دانلود فایل های پایان نامه با موضوع آیا می توان ... |
درمیان ایزدان اولمپ، هرمس موجودی باهوش، مکار و حیله گر و حتی متقلب بود و در عین حال با همۀ این ویژگی ها از جذاب ترین ایزدان اولمپ به شمار می رود. یونانیان او را به عنوان سالار سخنوران، مخترع الفبا، موسیقی و اخترشناسی، واضح اوزان و مبتکر ژیمناستیک ارج می نهادند. تندیس او بر چهارراه ها و کنار جاده ها به چشم می خورد.
علاوه بر اینها اعتقاد بر این بود که زئوس به هرمس قدرتی عالی بر حیوانات بخشید و او «حامی گله ها در برابر جانوران وحشی شد. او را حامی مسافران و بازرگانی نیز دانسته اند.» (ژیران،۱۳۷۵، ۹۹) از همه مهم تر اینکه او را خدای فصاحت و بلاغت و برخوردار از قدرت پیشگویی نیز تلقی می کردند.
در آثار نقاشی نخستین او را بیشتر مردی ریش دار و میان سال با لباسی بلند تصویرمی کردند و در برخی نقاشی ها نیز وی را قوچ بر پشت تصویرکرده اند و از این رو لقب نومپوس به معنی چراگر نیز به او داده اند.
اینها مهمترین خصوصیات هرمس در باورهای اسطوره یونانیان بود که البته هر یک از آنها در زمان های مختلف، خود در معرض تطور و تغییر قرار گرفته است.
۲-۸ سنت هرمسی در آئین اسلامی
دانش هرمسی یا علوم منسوب به هرمس به روزگاران بسیار کهن بازمی گردد. قدیمی ترین آثار منسوب به هرمس را می توان درمصر باستان یافت و این آثار از آنجا به یونان رفت و مدتها درمحافل عرفانی مردم یونان رواج داشت. بعدها با ترویج دین مسیحی در اسکندریه مأوی گرفت و عاقبت با تهاجمی که مسیحیان بر علوم عرفانی کردند، به لطف نهضت ترجمه به ایران اسلامی راه یافت.
مسلمانان از دیرباز با نام هرمس آشنا بودند و او را به درستی می شناختند و بر این ناظر بودند که هرمس به لحاظ اهمیت می تواند ریشه در عالم نبوت داشته باشد و بنابراین گفتند که هرمس همان ادریس نبی است و به قولی بانی دین صائبی یا حنفا نیز هست.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
آشنایی با هرمس از طریق نهضت ترجمه و به یاری برخی از صوفیان صورت گرفته است. یکی از صوفیانی که در نجوم و کیمیا دست داشت، ذوالنون مصری(۲۴۵ ق) است. « وی را می توان یکی از نفوسی شمرد که به واسطۀ او، مسلمانان با آئین هرمسی آشنایی یافتند. وی اهل اخمیم مصر بود و علاقۀ وافری به دارالحکمه مصریان داشت که در آن تصاویر و نقوش عجیبی درج بود که برایمان و الحاد مشرک می افزود» (نیکلسون،۱۳۶۰، ۵۴) او اسماء حسنی را می دانست و از طریق آن به اسم اعظم پی برده بود. صائبان و حنفا دو گروهی بودند که آثار هرمسی رامقدس می دانستند و از طریق اسکندریه به محافل مسلمانان راه پیدا کردند.
اندکی جلوتر از ذوالنون، جابربن حیان ( اواخر نیمه دوم قرن دوم هجری) مشهور به کیمیاگری از طریق آپولونیوس که میان مسلمانان به بلینوس معروف گشت که در صفحات گذشته به اختصار درمورد آن توضیح داده شد، به تنسیق و تشهیر افکار هرمسی کوشید. کتاب بلینوس سر الخلقیه نام داشت که جابر با این کتاب آشنایی کامل داشت و از طریق این کتاب به افکار هرمسی پی برد.
