بیمار را ارزیابی نمایند و با توجه به مشکلات و محدودیت های بیمار آموزش، درمان و مراقبتهای مورد نیاز را اجرا یا تسهیل نمایند.

۲- آموزش پرستاری: با توجه به موثر بودن برنامه بازتوانی بر روی متغیرهای مورد مطالعه، برنامه های بازتوانی با تاکید بر ارتباط چند رشته و با بهره گرفتن از تخصصهای مختلف در برنامه آموزشی و محتوی درسی دانشجویان گنجانده شود و یا در قالب برنامه های آموزش مداوم برای پرستاران شاغل در مراکز همودیالیز طراحی و اجرا شوند.
۳- پژوهش پرستاری: به عنوان راهنمایی برای مطالعات بعدی که در حجم بیشتر و در محیط های مختلف انجام شود همچنین نتایج تحقیق شواهدی را برای توجه بیشتر به مشکلات عدیده بیماران همودیالیزی نشان میدهد.
۵-۴٫پیشنهادات برای پژوهش های بعدی:
انجام مطالعات بیشتر با حجم بالا و مدت زمان طولانیتر توصیه میشود، همچنین پژوهش در راستای موارد زیر پیشنهاد میگردد:
۱- تاثیر بازتوانی روی شاخصهای خونی و قدرت عضلانی
۲- تاثیر بازتوانی روی اضطراب، خستگی حین همودیالیز و بعد از آن
۳- تاثیر بازتوانی روی مدت زمان بستری
۴- تاثیر بازتوانی روی تغییر رفتار و نگرش بیماران همودیالیزی
۵- تاثیر بازتوانی روی کاهش مرگ و میر بیماران همودیالیزی
۶- تاثیر بازتوانی روی تعداد دفعات همودیالیز
۷- تاثیر بازتوانی روی ارتباط بیمار با خانواده و جامعه
۸- تاثیر بازتوانی روی کیفیت زندگی خانواده بیمار
۱- زمان زاده و. تاثیر تمرینات بدنی بر کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی. مجله پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز-۱۳۸۷؛(۱) ۳: ۵-۵۱٫
۲-Brawnwald E.Harrison Principle of internal medicine.18th ed.New York:McGrow Hill Company;2010,p.1561-1570.
۳-Denhaerynck K,Manhaeve D,Dobbels F,Garzoni D,Nolti CH,Geast S.prevalence and con sequenc e of nonadherence to hemodialysis regimes.Ame J Crit Care 2007;16(3):221-236.
۴-Abbasi M ,Mirzaie A,Mosavi Movahed S ,Sheoree A,Norozzadeh R.The effects of education methods on changes of body weight and some of serum indinces in hemodialysis patients referred to Qom Kamkar hospital in 2007.Qom Uni Med Sci J 2007;1(3):47-52.
۵-Barsoum RS.chronic kidney disease in the developing world.The New England Journal of medicine 2006;354:997-99.
۶-http://www.vision-fmc.com/I/pazienti-esrd.html 5/10/2013.
۷- Ghasemi M. Daily 30 to 40 people will be added to the renal patient.Available at:http://www.farsnews.com/newstext.Accessibility verified December22,2012.
۸- Ghasemi M. Dialysis patients died in the year 1500. Available at: http//hamshahrionline.ir/details/96121 /Health/diseases. Accessibility verified December22,2012.

۹-Ganji MR . Increase in kidney disease in iran.Available at:http://www.mehrnews.com/detail/news/.Accessibility verified June 7,2014.
۱۰-Rajlani H. Iran’s population growth rate of dialysis . Available at: http//www.asriran.com/fa/news/325132.Accessibility verified June 7,2014.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:06:00 ق.ظ ]




جدول ۲-۱ تعاریفی از تجارت الکترونیک

نویسنده تعریف تجارت الکترونیک
(کلارک[۱۹]، ۱۹۹۷) هرگونه مبادلۀ اطلاعات مربوط به امور تجاری از طریق ابزار الکترونیکی، حتی تلفن و فکس.
(لینچ و لیندکوئیست[۲۰]) تجارت الکترونیک به معنی مبادلۀ محصولات و خدمات در مقابل پول با بهره گرفتن از توانایی­های اینترنت است (لینچ و لیندکوئیست به نقل از صنایعی، ۱۳۸۷).
(هیراتسو، ۲۰۰۰)[۲۱] تجارت الکترونیک را تکنولوژی پردازش و عملیاتی می­داند که در زمان مبادلات تجاری به صورت خودکار از طریق شبکه­ ها و با بهره گرفتن از تکنولوژی اطلاعات صورت می­گیرد.
(چافی، ۲۰۰۲)[۲۲] تجارت الکترونیک را خرید و فروش با بهره گرفتن از اینترنت می­داند.
(توربان و همکاران[۲۳]
، ۲۰۰۶)
تجارت الکترونیک فرایند خرید، فروش، انتقال یا مبادلۀ محصولات، خدمات و یا اطلاعات از طریق شبکۀ کامپیوتر و اینترنت می­باشد (توربان و همکاران، ۲۰۰۶، به نقل از شاهیبی و وان فیکه[۲۴]، ۲۰۱۱).
(آلفردو ریال[۲۵]، ۲۰۱۳) تجارت الکترونیک عبارت از خرید و فروش محصولات و خدمات با بهره گرفتن از شبکۀ ارتباطات از راه دور، به خصوص در هنگامی که از سیستم پرداخت آنلاین استفاده شود، است. محصولات و خدمات می‌توانند هم فیزیکی و هم دیجیتالی باشند.

۲-۱-۱) تفاوت تجارت الکترونیک و کسب و کار الکترونیک
بسیاری از مردم کسب و کار الکترونیک و تجارت الکترونیک را به یک معنی تعبیر می­ کنند؛ حال آن­که اینترنت یک ابزار یا وسیله بوده و تجارت الکترونیک، تعامل خریدار و فروشنده از طریق اینترنت یا وسایل الکترونیکی است؛ با این حال، در کسب و کار الکترونیک، از فناوری اینترنت استفاده می­ شود و کلیۀ فرآیندهای تجاری توسط آن هدایت می­گردد. محیط کسب و کار الکترونیک یک شرکت ممکن است، شامل یک شبکه جهت دسترسی به سازمان­های عمومی، شبکه­ هایی با محافظت خاص که برای دسترسی افراد خاص طراحی شده ­اند و یا شبکۀ داخلی برای افراد و کارمندان داخل آن شرکت باشد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

واژۀ کسب و کار الکترونیک، برای نخستین بار در سال ۱۹۹۷ توسط شرکت IBM مطرح شد (فتحی و همکاران، ۱۳۸۹) و از آن­جایی که کسب و کار الکترونیک مفهومی عام­تر از تجارت الکترونیک دارد، می­توان گفت که تجارت الکترونیک بیشتر به ارتباطات بیرونی بنگاه یا فرد تکیه دارد، اما کسب و کار الکترونیک علاوه بر ارتباطات بیرونی، به
راهکارهای درون سازمان نیز اشاره دارد؛ بنابراین کسب و کار الکترونیک شامل موارد زیر می­باشد:
کسب و کار الکترونیک= تجارت الکترونیک + هوشمندی شرکت­ها + مدیریت روابط با مشتری + مدیریت زنجیرۀ تأمین + مدیریت برنامه­ ریزی منابع شرکت[۲۶](صنایعی،۱۳۸۳).

