هجویری در کشف المحجوب به این موضوع اشاره کرده:سدیگر مرحمت حقّ را از خلق سؤال کردند. همه املاک دنیا و مال از آن وی دانستند و همه خلقان وکیلان وی دیدند… پس ادب سؤال آن باشد که: اگر مقصود برآید خرّّم تر از آن نباشی‌که برنیاید. و خلق را اندر میانه میانه نبینی…( کشف المحجوب، ۱۳۸۸: ۱۵۲۸)کاشانی راجع به این موضوع داستانی را بیان داشته: «وقتی مردی نزدیک شیخ ابوالسعود آمد و گفت: می خواهم که مقداری معین از نان مؤظّف گردانم که هر روز به خدمت آرند و لکن می اندیشم که صوفیان گویند: المعلوم شومٌ. شیخ گفت ما نگوییم، چه هر معلوم که حقّ تعالی از بهر ما اختیار کند، ما در آن مشاهده‌ی فعل او کنیم و آن را مبارک دانیم نه شوم. » (کاشانی، ۱۳۸۸ : ۲۵۳)برخی از صوفیان نیز استفاده از مال زکات را برای خود روا می دانسته اند. هجویری در کشف‌المحجوب نوشته: «از مشایخ متصوّفه بوده اند که زکوه بستده اند و کس بوده است که نستده است. » (هجویری، ۱۳۸۸ : ۴۰۷)برخی از صوفیان نیز کمک‌های دیگران را به عنوان هدیه با استناد به قول پیامبر اکرم (ص) می‌پذیرفتند. سلّمی در طبقات الصوفیه اظهار داشته: «پیامبر فرموده است: هدیه‌ی برادر دینی خود را بپذیر، زیرا آن روزی ایست، که خداوند فرستاده و خود نیز را می‌پذیرفت و می گفت: هدیه حقّد را نابود می‌کند. » (سلّمی، ۱۳۷۸: ۴۵۴)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۴-۴-آداب مریدپذیری
رهبران و پیران سلسله‌های مختلف صوفیه برای مریدپذیری و نحوه‌ی تربیت آنها، شیوه و برنامه ای خاص و‌یکسان را اعمال نمی کردند بلکه مشایخ طریقت هر‌یک با توجّه به بینش و نظر خاصّ خود به انتخاب و پرورش مریدان می پرداختند. کیانی علل تفاوت برنامه‌های تربیتی مریدان را بیان کرده: «۱-اختلاف شخصیّت مربیان و تفاوت آنها از نظر جهان بینی و مسائل اعتقادی و جهات دیگر. ۲- تفاوتهای فردی مریدان، از نظر جسمی و فکری و فرهنگی و موقعیّتهای اجتماعی و اعتقادی و امثال آنها. ۳- مقتضیّات تاریخی و اجتماعی و فرهنگی و منطقه ای و مسائلی از این قبیل. ۴-توجّه به آزادی‌های فردی و ارج نهادن به نوآوری‌های سودمند و راستین مریدان و رهروان طریقت، در هنگام سیر معنوی. » (کیانی، ۱۳۶۹: ۳۴۳)جلال الدین مولوی، در ضمن داستانی در مثنوی، غیر مستقیم به مسئله‌ی اختلاف تربیتی فرقه‌های تصوّف زمان خود اشاره می‌کند و تصویری از آن اختلافات را به دست می‌دهد:

«ساخت طوماری به نام هر ‌یکی   نقش هر طومار دیگر مسلکی
حکم‌های هر‌ یکی نوعی دگر   این خلاف آن ز پایان تا به سر
در ‌یکی راه ریاضت را وجوع   رکن توبه کرده و شرط رجوع
در‌ یکی گفته ریاضت سود نیست   اندرین ره مخلصی جز جود نیست»