مورخ مشهورمسعودی(۳۴۵ ق.) در کتاب التنبیه و الاشراف بر این اعتقاد بود که یکی از دو هرم نزدیک به شهر فسطاط مصر متعلق به هرمس است، ضمن آنکه وی به حدت دو شخصیت اخنوخ و هرمس معتقد بود. و چنین نوشته است « هرمین دو بناست بر سرکوهی نهاده به نزدیکی مسطاط و ملاط، وی از جوهریست که هیچ چیز بر وی کار نکند و هریگی را از وی چهارصد ارش دراز است اندر چهارصد ارش پهنا، اندر چهارصد ارش بلندی، و اندر میان وی خانهاست کرده، و مرا ورا یکی درست تنگ، و این بنا هرمس کرده است پیش از طوفان؛ چون بدانست که طوفان همی خواهد بود، ازبهر آن کرد تا آب او را زیان نتواند کرد، و به این بنا به تازی نوشته است: بنپناها بقدره فمن اراد ان یعلم کیف بنیناها فلیخر بها. تعبیرش کردم : بنا کردم این را به توانایی و هر که را خواهد که بداند کی چونش بنا کردیم گو ویران بکن آن را. و بر این هرمین بسیاری علم بر وی کنده است از طب و نجوم و هندسه و فلسفه.» (مسعودی، ۱۳۶۵، ۱۹)
ابومعشربلخی(۲۷۲ق.)هرمس را ابنجهدبه معنای صاحب عقل معرفی کرده است«کلباسی اشتری،۱۳۸۶، ۱۳۴»
یعقوبی(حوالی۲۷۸ ق.) «او را پدر حکمت و دانش نخستین می داند.»(یعقوبی، ۱۳۶۶، ۱۸۰)
ابن الندیم(۳۸۵ ق.) در الفهرست «او را بانی علوم فلسفی و طب می داند.» (ابن ندیم،۱۳۵۵، ۳۴۵)
مفصل ترین گزارش و عقاید نگاری در این زمینه را شهروزی (۶۸۷ ق) صاحب کتاب نزهه الارواح و روضه الافراح و شاگرد سهروردی عرضه کرده و آراء و عقاید هرمسی را توضیح داده است. او می گوید که «می توان هرمس راهمان ادریس پنداشت و این ادریس فرزندی داشته به نام صاب که او را طاط نیر می گویند.» (شهروزی،۱۳۶۵، ۳۵)
ابوعلی محمد بن بلعمی در کتاب گرانقدر خود تاریخ بلعمی هرمس را یکی از حکمای یونان می داند و در مورد او چنین می نویسد:« پس دارا به ملک فارس آمد از پس مرگ مادر، و ملک پارس بگرفت و بفارس شهری بنا کرد و او را دارا بکرد نام کرد. و آن شهر امروز آبادان است و در پارس است و آنرا پسا گویند. و گروهی گفتند پدرش بنا کرده بوده بهمن. و از پارس به زمین بابل آمد و عراق آنجا ملوک عجم بودندی و ملک عجم او را راست بیستاد تا در بلخ. و ملکان جهان که از مملکت او دور بودند همه او رامطیع شدندوخراج به وی فرستادند، چون ملک ترک وهندوستان و روم.
و به زمین روم اندر پادشاهی بود. که آنرا یونان گفتندی و آنجا ملکی بود نام وی فیلفوس و از فرزندان عیص بن اسحاق بود و اندر پادشاهی یونان شهری بود. نام او مقدونیه و آن جایگاه این ملک بود و این فیلفوس چون ملک یونان بگرفت. نشست. او بدین مقدونیه بود و همۀ سرزمین یونان او را بود و اندر مملکت او حکما و اطبا بودند و دانا آن که ایشان را حکمای یونان گفتندی و حکمت اندر جهان از ایشان پراکنده شد و نام حکمت ایشان را سزا بودی چون ارسطاطالیس و بقراط و افلاطون و سقراط و یونون و هرمس و بلیناس و جالینوس و اعادیمون. و کتب ایشان اندر علم و فلسفه و علم طب و نجوم و منطق و هندسه معروفست و امروز آن شهرها ویرانست و از آن حکما هیچ کس نمانده است و لیکن کتابهای ایشان ماندست به دست خلق اندر.» (بلعمی، ۱۳۸۸، ۴۸۶)
شهاب الدین سهروردی(۵۸۷ ق.) و صاحب مکتب اشراق در عالم اسلام، یکی از بزرگترین نمایندگان سنت تأویلی و رمزی اسلام و ایران است که ضمن تجلیل فراوان از شخصیت هرمس، تلاش می کند، که وی را با اساطیر ایرانی دانش و حکمت پیوند زند.