انواع مدل تجارت الکترونیک
مدل­های تجارت الکترونیک، درواقع فراهم کنندۀ زمینۀ توجه به کاربرد تجارت الکترونیک هستند. این­که با بهره گرفتن از تجارت الکترونیک، چگونه می­توان مسیر کسب درآمد و خدمت­رسانی به مشتریان را طی کرد و با چه راهکارها و ابزارهایی می­توان از تجارت الکترونیک برای تحقق اهداف تجاری خود بهره برد، در بررسی مدل­های تجارت الکترونیک مطرح است. برخی از مدل­های مطرح در این زمینه در جدول (۲-۲) آمده است.
جدول ۲-۲ برخی از انواع مدل­های تجارت الکترونیک (اقتباس از عباس نژادورزی و عباس نژادورزی، ۱۳۸۹)

نوع مدل تعریف مدل
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:05:00 ق.ظ ]




اما در این هنگام شرایط به کلی عوض شد، زیرا سیاست‌های توسعه‌طلبانه امپراتور آلمان زنگ خطری برای انگلستان محسوب می‌شد. لذا کم‌کم می‌بایست سیاست «انزوای شکوهمند» را کنار بگذارد و خود را آماده‌ی دخالت در مسائل بین‌المللی کند. فرانسه و انگلستان شدیداً درگیر رقابت‌های استعماری بودند، چنانکه هدف‌های جاه‌طلبانه هرکدام و تضاد آن‌ها امتزاج آنان با یکدیگر را دشوار و تقریباً غیرممکن کرده‌بود. فرانسه خواب یک امپراتوری افریقایی را می‌دید که وسعت آن از آتلانتیک تا دریای سرخ بود. انگلیس در نظر داشت خط‌آهن بین کاپ تا قاهره را بکشند و قصد داشتند نفوذ خود را تا نیل علیا توسعه دهند. تا زمانی که فرانسه در کار مستعمره‌جویی با آن هم‌چشمی می‌کرد، انگلستان دوستی کشور آلمان را می‌خواست زیرا این دو با گسترش نفوذ فرانسه در اروپا مخالف بودند. انگلستان اقتدار آلمان را برای کاهش قدرت فرانسه‌ می‌خواست تا در عرصه‌ی استعمار از رقابت با آن دست بردارد. اما آنچه شگفت و خطرناک می‌نمود این بود که این دفعه آلمان بود که می‌کوشید نیروی دریائی خود را تقویت کند و از آن مهمتر «مکانی در آفتاب» بیابد. بدین شکل آلمانی که روزی انگلستان آرزوی اقتدار آن را می‌کرد تا بلکه فرانسه را به عنوان تنها رقیب او منزوی و ضعیف سازد، اینک خود به رقیب بزرگ‌تر برایش تبدیل شد، از این زمان به بعد بود که انگلستان درپی یاری فرانسه علیه آلمان افتاد.(جانبداری از رقیب سنتی در برابر رقیب قدرتمند و بزرگ نوین)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

انگلستان همواره با بیسمارک پیوند نیکو داشت، اما دیگر بیسمارک نبود تا اوضاع را برایش مساعد نگه دارد بلکه ویلهلم دوم در رأس قرار گرفته‌بود که به سیاست‌های بیسمارک پشت پا زد و از «سیاست جهانی» و برداشتن بی‌درنگ موانع آن سخن می‌گفت. رشد سریع صنعت آلمان و افزایش جمعیت آن این را حاصل آمد که آلمان همانند سایر قدرت‌های دیگر مستعمره می‌خواهد. این مسأله انگلستان را یکباره بیمناک نساخت بلکه آنچه این کشور را در بیم افکند، دو مسأله بود یکی نفوذ در امپراتوری عثمانی بود «… آلمان به علت علاقه‌ی زیاد به نظم و انضباط، به علت غرور نژادی، به علت معادن زغال سنگ و صنایع ذوب آهن خود نیرومند است و به فرهنگ و ارتش خود مغرور، … با سلطنت ویلهلم دوم مطامع خود را از سطح اروپا به سطح بین‌المللی گسترش می‌دهد، به خاورمیانه علاقمند می‌شود و درصدد می‌افتد شاخک‌های اقتصادی خود را از برلن به بغداد برساند …»(سدی‌یو، ۱۳۶۸: ۳۱۵) در واقع نقشه این بود که خط آهن از آسیای صغیر به سوریه و بغداد و سرانجام خلیج فارس امتداد یابد. «… اهمیت این مسأله تا بدان حد بود که برخی از نویسندگان ازجمله آندره شرآدام [۱۱۵] در کتاب خود تحت عنوان دو چهره بی‌نقاب پان ژرمنیست معتقدند که اجرای طرح «پان ژرمن» بستگی به اجرای راه آهن برلن- بغداد دارد …»(الهی، ۱۳۸۶: ۲۴۶) در ۱۹۰۳ همه‌جا سخن از نفوذ آلمان در امپراتوری عثمانی بود این مسأله طبعاً انگلستان را آزرده می‌ساخت. انگلستان که تا این زمان حامی و نگهدارنده امپراتوری عثمانی در برابر روسیه بود. اکنون چنین می‌نمود که تجاوزات روسیه چندان مایه‌ی ترس نیست و باید از نفوذ بیشتر آلمان جلوگیری نماید.
مسأله دیگری که موجب ترس انگلستان شد، طرح آلمان برای تدارک یک نیروی دریایی بزرگ بود، که ناشی از سیاست‌های ویلهلم دوم بود. این برنامه از سال ۱۸۹۸ تا ۱۹۰۶ به شدت پی گرفته شد تا آلمان از نظر نیروی دریایی نیرومند شود. این موضوع بر نگرانی‌های انگلستان افزود. «… بالاخره انگلیسی‌ها نیز که برحسب سنت، بخصوص پس از اینکه دیزرائیلی به سیاست کشور رنگ امپریالیستی بخشید استعمارگر بودند به روش «تلفیق و ترکیب» روی آوردند و رویه‌ی انزوای شکوهمند را کنار گذاشتند و راه سیاست فعال و نزدیکی و دخول در پیمان‌های اتحاد را پیش گرفتند.» رونون و دوروزل(۱۳۵۴: ۳۳۸) و با دشمن سنتی خود دست دوستی دادند.
