مطالب درباره مطالعه رابطه بین سهم بازار ... |
بازار عبارت است از محلی برای مبادلات بالقوه ،اگر برای محصول یا خدمت ما حتی یک نفر هم وجود داشته باشد، می توانیم بگوییم که بازار وجود دارد. اندازه بازار به تعداد افرادی بستگی دارد که به محصول به معنی عام یا شی مورد نظر علاقمندند و حاضرند منابع لازم را برای به دست آوردن محصول مبادله کنندو بنابراین تعریف بازار ما را به مفهوم بازاریابی می رساند. (احمد روستا و همکاران،۱۳۸۵) به نظر فیلیپ کاتلر بازاریابی عبارت است ازفعالیتی انسانی در جهت ارضای نیازها وخواسته هاازطریق فرایند مبادله. سهم بازار که معمولا بصورت نسبت فروش بنگاه به فروش صنعت تعریف می شود، یکی از متغیرهای ساختاری باز ارها محسوب میشود و عوامل موثر بر سهم بازار بنگاه ها، موضوع مطالعات مهمی در حوزه اقتصاد و سازمان صنعتی طی دهه های اخیر بوده است . از سوی دیگر، بی ثباتی سهم بازار که نوسانات سهم بازار بنگاه ها را در طول زمان اندازه گیری می نماید، یکی از شاخص های اندازه گیری میزان رقابت و انحصار و پویایی رقابت در بازارها محسوب شده و از متغیرهای ساختاری بازار به شمار می رود که تحت تاثیر متغیرهای مختلفی قرار می گیرند . از بعد نظری انتظار می رود عوامل و متغیر های مختلفی منجر به افزایش سهم بازار بنگاه های تولیدی شده و بی ثباتی سهم بازار این بنگاه ها را تشدید نماید. تاکید بر متغیر های مختلف می تواند سبب شود با شناسایی سایر عوامل تعیین کننده سهم بازاربنگاه ها در شرا یط واقعی بازارها و در مواجهه با رفتار رقبا از متغیرهای درون زا استفاده کرده و در جهت ثبات و یا توسعه سهم بازار حرکت نمایند.واز رقبا پیشی گرفته و حتی منجر به تغییر ساختار بازار از رقابتی به انحصاری و یا بالعکس شوند(Konzelmann,2010). سهم بازار به عنوان یک متغیر ساختاری بازار مطرح می باشد و میانگین بالای سهم بازار بنگاه ها معمولا در صنایع دارای ساختار انحصاری مشاهده می شود و برعکس در بازارهای رقابتی، شاهد متوسط سهم بازار کمتر برای بنگاه هامیباشیم. بی ثباتی سهم بازار بنگاه ها معمولا تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار می گیرد که شناخت مهمترین آنها یکی از اهداف این تحقیق می باشد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
سهم بازار و رقابت بنگاه ها
سهم بازار بخشی از کل بازاراست که مؤسسه آن را به خود اختصاص داده و برنامه های بازاریابی خود را در راستای رفع نیازهای آن تهیه ، تنظیم و اجرا می نماید. سهم بازار یکی از شاخص های اثربخشی سازمانی است ،برای سنجش اثر بخشی سازمانی از رویکردهای متفاوتی می توان استفاده نمود ، مهمترین رویکردهای ارزیابی اثر بخشی سازمانی عبارتند از:
۱- رویکرد مبتنی بر هدف
۲- رویکرد مبتنی بر فرایند درونی
۳-رویکرد مبتنی بر تأمین منابع.
