مکانیزم تعاملی بر محور روابط نزدیک میان دو طرف استوار است. بر مبنای آرای گرناوتر چهار مؤلفه‌ روابط نزدیک میان شرکت ها عبارتند از: ۱- تعامل و ارتباط مکرر و مطلوب ۲- اعتماد متقابل یا صمیمیت ۳- تعهد ۴- پیشینه طولانی روابط

دانش ضمنی ماهیت پیچیده و نامشهودی دارد ‌بنابرین‏ انتقال آن به آسانی و یکباره انجام نمی شود. روابط نزدیک در خلال تعامل و ارتباط مستمر به دو طرف کمک می‌کند تا به مبادله رسمی و غیر رسمی اطلاعات بپردازند. روابط نزدیک ترویج ارتباطات عمیق و تسهیل مبادله اطلاعات جزئی میان دو طرف را به همراه دارد. علاوه بر آن به افراد فرصت بیشتری می‌دهد تا از طریق تماس های رو در رو و فیزیکی در احساسات، انگیزه ها، تجارب جمعی و الگو های ذهنی یکدیگر سهیم شوند. دانش از طریق گفت و شنود های مکرر میان اعضای دو شرکت، به مفاهیم و اصلاحات مشترک برای آن ها تبدیل می شود. ‌بنابرین‏ گیرنده امکان بیشتری برای کسب دانش ضمنی می‌یابد. روابط نزدیک به گیرنده فرصت دستیابی به عمق فرایند عملیات عرضه کننده را می‌دهد، ‌بنابرین‏ آن ها می‌توانند از برنامه ها، الگو ها یا فرهنگ سازمانی عرضه کننده پیروی کنند. (اشتریان، میبدی، ۱۳۸۹، صفحه ۲۶)

تکمیل انتقال دانش ضمنی به همکاری شرکت منبع در مرتبه های بعدی نیاز دارد. این امر ضرورت تعامل مستمر و طولانی را در انتقال دانش باز می نمایاند. تعامل مداوم، امکان بازبینی را برای بهبود انتقال دانش ضمنی فراهم می آورد. شرکت منبع با دریافت بازخورد از شرکت گیرنده می توتند دستور العمل های جزئی بیشتری درباره ماهیت دانش و تسهیل درک آن در اختیار گیرنده بگذارد. نکته مهم آن است که مبادله اطلاعات باید صریح و دقیق باشد تا شرکت منبع با آگاهی کامل از مشکلات، پیشنهاد هایی متناسب با آن مطرح کند. اگر شرکت منبع بازخورد لازم را دریافت نکند، راهکار پیشنهادی آن مناسب نخواهد بود و احتمال نمی رود که انتقال دانش ضمنی موفقیت آمیز باشد.(ژائو در اشتریان، ۲۰۰۲)

روابط نزدیک به کیفیت اطلاعات مورد مبادله و مطلوبیت حفظ رابطه و ارزشی که دو طرف برای یکدیگر قائلند بستگی دارد. زمانی که دانش به اشتراک گذاشته شده به هنگام، دقیق و مفید باشد، دو طرف تمایل بیشتری به حفظ رابطه نشان می‌دهند. پیشینه طولانی روابط گویای کیفیت بسیار اطلاعات مبادله شده و رضایت دو طرف از رابطه و اهمیتی است که آن ها برای حفظ و تداوم آن قائل هستند. ضرورت حفظ ارتباط و جلوگیری از خدشه دار شدن حسن رابطه و اعتبار شکل گرفته، دو طرف را به یکدیگر متعهد می‌کند. تعهد، مسئولیت پذیری بیشتر را به دنبال دارد و به حمایت و همکاری گسترده تر می‌ انجامد. ‌به این ترتیب احتمال بیشتری وجود دارد که بر دشواری های انتقال دانش ضمنی غلبه و حجم وسیع تری از آن به گیرنده منتقل شود. (میبدی، ۱۳۸۹)