(مولانا، ۱۳۸۴: ۲۳)
هجویری درکشف المحجوب در مورد اختلافات تربیتی فرقه‌های زمان خود، اشاره کرده وگفته: «تولّای نوریان به ابی الحسن احمدبن محمّد النّوری- رض- باشد. و وی‌یکی از صدور علمای متصوّفه بود. وی را اندر تصوّف مذهبی پسندیده و قاعده‌ای گزیده است. قانونش تفضیل تصوّف باشدبر فقر.تولّا‌ی قصاریان به ابی صالح، حمدون بن احمد بن عماره القصّار- رض- کنند. و طریق وی اظهار نشر ملامت بود. تولّای سهیلان به سهل عبدالله التّستری- رحمه الله علیه- باشد. و طریقت وی اجتهاد و مجاهدت نفس و ریاضت است ومریدان را به مجاهدت به درجه کمال رسانیدی. تولّای حکیمان به ابی‌عبدالله محمّدبن علی حکیم الترمذی- رض- کنند. و ابتدای کشف مذهب وی آن است که بدانی که خداوند- تعالی- را اولیاء است که ایشان را از خلق برگزیده است. و همّتشان از متعلّقات بریده، و از دعاوی نفس و هواشان را بریده… » (هجویری، ۱۳۸۸: ۳۱۶-۲۹۴-۲۸۶-۲۷۷)شیخ فریدالدین عطار نیز در تذکره اولیاء از سهل بن تستری ۲۸۳ هـ . نقل می‌کند: «اصول پرورشی در مسلک ما شش چیز است؛ «تمسک به کتاب خدای و اقتدا به سنّت رسول صلی‌الله‌علیه و آله و سلّم و حلال خوردن و بازداشتن دست از رنجانیدن خلق و اگر چه ترا برنجانند و دور بودن از مناهی و تعجیل کردن بگزارد حقّوق. » (عطار،۱۳۷۴: ۲۳۵)
۴-۴-۱-مرید پذیری قراردادی
در مورد مریدپذیری قراردادی قاعده براین قرار بوده که مرید داوطلب برای طی طریق إلی‌الله، به حضور شیخ طریقت می‌آمدو از او تقاضای عضویت می‌کرد. در مقابل این تقاضای مرید، شیخ به او دستور می‌داد که ابتدا خود را پاکیزه کندو از تمام معاصی گذشته‌ی خود توبه کندو نیّت کند که در آینده هم گرد هیچ گناهی نگرددو تمام کسانی را که به گردن او حقّی دارند را از خود راضی کند. بعد از آن برای توبه و بیعت در محضر شیخ حضور می‌یافت و با نظم و ترتیب خاصّی و بدون هیچ گونه چون و چرا با شیخ تعهّد و بیعت می‌کردکه به دستورات او عمل کند. در این راستا شیخ به او ذکری تلقین می‌کرد و وی در جمع صوفیان قرار می گرفت و برای تکمیل شخصیّت خود به انجام اموری که شیخ بر عهده‌ی او گذاشته بود اقدام می‌کرد. در کتاب جامع الاصول نوشته گمش- خانه لی، کیفیّت توبه و اخذ ذکر و آداب ورود به طریقه‌ی نقشبندیه و طریقه‌ی شیخ اکبر- ابن عربی- و طریقه‌ی شاذلی و جز آن نقل شده است. کیانی نمونه‌ای از این توبه و بیعت را ترجمه و نقل کرده: «کیفیّت توبه و بیعت در طریقه‌ی شیخ اکبر، محی الدین ابن عربی چنین است: شیخ به مرید می‌گوید: از تمام گناهان کبیره و صغیره توبه کن، سپس رودروی او می‌نشیند و دست خود را در دست او می گذارد و به او می‌گوید:
چشم خود را ببندد، سپس سه بارلا الله إلّا الله می‌گوید و مرید هم سه بار لا الله إلّا الله می‌گوید. سپس شیخ به عنوان تبرّک آیه‌ی إنَّ الّذین‌یبایعونَکَ إنَّما‌یبایعونَ الله،‌یدُالله فوق ایدیهم فَمَن نَکَثَ فإنّما‌ینْکُثُ علی نفسه و مَن اوفی بما عاهَدَ عَلَیْهُ فَسَیُؤتیهِ اجراً عظیماً را می‌خواند پس از آن برای هر روز صد بار استغفار و صد بار لا الله إلا الله در حالی که کاملاً به معنای آن توجّه شود، مقرّر می‌گردد. هم چنین با دل و زبان صد بار کلمه‌ی الله می‌گوید، سپس با عبارت: الّلهّم صَلّ و سلّم و بارک علی سیدنا محمّد النّبی الاُمی الهُدی و علی اله و صحبه و سلّم عَدَدَ کلّ ذره الف الف کره، صد بار بر پیامبر درود می‌فرستد. » (کیانی، ۱۳۶۹: ۳۵۰)
۴-۴-۲-آداب تلقین ذکر به مرید قراردادی
مقوله‌ی ذکر از مسائل مهّم و ارکان اصلی و عملی مسلک صوفیان بوده چنان که ایشان بر این عقیده بودند که ذکر بهترین و مؤثرترین وسیله برای رابطه‌ی دائمی بنده با حقّ متعال است و شخص ذاکر باید دائماً ذکر می‌گفت و همواره معنی آن را مدّ نظر داشت.نجم‌الدین رازی ۶۵۴ هـ . در مورد آداب تلقین ذکر و وظیفه‌ی طالب در برابر آن خاطر نشان کرده: «ذکر که صاحب ولایت تلقین کند، ثمره‌ی شجره‌ی ولایت اوست که هم تخم ذکر را به تلقین صاحب ولایتان گرفته است و شرط تلقین ذکر آن است که مرید به وصیت شیخ سه روز، روزه دارد و و پیوسته با وضو باشد و بعد از سه روز غسل کند و نیّت غسل اسلام کند، بعد از نماز خفتن به خدمت شیخ آید و شیخ او را رو به قبله نشانده، و دست ها بر‌یکدیگر نهد و دل حاضر کند و سه بار شیخ لا الله إلا الله بگوید و او تکرار کند. چون تمام شد برخیزد و به خلوت خانه در رود و روی به تربیت تخم ذکر آرد. » (نجم‌الدّین رازی، ۱۳۸۸: ۲۷۶-۲۷۵)
۴-۴-۳-مسامحت در پذیرش مرید
در مسلک تصوّف برخی از مشایخ بوده که در پذیرفتن و تربیت کردن مریدان خود سخت‌گیری نمی‌کردند. افلاکی در مناقب العارفین در این باره نوشته: «روزی شیخ حریری را گفتند: مریدان تو فرائض نمی‌گذارند و تو هیچ نمی‌فرمایی، گفت: چون قول خدا و رسول را می دانند و فرمان نمی‌کنند، سخن مرا خواهند شنیدن و قبول کردن؟» (افلاکی، ۱۳۷۸، ج ۲: ۶۷۸-۶۷۷)سعدی نیز در گلستان آسان‌پذیری مرید را در آیین صوفیان در ضمن حکایتی بیان می‌کند: «تنی چند از روندگان متفق سیاحت بودند و شریک رنج و راحت خواستم تا موافقت کنم، موافقت نکردند. گفتم: از کرم و اخلاق بزرگان بدیع است روی از مصاحبت مسکینان تافتن و فایده دریغ داشتن که من در نفس خود این قدر سرعت و قوّت می‌‌شناسم که در خدمت درویشان‌یار شاطرباشم نه بارخاطر.‌یکی از آن میان گفت: از این سخن که شنیدی دل‌تنگ مدار که در این روزها دزدی به صورت صالحی برآمد و خود را در سلک صحبت ما منتظم کرد و از آن جا که سلامت حال درویشان است گمان فضولش نبردند و به‌یاری قبولش کردند.