در رویکرد مبتنی بر تأمین منابع به نقطۀ آغاز تولید سازمان توجه می شود و سئوال اساسی این است که آیا سازمان برای ارائه عملکرد بسیار خوب توانسته است منابع لازم را بصورتی مؤثر تأمین نماید یا خیر . دررویکرد مبتنی بر فرایند درونی به فعالیت درون سازمان توجه می شود، با بهره گرفتن از شاخص کارآیی و سلامت درون سازمان، اثربخشی سازمان اندازه گیری می شود.اما مهمترین رویکرد که نتایج سازمان را بررسی می کند رویکرد مبتنی بر هدف است ، در رویکرد مبتنی بر هدف بیشترین توجه به خروجی سازمان از بعد محصول یا تولید سازمان است . مهمترین سئوالاتی که در رویکرد مبتنی بر هدف مطرح می شود این است که آیا سازمان به هدفهای خود رسیده است یا خیر. پاسخگویی به این سئوال از طریق شاخص هایی نظیر سودآوری،رشد،سهم بازار،بازده سرمایه گذاری وسایر شاخص های مرتبط دیگر قابل دستیابی است .انواع سهم بازار به دو بخش سهم بازار مطلق سهم بازار نسبی تقسیم می شود . سهم بازار مطلق عبارتست از سهم بازار یک مؤسسه از کل بازار یعنی تقسیم تعداد فروش محصولات شرکت بر تعداد کل فروش محصولات مشابه داخلی و خارجی در بازار مورد نظر. سهم بازار مطلق نیز عبارتست از سهم بازار مؤسسه نسبت به بزرگترین رقیب خود در بازار که اصطلاحا رهبر نامیده می شود .رهبران آن هایی هستند که بیش از ۵۰ در صد سهم بازار محصول را در اختیار دارند و دنباله رو ها آنهایی هستند که سهم بازار ناچیزی دارند. روش رقابتی این دو گروه با یکدیگر متفاوت است ،باید در نظر گرفت که سود آوری جزو مهمترین شاخص های اثر بخشی یک سازمان است ، سازمانها در شرایط مختلف بدنبال این هستندکه جایگاهی در بازار برای خود به دست آورده و با سیاست ها و برنامه های مناسب سهم بیشتری از بازار را در اختیار بگیرند. مهمترین عناصر محیط بازاریابی عبارتند از:
عوامل اجتماعی و فرهنگی و برخی از مهمترین این عوامل عبارتند از فرهنگ، سطح سواد، ارزش های هسته ای،دین و مذهب ،سازمان های اجتماعی، الگو های نهادی، عوامل سیاسی، قانونی و اقتصادی. اصولا در بازاریابی سه عامل دولت، مشتریان و رقبا عوامل اساسی محیطی هستند که باید به طور دائم مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرند،
عوامل تکنولوژیک که چند نقش عمده دارد که عبارتند ازجانشین ساختن محصولات و مواد جدید یا مصنوعی به جای محصولات و مواد قدیمی یا طبیعی، صرفه جویی در میزان مصرف مواد، خود گردانی یا کم نیازی به نیروی انسانی، کوتاه شدن عمر محصولات و کهنگی سریع آنها و نوآوری مداوم.
عوامل رقابتی ، دامنه رقابت بسیار گسترده تراست و باید به تمام نیرو های رقابتی توجه داشت. کامیابی در بازاریابی امروز در ارزیابی دائم خود، رقیب و مشتری است مهمترین نکاتی که باید در بررسی رقبا و محیط رقابت بدان توجه شود این است که رقبا چه کسانی هستند و در کجا قرار دارند؟آمیخته ی بازاریابی رقبا چگونه است؟سهم بازار آنها چقدر است؟نقاط ضعف و قوت آنان نسبت به ما چیست؟برنامه های آینده ی آنان چیست؟نقش رقبای داخلی و خارجی در کوتاه مدت و بلند مدت چگونه است؟
طبق نظر مایکل پورتر استراتژی رقابتی در سه زمینه قابل بررسی است.گاهی شرکت ها به دلیل شرایط ویژه ای که دارند می توانند قیمت تمام شده کمتری ازدیگران داشته باشند و به همین دلیل دارای توان رقابت در زمینه ی قیمت گذاری اند.در مواردی نیز ممکن است مهمترین توان رقابتی شرکتها ناشی از متمایز بودن هر یک ازعناصر آمیخته بازاریابی باشد. مانند متمایز بودن نوع رنگ، بسته بندی، ظاهر و مدل، خدمات پس از فروش، قیمت و شیوه دریافت آن، کانال های توزیع و نوع تبلیغات. همین عامل باعث جذب انواع مشتریان می شود و سهم بازار شرکت نسبت به رقبا تقویت می شود.سومین استراتژی رقابت را می توان در نوع انتخاب بازارها جستجو کرد که آن رابازار کانون می نامند؛یعنی انتخاب بخشی از بازار و نفوذ عمیق در آن.شرکت ها را می توان به دو گروه رهبر و دنباله رو تقسیم کرد. کاتلر دو استراتژی اصلی همراه چند استراتژی فرعی برای رهبران بازار مطرح می سازد:
۱-بسط و گسترش بازار کل(شامل استراتژی های استفاده کنندگان جدید)
۲-کاربرد ها جدید محصولات (تنوع محصولات )
۳-استفاده از سهم بازار موجود و دفاع از سهم بازار، در این میان دفاع از سهم بازار می تواند شامل استراتژی های روبرو شود:
الف- دفاع از وضع و موقعیت
ب-دفاع قبل از تثبیت موقعیت رقیب و حمله مقدم
ج- دفاع بر اساس حمله متقابل.
