• ورنرو اسمیت[۸۸] (۱۹۹۵)، و راتر (۱۹۷۹)، در طی مطالعات خود دریافتند ویژگی های تاب‌آوری، که به افراد کمک می‌کند علی رغم عوامل خطرزا کارکرد مناسبی داشته باشند، این ویژگی‌ها در دختران بیشتر از پسران است. آن ها در طی مطالعات خود دریافتند که مردان آسیب‌پذیری بیشتری نسبت به جدایی از افراد دلسوز خود در ۱۰ سال اول زندگی دارند و دختران، نسبت به گسستگی خانوادگی مزمن و ارتباطات بین فردی متشنج از پسران،آسیب‌پذیری بالاتری دارند(اعتبار جهرمی،۱۳۸۹).

    • در پژوهشی که توسط گرین برگر و مک لافلین[۸۹]( ۱۹۹۷)، بر روی سبک‌های دلبستگی، سبک‌های مقابله‌ای و سبک های تبیینی نوجوانان صورت گرفته است گزارش گردیده است، کسانی که دارای سبک دلبستگی ایمن هستند در مقابل افرادی که دارای سبک دلبستگی ناایمن هستند از سبک‌های مقابله‌ای در حل مسأله فعال و سبک‌های حمایت‌جویی بیشتری استفاده می‌کنند(کسیدی و شاور[۹۰] ،۱۹۹۹ ).

      • رتین مایر[۹۱] (۱۹۹۷)، روائی همگرایی حوزه های طرح‌واره‌های یانگ را با پرسشنامه فرسودگی ماسلچ مورد بررسی قرار داد. این پرسشنامه برای سنجش اثرات منفی حوادث فشارزای زندگی تهیه شده است. رتین مایر در نمونه‌ای از معلمان دبیرستان شهر کالیفرنیا، ‌به این نتیجه رسید که دو حوزه طرح‌واره، دیگر جهت‌مندی و گوش به زنگی بیش از حد و بازداری، همبستگی بالایی با مقیاس خستگی مفرط هیجانی در پرسشنامه فرسودگی ماسلچ داشت(ملانوروزی،۱۳۸۶).

    • کوایرک و همکاران (۱۹۹۸)، دریافته‌اند که بیشتر مصرف کنندگان مواد، دارای راهبردهای مقابله های غیرانطباقی هستند.

    • در زمینۀ نگرش نسبت به مصرف دارو، می‌توان به تحقیق بروک [۹۲](۲۰۰۲)، پیرامون نگرش دانش آموزان نسبت به مصرف مواد مخدر اشاره کرد. نتایج حاصل از تحلیل آماری رگرسیون، مشخص نمود که چگونگی نگرش فرد نسبت به مصرف سیگار، الکل و سایر مواد، با مصرف آن ها مرتبط است. یافته های این پژوهش نشان داد، افرادی که نگرش مثبت‌تری نسبت به مصرف مواد دارند، میزان مصرف سنگین‌تری نیز از خود نشان می‌دهند.

    • اتیل[۹۳] (۲۰۰۲)، نشان داد؛ مادرانی که از سطح تحصیلات بالاتری برخوردارند، نسبت به آینده فرزندان خود خوش‌بین‌ترند و بالعکس زمانی که مادران سطح سواد پایین‌تری دارند نسبت به آینده فرزند خود بدبین‌تر هستند(اعتبار جهرمی،۱۳۸۹).

    • کامبرلند[۹۴] و رایز[۹۵] (۲۰۰۳) دریافتند که بیان عواطف مثبت از سوی مادر با توانمندی اجتماعی کودکان و سازگاری آنان رابطه مستقیم دارد. حتی زمانی که خود والدین منبع استرس باشند، رابطه والدین و کودک هنوز هم قادر به محافظت از آن ها خواهد بود(زرین کلک،۱۳۸۸).

    • بوتوین[۹۶] و همکارانش(۲۰۰۳)، در مطالعه‌ای ‌به این نتیجه رسیدند که آموزش مهارت‌های زندگی و صلاحیت فردی و اجتماعی عمومی به دانش آموزان می‌تواند بر نگرش ضد مواد و رفتار سوء مصرف اثرات معنادار بر جای بگذارد(ملا نوروزی،۱۳۸۶).

    • زولینگر و همکاران[۹۷] (۲۰۰۳)، در یک مطالعه به بررسی اثر آموزش مهارت‌های زندگی بر دانش، نگرش‌ها و توانایی دانش آموزان مدارس راهنمایی در انتخاب سبک زندگی سالم پرداختند نتیجه این پژوهش نشان داد که دانش آموزانی که در برنامه آموزش مهارت‌های زندگی شرکت کرده بودند در مقایسه با آنهایی که شرکت نکرده بودند کمتر سیگار می کشیدند(گلزاری و همکاران،۱۳۸۷).

