این والدین کوشش می‌کنند تا فعالیت‌های فرزندان‌شان را در یک روش منطقی و مطلوب جهت دهند. آن ها کودکانشان را به استقلال تشویق می‌کنند، اما برای فعالیت‌هایشان، کنترل و محدودیت‌هایی قرار می‌دهند. روش کلامی آن ها حالت «بده‌بستان» دارد و والدین ‌به این صورت با آن ها گرم بوده و حالتی مهربان دارند. آن ها از فرزندانشان حمایت می‌کنند و به آن ها مسئولیت‌های اجتماعی می‌دهند. رفتار پخته از آن ها انتظار دارند، اما در عین حال حقوق آن ها را به رسمیت می‌شناسند و همچنین به فرزندان در بعضی موارد استقلال می‌دهند و ‌در مورد درخواست‌ها و قوانین، برای آن ها دلیل می‌آورند و ‌در مورد عقاید فرزندان‌شان پاسخگو بوده و در تصمیم‌گیری‌های خانوادگی آن ها را شرکت می‌دهند (وارنر و برگ، ۱۹۹۷).

در این شیوه والدین ضمن اعطای آزادی به فرزندان خود، برای هدایت آن ها مقررات و چارچوب‌های روشنی تعیین می‌کنند و با این که در این چارچوب‌ها قاطع و مصمم هستند، اما مستبد و بازدارنده نیستند. در عین حال آن ها برای مقررات وضع شده دلایلی ارائه می‌دهند. این والدین به نیازها و عقاید فرزندان‌شان حساسند و آنان را به رعایت مقررات خانوادگی تشویق می‌کنند (احدی و جمهری، ۱۳۷۸). به زعم باربر، بین و اریکسون (۲۰۰۲) این والدین هم برای رفتار خودمختارانه و هم انضباط ارزش قائلند زیرا معتقدند کنترل منطقی و نیز آزادی حساب شده، موجب می‌گردد کودکان قوانین و اصول رفتارهای صحیح را درونی کرده و در قبال رفتار و اعمال خود احساس مسئولیت نمایند (احدی و جمهری، ۱۳۷۸). آن­ها پشتیبان عاطفی قوی‌ای برای کودک به حساب می‌آیند (ماسن، ۱۳۸۳).

در مجموع این سبک یک روی‌آورد آزادمنشانه و منطقی است که هم حقوق والدین و هم حقوق فرزندان را مشخص می‌کند و هم برای آن ها احترام قائل است (ویس و اسکوارز، ۱۹۹۶، به نقل از اسلمی، ۱۳۸۵). به فرزندان خود استقلال و آزادی فکری می‌دهند و آن ها را تشویق می‌کنند و نوعیمحدودیت و کنترل را برآنها اعمال می دارند. درخانواده‌هایی با والدین مقتدر، اظهارنظر و ارتباط اخلاقی وسیع در تعامل کودک و والدین وجود دارد و گرمی‌و صمیمیت نسبت به کودک در سطح بالا است( ماسن، کانگر و کاگان، ۱۳۷۰). فرزندان این خانواده ازثبات شخصیتی خوبی برخوردارند، اعتماد به نفس و عزت نفس بالایی دارند. در مواجهه بامسائل زندگی پختگی بیشتری نشان داده و برای کنارآمدن با مشکلات بیشتر از شیوه هایمقابله ای متمرکز بر مسئله استفاده می‌کنند( احدی، ۱۳۷۳).

۲-۶-۲- سبک آزادمنشانه

بومریند والدین آسان‌گیر را این‌گونه توصیف می‌کند: یک والد آسان‌گیر در تلاش است تا با شیوه های موافق و همسو با تکانه‌ها، امیال و اَعمال کودک رفتار کند. او درباره خط مشی خود با کودک مشورت می‌کند و قواعد خانواده را برای او توضیح می‌دهد. او توقع چندانی برای انجام کارهای منزل و رفتار صحیح از کودک خود ندارد؛ بلکه خود را به کودک همچون منبعی معرفی می‌کند که هرگاه بخواهد می‌تواند از آن استفاده کند و نه به عنوان عامل فعال که مسئول شکل‌دهی یا تغییر رفتار کنونی یا آتی کودک است. او به کودک اجازه می‌دهد که تا حد امکان، خود به تنظیم فعالیت‌هایش بپردازد، از اعمال کنترل اجتناب می‌ورزد و پیروی از معیارهای مشخص شده بیرونی را تشویق نمی‌کند. به علاوه، در تلاش است از استدلال استفاده کند و در دستیابی به اهداف آشکار از زور استفاده نمی‌کند (باوم ریند، ۱۹۷۱).

این والدین با فرزندان خود گرم و بامحبت هستند و تنبیه کمی را برای آن ها اِعمال می‌کنند و خواسته‌های کمی از فرزندان خود دارند. آن ها فرزندان خود را رها می‌کنند تا رفتار خود را تنظیم کنند. فرزندان این والدین، خوداعتمادی و تکانش‌گری کمی دارند و فاقد استقلال و مسئولیت‌پذیری اجتماعی هستند. رفتار این والدین بیشتر پذیرنده، مثبت و غیرتنبیهی است. آن ها با فرزندان‌شان درباره‌ تصمیم‌گیری مشورت می‌کنند و ‌در مورد قوانین خانوادگی به آن ها توضیح می‌دهند و از اعمال قدرت پرهیز می‌کنند و فرزندان را به اطاعت از معیارهای تعیین شده توسط محیط بیرونی تشویق نمی‌کنند. والدین آسان‌گیر، انتظارات اندکی از فرزندان خود داشته و هیچ گونه کنترل و پاسخ‌گویی هم نسبت به آنان ندارند (لایبل و تامپسون، ۲۰۰۲).

خانواده­هایی که به سبک آزادمنشانه اعتقاد دارند به صورت افراطی نسبت به فرزندان خود پذیرش و پاسخ دهیدارند، آن ها توقعی از فرزندان خود ندارند و نسبت به آموزش رفتارهای اجتماعی فرزندخود سهل انگار هستند. در این خانواده ­ها نظم و ترتیب و قانونِ کمی‌حکم فرماست وپایبندی اعضا به قوانین و آداب و رسوم اجتماعی کم است و هر کس هر کاری که بخواهد می ­تواند انجام دهد( استین برگ، ۱۹۹۶). این خانواده ها نقطه مقابل خانواده­های مستبدمی­باشند. هیچ الگوی تربیتی بر خلاف خانواده مستبد در این خانواده ­ها وجود ندارد.فرزندانی­که در این خانواده ­ها رشد کرده ­اند اساساً لوس و نُنُر از خود راضی و پرتوقع هستند و از دیگران انتظارات بیش از اندازه دارند. تاب و توان مقابله با مشکلاتو ناملایمات و دشواریهای زندگی را ندارند. چرا که اساساً همیشه خواسته هایشان توسطوالدین برآورده شده و شکست و ناکامی ‌را تجربه نکرده ­اند. ‌بنابرین‏ در برابرناملایمات زندگی به سرعت به روش های اجتنابی مانند اعتیاد متوسل می‌شوند. شخصیت ضعیف و شکننده، مسئولیت پذیری پایین، عدم قدرت تصمیم ­گیری و وابستگی به دیگران ازویژگی­های فرزندان تربیت شده در چنین خانواده­هایی ‌می‌باشد( احدی، ۱۳۷۳).

۲-۶-۳- سبک مستبدانه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...