دنباله روهای بازارگروههایی هستند که به شدت در جستجوی در یافتن سهم بیشتری از بازار هستند؛بنابراین شرایط رقابتی فشرده ای در بازار ایجاد می کنند. کاتلر از گروهی به نام چالشگران بازارنام می برد که هدف مشخص آنها افزایش سهم بازار است. او در این راستا به تاکتیک های نظامی مورد استفاده این گروه اشاره می کند؛مانند جنگ قیمت ها، حمله ی بدون ساختار و برنامه و برخورد های مستقیم و رودررو.انواع تاکتیک هایی که برای حمله به رقبا مورد استفاده قرار م گیرد(احمد روستا و همکاران،۱۳۸۵) بنابراین در هر دو گروه تاکید بروی سهم بازار است ، رهبران بازار سعی در گسترش و دفاع از سهم بازار خود را دارند و دنباله رو ها به دنبال افزایش سهم بازار هستند.
پیشینه تحقیق
شرکتهای هولدینگ
واژه شرکتهای هولدینگ را در فارسی مترادف با شرکت های مادر قرارمی دهند .بطور کلی سازمانهای هولدینگ را میتوان چنین تعریف کرد: «گروهی از شرکتها که در آنها یک شرکت مالکیت و اداره و یا فقط اداره کلیه شرکتها را به عهده دارد.» بنابراین مدیریت یک شرکت معمولی با مدیریت شرکتهای هولدینگ بسیار متفاوت است. از آنجا که بازتاب عملکرد مدیریت و نتایج حاصل از تصمیمات اتخاذ شده بر خود شرکت مادر (ستاد) تأثیرگذار خواهد بود، لذا ضروری است، مدیریت ارشد به منظور تصمیمگیری و اعمال نظر، علاوه بر بررسی و شناخت ستاد سازمان با دیدی وسیعتر و شناخت کامل در شرکتهای تابعه تصمیمگیری کند. دلایل ایجاد هولدینگها متعدد است که مهمترین آنها را میتوان در گروه بندی زیر تقسیم کرد :
سهم بازار و سودآوری بیشتر و کاهش هزینهها و ریسک سرمایهگذاریها
پیچیدگی محیط (رقابت و تحولات تکنولوژیکی و ناپایداری محیطهای بازار)
خصوصیسازی و آزادی فعالیتهای اقتصادی
تنوع فعالیتهای شرکتها و گسترش قلمرو فعالیتها در نتیجه انتخاب استراتژیهای رشد (تنوع در فرایند تولید و ساختار و فنآوریها)
گسترش قلمرو و تنوع فعالیتهای شرکت در نتیجه انتخاب امکانپذیری فعالیتهای جدید، ورود به بازارهای جدید و جهانیشدن
ایجاد همافزایی و ارزش افزوده
ایجاد یک مرکز مدیریتی، باعث میشود تا بسیاری از فعالیتها به صورت تخصصی و حرفهای با حداقل هزینه ممکن اداره شود
افزایش کارآیی و بهرهوری سرمایه
اطمینان از تداوم فعالیت هنگامی که سهام یک شرکت توسط شرکت هولدینگ خریداری میشود.