عنصر بنیادین، روابط نزدیک و اعتماد متقابل است. اعتماد اساس مبادله دانش ضمنی را تشکیل می‌دهد. روبرتس اهمیت اعتماد را ناشی از قرارداد ناپذیری دانش ضمنی می‌داند و بر نقش آن در کاهش ریسک و عدم قطعیت نهفته در انتقال دانش ضمنی تأکید می‌کند. به وجود آمدن اعتماد در بستری از صمیمیت و ارتباطات شخصی شکل می‌گیرد که تبادل غیر رسمی دانش را تسهیل می‌کند و امکان اشتراک گذاری اطلاعات جزئی و راهبردی را افزایش می‌دهد. ایجاد چنین بستری مستلزم وجود دیدگاه ها و اهداف مشترک، سازگاری فرهنگی و همگونی اجتماعی است. این امر فضای مساعد برای تبادل آرای را فراهم می‌کند و به درک متقابل دو طرف از یکدیگر می افزاید. چنین فضایی به شفافیت رابطه میان عرضه کننده . گیرنده دانش ضمنی کمک می‌کند. هنگامی که دو طرف به روشنی بدانند که هر کدام چه هدفی دارند و چه می خواهند به دست آورند، دانش ضمنی به گونه موثرتری منتقل می شود. تأکید روبرتس بر صمیمیت، ارتباطات شخصی و اعتماد هر چند مفید است، ممکن است دانش ضمنی را از حالت روشمندی که می‌تواند داشته باشد دور کند. دانش ضمنی به هر حال ماهیتی دانشی و ‌بنابرین‏ روشمند دارد. تجربه و مهارت ماهیتی روش دارند لذا ظرفیت مستند سازی روشی و قابلیت تدوین پیدا می‌کنند و می‌توانند حتی قرارداد پذیر باشند، در غیر این صورت دانش ضمنی آنقدر کلی و مبهم می شود که قابل اطلاق بر هیچ چیز نیست و در عین حال همه چیز می‌تواند در حیطه آن باشد. ‌بنابرین‏ هر گونه تعریفی که از ماهیت دانش ضمنی ارائه شود، نباید جنبه روشی آن را نادیده بگیرد. این جنبه روشی، جوهره آن چیزی است که انتقال پذیری را ممکن می‌سازد. در این راستا لی با اشاره به لزوم انتقال دانش ضمنی از طریق کارآموزی، دانش ضمنی را مختص زمینه فرهنگی و سازمانی آن می‌داند. وی انتقال دانش ضمنی را هنگامی موفق ارزیابی می‌کند که میان شرکت هایی با بافت فرهنگی مشابه صورت گیرد.(ژائو در اشتریان، ۲۰۰۲)

همگونی فرهنگی و اجتماعی بر میزان تعبیه سازی دانش ضمنی تاثیر می‌گذارد. تعبیه سازی، تاثیر رفتار اقتصادی از اجزا و کلیت روابط اجتماعی را منعکس می‌کند. این فرایندی جاری است که به وسیله روابط میان اجزای مختلف شکل داده می شود. جوهره تعبیه سازی در تأکید بر نقش روابط اجتماعی و ساختار این روابط، در ایجاد اعتماد است. علاوه بر بافت فرهنگی – اجتماعی سایر عوامل مؤثر بر اعتماد سازی و متعاقب آن بهبود انتقال دانش ضمنی، عبارتند از تمهیدات همه جانبه، التزام اولیه و اهداف ضمنی. (اشتریان، میبدی،۱۳۸۹، صفحه ۲۸)

تمهیدات همه جانبه

تمهیدات همه جانبه فرایندی است که ضمن آن بنگاه گیرنده پیش از تعهد بلند مدت، به ارزیابی موانع و امکانات موجود می پردازد. در این مرحله شرکای بالقوه اطلاعات محرمانه را مبادله می‌کنند، به ارزیابی اتکا پذیری و کفایت یکدیگر می پردازند و درباره مدت شراکت مذاکره می‌کنند. کار ویژه تمهیدات همه جانبه، گردآوری اطلاعات برای کاهش ریسک و عدم قطعیت مبادله دانش ضمنی است. ماهیت فرایند تمهیدات همه جانبه می‌تواند به لحاظ رسمیت، مشارکت(یعنی چه کسی مشارکت می‌کند) ، مدت، وسعت و روش ارائه اطلاعات آن به تیم پروژه نهایی میان شرکت ها متفاوت باشد. علاوه بر قابلیت فنی، جنبه مهم فرایند تمهیدات همه جانبه توجه به سازگاری فرهنگی و راهبردی است که در انتقال دانش ضمنی اساسی است. وجه فرهنگی تمهیدات همه جانبه، بخصوص در ارزیابی اتکا پذیری و تبادل اطلاعات محرمانه اهمیت می‌یابد. تمهیدات همه جانبه قوی و خوب تعریف شده به گسترش اعتماد میان دو طرف کمک می‌کند. هرچه فرایند تمهیدات همه جانبه کامل تر باشد، انتقال دانش ضمنی افزایش خواهد یافت. (اشتریان، میبدی،۱۳۸۹، صفحه ۲۹)

التزام اولیه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...