    • گاسب[۹۸] (۲۰۰۴)، به نقش باورها، انتظارات و نگر ش های شخص مصرف کنندۀ مواد پرداخت. طبق نظر این محقق، معتادان احساس می‌کنند داروها به آن ها کمک می‌کند تا با مشکلات شخصی و اجتماعی خود، از قبیل، اضطراب اجتماعی مقابله نمایند.

    • بررسی‌ها نشان می‌دهد که متغیرهای شخصیتی و مقابله، با یکدیگر مرتبط هستند. به عنوان مثال، کارور[۹۹] و همکاران (۲۰۰۴)، ‌به این نتیجه دست یافته اند که اشخاص خوش بین، خویشتن پذیر و با عزت نفس بالا، بیشتر بر مقابلۀ فعال و برنامه ریزی متکی هستند. در حالی که کیفیت‌های شخصیتی کمتر مطلوب، با تمایلات مقابل‌های ناکارآمدتر مرتبطند(اورکی و همکاران،۱۳۹۱).

    • سیمونز و کاروی[۱۰۰] (۲۰۰۵)، به بررسی راهبردهای مقابله‌ای و استفاده از مواد مخدر بر روی نمونه‌ای ۴۵۰۰ نفری از جوانان پرداختند. این پژوهشگران به دنبال شناسایی و پیش‌بینی گرایش به مصرف مواد، تفکر نسبت به مصرف مواد و راهبردهای مقابله‌ای تحت عنوان متغیرهای پیش‌بینی کننده پرداختند و با بهره‌گیری از مدل آماری رگرسیون چند متغیره، ‌به این نتیجه رسیدند که نوع راهبردهای مقابله‌ای مورد استفاده، پیش‌بینی کنندۀ مصرف مواد در آینده می‌باشد.

    • بروک و گلدستاین[۱۰۱] (۲۰۰۵)، عقیده دارند که هر کودک حداقل یک جزیره‌ی کوچک از توانمندی‌ها ویا حوزه‌ای که به صورت بالقوه منبع غرور یا موفقیت می‌باشد را دارا می‌باشد. ‌بنابرین‏ پرورش توانمندی‌های کودکان یکی از راهکارهای اصلی افزایش تاب‌آوری آنان است(اعتبار جهرمی،۱۳۸۹).

    • تیسون[۱۰۲] (۲۰۰۵) روی مراجعه کنندگان (۷۲=N) به مراکز بهداشت تحقیقی ‌در مورد سبک‌های دلبستگی و طرح‌واره‌های ناسازگار انجام دادند. هدف این تحقیق بررسی طرح‌واره‌های مرتبط با سبک‌های دلبستگی مشکل‌دار بود. در این پژوهش طرح‌واره‌های بی‌اعتمادی/ بدرفتاری، انزوای اجتماعی، نقص/ شرم، وابستگی/ بی کفایتی، رهاشدگی، استحقاق، اطاعت، ایثار و خویشتن‌داری و خود انضباطی ناکافی ارتباط معناداری با سبک دلبستگی داشت(خورشیدیان،۱۳۸۹).

    • ایکن و دراجر[۱۰۳] (۲۰۰۶)، به نقش نگرش‌ها در رفتار پر خطر، همچون اعتیاد پرداختند و ‌به این نتیجه رسیدند که بین نگرش مثبت نسبت به مصرف مواد و مصرف چند ماده در طولانی مدت، رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد. آنان در این تحقیق مطرح کردند که در الکلی‌ها “آمایۀ اولیه[۱۰۴]” برای الگوهای ضداجتماعی و نگرش‌های هیجان خواهی وجود دارد.

    • اندرسون[۱۰۵]، ریگر و کترسون[۱۰۶] (۲۰۰۶)، در پژوهش خود طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه را در دو گروه مقایسه کردند. یک گروه ۵۲ نفر از افراد چاق که به دنبال درمان بودند و گروه دیگر ۳۹ نفر با وزن معمولی که به عنوان گروه کنترل درنظر گرفته شدند. این دو گروه به پرسشنامه طرح‌واره یانگ-فرم کوتاه پاسخ دادند.یافته ها نشان دادند که افراد چاق در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری شدت بیشتری از طرح‌واره‌های ناسازگار را گزارش کردند.

    • همچنین راسنتین[۱۰۷] و هرویتز[۱۰۸](۲۰۰۶)، دریافتند که نوجوانانی که به عنوان افراد جدا شده طبقه‌بندی شدند در مقایسه با نوجوانان نگران و پریشان حواس به میزان بالاتری دچار سوء مصرف مواد بودند. موافق با راسنتین و هرویتز، آلن[۱۰۹]، هوسر و برمن[۱۱۰] یک ارتباط مثبت معناداری مصرف مشکل آفرین مواد و حالت پریشانی ذهن یافتند که با مقیاس‌های مرتبط با دلبستگی نگران ارتباط منفی دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...