دوری و ایمن ماندن از مسائل حقوقی (در خصوص شرکتهای خارجی) و عدم سرایت این مسائل به شرکت مادر با ایجاد شرکتهای محلی
بهینه سازی پورتفوی و امکان ارزیابی دقیقتر عملکرد شرکتهای زیرمجموعه
کاهش تصدیگری دولت در فعالیت های اقتصادی
تکمیل و مدیریت زنجیره ارزش در شرکتها (شناسایی و برطرف نمودن حلقههای مفقوده بین شرکتهای فعال در یک صنعت خاص)
انواع هولدینگها
یک سازمان هولدینگ بایستی توانایی زیادی برای فعالیت در بهرهگیری از تواناییهای تک تک شرکت های خود را داشته باشد تا بدینوسیله ضمن فائق آمدن بر مسائل و مشکلات خود به رقابت در سطوح بالاتر و فعالیت در عرصههای جهانی بپردازد. موفقیت تلاشهای انجام شده در زمینه گروهی شدن شرکتها و فعالیت بصورت شرکتهای هولدینگ مستلزم توجه به دو موضوع مهم یعنی اجرای دقیق فرایند برنامه استراتژیک و ساختار سازمانی متناسب است که در غیر اینصورت عملکرد شرکت هولدینگ از بازدهی مناسبی برخوردار نبوده و نتایج چندان مطلوبی را به همراه ندارد.بنابراین سازمانهای توانمند به منظور استفاده بهینه از توانمندی بنگاهها و افزایش کارایی مدیریت، انعطافپذیری در برخورد با رقابت، کاهش هزینه، ارزش آفرینی و نیز امنیت سرمایهگذاری انجام شده، فعالیتهای خود را به عملیات هولدینگ تبدیل میکنند.اما در دسته بندی هولدینگها می توان آنها را به در گروه های مختلفی قرار داد:
هولدینگهای اجزاء محصول ( دهه ۶۰ قرن بیستم )به دلیل تکامل در ساختار محصول به وجود آمد و هدف آن تولید منظومه ای بود در واقع محصولات بنگاههای متعلق به هولدینگ اجزاء یک محصول پیچیده هستند و هولدینگ علاوه بر نقش هولدینگی خود بنگاه کسب و کاری است که محصول پیچیده تر را تولید و عرضه می کند .گاهی هولدینگهای اجزاء محصول از تجزیه یک شرکت بزرگ که کماکان خود آن شرکت امر عرضه محصول نهایی را عهدهدار است بوجود آمدهاند (ایران خودرو). ویژگی این هولدینگها این است که دارای تکامل ساختار منظومه ای هستند و هولدینگ علاوه بر نقش هولدینگی خود بنگاه کسب و کاری است که محصول پیچیده تر را تولید و عرضه می کند .
هولدینگهای زنجیره تأمین محصول هولدینگهایی هستند که از تجزیه یک شرکت بزرگ که کماکان خود آن شرکت امر عرضه محصول نهایی را عهدهدار است بوجود آمدهاند (هولدینگهای نفتی). ویژگی این هولدینگها این است که زنجیره ای از محصولات است، کسب و کار بنگاههای متعلق به هولدینگ را شکل میدهد.هولدینگهای هم محصول به این دلیل به وجود آمد که هر چقدر بنگاه کوچک تر باشد امکان اداره بهتر آن فراهم است و بدنبال نظریه کوچک زیباست بوده اند ، ویژگی این هولدینگ این است که اغلب بنگاههای متعلق به هولدینگ یک محصول را تولید و عرضه می کنند .(هولدینگ های مواد لبنی و غذایی).
هولدینگهای مختلط هولدینگ هایی هستند که رویکرد آنها توجه کردن به ریسک بنگاه است . تفاوت و تنوع محصولات بنگاههای متعلق به هولدینگ (البته با کسب و کار محوری )جزو ویژگی های این نوع هولدینگ است . از انواع مختلف هولدینگهای مختلط در ایران می توان به (سازمان گسترش، شرکت سرمایهگذاری تأمین اجتماعی) اشاره کرد.