سهروردی خود را وارث حکمت هرمسی می داند و در این باره، ضمن تمایز دو سلسله از حکما و دانایان ایرانی و یونانی از یکدیگر، میراث حکمی آنان را به خودش منتهی می کند.
نزد حکمای اسلامی هرمس یا ادریس نبی سرچشمه و مبدأ حکمت و استاد اولیه جمیع حکماء به شمار می آمد، چنانچه شهروزی او از حکمای متألهین می داند و شیخ اشراق او را والد الحکماء می نامد و سلسلۀ حکمای یونانی و ایرانی قدیم را پیروان و شاگردان وی می شمرد.
دکتر سید حسین نصر در مقاله هرمس و نوشته های هرمسی در جهان اسلام صفحه ۱۱ نموداری ترسیم کرده که سلسله وار انتقال دانش از استاد به شاگرد را تصویر کرده و گویی در نظر او نوعی ارادت معنوی لازم است تا زمینۀ انتقال را فراهم سازد.
هرمس- اسقلبیوس- فیثاغورث- انبازقلس- افلاطون- ذوالنون مصری – ابوسهل تستری
آغاذادیمون شیخ اشراق
کیومرث- فریدون – کیخسرو – ابویزید بسطامی – منصور حلاج – ابوالحسن حزقاتی
به طور کلی می توان گفت بنا به باور عالمان مسلمان، هرمس بانی علومی همچون طب و نجوم و کیمیا بوده است.
در میان برخی محققان مسلمان چنین برداشت شده که نوشته های هرمسی همان صحائف ادریس نبی(ع) است و از این رو این نوشته ها در فرهنگ اسلامی عموماً به دیدۀ احترام و سرشار از معانی حکمی نگریسته می شود .
در اثر معروف شیخ «حکمه الاشراق»، هرمس همراه با آغاثاذیمون (شیث) و افلاطون و دیگران به اضافۀ حکمای فُرس به مشاهدۀ حقایق نوریه و ذوات مثالی نایل شده است و دراین باره می گوید: « و هیچ اهل شهود و تجریدی نبود، مگر اینکه بدین امر اعتراف خواهد کرد، و بیشتر اشارت انبیاء و اساطین حکمت به این امر بود و افلاطون و کسانی که قبل از او بودند مانند سقراط و کسانی که نیز سابق بر او بودند به مانند هرمس و آغاثاذیمون و انباذ قلس همگی بر این عقیده بودند و بیشتر آنان خود تصریح کرده اند که آن انوار را در عالم نور ی دیده اند و همۀ حکمای فرس و هند بر همین عقیده اند.» (سهروردی، ۱۳۶۷، ۲۷۵)
برخی محققان هرمس را در آثار سهروردی نمادی از انسان کامل دانسته اند. مولف کتاب شعاع اندیشه و شهود با اشاره به سخنان سهروردی درباب نماز هرمس می نویسد: «مقصود سهروردی از نماز هرمس هنگام شب، در حضور خورشید و هیکل نور، جز نفس شریف و کامل انسان چیز دیگر نمی باشد. »(ابراهیمی دینانی،۱۳۷۹ ، ۴۴۹)
مکتب هرمسی یک مکتب اشراقی را در فلسفه گسترش داد و بر خلاف تمایلات مشائیان تزکیه و تصفیه درونی را به عنوان وسیلۀ وصول به حقیقت در نظر گرفت.