ترس مشترک فرانسه و انگلیس از تهدیدات آلمان زمینه‌ی اصلی اتفاق مثلث را فراهم آورد. دو کشور برای جلوگیری از لجام‌گسیختگی دشمن مشترک خود می‌بایست با هم متحد می‌شدند. چنانکه قبلاً نیز اشاره کردیم یکی از خصوصیات دیپلماسی در این دوره گره خوردن مسائل و رقابت‌های استعماری با سیاست‌ خارجی دول اروپائی بود. لذا در راه اتحاد لازم آمد که این دو کشور در زمینه‌ی اختلافات استعماری به توافق برسند. مصر و مراکش دو منطقه مورد ادعای دو کشور بود که می‌رفت تا آن‌ها را رو در روی یکدیگر قرار دهد. اگرچه هر دو در مناطق مورد ادعا نفوذ داشتند اما هیچ کدام حقوق دیگری را در هریک از این مناطق به رسمیت نشناخته بود. بویژه اینکه فرانسه با مزاحمت آلمان مواجه شده‌بود و به تنهایی نمی‌توانست به مقصود خود برسد. سرانجام آنچه فرانسه وانگلیس را مجبور نمود تا اختلافات خود را کنار بگذارند و از یک سیاست مسالمت‌آمیز و دوستانه پیروی کنند، احساس خطر جدی از اقتدار روزافزون امپراتوری آلمان بود. با وجود این، انگلستان بطور پنهانی تلاش فراوان نمود تا آلمان را با دادن وعده و وعید بر سر مهر آورد، ولی آلمان زیاده‌خواه بود و انتظارات زیادی داشت لذا تلاش‌های انگلیس راه به جایی نبرد.
واقعیت این است که انگلستان از رقابت‌ با فرانسه نگران نبود. زیرا بعد از انقلاب کبیر و خصوصاً پس از شکست ۱۸۷۰ از پروس و تزلزل در ساختار سیاسی- اقتصادی و نظامی در آن حد نبود که بتواند انگلیس را تهدید کند. اما آلمان شرایط متفاوتی داشت، قدرتی تازه‌نفس، مردمی مصمم، ارتش قوی با تجهیزاتی مدرن که توسط نیروی دریائی قدرتمند و نوپا حمایت می‌شد، قطعاً علیه منافع انگلیس بود و می‌رفت تا در سطح جهان جایگاه انگلیس را احراز نماید. نتیجه آنکه فرانسه و انگلیس در سال ۱۹۰۴ قراردادی را امضاء کردند که در تاریخ روابط بین‌الملل از آن با عنوان «تفاهم دوستانه» یاد می‌شود. اختلافات استعماری خود را کنار گذاشتند، طی قرارداد مذکور «… فرانسه تمام ادعاهای خویش را نسبت به مصر کنار نهاد، در عوض انگلستان نیز حاکمیت فرانسه را در مراکش به رسمیت بشناسد … همچنین هر دو طرف متعهد گردیدند که در برابر ادعاهای کشور ثالث از متحد خویش دفاع کنند …»(موروا، ۱۳۶۶: ۵۳۵) این پیمان گرچه یک قرارداد ماده‌ای بیش به نظر نمی‌رسید، ولی از نقطه نظر اینکه به رقابت‌ چندصد ساله دو کشور خاتمه داد و درنتیجه به اتحاد مثلث ضربه‌ی مهیبی وارد ساخت در تاریخ روابط بین‌الملل از اهمیت فراوان برخوردار می‌باشد.
آلمان به هیچ وجه نمی‌توانست به این تفاهم با نظر مساعد نگاه کند و بخصوص مسأله مراکش که آلمان در آنجا منافعی داشت خشم این دولت را برمی‌انگیخت. مخالفت آلمان با این تفاهم به هنگام جنگ روسیه و ژاپن بروز داده‌شد و آن دست‌اندازی و دخالت آلمان در مراکش بود که از آن با عنوان بحران اول مراکش تعبیر می‌شود و فرانسه به کمک انگلستان از آن با موفقیت بیرون آمد و سبب همبستگی بیشتر فرانسه و انگلیس شد.
چنانکه ملاحظه نمودید تا این هنگام فرانسه و روسیه طی توافق ۱۸۹۹ به هم نزدیک شدند و تهدیدات آلمان به «تفاهم دوستانه» فرانسه و انگلیس ۱۹۰۴ منجر شد. لیکن این تفاهم نمی‌توانست با سیاست خصمانه علیه روسیه همراه باشد. تنها اختلافاتی که دو سال تشکیل اتفاق مثلث را به تأخیر انداخت اختلافات بین روسیه و انگلستان بود. تهدیدات آلمان در این دو سال به حدی جدی بود که انگلستان ناچار شد اختلافات با روسیه را کنار بگذارد. انگلستان و روسیه در سه منطقه با یکدیگر رقابت داشتند یکی خاور نزدیک یکی خاور دور و دیگری آسیای مرکزی. کشمکش آنان در خاور دور با شکست روسیه از ژاپن از میان برخاست، در خاور نزدیک هم دو کشور با نفوذ آلمان در امپراتوری عثمانی مخالف بودند به نوعی حل شده به نظر می‌رسید، تنها در آسیای مرکزی بویژه ایران اختلافاتشان باقی مانده‌بود و برای تکوین اتفاق مثلث می‌بایست به طریقی حل یا موقتاً به فراموشی سپرده شود. روسیه که تازه شکست از ژاپن را پشت سر نهاده بود بسیار میل داشت در قاره‌ی اروپا متحدانی داشته‌باشد تا بتواند آن را جبران کند. سرانجام فرانسه به عنوان واسطه برای پیوند دوستانه بین انگلیس و روسیه شرایط را مهیا نمود «… در سال ۱۹۰۷ معاهده‌ای برای تقسیم ایران به دو منطقه‌ی نفوذ، عدم مداخله در تبت، شناسایی تفوق انگلستان در افغانستان از طرف روسیه امضاء شد. این پیمان مانند پیمان انگلیس و فرانسه فقط وسیله‌ی آشتی بود …»(لیتل‌فیلد، ۱۳۶۶: ۱۹۰) مهمترین نتیجه‌ی این اتحاد این بود که در واقع «… توافق انگلستان با متفق فرانسه یعنی روسیه باعث تحکیم روابط انگلستان و فرانسه گردید. بدین ترتیب در مقابل اتحاد مثلث آلمان، ایتالیا، اتریش مجارستان، اتفاق مثلث انگلستان، فرانسه و روسیه بوجود آمد. درنتیجه به هنگام بروز بحران بوسنی هرزگوین در سال‌های(۹- ۱۹۰۸) انگلستان از روسیه و در بحران سال ۱۹۱۱ مراکش، از فرانسه جانبداری کرد.»(اصفهانیان، ۱۳۵۱: ۳۴۴)
بطور کلی اتفاق مثلث در واقع تنها در برابر آلمان بود، زیرا ایتالیا و اتریش در آن حد نبودند که لازم باشد سه کشور بزرگ اتفاق مثلث دور هم جمع شوند. لذا هم اتحاد مثلث و هم اتفاق مثلث را آلمان سبب شده‌بود. به دنبال سخت شدن اتحادها و بروز بحران‌های متوالی بوسنی- هرزگوین ۱۹۰۸، مراکش ۱۹۱۱ و بالکان ۱۹۱۳- ۱۹۱۲ جهان در آستانه‌ی جنگ جهانی اول قرار گرفت، و هر لحظه امکان آغاز آن وجود داشت.
