سرمایه فکری، مواد فکری از قبیل دانش و اطلاعات و مالکیت (دارایی) معنوی و تجربه است که باعث ایجاد ثروت می شوند و هنوز تعریف جهانشمولی برای آن وجود ندارد(استوارت[۶] ، ۱۹۹۷).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

سرمایه فکری جستجو و پیگیری استفاده موثر از دانش (کالای ساخته شده) در مقایسه با اطلاعات (مواد خام ) است(بونتیس، ۱۹۹۸).
سرمایه فکری یک دانش وسیع و گسترده­ای که مخصوص و منحصر به فرد برای هر شرکتی است که به شرکت اجازه می­دهد تا بطور پیوسته خود را با شرایط در حال تغییر و تحول انطباق دهد(موریتسن[۷]، ۱۹۹۵) .
سرمایه فکری یک جریان دانشی در درون شرکت است(دیرکز و کول[۸]، ۱۹۸۹).
سرمایه فکری بصورت گروهی از دارایی های دانشی تعریف می‏شود که به یک سازمان اختصاص دارند و جزو ویژگی­های یک سازمان محسوب می­شوند و به طور قابل ملاحضه­ای از طریق افزودن ارزش به ذینفعان کلیدی سازمان، به بهبود وضعیت رقابتی سازمان منجر می­ شود (مار[۹]، ۲۰۰۴).
با اینکه قریب به اتفاق مقالاتی که در زمینه سرمایه های فکری نوشته شده است روی متدها و چارچوب­ها و مدل­ها و سیستم­ها آگاهی­ های خوبی به ما داده­اند ولی شرکت‏ها اکثرا به این موضوع بی­تفاوت بوده و مقدار کمی از سازمآن‏ها و شرکت‏ها به طور گسترده به ارزیابی سرمایه های فکری خود پرداخته­اند(کلین[۱۰]، ۱۹۹۸). بر طبق نظر کلین (۱۹۹۸) بسیاری از سازمآن‏ها سرمایه ­های فکری خود را با متغیر­هایی همانند تحصیلات و سابقه اندازه گیری می‏کنند.
در حقیقت با توجه کردن به سرمایه فکری به چیزی جز دانش [۱۱]در سازمان توجه نکرده ایم و دانش در سازمان می تواند در سطوح[۱۲] مختلفی باشد. مفهوم دانش از نیمه دوم قرن بیستم اهمیتی بیشتر در بنگاه­ها و سازمآن‏ها به خود گرفت به حدی که اتحادیه اروپا استفاده از دانش را برای تبدیل شدن به قطب صنعتی در دنیا را بسیار مهم دانست. برای سال­های متمادی تئوری­های راهبردی شرکت‏ها بر این موضوع تاکید می­کرد که سازمآن‏ها یک بدنه از دانش را در بر می­گرفتند. با حرکت ما از عصر صنعتی به عصر دانش محور دانش تبدیل به عنصر کلیدی در رقابت­ها بین سازمآن‏ها و بنگاه ها و حتی ملت ها شد. دانش باید به صورتی مدیریت شود که مردم و سازمآن‏ها را به سمت تولید و نگه داری رفاه بیشتر سوق دهد. بر طبق گفته زک [۱۳] توانایی ساخت دانش و ادامه دادن آموزش یک مزیت رقابتی می­باشد، زیرا دانش نوآورآن‏های که امروزگسترش پیدا کرده همان دانش پایه­ای برای فردا است(مارتینز تورس [۱۴]، ۲۰۰۶).
دانش مزیت رقابتی بود که سازمآن‏ها و بنگاه ها با داشتن آن می­توانستند در دنیای رقابت پیشرفت بسیاری داشته باشند و باید دانست که دارایی‌های فکری سازمان مهمترین بخش دانش سازمانی است و نیاز به شناخت و اندازه‌گیری دارد (مار و چیوما[۱۵]، ۲۰۰۶). پس بنابراین تعریف سرمایه فکری هم می تواند شامل خود دانش (که به مالکیت فکری و یا دارایی فکری یک شرکت تبدیل شود) و هم نتیجه نهایی فرایند انتقال آن باشد. در مدلی به نام جایگاه ارزش سرمایه فکری به ۳ جزء اصلی تقسیم بندی می­ شود که این تقسیم بندی عبارتند از : سرمایه انسانی[۱۶]، سرمایه ساختاری [۱۷]یا سازمانی و سرمایه مشتری [۱۸]یا ارتباطی(ادوینسون و مالون ، ۱۹۹۷).