تمثیلات هرمسی مخصوصاً در خصوص انطباق بین عالم و انسان که از اصول و مبانی حکمی مکتب عرفانی است، در نوشته های عدۀ کثیری از عرفای به نام اسلام نمودار است؛ مخصوصاً در نوشته های ابن عربی مانند «التجلیات الاهیه و انشاء النجوم الانسانیه و البرهبان المقنع فی ایضاح السهل الممتنع و نیز برخی از فصول الحکم و الفتوحات المکیه که در مضامین آنها بارها از این مطلب اساسی سخن به میان آمده است یا در گلشن راز شیخ محمود شبستری که ادامه دهندۀ مکتب ابن عربی است انطباق بین جهان و انسان این طور آمده است:
عدم آئینه عالم عکس و انسان چو چشم عکس در وی شخص پنهان
تو چشم عکس و او نور دیده است بدیده دیده را دیده که دیده ست
جهان انسان شد و انسان جهانی از این پاکیزه تر نبود بیانی
(۱۳۸۷، ۱۴۲-۱۴۴/۸۵)
و با توجه به این مطالب به نظر می رسد در نوشته های ابن عربی، جهان شناسی هرمسی با عرفان اسلامی ممزوج شده و در این امر عناصری از مکتب هرمسی با آنچه از تعالیم مربوط به جهان طبیعت در بر داشت وارد عرفان نظر می شد. از آن پس در نوشته های پیروان و شارحان مکتب ابن عربی مانند عبدالکریم جبلی و صدرالدین قونوی و محمود شبستری و جامی همواره عقائد هرمسی با اصول عرفان اسلامی آمیخته گردیده، به گونه ای که در بسیاری از موارد این عرفا به تمثیلاتی متوسل می شوند که از نوشته های منسوب به هرمس سرچشمه می گیرد.
۲-۹ هرمس مثلث
در کتب تاریخ از سه نفر به عنوان هرمس یاد شده است که به ترتیب عبارتند از :
هرمس اول یا هرمس الهرامسه که او را همان حضرت ادریس دانسته اند.
هرمس ثانی یاهرمس بابلی
هرمس ثالث یا هرمس مصری که او را به دلیل آنکه سومین فرد از هرامسه است المثلث بالحکمه نامیده اند .
۲-۹-۱ هرمس اول
اولین کسی است که ازموجودات علوی سخن گفته است و از حرکات کواکب و سیر آنها خبرداده برای عبادت پروردگار هیکل هایی بنا نموده « و او اولین کسی که طب به مردم آموخته و هم چنین مردم را از طوفان نوح و آفات آسمانی پیش ازوقوع خبر داده و در معبد مصراهرام و مدائن بنا کرده آن هم به جهت محفوظ ماندن مردم در برابر طوفان و جمیع علوم آن زمان را آنجا نوشته است. و هم چنین هرمس اول اولین کسی بود که خیاطی را به مردم تعلیم داده است و صحیفه های آسمانی بر او نازل شد.» (قفطی،۱۳۴۷،۴۷۳-۴۷۵) فرهنگ آنندراج به نقل از دهخدا در مورد هرمس اول نوشته است که « او را اوریای سوم می خوانند یعنی معلم و مدرس ثالث، زیرا اوریای اول حضرت آدم و اوریای دوم حضرت شیث نبی بوده است. »(دهخدا، ۱۳۲۸، ج ۴۹، ۴۷۲)
۲-۹-۲ هرمس دوم
هرمس دوم که معروف به هرمس بابلی است بعد از طوفان بوده و در شهر کلدانپین اقامت داشته و این هرمس استاد فیثاغورث است و اول کسی است که بعد از نمرود شهر بابل را بنا نهاد و در علم طب و فلسفه مهارتی به سزا داشت و آنچه را از علوم و صنایع که در طوفان از بین رفته بود تجدید کرد و به مردم آموخت. دکتر سید حسین نصر درمقالۀ خود صفحه ۱۷، «هرمس را استاد فیثاغورث دانسته اند.»اما با توجه به سخنان قفطی در تاریخ الحکما بایداو را شاگردو نه استاد فیثاغورث به حساب آورد.
۲-۹-۳ هرمس سوم
هرمس سوم نیز بعد از طوفان بوده» «غالب زمین را سیاحت کرد پس از آن به مصر مراجعت نموده و در سن ۸۲ سالگی از دنیا رحلت کرد.
او شاگرد آغاثاذیمون مصری بوده که یکی از انبیاء یونان و مصر است. او نماز خواند و روزه گرفتن در ایام البیض را به مردم یاد داد. او درخصوص نظافت و پاک بودن از حیض و نجاست و جنابت سخت گیری می کرد، و مردم را از خوردن گوشت خوک و شتر و خر و سگ و شراب بر حذرمی داشت.
هرمس سوم شهرهای متعدد بنا کرده که کوچکترین آن شهر رها است. هرمس برای هر اقلیمی سنتی برقرار ساخت که مناسب حال آن اقلیم و آن بلد بود.
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1400-09-29] [ 01:08:00 ق.ظ ]
|