برخی دیگر نیز اینگونه گفته اند که مال دراصل مخصوص طلا ‌و نقره بوده و سپس مفهوم آن توسعه یافته و شامل هرچیزقابل انتفاعی گردیده ، پس هرچیزی که برای انسان نافع واستفاده ازآن ممکن باشدرامال گویند. امابه شرط اینکه مملوک ویاقابل تملک باشد ، یعنی انسان بتواند آن ‌را از طریق حیازت تحت اختیاروسلطه خوددرآورد ، ‌بنابرین‏ اشیایی که اختصاص به اشخاص معینی نداشته وقابل تملک نباشد مثل آفتاب وماه وهرچه ازاین قبیل باشد مال برآنهاصادق نیست.پس نسبت بین مال و شیء ازحیث مفهوم ، عموم و خصوص مطلق است ، ‌به این معنی که شیء اعم ازمال است.[۱۲]

برخی دیگر از شارحان قانون مدنی نیز گفته اند دراصطلاح حقوقی به چیزی مال گفته می شود که قابل داد وستد باشدوبرای عرضه وتقاضا مطرح بوده وبتوان آن رابه پول ارزیابی کرد.[۱۳]

دیگر اساتید نیز درتعریف مال گفته اند :

«ازنظرحقوقی به چیزی مال ‌گویند که دارای ۲ شرط اساسی باشد:

    1. مفید باشدونیازی رابرآورد ، خواه آن نیازمادی باشد یا معنوی

  1. قابل اختصاص یافتن به شخص یاملت معین باشد.»[۱۴]

اینک با توجه به آنچه گفته شد به تجزیه وتحلیل تعاریف یادشده می پردازیم .

برخی ازحقوقدانان سعی درآن داشته اندکه مال رابراساس ویژگی‌های «مفیدبودن» تعریف کنند ، این تعریف که به تعریف مال درحقوق رم بسیارنزدیک است ‌بر اساس تفکیک بین شیء ومال می‌باشد ، اشیاء زیادی دراطراف ماوجود دارد اماهمه آنهامال نیستند بلکه آنهایی مال هستندکه مفیدباشند.

لذامال باید مفید باشد ونیازمادی ‌یا معنوی انسان راتأمین کند و مقصودازنفع مادی نفعی است که یکی از نیازهای جسمی و فیزیکی شخص رابرطرف کند ومقصود ازنفع معنوی ‌نیز آن است که بتواند یکی ازنیازهای روحی ومعنوی انسان رابرطرف کند ، بااین توضیح یک قطعه سنگ یا چوب بی ارزش هیچ نیازمادی یا معنوی رابرآورده نمی کند ومال به حساب نمی آید ، امااگراین سنگ یا چوب راتراش دهند به گونه ای که بتوان برای تزئین ازآن استفاده نمود میتوان به آن مال گفت ، چراکه در این حالت یک نیازمعنوی(پاسخ به حس زیبایی طلبی انسان) رابرآورده می‌کند.

لیکن مبنای مفیدبودن بااین انتقاد مواجه شده است که بسیاری ‌از اشیاء درعالم هستندکه برای جسم یاروح مامفیدهستند ، اما مال نیستندمانند خون که برای مامفیداست اماتازمانیکه دربدن جریان دارد مال به حساب نمی آید.همچنین اشیایی مانند دریا ، هوا ، نور و خورشید که برای انسان دارای اهمیت بوده وبسیارمفید می‌باشند ونیاز انسان رابرطرف می‌کنند اما مال به حساب نمی آیند.

برخی دیگر از حقوق ‌دانان مال رابرمبنای قابلیت اختصاص تعریف کرده‌اند وبراین عقیده اندکه اشیایی مانند دریاها ، هوا ونور خورشید اگرچه برای انسان مفید هستند امابه حکم طبیعت قابلیت اختصاص به شخص یااشخاص راندارند ولذا هیچکس نمی تواند نسبت به آن ها ادعای مالکیت انحصاری واختصاصی کند ‌بنابرین‏ باید گفت مال آن چیزی است که قابلیت اختصاص به فرد را داشته باشد ‌و اشیاء به لحاظ حقوقی زمانی مال محسوب می شوندکه بتوانند دراختیارانسان قرار گیرند.

تعریف یادشده نیزباانتقاد مواجه است چراکه برخی ‌از اشیاء به علت کثرت ‌و رایگان بودن ، علی‌رغم قابلیت اختصاص ، مال نیستند ولذاصرف قابل اختصاص بودن چیزی نمی تواندباعث مالیت آن گردد.