مفهوم سازی سرمایه فکری و اجزای سرمایه فکری
تشخیص داده شده است که سرمایه فکری از جنبه های بسیاری در اقتصاد، جامعه شناسی ، سیاست و گسترش مدیریتی مورد توجه قرار گرفته است(پتی و گاتری[۱۹]، ۲۰۰۰)، که سرمایه فکری را به یک تحقیق برجسته در کسب و کار تبدیل کرده است (بونتیس و سرنکو[۲۰]، ۲۰۰۴). یکی دیگر از تحقیقات نشان می دهد که درک کامل از تکامل سرمایه های فکری زمینه در ریشه های تاریخی آن است.
در آخر ویژگی های سرمایه فکری در زیر مشخص شده است :
ناملموس بودن
حقیقتی که ارزش را ایجاد می کند
اثر رشد عمل جمعی
پس درانتها طبقه بندی مشترکی به وجود آمده است که در آن سرمایه فکری در ۳ جنبه آمده است:
سرمایه انسانی
سرمایه ساختاری
سرمایه ارتباطی
اخیرا ، چهارمین عنصر هم به این ۳ مورد اضافه شده است. روتبرگ و اریکسون (۲۰۰۲) سرمایه رقابتی را به عنوان یک عنصر مهم در سرمایه فکری معرفی کردند، هنگامی که داویس و مگووان (۲۰۰۲) سرمایه اجتماعی را انتخاب می­ کنند ، بحث می­ کنند که سرمایه فکری بر روی تغییرات و ترکیبات دانش که از ارتباطات جامعه پدیدار شده اند ساخته شده است.
اجماعی در این زمینه وجود دارد که هیچ یک از ابعاد به تنهایی با ارزش نیست. ارزش در میان تعامل موثر۳ مولفه سرمایه فکری ساخته وایجاد می‏شود.سرمایه فکری دارای ۲ مرتبه و ۳ جزء به شکل زیر می باشد که توسط اعتماد و فرهنگ حمایت می‏شود.
شکل ‏۱‑۱- اجزای مختلف سرمایه فکری از دیدگاه بونتیس
در زیر به تعریف و بررسی هر یک از این اجزا می‌پردازیم :
سرمایه‌های انسانی
سرمایه‌های انسانی به قابلیت‌ها، مهارت‌ها و تخصص اعضای انسانی یک سازمان اتلاق می‌شود (مالکوم[۲۱] ، ۲۰۰۲) . سرمایه انسانی به عنوان یک عنصر از سرمایه فکری در نظر گرفته می­ شود و مهمترین سرچشمه پایدار مزیت رقابتی می­باشد (ادوینسون و مالون ، ۱۹۹۷).
عنصر فکر در سرمایه‌های انسانی عنصری مهم می‌باشد . هدف اولیه از سرمایه‌های انسانی، نوآوری در کالا و خدمات و نیز بهبود فرایندهای بازرگانی است(مانریتسن، ۲۰۰۱).
اقتصادانان اعتقاد دارند که سرمایه انسانی یک قسمت مهم از ثروت یک ملت است که سرمایه ­گذاری انسانی به طور قابل ملاحظه­ای کیفیت کار را بهبود می‏بخشد که مهمترین منبع از رشد اقتصادی می باشد. (کولتز ، ۱۹۶۱).
سازمآن‏ها در محتوی­های مختلفی عمل می­ کنند انتخاب سرمایه انسانی حاکی از مهمترین چیزی است که باید گزارش داده شود (اوردونز دی پابلوس[۲۲]، ۲۰۰۳) .
در یک سطح مشخص ، سرمایه انسانی ترکیبی از ۴ عنصر است:
میراث ژنتیکی
تحصیلات
تجربه
نگرش در مورد زندگی و کسب و کار(هودسن[۲۳] ، ۱۹۹۳) .
بونتیس[۲۴] (۱۹۹۸) تشریح می کند که چشم انداز سازمانی ، به سرمایه انسانی به عنوان منبع نوآوری و تجدید استراتژی است. اگرچه سرمایه انسانی باید با عناصر ارتباطی و ساختاری در یک سازمان برای ایجاد ارزش آمیخته شود.
می توان گفت که سرمایه انسانی شامل تحصیلات شخصی ، مهارتها ، ارزش ها و تجربیات است این عناصرنمی توانند در سازمان به صورت دائم وجود داشته باشند(بونتیس ، ۲۰۰۸).