ظاهر حال عارفان دلق است   این قدر بس چو روی در خلق است

روزی تا به شب رفته بودیم و شبانگه به پای حصاری خفته که دزد بی توفیق ابریق رفیق برداشت که به طهارت می روم و خود به غارت می رفت. » (سعدی، ۱۳۸۴: ۸۸-۸۷)
این آسان گیری‌های مشایخ در حقّ مریدان خود، از آنجا نشأت می‌گرفته که بعضی از مشایخ فقط می‌کوشیدند که با تمسّک به هر راه و روشی و به هر صورت ممکن افراد بی قید و بند را به وصال حقّ متعال برسانند و هیچ گونه توجّهی به این که مرید در چه درجه و پایه ای از اعتقادات و رفتارهای مذهبی قرار دارد نداشتند. آنان فقط در پی انجام مأموریت معنوی خود بودند.نسفی در کتاب انسان کامل نوشته: «کسی که به مقام وحدت رسید، هیچ کس را به گمراهی و بیراهی نسبت نکند و همه را در راه خدا داند و همه را روی در خدا بیند» (نسفی، ۱۳۷۶ : ۴۷)در کتاب طرائق الحقّایق هم از شاه نعمت الله ولی نقل شده: «هر کس را که تمام اولیا ردّ نمایند من او را قبول می‌کنم. » (نائب الصدر، ۱۳۳۹، ج ۳، ۱۷)
۴-۴-۴-سخت‌گیری در پذیرش مرید

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...