ازسوی دیگر امروزه میتوان برخی ازاشیایی راکه درگذشته امکان دسترسی ‌و تملک آن ها ‌وجود نداشته است رابه کنترل خویش درآورد ، به ‌عنوان مثال هوا را به صورت فشرده درآورده ودرکپسول برای استفاده درزیرآب یا مصارف دیگربه کار می‌برند یا حتی امروزه امواج رابه کنترل درآورده اندکه مطابق این تعریف باید مال محسوب شوند واین درحالیست که همگان براین عقیده اندکه این اشیاء مال نمی باشند.

عده ای دیگر ازحقوقدانان نیز براین عقیده اندکه باجمع دو شرط مفیدبودن و قابلیت اختصاص میتوان به معنا و مفهوم مال دست یافت ، درحقوق فرانسه نیزظاهرا این معنا ازمال مورد توجه قرارگرفته است چنان که برخی ازماده ۷۱۴ قانون مدنی فرانسه استنباط کرده‌اند که مفید بودن و قابلیت اختصاص دوشرط لازم برای شناخت مال می‌باشد ، که البته براین تعریف نیزاشکالاتی که درتعریف اول و دوم بیان شد وارد است ، بااین توضیح که اشیایی ‌وجود دارند که مفید وقابل اختصاص هستند اماهمگان اعتقاددارندکه مال نیستند مانند خون که دربدن مفید است ومختص انسان اما مال به شمار نمی آید.عده ای دیگر نیز عقیده دارند که مال راباید ازدیدگاه صاحبان مال وازبعد اقتصادی نگریست ، ازنظراین دسته مفهوم مال لزوماً می بایست ازدید ثروتمندان ترجمه شود.

بنظرآنهاپول نقش مهم و تعیین کننده ای درشکل دهی نظریات حقوقی دارد و مال آن چیزی است که دارای ارزش اقتصادی باشد ولذا برخی با بهره گرفتن از این معنا درتعریف مال گفته اند: «مال چیزی است که قابل دادوستد باشد وبرای آن تقاضا مطرح بوده وبتوان آنرابه پول ارزیابی کرد.»[۱۵] یعنی مردم دربرابرآن پول یا مال دیگری بدهند.[۱۶]

‌به این معنا نیز انتقاد وارداست چراکه معلوم نیست آیا این ارزش اقتصادی نسبی است یا مطلق؟

به ‌عنوان مثال عکس و فیلم خانوادگی قدیمی وشخصی برای صاحب آن ارزش بالای معنوی و مادی دارد اما برای عموم مردم فاقد ارزش است وبرای آن پول پرداخت نمی کنند ، حال آیا میتوان اینگونه ‌عکس‌ها را مال به حساب آورد یاخیر؟

درپاسخ باید گفت که اگر معنای مطلق مدنظرباشد این نوع اشیاء نباید مال محسوب شوند زیراهمه مردم وجهی بابت آن نمی پردازند.اماایراد اساسی دیگر ‌به این تعریف درحقوق ایران که برپایه فقه اسلامی استوارگردیده ، وارد می‌باشد این است که اشیایی وجود دارند که برخی برای آن پول پرداخت می‌کنند مانند موادمخدر ومشروبات الکلی در حالی که به خوبی می‌دانیم شارع مقدس مالیت را از اینگونه اشیاء سلب نموده است وعلت ممنوعیت این اشیاء فقدان نفع عقلائی و مشروع است.

فقیهان براین اعتقاد هستند که منافع مال باید مشروع وحلال باشد(منافع محلله) ولذامشروبات الکلی ، موادمخدر ، سی دی های مستهجن و… مال نیستند وخرید وفروش آن ها نیزباطل و حرام است و لذا به همین علت هم ماده ۲۱۵ قانون مدنی ایران مقررداشته است که مورد معامله باید مالیت داشته و متضمن منفعت عقلایی مشروع باشد و طبق ماده ۳۴۸ همان قانون نیز بیع چیزی که مالیت یا منفعت عقلایی ندارد باطل است.

لذا بنظر می‌رسد که درمقام نیجه گیری باید گفت که صرف خرید و فروش و پرداخت پول برای مال دانستن یک شی ء کافی نیست بلکه منفعت بایستی عقلایی و مشروع باشد.

گفتار دوم : معنا و مفهوم ملک

ملک درلغت به معنای واجدیت ، احاطه داشتن برشیء و سلطه وسلطنت است و گاهی نیزبه آنچه که درسلطه وتصرف انسان است گفته می شود.[۱۷] ملکیت مصدرجعلی ملک و مراد ازآن رابطه میان مالک ومملوک است ، همانطورکه مالکیت نیزمصدرجعلی وبه معنای مالک بودن و دارابودن حق است و درحقیقت رابطه ملکیت رابه اعتبار دارنده حق ، مالکیت وبه اعتبارموضوع آن ، مملوکیت می‌گویند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...