منابع کارشناسی ارشد درباره بررسی نقش دفتر مدیریت ... |
شکل ۲-۱۰- مراحل انجام کارکردها در دورههای مختلف پیادهسازی دفتر مدیریت پروژه (یزدانی، ۱۳۹۱)
۲-۲-۸-۱- محدوده اختیارات دفتر مدیریت پروژه
همانطور که در بخش قبل اشاره شد یکی از عوامل موفقیت دفتر مدیریت پروژه میزان اختیارات کافی جهت تحقق اهداف آن میباشد، که کمبود این اختیارات یکی از چالشهای اساسی و جدی این دفتر محسوب میگردد.
تحقیقات انجام شده نشان داده است که فقط ۲۹ درصد از دفاتر مدیریت پروژه دارای اختیارات قابل ملاحظه یا بالاتری در سازمانها میباشند. در شکل ۲-۱۱ میزان قدرت تصمیمگیری دفتر مدیریت پروژه در سازمانها نشان داده شده است (Hobbs, 2006).
یکی از موانع اصلی موجود بر سر راه کسب اختیار لازم توسط دفتر مدیریت پروژه وجود مقاومت از سوی مدیران در مقابل پذیرش تغییرات ایجاد شده در سازمان توسط دفتر مدیریت پروژه میباشد. بررسیها نشان دادهاند که بیشترین مقاومت در مقابل دفتر مدیریت پروژه از سوی مدیران میانی سازمانها میباشد در حالیکه در مقایسه با آنها مدیران پروژه مقاومت کمتری از خود نشان میدهند (Bolles and Hubbard, 2007)؛ که میتوان دلیل این امر را نقش پشتیبانی و حمایتی دفتر مدیریت پروژه از مدیران پروژه دانست که میتواند به شکلی اختیارات سنتی مدیران سازمانها را تحت تأثیر قرار داده و آنها را محدودتر نماید.
به هر تقدیر محدوده اختیارات دفتر مدیریت پروژه عاملی تعیینکننده در چگونگی تحقق کارکردهای آن خواهد بود.
شکل ۲-۱۱- میزان قدرت تصمیمگیری دفتر مدیریت پروژه در سازمانها (Hobbs, 2006)
۲-۳- سازمان پروژهمحور
پس از معرفی مقدماتی سازمان پروژهمحور و تعاریف ابتدایی از آن در فصل پیشین، در این بخش در ارتباط با ادبیات موضوع نظری سازمان پروژهمحور به بیان موارد زیر پرداخته خواهد شد:
پروژه و مدیریت آن؛
تفاوت ماهیت پروژههای صنعت نفت با صنعت ساخت؛
انواع سازمان و سازمان پروژهمحور؛
اهمیت دفتر مدیریت پروژه در سازمانهای پروژهمحور؛
انواع ساختارهای سازمانی.
۲-۳-۱- پروژه و مدیریت آن
در طی سالهای اخیر، تلاشهای گستردهای برای پیشبرد علم مدیریت پروژه در راستای دستیابی به یک نظام هماهنگ در این رشته صورت گرفته است. حاصل این تحقیقات در قالب استانداردها، مقالات و الگوهایی توسط افراد و سازمانها منتشر شده است. استاندارد دانش مدیریت پروژه[۹۶]PMBOK، استاندارد Iso10006، استاندارد[۹۷]APMBOK، استاندارد BS[98]6079، الگوی PRINCE2و کتابهای افراد صاحب نظری چون هارولد کرزنر[۹۹] و رودنی ترنر[۱۰۰]، برخی از مستندهای انتشار یافته قابل اعتباری هستند که میتوان به آنها اشاره کرد. از این بین استاندارد دانش مدیریت پروژه که به عنوان استاندارد ملی ایالات متحده امریکا معرفی شده است، اعتبار قابل توجهی دارد و در کشورمان ایران نیز علاوه بر شناخته شده بودن به شدت مورد توجه مدیران پروژه و سازمانهای پروژهمحور قرار گرفته است.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
به منظور درک صحیح از سازمان پروژهمحور و مدیریت پروژه ابتدا باید تعریف جامعی از پروژه به عمل آید.
پروژه به مجموعهای از فعالیتها و وظایف اطلاق میشود که:
دارای یک هدف معینی است که با توجه به خصوصیات مشخصی به اجرا در میآید؛
دارای تاریخ شروع و پایان مشخصی است؛
دارای محدودیتهای هزینهای است (در صورت کاربردی بودن)؛
از منابع انسانی و غیرانسانی مصرف میکند (مانند پول، افراد و تجهیزات)؛
چند عملکردی[۱۰۱] است (یعنی از چندین خطوط عملکردی عبور می کند).
مدیریت پروژه، برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل منابع سازمان است که به منظور دستیابی به هدفهای معین پایهریزی میشود. به علاوه، مدیریت پروژه رویکرد سیستمی به مدیریت را از طریق تخصیص پرسنل وظیفهای در یک پروژه معین مورد استفاده قرار میدهد (Kerzner, 2009).
براساس استاندارد Iso10006، پروژه فرآیندی منحصر به فرد، متشکل از مجموعهای از فعالیتهای هماهنگ و کنترلشده همراه با تاریخهای شروع و پایان است که جهت دستیابی به هدفی منطبق با الزامات معین انجام میگیرد و از نظر زمان، هزینه و منابع محدودیت دارد.
برخی از مشخصات پروژه به شرح زیر میباشد:
آنها مراحلی منحصر به فرد و غیرتکراری شامل فرآیندها و فعالیتها میباشند؛
آنها دارای سطحی از ریسک و عدم قطعیت میباشند؛
از آنها انتظار میرود نتایج کمی مشخصی را منطبق با پارامترهای از پیش تعیینشده تحویل دهند؛
آنها تاریخهای شروع و پایان برنامهریزی شده و محدودیتهای منابع و هزینه مشخصی دارند؛
ممکن است افراد به طور موقتی در طول مدت زمان اجرای پروژه به سازمان پروژه اختصاص داده شوند (سازمان پروژه ممکن است توسط سازمان ایجادکننده پروژه تعیین شود و در طول مدت اجرای پروژه تغییر نماید).
شایان ذکر است سازمان پروژه معمولاً موقتی است و برای دوره عمر پروژه ایجاد میشود. این استاندارد بین سازمان ایجادکننده پروژه[۱۰۲] و سازمان پروژه[۱۰۳] فرق قائل است. سازمان ایجادکننده پروژه سازمانی است که تصمیم به اجرای پروژه میگیرد. این سازمان ممکن است شامل یک سازمان مستقل، مشارکت، کنسرسیوم و غیره شود. سازمان ایجادکننده پروژه، پروژه را به سازمان پروژه واگذار می کند. ممکن است سازمان ایجادکننده پروژه در حال اجرای چندین پروژه باشد که هر کدام از آنها به یک سازمان پروژه متفاوت واگذار شده است. سازمان پروژه، پروژه را اجرا میکند؛ ممکن است سازمان پروژه بخشی از سازمان ایجادکننده پروژه باشد.
همچنین مدیریت پروژه، عبارتست از طرحریزی، سازماندهی، پایش، کنترل و گزارشدهی روی تمامی جوانب یک پروژه و ایجاد انگیزه برای تمامی افراد درگیر در آن در جهت دستیابی به اهداف پروژه (Iso 10006, 2003).
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1400-09-29] [ 12:40:00 ق.ظ ]
|