درمانگران متعددی که اساساً ارزش زیادی برای نظریه ای که بر طبق آن کار کنند، قائل نیستند یا حدقل اغلب نظریه شان بر این ایده که کمک به تغییر خانواده ها به وسیله وارد شدن در تعاملات نزدیک با آن ها امکان پذیر است، محدود می شود از اصطلاح «تجربی» استفاده کرده‌اند.

کارلروتیاکر[۳۲] و والتر کمپلر و سایتراز شناخته شده ترین پیشگامان این نوع درمان هستند. «مواجه هستی گرایانه» محور این نوع درمان است (کمپلر ۱۹۸۱، ویتاکر ۱۹۷۵)

درمانگر باید شخصی صادق ‌باشد تا اثر شخصی اش روی خانواده حرکتی در درمان ایجاد کند. آن یزی که درمان می شود بینش نیست، بلکه این است که مراجع در فرایند درمان چه چیزی را تجربه می‌کند که باعث تغییر او می شود. تأکید زیاد روی حال و تدارک تجارب جدید در جلسات می‌باشد (بارکر، ۱۳۷۵)

۲-۱۸- نظریه ساتیر:

شاید ویرجیناساتیر که از پیشگامان خانواده درمانی استکسی باشد که بیشترین تأکلید روی ارتباط احساسات دارد. او متذکر شده است که همه زوجین نیازهای عاطفی متنوعی دارند؛ نیازهایی که امیدوارند از طریق ازدواج برآورده شود (سایتر۱۹۸۳) او در درمان از ایده های روان تحلیل گری استفاده می کرد و همچنین روی ارتباط بسیار تأکید می ورزید.

۲-۱۹- نظریه رفتاری-شناختی

خانواده درمانگران رفتای و شناختی-رفتاری اعتقاد دارند که خانواده ها و زوجها صرفاً تحت تأثیر محیط های خود هستند. الگوهای رفتاری آموختنی است. ‌بنابرین‏ رفتارهایی با کارکرد بد را می توان با رفتارهای سازگارانه تر جا به جا کرد. خانواده درمانگران کار را در بررسی الگوهای رفتار خانواده تا تعیین واقعه که بنظر رفتارهای مشکل آفرین را کنترل می‌کند آغاز می‌کنند. درمانگران شناختی-رفتاری فراتر از تمرکز صرف بر افکار، اعمال قابل مشاهده را می نگرند، آنان به کلماتی که افراد به خود و دیگران می‌گویند توجه دارند.

۲-۲۰- خانواده درمانی راهبردی

عناصر خانواده درمانی راهبردی

ریشه این نوع درمان در خانواده درمانی میلتون اریکسون است (هی لی ۱۹۶۷) که تفاوتهایی با رویکرد اولیه دارد اما دارای ویژگی‌های اصلی مشترکی است. اولین مرحله مسئولیتی است که درمانگر برای برنامه ریزی یک استراتژی برای حل مشکل بعهده می‌گیرد (هی لی ۱۹۶۳) هررا وویکلند۱۹۷۹، مونتالو و هی هی۱۹۷۳، پالازولی و دیگران ۱۹۷۸، پاپ ۱۹۸۳، رابیکن ۱۹۷۷، والتزلاویک، ویکلند و ؟؟ ۱۹۷۴) درمانگر اهداف روشنی که شامل شیوه های حل مشکل است، تنظیم می‌کند. تأکید روی یک شیوه به کارگیری برای همه مراجعین نیست بلکه طراحی یک استراتژی برای حل هر مشکل خاص است.

‌یک‌دسته از اهداف خانواده درمانی راهبردی کمک به افراد برای گذشتن از مراحل بحرانی به مرحله بعدی زندگی خانوادگی است، این مراحل از دیدگاه هی لی عبارتنداز:۱- مرحله خواستگاری ۲-مرحله ازدواج ۳-تولد کودک و رفتار کودک ۴-میانه ازدواج ۵-ترک والدین توسط بچه ها ۶-بازنشستگی و کهنسالی. توجه خاصی در این مراحل به وهله ای است که افراد جوان خانواده را ترک می‌کنند (جی هی لی، ۱۹۸۴). آسیب های شدید (اسکیزوفرنی، اعتیاد و ……..) اغلب در این مرحله اتفاق می افتد.

رویکرد راهبردی بر روی قیاس به شیوه ای که ‌در مورد مشکل، نظریه پردازی کتب، تأکید دارد. فرض بر این است که علائم در یک بچه یا بزرگسال شیوه ایست که او با دیگری ارتباط برقرار می‌کند. ‌در مورد مراجع مردی که افسرده است و نمی تواند کار کند، ممکن است این فرض مطرح باشد که این شیوه ایست که مرد و همسرش (و یا مادر، پدر، بچه ها و دیگران) باهم ‌در مورد موضوعات خاصی گفتگو می‌کنند، اعم از اینکه همسر به شوهر یا کار او بها دهد، یا شوهر آنچه را که همسر یا مادرش می‌خواهد انجام دهد.

