1. قلمروگرایی Territoriality

قلمروگرایی در واقع حس مالکیت یک فرد نسبت به محیط کار و یا زندگی­اش است. قلمروگرایی و یا حس مالکیت مردم زمانی تقویت می­گردد که محیط­های مسکونی با تعریف فضاها هویت یافته و دارای شکل و ترکیب خوانایی برای مردم باشند. حس مالکیت و مسئولیت در قبال یک فضای خاص مانند تعدیل کننده جرم عمل خواهد نمود. طراحی و مدیریت فضا باید به گونه ­ای باشد که مالکان/ استفاده­کنندگان را به داشتن مسئولیت در قبال فضا، نگهداری و نحوه استفاده از آن ترغیب نماید. قلمروگرایی می ­تواند با تعریف واضح ومشخص فضای عمومی و خصوصی، استفاده از مقیاس انسانی و محدود نمودن استفاده از فضاهای باز افزایش یابد.

  1. دسترسی و راه­های فرار Access and Escape Routes

بسیاری از گونه­ های جرم و مکان­­های جرم­خیز تنها به دلیل دسترسی مناسب و دسترسی سریع و آسان به راه­های فرار توسط مجرمین انتخاب می­شوند. عرصه ­های پناهگاه مانند از جمله زمین­های خالی رها شده، مکان­هایی که مردم می ­توانند به راحتی فرار کرده و یا مخفی شوند مأمنی مناسب برای مجرمان است. به عنوان نمونه خانه­ها و یا واحدهای همسایگی در مجاورت قطعه زمین­های باز، قربانیان همیشگی سرقت هستند. سرقت اتومبیل اغلب در صورت امکان فرار سریع صورت می­ گیرند و تابلوهای راهنمایی واضح برای خیابان­ها، ساختمان­ها و خروجی­ها کمک شایانی به قربانیان احتمالی می­نمایند.

  1. تصور ذهنی و حس زیبایی شناسی Image and Aesthetics

تصور ذهنی که از یک ساختمان و یا فضای عمومی در شهر وجود دارد ارتباط مستقیمی با میزان جرم و بالاخص ترس از جرم دارد. زوال فضاهای شهری و فساد ناشی از آن باعث می­ شود که مردم در هنگام استفاده از آن احساس ناامنی نمایند. اغلب این جرایم تعداد استفاده­کنندگان را کاهش می­دهد که این خود موجب تشدید مسئله خواهد شد. طراحی خوب و مدیریت فعالانه و مؤثر محیط­های شهری از فاکتورهای ضروری هستند که محلات را از تبدیل شدن به نقاط جرم­خیز محافظت می­نمایند. زمین­های خالی که نگهداری نمی­شوند و یا ساختمان­های بدون مالک هر دو می ­توانند موجب زوال محیط شهری باشند. تصور ذهنی مناسب از فضا می ­تواند با بهره گرفتن از مقیاس انسانی در طراحی تأمین گردد. از دیگر فاکتورها استفاده از رنگ­های جذاب با مصالح متنوع تأمین مناسب روشنایی و طراحی برای فعالیت­های ارزشمند اجتماعی است.

  1. سخت نمودن آماج جرم Target Hardening

سخت نمودن دستیابی به هدف می ­تواند جذابیت و آسیب­پذیری قربانیان بالقوه را کاهش دهد، به عنوان مثال موانع فیزیکی، نمای ساختمان­ها و یا دیوارهای حریم فضاها موجب سخت شدن دستیابی به هدف می­باشند. دیوارهای اطراف خانه­ها، نرده­های ضدسرقت بر روی پنجره­ها رایج­ترین مثال­های این اصل هستند. این اصل معمولاً اولین چیزی است که به ذهن طراحان و ساکنان می­رسد چرا که به طور فیزیکی مانع از ارتکاب جرم می­گردد. اما نکته حائز اهمیت این است که در استفاده از معیارهای این اصل باید دقت نمود چرا که ممکن است اجرای برخی از این فاکتورها مانند دیوارهای بلند و صلب موجب از بین رفتن سایر اصول مانند نظارت طبیعی گردد. ‌بنابرین‏ باید فاکتورهای این اصل با دقت و در همسنجی با سایر اصول به کار گرفته شوند(۷-۱۱،۱۹۹۸،Napier & Plessis).