یک شرکت مادر، یک سازمان تخصصی است که بخش زیادی از سهام یا مالکیت شرکتهای زیرمجموعه های خود را در اختیار دارد و از این طریق میتواند بر آنها اعمال مدیریت نماید . منافع اصلی اینگونه شرکتها از طریق تسلط و کنترل بر شرکتهای خود تأمین میشودودرعین حال میتواند امکانات جدیدی هم برای شرکتهای زیرمجموعه خود فراهم آورد(گلدوکمپل، ۱۳۸۹). ساختار اینگونه شرکتها، نوعی ساختار بخشی است که بیشتر بجای دخالت مستقیم در مدیریت استراتژیک شرکتهای زیرمجموعه خود از اعمال نفوذ استراتژیک از طریق ادغام، خرید، تجزیه و کنترل استفاده مینمایند.( Cynthia & collis,1998). چون شرکتهای مادر بیشتر با به رهگیری از فناوریهای غیرمرتبط و در محیطهای مختلف فعالیت میکنند، تمام اطلاعات باید پیرامون یک محور مشترک تهیه شود تا مدیران ارشد قادر به انجام مقایسه های لازم برای بودجه بندیهای بین بخشی باشند، این محور مشترک سودآوری است (هچ ماری جو،۱۳۸۵). دلایل متعددی برای ایجاد شرکتهای چندرشتهای وجود دارد, از جمله کاهش تصدیگری دولتها و کوچک نمودن بدنه اجرایی دولتها را میتوان نام برد. اما مهمترین دلیل به نقش اساسی اینگونه شرکتها در اثربخشی شرکتهای زیرمجموعه مربوط میشود. اساساً شرکتهای هولدینگ به دو قسم طبقه بندی میشوند: شرکتهای سرمایه گذاری یا مالی که تنها سهام شرکتهای دیگر را با انگیزه سودآوری خرید و فروش مینمایند. این شرکتها علاقهای به مدیریت شرکتهای مزبور و تعهدی برای حفظ و نگهداری سهام آنها ندارند و ارزشافرینی کمتری از سوی آنها صورت میگیرد و قسمت دوم شرکتهایی که اصولاً اداره شرکتهای تابعه را تعقیب میکنند. این شرکتها سعی میکنند با افزایش میزان سهام خوددر شرکتهای تابعه و مدیریت آنها را در اختیار بگیرند(راهکارهای ایجاد هم افزایی در شرکتهای مادر،۱۳۸۰). شرکتهای نوع دوم همان شرکتهای مادر میباشند که در این پژوهش تحت عنوان شرکتهای چندرشته ای از آنها یاد میشود و نیازمند تحلیل، مدیریت و نظارت بر سطوح مختلف عملکرد واحدهای استراتژیک کسبوکار خود میباشند. از جمله تحقیقات صورت گرفته در زمینهی تدوین استراتژی در سطح شرکتهای مذکور میتوان به تحقیقات گولد و کمپبل در سال۱۹۹۴ اشاره نمود. “، با مطالعه سیصد شرکت با کسب وکار جهانی در مورد نقش سطوح مدیریت در زنجیره شرکت در واحدهای تجاری بحث کرده و این سطوح مدیریتی را در قالب “شرکتهای مادر” مورد تحلیل قرار داده اند (۱۹۹۷Brush & Philip,) .اندریوس در سال ۱۹۷۱ در پژوهشی تحت عنوان “مفاهیم مربوطه به استراتژیهای شرکتهای مادر” استراتژی در سطح شرکت مادر را تدوین الگوی تصمیم گیری در جهت تعیین اهداف سازمانی که مبانی خط مشیها را برای دستیابی به این اهداف میسر میسازد تعریف نموده و به وسیله آن حدود و دامنه کسب وکارهایی که شرکت باید دنبال کند را مشخص مینماید (Andrews,1971). پورتر نیز در سال ۱۹۸۷ در مقالهای تحت عنوان “از مزیت رقابتی تا استراتژیهای سازمانی” بیان کرد استراتژی در سطح شرکت مادر سبب میشود تا شرکت را به چیزی بیش از مجموع اجزای کسب وکار آن تبدیل کند. با بیان این موضوع که اندازه شرکت تا چه مقدار بر کارآیی شرکتهایی که دارای چندین کسب وکار هستند اثر دارد(Porter,1979) . و نقش تصمیم های مادری را بروی استراتژی شرکتهای زیر مجموعه با کسب و کارهای مختلف به طور گسترده ای در تحقیقات پورتر(Porter,1985)، گولد و کمپل (Goold & Campbell, 1995) ، کولیس و مونت گومری (Collis & Cynthia, 1998) ، بومن و هلفات(Bowman & Constance, 2001) اشاره نمود. همچنین اندازه شرکت مادر و تاثیر آن بروی عملکرد شرکتهای تابعه را نیز می توان در تحقیقات بروش و بومیلی (Brush & Philip, 1997) ، چانگ و سینگ (Chang & Harbir, 2000) ، هاواوینی (Hawawini et al.2003) اشاره نمود. از عمر این گونه شرکتها در ایران مدت زیادی نمی گذرد.