۶-۳- موضع آلمان در قبال بحران بوسنی و هرزگوین
بحران بوسنی- هرزگوین به این خاطر از نظر گذرانده می‌شود که آلمان در کامروایی هم پیمان خود- اتریش- نقش داشته‌اشت و درحقیقت یکی از مسائل مهم بالکان به شمار می‌رود. آلمان هرچند در این بین منافعی نداشت اما حمایت خود از اتریش را به رخ روسیه که تازه با انگلستان پیمان توافق بسته بود، کشاند.
واقعیت این است که در امپراتوری اتریش- مجارستان ملیت‌های مختلفی زندگی می‌کردند که مایه‌ی دردسر برای آن بودند زیرا این ملت‌ها برخلاف میل خود در این امپراتوری گرد آمده بودند، در ترکیب این امپراتوری حدود پنجاه میلیون نفر زندگی می‌کردند که یک چهارم آنان آلمانی، برخی مجاری و بخش اعظمشان اسلاو بودند. اسلاوها علی‌رغم تعداد کثیرشان در حکومت پادشاهی نفوذ چندانی نداشتند ولی آلمان‌ها و مجارها گروه‌های فرمانروا بودند و اسلاوها را تابع خود کرده بودند. به همین جهت از وضع موجود رضایت نداشتند، لذا تلاش می‌کردند استقلال خود را بدست آورند و یا به صربستان بپیوندند. و از اینجاست که پان اسلاویسم مطرح می‌شد. پادشاهی صربستان که در کنگره برلن ۱۸۷۸ به استقلال رسیده‌بود، شدیداً از آنان حمایت می‌کرد. بوسنی و هرزگوین که ظاهراً بخشی از امپراتوری عثمانی بود براساس کنگره مذکور اداره‌ی آن را اتریش برعهده گرفت، «… در سال ۱۹۰۸ انقلاب ترک‌های جوان در امپراتوری عثمانی به اتریش فرصتی داد تا بوسنی هرزگوین را که از سال ۱۸۷۸ تحت اشغال خود داشت به خاک خود ضمیمه نماید. این مسأله باعث شد صربستان از روسیه تقاضای کمک نماید …» موژل و پاکتو(۱۳۷۷: ۱۴۳) زیرا این اقدام اتریش حقیقتاً مغایر تعهدات برلن بود. بدین ترتیب خصومت بین اتریش و صربستان به دشمنی اتریش و روسیه انجامید. از آلمان انتظار می‌رفت که از هم‌پیمان خود جانبداری کند، ولی ویلهلم دوم از اقدام اتریش خشمگین شد و آن را خطا تلقی کرد، پس از چند روز صدراعظم آلمان فن‌بولو اعلام کرد: «… موضع‌گیری ما در مورد کلیه‌ی مسائل بالکان متکی به احتیاجات، منافع و خواسته‌های کشور اتریش- مجارستان خواهد بود …»(تنبروک، ۱۳۵۸: ۱۹۸) بدینسان آلمان حمایت خود را از اتریش اعلام داشت و حتی یادداشتی برای تزار روسیه فرستاد و از او خواست تا این الحاق را به رسمیت بشناسد و در این زمینه‌ی به کمک‌های خود به صربستان پایان دهد «… در این اختلاف، موضع‌گیری فرانسه به نفع روسیه می‌توانست تعیین‌کننده باشد ولی فرانسه به دلیل نداشتن منافع حیاتی در منطقه از این امر امتناع نمود …» موژل و پاکتو(۱۳۷۷: ۱۴۳) انگلستان نیز به روسیه هشدار می‌داد که از دخالت در منطقه صرف‌نظر کند. روسیه که نمی‌توانستند هشدارهای انگلیس و فرانسه را نادیده بگیرد دخالت خود را متوقف ساخت و درنتیجه اتریش از فرصت استفاده نمود و الحاق بوسنی- هرزگوین را پس از مذاکراتی در فوریه ۱۹۰۹ به دولت عثمانی قبولاند. که برای دیپلماسی آلمان و اتریش یک موفقیت بود.
این بحران دشمنی بین روسیه و اتریش را تشدید نمود، زیرا روسیه تحقیر شده‌بود و به دنبال انتقام بود. همچنین صربستان اقدامات خود علیه اتریش را سرعت بخشید که نهایتاً باعث شکل‌گیری گروه‌های ناسیونالیستی گردید «… یکی از این جوامع گروه توطئه‌گر «وحدت یا مرگ» بود که بیشتر به نام «دست سیاه» شناخته می‌شد. این سازمان در مناطقی نظیر بوسنی صرب‌ها را جهت یکپارچگی صربستان ترغیب می‌کرد. همچنین این سازمان به قاچاق افراد، اسلحه و اوراق تبلیغاتی برای افراد همفکری که هنوز در خارج از مرزهای صربستان بودند کمک می‌کرد.» گاف و دیگران(۱۳۷۲، ج۱: ۱۶۶) این گروه چنانکه خواهیم دید سرانجام ولیعهد اتریش را ترور می‌کنند و درپی این ترور جنگ جهانی آغاز می‌شود.
۶-۴- بحران دوم مراکش(بحران اقادیر)
آلمان که همواره درپی تصرف مناطق بیشتری در افریقا بوده به هیچ وجه نمی توانست آرام گیرد و نفوذ استعماری انگلیس و فرانسه را نظاره کند. آلمان حتی خود را وارد قضایای بالکان نمود و دائم سعی می‌کرد تا بر مستعمرات خود بیفزاید. می‌دانیم که اکثر مناطق در تصرف انگلیس و فرانسه بود. لذا آلمان همیشه منتظر بود تا دستاویزی برای ابراز نارضایتی خود بیابد. در تابستان ۱۹۱۱ بهانه لازم را بدست آرود و اوضاع بین‌الملل را دستخوش تشنج گردانید.
