اریکسون بیان می­ کند حل نشدن بحران هویت سبب کشیده شدن فرد به نقش ابهام و سردرگمی خواهد شد پیامدهایی از قبیل:

۱- ختلال در احساس زمان و وقت: دو دسته از جوانان درگیر هستند یک دسته که گذر زمان مهم نیست و برای کاری بیش ازحد وقت دارد و گروه دوم برعکس‌اند همه چیز به سرعت می­گذرد و وقت کافی برای انجام کار خود ندارند. ۲- احساس شدید نسبت به خویش : فکر جوان از دایره، خصوصیات بدنی، نقش و یا شغل بالاتر نمی‌رود. ۳- هویت منفی: رفتاری غریب و نامأنوس دارد جوان وظایفی را که اجتماع و خانواده بر عهده او گذاشته با تمسخر و خصمانه رد می‌کند ( احمدی، ۱۳۷۳).

شخصی به­نام کرتینر، توجه فلسفی به انسان را در مطالعات روان‌شناسی وارد کرد و هویت را از دیدگاه رشدی – اخلاقی و وجودگرا، مفهوم‌سازی نمود. او بر انتخاب، کنترل خود، مسئولیت پذیری و یگانگی ویژگی تأکید داشت.در نظریه­­ی کرتینر، جامعه فرصت­هایی را برای رشد شناختی و قابلیت‌های روانی – اجتماعی افراد فراهم می‌کند و در عوض، افراد یک جامعه هم، مسئول ارتقای رشد و تحول آن هستند. کرتینر، فرد را مسئول انتخاب‌های خود، نتایج و ایجاد کننده‌ امکان رشد خویش می‌داند. انتخاب‌های زندگی نیاز به استفاده از مهارت‌های حل مسئله دارد که از ادبیات تفکر انتقادی گرفته شده است این مهارت‌ها شامل خلاقیت، تعلیق قضاوت و ارزیابی انتقادی می‌شود. ‌به این ترتیب، او مانند اریکسون هویت را ناشی از از هر دو عامل خود و جامعه می‌داند؛ هم چنین بین ساختار شخصیت فرد و سازمان‌های اجتماعی، ارتباط متقابل قائل است، به طوری که هر کدام می‌تواند موجب رشد دیگری شود. بیشترین سهم کرتینر در ادبیات هویت، معرفی مجموعه‌ای از قابلیت‌هایی است که می‌تواند کیفیت رشد هویت را بهتر کند. کرتینر با تکیه بر مسئولیت‌پذیری اجتماعی و این که فرد مسئول انتخاب‌های خود است هویت اجتماعی را هم‌تراز هویت فردی می‌داند و به تئوری‌های نئواریکسونی کمک می‌کند تا بتواند نسبت به تئوری وضعیت هویت مارسیا، از ابعاد بیشتری ‌به این قضیه بپردازند. کرتینر پیمودن مسیر اکتشاف در فرایند هویت­یابی را نیازمند داشتن مهارت­ های حل مسئله می­داند که این مهارت ­ها از تفکر انتقادی سرچشمه می­ گیرند (شوارتز ،۲۰۰۱؛ به نقل ازجوادزاده ‌شهشهانی، ۱۳۸۳).

۲-۴-۲-مارسیا : وضعیت‌های هویت

اگرچه مفهوم هویت توسط اریکسون مطرح شد. ولی با تلاش مارسیا تصریح و به صورت عملیاتی تعریف شد. مارسیا بیان می­ کند یک مفهوم ارزشمند، باید تعریف­پذیر و قابل­اندازه‌گیری باشد به طوری که در یک آزمون فرضی عملی بتواند پیش ­بینی‌هایی به عمل آورد. وی با مصاحبه نیمه ساخت­دار، افراد را در یکی از پایگاه ­های هویت قرار داد.مواردآزمون شامل شغل، مذهب و سیاست بود (مارسیا ،۱۹۶۶).