توجه در درمان معمولاً روی تغییر مقیاس ها و استعاره هاست. به ‌عنوان مثال، اریکسون،‌ قیاس بیمار را با بیان داستانی که شبیه مشکل مراجع است، تغییر می‌دهد. (هی لی ۱۹۶۷)

هدف درمان مقدمتاً جلوگیری از تکرار روند اختلال، معرفی پیچیدگی های زیاد و شقوق دیگر است. برای حصول اهداف، درمان در گام‌هایی طراحی می شود. هر مشکل معرفی شده حداقل شامل ۲ یا ۳ نفر می شود. درمانگر تصمیم می‌گیرد که چه کسی در مشکل فعلی درگیر است و چگونه.

بعد درمانگر مداخلاتی که می‌تواند در روی نظام خانواده دهد تا مشکل فعلی رفع شود، تصمیم می‌گیرد. معمولاً تغییرات در مراحلی طرح ریزی می شود که تغییر در یک موقعیت از روابط به تغییرات دیگری منجر، که خوب موجب تغییر روابط شده تا وقتی که کل موقعیت تغییر پیدا کند. مداخلات برای درگیر کردن اعضاء خانواده با یکدیگر و یا از قید رها کردن اعضاء خانواده از یکدیگر طراحی می شود.

Halc Joy یابنده ی خانواده درمانی راهبردی در آغاز یکی از اعضاء گروه Bateson مترجم اهای هیپونویسم های Mihon Erickson یک همکار در Philadelfphia بابنده ساختار خانواده درمانی و بعداً به عنوان همکار یابنده با Cloe Madanes در سازمان خانواده درمانی Wayhington بود. موضوع اصلی و مهم از خانواده درمانی است که خانواده ها ‌در مورد تغییرات ناهماهنگ هستند و معمولاً به خاطر اینکه مشکلات خانواده بعضی از عوامل مهم بین فردی برای بعضی از اعضای خانواده ها انجام می‌دهند. و ‌بنابرین‏ درمان گران باید به طور محتاطانه دستورالعمل های خاص را طراحی کنند. این ناهماهنگی یا مقاومت ها را مشخص کنند. ‌بنابرین‏ به خانواده ها کمک می‌کنند تا مشکلات موجود خود را حل کنند در حالی که برای خانواده یک فرصت را فراهم کردند تا با مشکلات بین فردی پیچیده سیستم که طراحی شده است تا حل شود. دست و پنجه نرم ند. برای مثال بدرفتاری یک پسرِ پدر ممکن است پدر را از افسردگی و نگرانی بیرون بیاورد. کنترل بدرفتاری، به پدر یک تمرکزی برای توجهاتش می‌دهد. تا حدی نقش نگهداری پر از غرق شدن در افسردگی را ایجاد می‌کند. در این نمونه، از هر دو والدین تقاضا شده است تا زمان‌های مخصوصی خود را با همدیگر بگذرانند. برنامه ریزی کنند که چطور پسر خود را کنترل کنند و به احتیاجات پدر برای حمایت کردن و احتیاجات پسر برای امنیت و ساختار توجه کنند.

۲-۲۱- ویژگی‌های رویکرد راهبرد نگر و سیستمی

۱- تأکید از گذشته به اینجا و اکنون.

۲- به جای تحلیل پویه های درونی هر فرد به تحلیل الگوهای تکراری تعامل و تبادل پیام(تسلسل) می پردازند.

۳- به جای توجه به آسیب روانی در یک یا دو عضو خانواده به درک نحوه تکوین یک الگوی ارتباطی ناکارآمد توجه می شود.

۴- حالت دوری مشاجرات: « من غر می زنم چون تو به حرفهای من گوش نمی دهی»؛ نه، مامان قضیه طور دیگری است من به حرفهای تو گوش نمی دهم، چون تو غر می زنی» تمرکز دارند.

۵- در این رویکردها به جای سئوال از چرا، به سئوال چه چیز توجه می شود- یعنی فرایند جاری بین افراد و نحوه تعامل، تعریف و بازگویی روابط از دید همان اشخاص.

۶- کوشش برای تعیین علت و معلول امری بیهوده است. مثلا مادر علت رفتار دختر و او هم علت رفتار مادر نیست، بلکه هر دو در یک نظام منتشر و انعکاسی گرفتار شده اند.

۷- اعتقاد به اینکه تغییر در فرد یا خانواده به دنبال فروپاشی قواعد به وجود می‌آید.

۸- بازگویی مشکلات انسان در قالب مشکلات تعاملی و موقعیتی.

۲-۲۲- خانواده درمانی سیستمی میلان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...