مهمترین تحول سیاسی داخلی آلمان در ۱۹۰۹ استعفای فو‌بولو و انتخاب بتمان هولوگ[۱۱۶] به جای او در مقام صدراعظمی بود. «… صدراعظم تازه سرسخت و فیسلوف‌مآب از زیاده‌روی سیاست آلمان، از برنامه‌ی ناوگان دریائی، و خطرهای سیاست جهانی آگاه و با آنها مخالف بود. او امیدوار بود که با دیپلماسی صبورانه ترس همسایگان آلمان را از بین ببرد و از همه مهمتر آنکه روابط با انگلیس را بهبود بخشد …»(گرنویل، ۱۳۷۷، ج۱: ۴۲) اما انگلستان متوجه تهدیدات آلمان شده‌بود، توسعه روزافزون ناوگان دریائی و نظامی آلمان و آغاز حاکمیت صنایع آلمان بر بازارهای جهانی و سیاست تهدیدآمیز خاور نزدیک آن کشور که موقعیت هند را هم به خطر انداخته بود، امکان سازش دو کشور را به نقطه‌ی صفر رسانید. علاوه بر این در دستگاه سیاسی آلمان کسانی دیگر نیز بودند که کوشش‌های صدراعظم جدید را خنثی می‌کردند، از آن جمله آلفرد فن‌کیدرلند- وشتر[۱۱۷] بود که در سال ۱۹۱۱ تلاش‌های فراوانی کرد تا بر مراکش تسلط یابد که سرانجام به یک زورآزمایی و یک بحران بین‌المللی دیگر- بحران دوم مراکش- تبدیل گردید.
چنانکه اشاره شد بحران اول مراکش با کنفرانس الجزیراس ۱۹۰۶ و تفوق فرانسه پایان یافت. از زمان این کنفرانس به بعد فرانسوی‌ها مدام نفوذ خود را در منطقه توسعه می‌دادند. «… ولی در این کنفرانس پیش‌بینی نشد که در صورت بروز بحران در داخل این کشور آیا فرانسه حق مداخله دارد یا خیر؟ … سلطان عبدالعزیز توان حکمرانی نداشت و با حرکات بی‌اساس خود بر دامنه‌ی نارضایتی‌ها می‌افزود. به علاوه وی متهم بود که به استقرار سلطه‌ی فرانسه در مراکش کمک زیادی کرده‌است و جانشین وی ملاحافظ نیز سیاست سلف خود را در پیش گرفت و علاوه بر آن به سبب رفتار غلط زمینه‌ی هرج و مرج را فراهم ساخت و بهانه به دست فرانسه داد تا به دخالت در آن کشور بپردازد.»(نقیب‌زاده، ۱۳۸۷: ۱۴۵) بدین ترتیب سپاهیان فرانسه در ۱۹۱۱ به سوی مراکش سرازیر و شهر فاص را تسخیر کردند. بیاد می‌آوریم که آلمان دنبال دست‌آویزی می‌گشت تا نارضایتی خود را ابراز کند. لذا این اشغال آلمان را خشمگین ساخت زیرا دریافت مقصود فرانسه تسلط کامل بر مراکش است. از نظر آلمان‌ها این مداخله در حکم نادیده گرفتن مفاد قرارداد الجزیراس قلمداد گردید. آلمان این را دست‌آویز قرار داد و تلاش کرد در این منطقه امتیازات اقتصادی بدست آورد و فرانسه را عقب براند. ولی فرانسه در برابر اقدامات آلمان سرسختانه مقاومت می‌کرد. سرانجام آلمان به بهانه‌ی نقض قرارداد ۱۹۰۶ دست به اعتراض زد و از راه نظامی اقدام به تهدید فرانسه نمود.
آلمان در ژوئیه ۱۹۱۱ به اقدام نظامی دست زد و یک کشتی توپ‌دار به نام یوزپلنگ به بندر اقادیر در جنوب مراکش فرستاد و بدین ترتیب نیروی دریایی آن وارد عمل شد، نیرویی که از بزرگ‌ترین دسته‌ه ای نظامی آلمان و جهان به شمار می‌آمد و آلمان بسیار به آن غره بود و با تکیه بر آن وزیر امور خارجه وشتر در قبال آزادی عمل فرانسه در مراکش تمامی کنگوی فرانسه را خواستار شد که از نظر فرانسه زیاده‌خواهی تلقی شد، آلمان کوتاه نیامد و تصمیم گرفت بر فشار نظامی خود بیفزاید. کنفرانس الجزیراس عملاً نشان داد که انگلستان جانب فرانسه را در درگیری‌های احتمالی خواهد گرفت، خصوصاً اینکه از قدرت‌نمایی دریایی آلمان به وحشت افتاده بود. لوید جرج گفت: «… بریتانیای کبیر در شرف این است که به جنگ کشیده شود. آلمان طوری عمل می‌کند که گویا جزیره‌ی بریتانیا وجود ندارد … برای ممانعت از وقوع فاجعه، انگلستان باید به یک سو متمایل شود و بدون اتلاف وقت تصمیم بگیرد.»(گریمبرگ، ۱۳۷۱، ج۱۱: ۲۷۹)
پس از چند روز انگلستان از آلمان خواست که ناوچه‌ی توپ‌دار خود را بازخواند، همچنین به آلمان گوشزد کرد که از فرانسه جانبداری خواهد کرد. لوید جرج مجدداً اعلام نمود: «من برای صلح از جان دریغ نخواهم کرد … اما اگر شرایطی بر ما تحمیل شود که در آن با چشم‌پوشیدن از جایگاه رفیع و خیرخواهانه‌ای که بریتانیا طی قرن‌ها قهرمانی و موفقیت آن را بدست آورده است و به خود اجازه دهد که هرجا پای منافع این کشور در میان است با او چنان رفتار کنند که گوئی هیچ منزلتی در کابینه‌ی ملت‌ها ندارد، در این صورت موکداً می‌گویم صلح به این بها تحقیری است که تحمل آن برای کشور بزرگی مانند کشور ما ناممکن خواهد بود.»