مقاله های علمی- دانشگاهی | ۲-۲-۵-۱) دلایل سنجش سرمایه فکری – 1 |
۲-۲-۵) سنجش سرمایه فکری
۲-۲-۵-۱) دلایل سنجش سرمایه فکری
ضرورت اندازه گیری سرمایه فکری در پاسخ به این سوال نهفته است که آنچه را که نمی توانید اندازه گیری کنید چگونه می توانید مدیریت کنید ؟
شرکت های فعال در عرصه ی اقتصاد دانش محور به این نتیجه رسیده اند که استفاده از سرمایه فکری باید محور حرکت و توسعه ی آن ها قرار گیرد. در همین راستا اولین بحثی که مستلزم توجه و دقت فراوان است، مدیریت سرمایه فکری است که این مدیریت بدون انجام فرایند اندازه گیری سرمایه فکری، مدیریتی کارا و اثربخش نخواهد بود . بسیاری از پژوهشگران معتقدند که رشد ارزش شرکتها بیش از رشد ارزش دفتریشان میباشد در حقیقت گزارشگری مالی سنتی نمیتواند ارزش واقعی شرکت را محاسبه نماید و فقط به اندازه گیری ترازنامه مالی کوتاه مدت و دارایی های ملموس اکتفا می کند.(یانگ و دیگران، ۲۰۰۶)[۹۸]
سازمانها بنا بر ایده اندرسون(اندرسون[۹۹]،۲۰۰۴) به چهار دسته از دلایل ممکن است سرمایه های فکری خود را مورد سنجش قرار دهند که عبارتند از :
-
- بهبود مدیریت داخلی
-
- بهبود گزارشدهی به خارج سازمان
-
- مبادلات این سرمایه
- دلایل قانونی بهبود حسابداری
در این میان شکاف بین ارزش بازار سازمان و ارزش خالص دارایی های مشهود که در واقع سهام ناشی از دارایی های نامشهود تلقی می شود روز به روز بیشتر توجه سرمایه گذاران را جلب می نماید. زمانی که این شکاف کوچک باشد بازگشت سرمایه از طریق درآمد سازمان یا دست کم دارایی های مشهود آن به شکل منطقی قابل پیش بینی خواهد بود. اما دارایی هایی به شکل دانش و نشان تجاری بسیار بیشتر در معرض تهدید قرار دارند و تحقق آن ها دشوارتر است. ولی به هر حال سرمایه گذاران جهت درک بهتر وضعیت سازمان به شاخص هایی نیاز دارند که قابل اطمینان باشند.
اگر چه، روشهای سنتی حسابداری به طور قابل ملاحظهای به درک ارزش کسب و کار کمک میکنند، با این وجود در یک سازمان دانش محور، که در آن دانش بخش بزرگی از ارزش یک محصول و همچنین ثروت یک سازمان را تشکیل میدهد، روشهای سنتی حسابداری که مبتنی بر دارایی های ملموس و نیز اطلاعات مربوط به عملیات گذشته سازمان هستند، برای ارزش گذاری سرمایه فکری، که بزرگترین و ارزشمندترین دارایی برای بسیاری از سازمانها است، ناکافی هستند.(سالیوان و همکاران، ۲۰۰۰)[۱۰۰] دیدگاه اندازه گیری سرمایه فکری بر چگونگی ایجاد مکانیزم های اندازه گیری جدید برای گزارشدهی متغیرهای غیرمالی یا کیفی سرمایه فکری در کنار داده های سنتی، کمی یا مالی تمرکز دارد(جوهانسن و دیگران، ۱۹۹۹)[۱۰۱]. در مقایسه با حسابداری مالی سنتی، اندازه گیری سرمایه فکری موضوعات مهمی، مثل سرمایه انسانی، رضایت مشتری و نوآوری را در برمیگیرد. بنابرین، رویکرد سرمایه فکری برای سازمانهایی که میخواهند از ارزش عملکردشان به خوبی آگاهی داشته باشند، جامعتر است. تفاوتهای بین این دو رویکرد معنیدار هستند، در حالیکه حسابداری مالی به گذشته گرایش دارد، اندازه گیری سرمایه فکری آیندهنگر است. اندازه گیری سرمایه فکری واقعیتهای نرم (کیفیتها) را در برمیگیرد، در حالیکه حسابداری مالی واقعیتهای سخت (کمیتها) را اندازه گیری می کند. اندازه گیری سرمایه فکری بر ایجاد ارزش تمرکز دارد، در حالیکه حسابداری مالی بازدهی عملیات گذشته و جریان نقدینگی را منعکس میسازد. به تدریج مشخص شده است که اندازه گیری مالی سنتی در هدایت تصمیم گیری