د) کتاب­ مکان­های امن­تر با رویکرد دستیابی به جامعه پایدار به مسائل مربوط به پیشگیری از جرم پرداخته و هفت اصل عمده را جهت دستیابی ‌به این هدف مطرح می­ نماید.

  1. دسترسی و حرکت Access & Movement

مکان­هایی با معابر، فضاها و ورودی­های تعریف شده که امکان حرکت راحت و مناسب را در عین امنیت تأمین ­نماید.

  1. ساختار Structure

مکان­هایی که دارای ساختار مناسبی هستند و مانع از ناسازگاری کاربری­ها و انواع استفاده از فضا می­باشند.

  1. نظارت Surveillance

مکان­هایی که کلیه فضاهای جمعی و قابل دسترسی توسط مردم قابلیت نظارت و دیدن داشته باشد.

  1. حس مالکیت Ownership

مکان­هایی که باعث تقویت حس مالکیت، مسئولیت و قلمروگرایی در جامعه می­شوند.

  1. حفاظت فیزیکی Physical Protection

مکان­هایی که دارای سیستم­های امنیتی طراحی شده مناسب هستند.

  1. فعالیت Activity

مکان­هایی که در آن سطح فعالیت­های اجتماعی به طور مناسبی تنظیم گردیده و موجب احتمالی ارتکاب جرم شده است به طوری که در هر زمانی احساس امنیت را القا می­ نماید.

  1. مدیریت ونگهداری Management & Maintenance

مکان­هایی که از ابتدا با ایده مدیریت و نگهداری مناسب طراحی می­شوند در آینده نیز به کاهش جرم­خیزی محل منجر خواهند شد(۱۳-۹۰،۲۰۰۴،Davies & MC Allister).

هـ) نظریه­پردازانی که نسل دوم این تئوری را مطرح نموده ­اند علاوه بر اصول مطروحه در دوره اول این تئوری مانند قلمروگرایی، کنترل دسترسی، نظارت طبیعی، تصور ذهنی و کاربری محیط، فاکتورهای دیگری نیز ‌به این تئوری افزوده­اند که تمرکز اصلی آن بر جنبه­ های اجتماعی این تئوریست. این فاکتورها شامل مواردی چون:

  1. اندازه محلات، تراکم و تنوع ساخت- مقیاس انسانی توسعه

در محلاتی با تعداد واحدهای مسکونی متعادل، تراکم متوسط و گونه­ های ساختمانی متناسب با مقیاس انسانی، امکان ایجاد حس قلروگرایی و مالکیت و به تبع آن افزایش نظارت طبیعی و کنترل دسترسی افزایش خواهد یافت.

  1. فضاهای ملاقات جمعی

به علت کمبود فضاهایی که بتوان فعالیت­­های اجتماعی را در آن ها برگزار نمود اکثراً مراکز خرید و یا مجموعه ­های رستورانی به پاتوق جوانانی تبدیل ‌شده‌اند که امکان برقراری ارتباط مناسب در سطح مدارس را نداشته­اند، ‌بنابرین‏ لازم است چنین فضاهایی در سطح محلات در نظر گرفته شوند. نکته قابل توجه در این مورد مدیریت این فضاهاست چرا که چنانچه این فضاها مسئول و یا هماهنگ کننده ­ای نداشته باشند، خود به مکان­هایی جرم­خیز مانند محل خرید و فروش مواد مخدر و سایر جرایم تبدیل خواهند شد. ضروری است این مدیریت از میان شهروندان برگزیده گردد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...