(تامسن، ۱۳۸۹، ج۲: ۷۵۴ و ۷۵۳) به دنبال چنین تهدیداتی از جانب انگلیس و آماده کردن ناوگان خود، هر لحظه بیم یک جنگ می‌رفت، آلمان که نمی‌خواست با هر دو کشور فرانسه و انگلیس درگیر شود، ناوچه‌ی خود را فراخواند، فرانسه نیز که از پشتیبانی انگلیس اطمینان کامل نیافته بود و به تنهایی قادر به مقابله با آلمان نبود نرمش نشان داده لذا در ۴ نوامبر توافقی بین طرفین به امضاء رسید که براساس آن آلمان آزادی عمل و تسلط فرانسه بر مراکش را پذیرفت و در عوض یک ناحیه‌ی بی‌ارزش در کنگوی فرانسه که بین کامرون و کنگوی بلژیک قرار داشت دریافت نمود. ضمناً توافق گردید که اگر بلژیک خواست کنگوی تحت تصرف خود را بفروشد، با وجود آن که کنفرانس برلن ۱۸۸۵- ۱۸۸۴ این حق را به فرانسه داده بود که سرزمین‌ مزبور را بخرد، ولی این دولت بدون توافق آلمان چنین عملی انجام ندهد. بولو صدراعظم پیشین آلمان از دید مردم آلمان این بحران را چنین خلاصه کرد: «مثل فشفشه‌ای نرم گرفته باعث تعجب و سرگرمی جهانیان شد و با مسخره‌ جلوه دادن ما پایان گرفت پس از هجوم پنتر(یوزپلنگ) به اقادیر معرکه‌ای برپا شد که با سخنان لوید جرج به خفت‌بارترین شکل خاتمه یافت.»(تامسن، ۱۳۸۹، ج۲: ۷۵۴)
با پایان بحران دوم مراکش اروپا عملاً تهدیدات آلمان را حس کرد و علاوه بر تحکیم پیوند متفقین، سطح اختلافات آلمان و فرانسه ظاهراً کاهش یافت و فرانسه از این به بعد مسلط بر آفریقای شمالی به اهمیت حمایت انگلستان پی برد. نتیجه این بحران را باید دومین شکست دیپلماسی آلمان بعد از بحران اول دانست، این مسأله آلمان را واداشت تا به تقویت بیشتر قوای نظامی خود اقدام کند. علاوه بر آن همچنین آلمان را واداشت که تنها از متحد قابل اعتماد خود- اتریش- پشتیبانی کند و بدینسان سرنوشت خود را با سرنوشت آن گره زد. واکنش در آلمان در برابر مسائل مراکش مصیبت‌بار بود چرا که توقعات بزرگ برآورده نشده‌بود. سازمان‌های ناسیونالیستی، همچون «اتحادیه‌ی همه آلمانی‌ها» از یک سال پیش از بحران، تبلیغات تهاجمی را برای صعود آلمان به عنوان «قدرت جهانی»، آغاز کرده بودند، در بین مردم فضایی از تحریکات امپریالیستی وجود داشت که بعضی احزاب هم به آن دامن می‌زدند. بنابراین افکار عمومی نسبت به راه‌حل بحران اخیر سرخورده شدند. واقعیت این است که تعادل قوا میان افکار عمومی و حکومت از اواخر صدارت بیسمارک به نفع مردم تغییر کرده‌بود و به گونه‌ای نبود که حکومت بتواند خودسرانه عمل کند بلکه مدام دامنه آزادی تصمیم‌گیری امپراتور خودرأی را محدودتر می‌کرد و حکومت او را تحت فشار قرار می‌داد، بانگ اعتراض در آلمان جهت عملکرد ضعیف دولت در توافقات پس از بحران اخیر برخاست و روزنامه‌های بانفوذ، اتحادیه‌ها و افکار حافظ منافع عمومی به آن دامن می‌زدند چرا که رویای «جهانی شدن آلمان» به تخریب در عرصه‌ی سیاست بین‌الملل مبدل شده‌بود.
آلمان پس از این تحقیر سعی نمود خود را به انگلستان نزدیک سازد و از او خواستار تضمین حفظ بی‌طرفی این کشور در صورت جنگ احتمالی بین آلمان و فرانسه بود. انگلستان نیز خواستار محدودیت برنامه‌های نیروی دریائی آلمان بود، لذا چون آلمان موافقت خود را مشروط به تعهد بی‌طرفی انگلستان می‌دانست و بخصوص اینکه انگلستان با فرانسه پیمان «تفاهم دوستانه» را امضاء کرده‌بود، مذاکرات به جایی نرسید. آلمان از این به بعد برنامه‌ توسعه ناوگان خود را سرعت بخشید و فرانسه و انگلیس همدیگر را بیشتر در آغوش فشردند. در مجموع اگرچه آلمان توانست منطقه‌ی بی‌اهمیتی را در کنگو بدست آورد و به بحران پایان داد. اما این بدان معنا نبود که به خواسته‌هایش رسیده و دست از تعرض برداشته، بلکه نرمش آن در توافقات به خاطر ترسی بود که باطناً از همبستگی فرانسه و انگلیس داشت. با این ناکامی طرح «سیاست جهانی» آلمان از رمق افتاد و آلمان‌ها را سخت خشمگین ساخت و به دنبال دست‌آویز دیگری می‌گشتند تا این ناکامی را جبران سازند.(برای اطلاعات بیشتر درباره‌ی اوضاع بین‌الملل پیش از جنگ جهانی اول، ر.ک متین‌دفتری، ۱۳۴۱: ۱۵۵- ۱۴۹. همچنین ر.ک کیسینجر، ۱۳۷۹، ج۱: ۳۲۰- ۲۷۱ و نقیب‌زاده، ۱۳۸۷: ۱۵۵- ۱۳۰)
۶-۵- میلیتاریسم[۱۱۸]
بعد از نبرد سدان و شکست فرانسه از پروس در ۱۸۷۰، علی‌رغم کشمکش‌های بالکان میان دولت‌های بزرگ جنگی در نگرفت، ولی نوعی ترس بر جامعه اروپائی حاکم شد که حقیقتاً شکل‌گیری آلمان مسبب آن بود، درنتیجه کشورها برای حفظ خود و منافع خود به فکر چاره افتادند. در واقع احساسات ناسیونالیستی و رقابت‌های امپریالیستی در اواخر قرن نوزدهم چنان تشنج و خصومتی میان دولت‌های بزرگ بوجود آورد، که گرایش به میلیتاریسم را شیوه‌ای برای تقویت امنیت خود برگزیدند. علاوه بر این، تولید ابزار جنگی و تفکر میلیتاریسم یکی از مهمترین ارکان حفظ و توسعه استعمار بود، خصوصاً اینکه اسلحه‌ی مهم در مقابل تهدید رقبا و هم در برابر ملت‌های مستعمرات کاربرد حیاتی داشت.