استراتژیک ناکافی است ( واترهاوز و سونسن[۱۰۲]،۱۹۹۸) و باید با اندازه گیری سرمایه فکری تکمیل یا حتی جایگزین شود. در اینصورت، مدیران به خوبی می توانند از وضعیت موجود (نقاط قوت و ضعف) مدیریت سرمایه فکریشان مطلع شوند. به طور مشخص، اندازه گیری سرمایه فکری در تصدیق توانایی سازمان برای تحقق اهداف استراتژیک، نمایش تحقیق و توسعه، فراهم ساختن اطلاعات پشتیبانی برای بهبود پروژه ها و تأیید اهمیت برنامه های تحصیلی و آموزشی مفید است. اندازه گیری سرمایه فکری به عنوان یک روش مهم مدیریت بازاریابی و کسب و کار استراتژیک نیز، بیش از اینکه یک ابزار ارتباط با سهامداران یا سرمایه گذاران باشد، به عنوان یک ابزار مدیریت درون سازمانی مفیدتر خواهد بود(بونیتس و همکاران، ۲۰۰۰) بنابرین، چون شناسایی سرمایه فکری یک مسأله استراتژیک کلیدی است، در نتیجه، وضعیت موجودش بایستی به طور منظم به هیئت مدیره گزارش داده شود. در یک جمله، اندازه گیری سرمایه فکری برای مدیریت سرمایه فکری مهم است؛ بدین معنی که مدیریت مؤثر سرمایه فکری به اندازه گیری مؤثر آن بستگی دارد. بر اساس گزارشات ارائه شده، یک تعداد از شرکتها شروع به پیگیری، ارزش گذاری و ایجاد ابزارهایی برای حمایت از سرمایه فکریشان کرده اند.(هاروی و لوچ[۱۰۳]، ۱۹۹۹) با این وجود، شاید هنوز نیمی از مدیران شرکتها برای کسب مزیت از این دانش آمادگی ندارند. یک بانک فکری سوئیسی در نتیجه مطالعات خود درباره سرمایه فکری دریافت که به دلیل فقدان اندازه گیری سرمایه فکری، تنها ۲۰ درصد از دانش موجود یک سازمان در عمل مورد استفاده قرار میگیرد. (بروکینگ،۱۹۹۶) اندازه گیری سرمایه فکری از اواسط دهه ۱۹۹۰ یک حوزه تحقیقاتی برای محققان و دست اندرکاران سازمانها شده است. هر دو گروه تلاش های زیادی برای اندازه گیری و ارزشیابی سرمایه فکری انجام داده اند.
از طرف دیگر اکثر شرکتهایی که سرمایه فکریشان را اندازه گیری میکنند، بر مبنای نتایج حاصل از اندازه گیریهای خود گزارش سرمایه فکری را تهیه میکنند. برخی از شرکتهای پیشرو شروع به انتشار این گزارشها کرده اند، بسیاری از آن ها با درصدی از خطا، با ایجاد شاخص های جدید، سرمایه فکری را اندازه گیری میکنند. این شرکتها گزارشهای سرمایه فکری خود را در پرتو تجربه خود در زمینه مدیریت دانش و نیز اندازه گیری سرمایه فکری یا تجربه سایرین، تهیه میکنند. شرکتهای اروپایی به طور مشخص در بحث اندازه گیری و گزارش دهی سرمایه فکری پیشرو هستند. این روند در شرکت های سوئدی و دانمارکی شروع شد، سپس به جنوب اروپا گسترش یافت. واقعیت مهم دیگر این است که بسیار قبل از اینکه انجمنهای حسابداری درباره این منبع سازمانی مبتنی بر دانش ابراز نگرانی کنند، ابتکار عمل اندازه گیری و گزارشگری سرمایه فکری از دنیای مدیریت ظهور پیدا کرد. در این مورد ابتکار عمل یک گروه از شرکتهای پیشرو آغازگر اقدام مشابه سایر شرکتها شد و همچنین باعث بیداری انجمنهای حسابداری و دانشگاهها گردید.
اکثر شرکتها بر روی این واقعیت که سرمایه فکری به سه جزء : سرمایه انسانی، سرمایه ارتباطی و سرمایه ساختاری تقسیم می شود، توافق دارند. با این وجود، هر گزارش سرمایه فکری یک مورد خاص است.
۲-۲-۵-۲) اهداف اندازه گیری سرمایه فکری
-
- کمک به سازمان ها در جهت فرموله کردن استراتژی هایشان
-
- ارزیابی نحوه اجرای استراتژی ها
-
- کمک به گسترش و تنوع تصمیم گیری های شرکت
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 02:30:00 ب.ظ ]
|