سرمایه‌های ساختاری(سازمانی)
بهترین تعریف از سرمایه‌های ساختاری در تعریف مونریتسن قابل ارائه می‌باشد: سرمایه‌ ساختاری دانشی است که، در پایان هر روزکاری در سازمان باقی می‌ماند، به کل سازمان تعلق دارد و قابل تولید شدن مجدد و به اشتراک گذاشتن با دیگران است (مونریتسن ، ۲۰۰۱). این نوع سرمایه به وسیله‌ مزایای رقابتی یک شرکت به اضافه‌ی توانایی‌های کارکنان آن ایجاد می‌شود و شامل مواردی نظیر شهرت، تجربه، محصولات، خدمات و روش‌های تولید آن می‌گردد(رودو و لیلیارت[۲۵] ، ۲۰۰۲). سرمایه ساختاری یک دارایی با ارزش است که در حیطه دارایی­ های غیرانسانی شامل سیستم­های اطلاعاتی ، روال­ها، رویه­ ها و پایگاه­های داده است. این اسکلت بندی یک سازمان است زیرا ابزارها و معماری برای حفظ ، بسته بندی و جابجایی دانش در میان زنجیره ارزش را ایجاد می کند.
سرمایه‌ مشتری(ارتباطی)
سرمایه‌ ارتباطی، وابستگی‌های برون سازمانی مانند وفاداری‌مشتریان، حسن شهرت‌سازمان و روابط شرکت با تامین کنندگان منابع آن را شامل می‌شود. این موضوع از راه ارزش دریافت شده‌ یک مشتری از انجام داد و ستد با سازمان، تعریف می‌شود (مالکوم، ۲۰۰۲). در حقیقت دانشی است که در ارتباط با مشتریان، تامین‌کنندگان، انجمن‌های صنعتی یا دیگر سهام‌داران که روی زندگی سازمانی تاثیر می‌گذارند دیده می‌شود(بونتیس، ۲۰۰۸). بونتیس (۱۹۹۹) مفهوم سرمایه مشتری را برای تمام ارتباطات خارجی مانند : تامین‌کنندگان، اتحادیه‌های صنفی و سرمایه گذاری‌های مشترک[۲۶] گسترش داد. سرمایه ارتباطی در حقیقت در ارتباط با دانش جاسازی شده در ارتباط با مشتریان، تامین کنندگان ، انجمن های صنعتی یا تمام سهام‏دارانی که روی زندگی سازمان تاثیر می گذارند.
بونتیس (۱۹۹۹) مفهوم سرمایه مشتری را که شامل تمام روابط خارجی است را گسترش داد ( مانند تامین کنندگان ، انجمن های تجارتی و سرمایه گذاری مشترک). بونتیس همچنین بحث کرد که سرمایه ارتباطی می تواند به عنوان یک وظیفه بلند مدت باشد که قابل اندازه گیری است و دفاع می کند که مفهومش را از بازارگرایی بدست آورده است(کوهلی و جاوروسکی[۲۷] ، ۱۹۹۰).
بازارگرایی به عنوان سازمان - نسل باز ، انتشار و پاسخ به هوش بازار است. هوش بازار یک مفهوم گسترده است که شامل نیازهای کلامی شده مشتریان و تنظیمات و تجزیه و تحلیل عناصر برون زاد که روی نیازها و ترجیحات تاثیر می گذارند. اگرچه به وسیله متغیرهای داخلی و خارجی متعادل شده اند ، شواهد زیادی در ارتباط با رابطه مثبت بین ارتباط و بازار گرایی وجود دارد :
کارایی کسب و کار
کارایی محصول جدید
نوآوری یا
یادگیری سازمانی (نارور و اسلاتر[۲۸] ، ۱۹۹۵) .
فرهنگ و اعتماد
فرهنگ در حقیقت عامل نگه دارنده ای است که بنگاه را کنار هم نگه می دارد. در طول زمان تکامل می یابد، از دانش عمیق از قابلیت های داخلی سازمان، چشم انداز، سنت ها و ارزش است. یک فرهنگ ، که مردم آن احساس راحتی می‏کنند با شکست و تشویق شرکت و نوآوری ارتقا می یابد. اعتماد یکی از ساختار های اساسی در زندگی سازمانی است(روزات[۲۹] و همکاران، ۱۹۹۸) .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...