ملت آلمان تا اواسط قرن نوزدهم اصولاً دید مثبتی به ارتش نداشتند، خدمت در ارتش نه تنها افتخار محسوب نمی‌شد بلکه نوعی تحقیر محسوب می‌گردید. این طرز تفکر بعهدها بویژه پس از پیروزی‌های منظمی که جنگ‌های ۱۸۶۴، ۱۸۶۶، ۱۸۷۰ نماد آن بشمار می‌رود و همچنین موقعیت اجتماعی خاص که برای افسران قائل می‌شد به تدریج دگرگون شد و لباس نظام به عنوان لباسی افتخارآمیز مورد توجه قرار گرفت. این طرز تفکر در مدت کوتاهی سرتاسر آلمان را فرا گرفت. رهبران آلمان به این تفکرات دامن می‌زدند و گفتند: «بدون قدرت، بدون یک ارتش و یک ناوگان قدرتمند هیچ‌گونه رفاه و آسایشی برای ما در دنیا نخواهد بود … در قرن آینده(قرن بیستم) ملت آلمان در حکم پتک خواهد بود …»ملکوته و رائو(۱۳۶۸: ۲۳)
حرکت میلیتاریستی آلمان که از زمان بیسمارک آغاز شده‌بود با نقشه‌های ژنرال اشلیفن[۱۱۹] و دریادار تیرپیتز[۱۲۰] به کمال خود رسید. ژنرال اشلیفن به سال ۱۸۹۱ به فرماندهی ستاد ارتش منصوب شد و مأمور شد نقشه‌ی عملیاتی یک جنگ احتمالی دوجناحی را علیه فرانسه ترسیم کند. وی با تکیه بر برتری نظامی آلمان اعتقاد به نقض بی‌طرفی بلژیک و پیروزی بر فرانسه داشت، زیرا تنها از طریق این عمل امکان‌پذیر می‌بود. او همچنین می‌دانست که انگلستان یکی از امضاء‌کنندگان قراردادهای ۱۸۳۱ و ۱۸۳۹ لندن مبنی بر حفظ بی‌طرفی دائم بلزیک علیه آلمان وارد جنگ خواهد شد، ولی مخالف با نقشه‌های ستاد ارتش شجاعت زیادی می‌خواست که در میان سیاسیون پیدا نمی‌شد. انسجام و عظمت ارتش آلمان به گونه‌ای بود که در توصیف آن گفته‌اند «… آلمان کشوری نیست دارای یک ارتش بلکه ارتش دارای یک کشور است» ملکوته و رائو(۱۳۶۸: ۲۳) بدین ترتیب نظامی‌گری توسط آن‌هایی که به فرهنگ زور معتقد بودند تبلیغ می‌شد. آنان نیز به جنگ چون خطری می‌نگریستند که در راه دستیابی به اهداف ملی ارزش توسل به آن را داشت. نقشه‌های اشلیفن حتی پس از آنکه در سال ۱۹۰۵ مولتکه جانشین وی شد همچنان به قوت خود باقی ماند.
دریادار تیرپیتز(۱۹۳۰- ۱۸۴۹) بنیانگذار نیروی دریائی آلمان بود که مقصودش تحقق بخشیدن به رویای نارسای سیاست جهانی آلمان در پناه نیروی دریائی نیرومند بود: ملت آلمان نیروی دریائی خود را نشانه اهمیت جهانی این کشور و برابر با انگلستان می‌دانستند. تیرپیتز احتمال حمله‌ی انگلستان به آلمان را خطرناک می‌دانست لذا اقدام به توسعه نیروی دریائی آلمان نمود که از سال ۱۸۹۸ به بعد به شدت توسعه یافت. «… آلمان در سال ۱۸۹۸ فقط ۲۲ ناو جنگی در اختیار اشت که هنوز قادر به رقابت با انگلستان که ۱۴۷ فروند ناو جنگی داشت، نبود. قانونی که تیرپیتز در سال ۱۸۹۸ به تصویب رساند، بوسیله‌ی قانون دیگری که در ژوئن ۱۹۰۰ به تصویب رسید تکمیل گردید و آلمان کار ساختن ۲۸ فروند ناو جنگی مدرن را شروع کرد. در سال ۱۹۰۶ و ۱۹۰۷ نیز طبق قوانین مشابهی که به تصویب رسید آلمان هر ساله اقدام به ساخت ۴ فروند ناو زرهپوش می‌نمود …»(نقیب‌زاده، ۱۳۸۷: ۱۳۲)
رهبران انگلیس متوجه خطر قدرت دریایی آلمان و تفوق آن بر نیروی دریائی خود شدند. توسعه دریائی آلمان بیش از هرکسی او را با انگلستان درگیر ساخت، زیرا دولت اخیر اقدام آلمان را تهدیدی برای امنیت ملی خود می‌دانست. انگلستان سعی داشت به نحوی با آلمان درجهت صلح مذاکره کند «… چمبرلین که سیاست خارجی انگلیس را تا سال ۱۹۰۳ اداره می‌نمود، احساسات دوستانه‌ای نسبت به آلمان‌ها به عنوان نژاد برتر ابراز می‌داشت و اتحاد با این کشور را در مقابل ملل لاتین(فرانسه، ایتالیا، اسپانیا) لازم می‌شمرد. لذا انگلستان درصدد برآمد از طریق مذاکره آلمان را وادار به مدارا نماید. مذاکرات دو کشور از سال ۱۸۹۸ تا سال ۱۹۰۲ ادامه یافت ولی تضاد منافع دو کشور عمیق‌تر از آن بود که بتواند به توافقی دست یابند.شکست مذاکرات آلمان و انگلیس خصومت شدیدی را در انگلستان علیه آلمان برانگیخت.»(نقیب‌زاده، ۱۳۸۷: ۱۳۳)
اگرچه ویلهلم دوم طرح «سیاست جهانی» را مطرح نمود، اما آلمان را نمی‌توان آغازگر مسابقه‌ی تسلیحاتی که در اواخر قرن نوزدهم اروپا را فرا گرفت، دانست، بلکه جو حاکم بر روابط بین‌المللی اغلب کشورهای اروپائی را وارد این عرصه خطیر نمود. اقدامات تسلیحاتی آلمان از نظر فرانسه و روسیه نیز تهدید به استفاده از نیروهای مسلح محسوب شد. در واقع هرچه آلمان بیشتر مسلح می‌گشت از امنیت آن کاسته می‌شد. گرایش شدید آلمان به میلیتاریسم به جای آنکه سبب شود این دولت قدرت جهانی شناخته شود، صرفاً موجب گردید که سوءظن همسایگان آن افزایش یابد و به عکس‌العمل وادارد. «… درهر حال میلیتاریسم آلمان در اصل و ماهیت با میلیتاریسم فرانسه و روسیه و یا با نیروی دریائی انگلستان تفاوتی نداشت. تمام ملل اروپا در حدود توانائی خود را ملزم می‌دانستند که کاملاً مسلح گردند، زیرا هرکدام از این ملل از تجهیزات همسایگان خود هراس داشتند … با آنکه بسیاری از سیاستمداران تشخیص می‌‌‌دادند که مسابقه‌ی تسلیحاتی به ورشکستگی یا جنگ یا هر دو منجر می‌شود. دولت‌ها صلاح نمی‌دانستند که خود را در میان همسایگان مسلح و تهدیدکننده قرار دهند و در این کار اهمال کنند. بنابراین آنان نیز سعی می‌کردند چنین نشان دهند که مسلح بودن بهترین عامل صلح است چنانکه همه مسلح شوند همه در امان خواهند بود …»(لیتل‌فیلد، ۱۳۶۶: ۱۹۲ و ۱۱۵ و ۱۱۴) برهمین اساس این دوران را دوران صلح مسلح خوانده‌اند و نقش آلمان در شکل‌گیری این دوران مهم و مشهود است.