از عمر اینگونه شرکتها در ایران مدت زیادی نمیگذرد به عبارتی دوره جوانی و رشد خود را در کشور طی میکنند ومالکیت آنها بیشتر در اختیار دولت و نهادهای انقلابی است و بخش خصوصی مالکیت اندکی دارد. اگر چه تعدادی از شرکتها از چالشهای موجود و نبودن سازمان توانمند و سازوکار مناسب رنج میبرند، ولی آنچه بیشتر به چشم میخورد حرکتهای جدید و تلاشهای مستمر رو به رشدی است که مدیران این شرکتها اعم از دولتی و خصوصی برای رفع کمبودها و بقای شرکتهای زیرمجموعه خود به منظور کاهش هزینه ها، ارزش آ رینی، مشارکت جمعی و در نهایت رشد و توسعه اقتصادی کشور انجام می دهند (خصوصی سازی با الگوی شرکتهای مادر تخصصی،۱۳۸۶) . در این زمینه از جمله تحقیقات انجام شده در داخل کشور را می توان به مطالعه خصوصیات و عملکرد شرکتها ی هولدینگ در ایران توسط بابایی (بابایی زکیلی، ۱۳۸۳) خصوصی سازی با الگوی شرکت های مادر تخصصی توسط پارسا مهر (پارسامهر، ۱۳۸۶) رویکردهای نوین در مدیریت شرکتهای هولدینگ توسط بابایی در سال۱۳۸۲ اشاره نمود.
مدیریت هولدینگها
سازمانهای بزرگ استراتژیهای رقابت داشته و به محصول و قیمتهای رقابتی توجه دارند. از بعد استراتژی، تمرکز این شرکتها روی مزیت رقابتی و استراتژیهای بازار - رقابت و سود ناشی از عملیات موفق تجاری قرار دارد. در حالیکه تمرکز شرکتهای هولدینگ در انتخاب استراتژیها روی مزیت ستاد قرار دارد و با دو سئوال مهم زیر مواجه هستند:
۱-چگونگی اداره / مدیریت شرکتهای تابعه
۲- نوع شرکت / کسب و کار شرکتهای تابعه (تمرکز روی مدیریت ریسک، مدیریت پورتفوی، بازده)
شرکتهای سرمایهگذاری یا مالی صرفاً سهام شرکتها را با انگیزه سودآوری خرید و فروش میکنند. این شرکتها علاقهای به مدیریت شرکتهای یاد شده ندارند، هدف آنها حفظ و نگهداری سهام در دوره زمانی بلند مدت نیست. یکی از مهمترین مسائل در ساختار سازمانهای مادر (هولدینگ) تعریف صحیح ستاد و چگونگی تقسیم وظایف و مسئولیتها بر اساس فرآیندهای تعریف شده میباشد.ستاد هولدبینگها برای مدیریت شرکتهای زیر مجموعه از سبکهای ستادی بر اساس دو عامل نفوذ کنترل و نفوذ برنامهریزی استفاده می کند ، نفوذ برنامهریزی به روش ستاد در تنظیم برنامه، استراتژی و بودجه و کسب و کارها مربوط است (تمرکز یا تفویض اختیار و برنامهریزی)و نفوذ کنترلی به روش ستاد در کنترل کسب و کارها دلالت دارد که در عمل سه حالت اتفاق میافتد:
۱-تأکید بر سود کوتاه مدت و کنترلهای شدید (کنترل مالی)
۲- کنترل اهداف بلند مدت و موفقیت رقابتی (کنترل انعطافی)
۳- توازن بین سود کوتاه مدت و بلند مدت (نگرش استراتژیک)
همانطور که در شکل زیر نشان داده شده است سه سبک اصلی ستاد وجود دارد که البته مرز آنها دقیقاً مشخص نیست یعنی ممکن است ستادها در حد واسط این سبکها قرار بگیرد. با توجه به تحقیقات انجام شده (گولد و کمپل) دریافتهاند که سبک به مقتضیات شرکتهای تابعه بستگی دارد.
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-09-28] [ 10:39:00 ب.ظ ]
|