مارسیا هویت را وابسته به گذشته و تعیین کننده­ آینده است و در دوران کودکی ریشه دارد. و به عنوان پایه‌ای برای وظایف بعدی در نظر گرفته می‌شود در شروع تحقیق ‌در مورد هویت، به وسیله­ مصاحبه با دانشجویان پسر دانشگاه، ابتدا فقط ملاک اصلی اریکسون یعنی تعهد را درقلمرو شغل و جهان بینی کار کرد و این موضوع به دو انتخاب منجر گردید: « بعد از ۲۰ مصاحبه، مارسیا ‌به این نتیجه رسید که از شیوه های مختلف ‌می‌توان به تعهد رسید بعضی از افراد به تعهد می­رسند، بدون این که فکری ‌در مورد انتخاب‌هایی که از دوران کودکی داشتند بنمایند؛ برخی دیگر به نظر می‌رسند، مدتی دنبال امکان انتخاب‌های مختلف هستند علی رغم این موضوع، همه کسانی که به تعهد نرسیده بودند، یکسان نبودند؛ بعضی از آن­ها ظاهراً بدون تفکر کناره‌گیری کرده بودند، درحالی که برخی دیگر فعالانه می‌کوشیدند تا راهی پیدا کنند. بر اساس این مشاهدات، ملاک دیگری به تعهد اضافه گردید وآن ” اکتشاف[۳۸] راه های انتخاب ” بود (مارسیا، ۱۹۸۷؛ به نقل از اکبرزداه، ۱۳۷۶).

«مارسیا با استفاده ازمتغیرهای زیربنایی اکتشاف و تعهد، نگرش اریکسون را دربار‌ه­ی شکل‌گیری هویت را عملیاتی کرد. حضور و عدم حضور این ۲ بعد مارسیا، چهار وضعیت هویت را مطرح نمود. که نتیجه­ بحران دوران هویت و چهار گونه متفاوت شکل‌گیری آن هستند، حوزه های بحران وتعهد درسه زمینه شغلی، جهان‌بینی مذهبی و سیاسی است. اکتشاف، یعنی تحقیق کردن ‌در مورد ارزش‌ها، اهداف و عقاید است. نوجوان در طول فرایند اکتشاف تجربیات ونقش‌های مختلف را مورد آزمایش قرار می‌دهد و ایدئولوژی متفاوتی را مورد بررسی قرار می­دهد. تعهد، یعنی پیوستگی خاص به مجموعه‌ای از عقاید محکم، ارزش­ها و اهداف اشاره دارد (سونتس و ‌همکاران، ۲۰۰۵).

به نظر مارسیا (۱۹۹۳) تعهد می‌تواند همراه اکتشاف و یا بی‌ملازمت آن صورت گیرد؛ در وضعیت نخست هویت ساخته می‌شود و در وضعیت دوم، هویت اعطا می‌شود (به نقل از شهرآرای،۱۳۸۴، ۱۷۵).

مارسیا همان­گونه که بیان شد نظریه رشد هویت اریکسون را با توجه به دو ملاک تعهد و اکتشاف، با ترکیب وجود یا فقدان این معیارها به صورتی که در ( نمودار ۱-۱) آمده است چهار وضعیت هویت را با تعریف عملیاتی شرح می‌دهد

(نمودار۱-۱) چهار وضعیت هویتی مارسیا اقتباس ازکالج و ویلیامزتون (۲۰۰۴، ص۲۴۲)

تعهد داشتن

اکتشاف

بلی

خیر

بلی

هویت موفق

دیررس

خیر

زودرس

سردرگم

هویت موفق

این وضعیت هویت از نظر رشدی پیشرفته‌ترین وضعیت است. فرد دوره‌ای از جستجوگری را پشت سرگذاشته و به تعهدات ثابت و روشنی رسیده‌اند. آن­ها به طور جدی انتخاب‌های متعددی را در نظر گرفته و با توجه به شرایط خود تصمیم‌گیری می‌کنند. در زمینه جهان‌بینی، عقاید گذشته خود را مجددا ارزیابی کرده و به راه‌حلی می‌رسند که آن­ها را برای انجام فعالیت آماده می‌کند؛ انتخاب‌های نهایی آن­ها ممکن است شامل تبدیل یافته‌ای از خواسته‌های والدین است. به طور کلی اگر در معرض تغیرات ناگهانی محیط قرار بگیرند، خود را نمی‌بازند و قدرت انعطاف‌پذیری آن­ها توصیف کننده­ شیوه ارتباط این افراد با جهان است (کروگر،۱۹۹۶؛ به نقل روان‌بند، ۱۳۸۷). از نظر مارسیا این گروه بحران هویت را تجربه کرده ­اند و آن را خوبی حل کرده ­اند، و تعهدی نسبتا پایدار را در خود ایجاد کرده ­اند. دانشجویانی که هویت کسب شده دارند، در خودشان احساس هماهنگی ‌می‌کنند و ظرفیت­ها محدودیت­های خود را می­پذیرند ( شکرکن و همکاران، ۱۳۸۰).

هویت گم گشته/ آشفته

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...