معاهده‌ی فرانکفورت ۱۸۷۱ نقطه‌ی آغاز دوران صلح مسلح محسوب می‌گردد. این معاهده که طی آن فرانسه دو ایالت آلزاس و لرن را به آلمان واگذار نمود، درحقیقت امکان سازش بین دو کشور را از بین برد. از آنجا که آلمان از اقدام متقابل و فرانسه نیز از حمله مجدد آلمان بیم داشتند، بنابراین دو دولت هیچگاه از فکر جنگ غافل نبودند و سایر دولت‌های اروپائی هم برای حفظ موقعیت خویش به تسلیح روی آوردند. «… در این دوره کشورها انبار کردن انواع مهیب سلاح‌های جدیدی را آغاز کردند که پیشرفت تکنولوژی دسترسی به آن را میسر ساخته بود، مواد منفجره‌ی پرقدرت نظیر باروت بدون دود، تی‌. ان. تی و نیتروگلیسیرین … توپ‌های دورزن، خمپاره‌ها، توپ‌های دریائی دوربرد، همچنین فنون ریخته‌گری و قالب‌ریزی و سلاح‌های ترکشی مانند مین‌های ضدنفر و نارنجک‌های دستی را به میان آورد …»(گاف و دیگران، ۱۳۷۲: ۳۴ و ۳۳) کشورها علاوه بر ساخت سلاح‌های جدید، توان نیروهای زمینی و دریائی خود را تقویت و مسابقه‌ی تسلیحاتی را تکمیل نمودند.
هرچند گسترش تشکیلات نظامی و افزایش توان تسلیحاتی خود، مصیبت‌بار بود، افزایش نفوذ نظامیان و مداخله‌ی آنان در امور حکومتی خطر را دو چندان می‌ساخت. وضع بگونه‌ای بود که در زمینه‌ی مسائل مربوط به سیاست‌های دولت طبق نظرها و نقشه‌های جنگی ستاد ارتش تصمیم گرفته می‌شد، بخصوص در مواقع بحرانی فشار نظامیان تقریباًٌ غیرقابل مقاومت بود. نظامیان با اعتقاد به اینکه جنگ اجتناب‌ناپذیر است و ترس از آنکه به هنگام وقوع فرصت تعرض و تهاجم از میان برود، اصرار داشتند که در موقع خطر پدید آمدن خطر بزرگ جنگ، بسیج عمومی صورت گیرد. کلیه ستادهای ارتش همه‌ی دولت‌های مهم اروپائی نقشه‌های فنی و ماهرانه داشتند که ممکن نبود به اقتضای زمان و شرایط آن‌ها را با وقایع غیرمنتظره دیپلماتیک وفق داد و درنیتجه جلوی ابتکارات دیپلماتیک گرفته می‌شود.(مانند طرح ژنرال اشلیفن که قبلاً به آن اشاره کردیم)
حامیان میلیتاریسم تأکید می‌کردند که جنگ بهترین راه‌حل است. زیرا به قول خودشان موجب تکامل و آشکار شدن صفات وفاداری، همکاری، شجاعت و … می‌شد که برای اعتلای انسانیت ضروری بود. «اروپائیان آموخته بودند که جنگ آزمون راستین طاقت، پایداری و بردباری هر ملت است … در نزد جوانان منظور از جنگ، مشاجره و رقابت‌های استعماری کوتاه زمانی بود که در دوردست‌ها اتفاق می‌افتاد. کسانی دیگر درگیرش بودند و منفعت و اعتبار و وجهه برای طرف پیروز به بار می‌آورد …» فیندلی و راثنی(۱۳۷۹: ۹۲) درپی چنین تفکراتی جوانان با اشتیاق به صف نظام پیوستند، در سال ۱۹۱۳ «… دولت رایش بدنبال تقاضای ژنرال مولتکه رئیس ستاد مشترک، قانونی را از تصویب گذراند که براساس آن نفرات ارتش آلمان در هنگام صلح از ۶۲۳ هزار نفر به ۸۲۰ هزار نفر بالغ شدند و با افراد زیر پرچم از مرز یک میلیون و نیم تجاوز می‌کرد. این افزایش پرسنل به آلمان اجازه می‌داد که در دو جبهه قادر به جنگیدن باشد و هدف اصلی این طرح یعنی همان نقشه اشلیفن، کشور فرانسه بود. متحدان آلمان یعنی اتریش و ایتالیا نیز به نوبه‌ی خود اقداماتی درجهت تقویت ارتش خود انجام دادند که هرگز به پای آلمان نمی‌رسید.»(نقیب‌زاده، ۱۳۸۷: ۱۵۳)
از نظر اقتصادی دوره‌ی صلح مسلح برای اروپا باعث کاهش میزان تولید ثروت شد. بخصوص امپراتوری آلمان که جمعیت آن به سرعت در حال افزایش بود. توسعه دامنه‌ی سربازگیری از تعدا کارگران کاست و نهایتاً موجب نارضایتی صنعتگران و کشاورزان گردید. افزایش دستمزد و کاهش نیروی کار ابتدا آلمان و سپس در سایر دولت‌های اروپائی محسوس شد «… هزینه‌ی نظامی آلمان و اتریش در سال‌های ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۴ دو برابر شد و هزینه‌های سایر کشورهای اروپائی نیز به طور چشمگیری افزایش یافت. تا سال ۱۹۱۴ آلمان و فرانسه ارتش‌های ۸۰۰ هزار نفری تشکیل شده‌بودند و بیش از یک میلیون نفر نیروی ذخیره آماده داشتند … همچنین از ۱۹۰۰ تا ۱۹۱۱ هزینه‌ی نیروی دریائی آلمان سه‌برابر شد.» گاف و دیگران(۱۳۷۲: ۱۶۸) سایر قدرت‌های اروپائی بویژه انگلستان هزینه‌ای مشابه برای تجهیزات نظامی مصروف می‌‌داشتند که معیار آن را میزان افزایش قدرت نظامی آلمان قرار داده بودند و فاصله خود را با آن حفظ می‌نمودند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:05:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم