پایان نامه -تحقیق-مقاله – اضطراب ناشی از شکست و آسیب به عزت نفس اجتناب از موقعیت و اهمال کاری در انجام کار – 8 |
بین ارزیابی فرد از تواناییهای خود، موقعیتها، منابع در دسترس، تجارب و انتخاب نوع واکنش مقابلهای ارتباط وجود دارد. چنانچه افراد شرایط را تهدیدآمیز و غیرقابل کنترل و آسیبرسان ادراک کنند و خود را فاقد منابع مقابلهای کافی و مناسب جهت رویارویی با این شرایط بدانند به صورت هیجانی و اجتناب از موقعیت واکنش نشان میدهند و بالعکس چنانچه با ارزیابی تواناییها، امکانات و منابع موجود و در دسترسشان موقعیت را چالشی قابل کنترل درک کنند، تلاش میکنند تا با بهره گرفتن از راهبردهای مؤثر و انطباقی با چالشها درگیر و روبهرو شوند و مشکلات را برطرف کنند و یا با موقعیتها کنار بیایند (لازاروس و فولکمن،۱۹۹۳، به نقل از خالیچی،۱۳۸۴).
رویکردهای سازگارانه مقابلهای شامل ارزیابی مثبت و فعالانه در رویارویی با علت استرسها میباشد و سعی در برطرف کردن آن ها است. در حالی که مقابله اجتنابی شامل عدم پذیرش و انکار شرایط موجود و یافتن منابع دیگری از خودکامبخشی است (الکساندر و همکاران، ۲۰۰۷).
عزت نفس بالا، مقابله مؤثر را تسهیل میکند و مقابله هیجانی به ویژه آنهایی که شامل اجتناب ، سرزنش و برون ریزی هیجانی است با عاطفه منفی و عزت نفس پایین و سازگاری ضعیف در ارتباط است .بنابرین سطوح خودکارآمدی و عزت نفس افراد مشخص میکند که چه نوع استراتژی مقابلهای استفاده کنند (الکساندر و همکاران، ۲۰۰۷).
نمودار ۳-۲٫ اهمال کاری و باورهای شناختی ناکارآمد
باورهای ناکارآمد شناختی(عدم تحمل مشکلات ،عدم کفایت و خودکارآمدی وعزت نفس پایین…. در موقعیتهای چالش برانگیز)
اضطراب ناشی از شکست و آسیب به عزت نفس اجتناب از موقعیت و اهمال کاری در انجام کار
تیک و باومیستر[۷۴](۱۹۹۷) اهمال کاری را یک عملکرد اجتنابی در واکنش به اضطراب ارزیابی و عدم توانایی کنترل شخصی میداند. فلت ، بلانستین و مارتین[۷۵] (۱۹۹۵) نیز دریافت که اهمالکاری با جهتگیری مقابلهای اجتنابی همبستگی مثبت دارد و بیان کرد که به نظر میرسد که اهمال کاران از اینکه بر روی علت یک واقعه و مشکل متمرکز و با آن روبرو شوند ناتواناند وبه صورت مضطربانه با موقعیتهای چالش برانگیز روبه رو میشوند. در تأیید این اظهارات فراری، جانسون و مک کوئن (۱۹۹۵) بیان کردند که اضطراب افراطی را یک علت زیربنایی و اصلی و مربوط به اهمال کاری است که تقویت کننده اجتناب از فعالیتهایی است که عامل به وجود آورنده آن ها است . مورالز و همکاران (۲۰۰۸) این طور عنوان میکنند که که اهمال کاران به جای اینکه سعی کنند تا فعالانه مسائل را حل کنند و خودشان را با آن ها درگیر کنند، با اجتناب از مسایل و وقایع ناخوشایند و انفعال، حل مسایل و شکلدهی شرایط را بر عهده دیگران میگذارند.
همان طور که بیان شد ادراک عدم توانایی مواجه مؤثر و در نتیجه اجتناب به علت فقدان منابع ، مهارتها و امکانات مورد نیاز و در دسترس است. افرادی که در توانای حل مسأله نقص دارند، در برابر تکالیف چالش انگیزی که فراتر از منابع در دسترسشان است و یا تکالیف ملالآور با شیوهای هیجانی و به صورت مضطربانه برخورد میکنند و برای اجتناب از این هیجان ناخوشایند، از موقعیتهای مستلزم رویارویی با مسأله اجتناب میکنند(فلت و همکاران ۱۹۹۵؛ فراری ، دایز و همکاران،۲۰۰۸). بریدجز و ریگ(۱۹۹۷) مؤلفه اجتناب از مسأله را از میان باورهای ناکارآمد دارای بیشترین ارتباط با اهمال کاری یافت.
خودکارآمدی
در دهه ۱۹۷۰، بندورا با این فکر که در نظریه شناختی اجتماعی که مطرح نموده است یک عنصر کلیدی کم است، مفهوم خودکارآمدی را در ۱۹۷۷ مطرح نموده و بدین ترتیب موفق به شناسایی قطعه مهمی از آن عنصر گمشده شد (میرزایی کندری، ۱۳۸۶). خودکارآمدی از نظر بندورا، بنیادی ترین سازوکار ضروری انسان برای اداره و کنترل حوادثی است که بر زندگی او اثر میگذارند (زیمرمن و کیتسانتاس[۷۶]، ۲۰۰۵). همچنین یکی از مهمترین سازههای مؤثر در خودسامان دهی را، گذشته از هدف داشتن، احساس خودکارآمدی میداند (بندورا، ۱۹۹۷). افراد دارای این ویژگی معتقدند که انجام کارهای مورد نظرشان همراه با موفقیت است .در واقع خودکارآمدی یکی از ابعاد خود و مهمترین محور نظریه بندورا است. این مفهوم بر قضاوت ها و داوریهای افراد درباره تواناییهای خود در انجام کار یا سازگاری با موقعیتهای خاص مرتبط است. بدیهی است که تفکر، احساسات و رفتار انسان در موقعیت هایی که به توانایی خود اطمینان میکند، متفاوت از رفتار وی در موقعیت هایی است که در آن کارآمدی بر الگوهای تفکر، انگیزش، عملکرد و برانگیختگی هیجانی تاثیر میگذارد (بندورا، ۱۹۹۷). خودکارآمدی یعنی اینکه مردم چگونه درباره توانایی اشان در انجام کاری به منظور دستیابی به هدفی قضاوت میکنند. همچنین به این باور یا برداشت که فرد قادر به سازماندهی و اجرای اقدامات لازم برای موفقیت در یک وظیفه معین است، اشاره دارد (سیگل و مک کویچ[۷۷]، ۲۰۰۷). باورهای خودکارآمدی بر اینکه چگونه افراد احساس و فکر میکنند، چگونه خود را بر می انگیزانند و چگونه رفتار میکنند، تاثیر میگذارد. انتظارهای ویژه خودکارآمدی نسبت به سایر انتظارها در انگیزش و عمل انسان نقشی حیاتی تر ایفاء میکند (بندورا، ۱۹۹۴).
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 03:21:00 ب.ظ ]
|