دانلود منابع پژوهشی : طرح های پژوهشی و تحقیقاتی دانشگاه ها با موضوع بررسی تطبیقی جایگاه شهادت ... |
۵٫«شهادت اطفال ممیز در مورد قتل پذیرفته است و در مورد جراحات با اشکال مواجه است » (خویی ، ابوالقاسم ،تکمله المنهاج ، خویی ، ج ۲ ، ص ۲۳)
۶٫شهادت اطفال ممیز فقط درباره خود اطفال پذیرفته است ، مشروط به دو شرط :
اول : عدم پراکنده شدن آنها بعد از حادثه ، دوم : گرد آمدنشان بر امر مباح و یا « اختیار کردن گفته های اولیه طفل در صورت تناقض گویی » (حلبی ، الکافی فی الفقه ، ص ۶۲)
-
-
-
- شهادت اطفال ممیز فقط در قتل خطایی و دیه ثابت می گردد و آن نظر صاحب جواهر است ایشان فرموده اند با توجه به این که از یک سو روایاتی داریم دال بر اثبات قتل از طریق شهادت طفل ممیز و از سوی دیگر ، مساله قتل که موجب قصاص است از مسائل بسیار مهم و خطیر است و باید در آن شدت احتیاط را به کار گرفت و نیز فتاوای علما هم در این رابطه مختلف است لذا بهتر است که برای جمع بین همه آنها بگوییم به وسیله شهادت اطفال ممیز ، فقط دیه و قتل خطای اثبات می گردد. (نجفی ، جواهر الکلام ، ج۴۱ ، ص ۱۴)
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
-
-
۸٫شهادت اطفال ممیز مطلقا پذیرفته نمی شود (محقق حلی ، شرائع الاسلام، ترجمه ابوالقاسم بن احمد یزدی ، ج ۴ ، ص ۱۷۸۲)
محقق حلی می گوید :« شهادت اطفال به هیچ عنوان و در هیچ موردی پذیرفته نیست ،مگر این که به سن بلوغ برسند»
آنهایی که معتقد به پذیرش شهادت طفل ممیز هستند ، مدرکشان دو روایت است :
۱٫روایت جمیل از امام صادق (ع) که امام فرموده است :« تقبل شهادتهم فی القتل و یوخد باوال کلامهم » شهادت اطفال درباره قتل پذیرفته می شود و باید گفتار اول آنها اخذ گردد . (حر عاملی ، وسایل الشیعه ، کتاب شهادات ، ج۱)
۲٫روایت محمد بن حمران از امام صادق (ع):« لا الا فی القتل فیوخذ باول کلامه و لا یوخذ بالثانی » شهادت اطفال پذیرفته نمی شود مگر در قتل .
محقق اردبیلی ، دلایل ذیل را برای عدم پذیرش شهادت اطفال ذکر می نماید :
الف ) چون فردی غیر بالغ تکلیف ندارد و عقاب نمی شود ایمن از دروغ نیست ، لذا شهادت چنین فردی قابل اعتماد نیست .
ب) در شاهد ، عدالت شرط است و در غیر بالغ این شرط مفقود است
ج) شاهد مکلف است به تحمل و ادای شهادت ، در حالی که طفل تکلیفی ندارد و این مکلف بودن شاهد و عدم تکلیف طفل ، با هم ناسازگارند .
د) اصل اولی ، عدم اثبات حق به وسیله شهادت است ، شهادت فرد بالغ جامع الشرایط از تحت این اصل خارج و مورد قبول واقع می شود ، و شهادت طفل ممیز در تحت این قاعده کلی باقی است بنابراین در مخالفت با اصل باید به قدر متیقن اکتفا کرد .
هـ ) خداوند در قرآن فرموده است : « و استشهدوا شهیدین من رجالکم … » ف کلمه رجال بر طفل صدق نمی کند
و) شهادت طفل بر خود او قابل قبول نیست ، پس بر دیگران باید به طریق اولی قبول نباشد . (محقق اردبیلی ، مجمع الفائده و البرهان ، ج۱۲ ، ص ۲۹۳)
به نظر می رسد دلایل مذکور ، خالی از قوت نباشد .
۲٫عقل
ویژگی دومی که برای شاهد لازم است ، کامل بودن عقل است بنابراین ، شهادت مجنون به دلیل اجماع قبول نیست ، بلکه این مطلب جزء ضروریات دین و مذهب است و لازم نیست برای آن در قرآن و روایات به جستجوی دلیل پرداخت شهادت مجنون ادواری در حال جنون نیز پذیرفته نیست ، اما در اوقات هوشیاری پذیرفته است ، مشروط به آن که حضور ذهن و هوشیاری کامل او در هنگام تحمل و ادای شهادت برای قاضی کشف شود زیرا ادله شهادت که در قرآن و روایت آمده است این مورد را شامل می شود
شهادت شخص فراموشکار ( کسی که غالبا به او فراموشی دست می دهد ) پذیرفته نیست ، زیرا فراموشی او باعث می شود که مفاد لفظ و معنا را تغییر دهد.
همچنین شهادت شخص ابله و کودن پذیرفته نیست ، چون این وصف او باعث می گردد ناخودآگاه به اشتباه بیفتد و یا فریب بخورد بنابراین ، سزاوار ، بلکه واجب است از پذیرش شهادت چنین فردی خودداری گردد ، مگر این که برای قاضی عدم اشتباه فرد مذکور در چنین موردی محرز باشد .
در این باره امام علی (ع) در تفسیر آیه مبارکه « ممن ترضون من الشهداء »می فرماید : (بقره ، آیه ۲۸۲)
« فمن ترضون دینه و امانته و صلاحه و عفته و تیقظه فی ما یشهد به و تحصیله و تمییزه و ما کل صالح ممیز و لا کل مییز صالح »( حر عاملی ، وسائل الشیعه ، کتاب شهادات ، ج ۲۳)
مراد از این که خداوند فرموده است (گواهان شما از کسانی باشند که مورد رضایت شماست ) کسانی که شما از دینداری ، امانت داری ، صالح بودن ، عفیف بودن و فطانت او در مورد او مشهود به و تحصیل و تمییز دادن او راضی باشید زیرا هر صاحلی تمیز دهنده امور نیست و هر تمییز دهنده ای صالح نیست .
فقها درباره لزوم کمال عقل در شاهد توافق نظر دارند علاوه بر این بعضی گفته اند : اگر برای کسی سهو و نسیان عارض شود ، ولو به صورت غالب نباشد ، و باعث عدم اعتماد عقلا بر شهادت او شود ، شهادتش مردود است ، زیرا ادله پذیرش شهادت ، منصرف است به شهادت متعارف و مورد مذکور ، شهادت غیر متعارف است .
ایمان
شهادت غیر مومن ( کسی که ولایت ائمه اهل بیت علیهم السلام را قبول ندارد ) تا چه رسد بغیر مسلمان ، پذیرفته نیست چه اینکه شهادتش علیه مومن یا غیر مومن یا هر دو باشد یا به نفع آنها ، بله یهود و نصاری و مجوسی که در ذمه دولت اسلامی هستند اگر در دین خود عادل باشند شهادتشان در خصوص وصیت بمال پذیرفته است.
به شرطی که کسی از عدول مومنین نباشند تا آن شهادت را دهند اما این قید که صاحب وصیت در غربت باشد در اعتبار شهادت ذمی معتبر نیست ، در وطن هم که باشد اگر از عدول مومنین کسی نباشد که وصیت او را گوش کند و تحمل نماید شهادت ذمی نیز پذیرفته است و ملحق به ذمی نیست کسی که از اهل ایمان است ولکن فاسق هست که در نتیجه شهادت او اعتبار ندارد ، و اما اینکه مسلمان غیر مومن یعنی سنی آیا ملحق به ذمی باشد ؟ که در نتیجه اگر در مذهب خودش عادل بوده شهادتش پذیرفته شود ، یا ملحق نباشد ؟
بعید نیست ملحق باشد و اما مومن جامع شرایط شهادتش علیه تمامی ملل معتبر است ، و شهادت کافر حربی مطلقا پذیرفته نیست و آیا شهادت اهل هر ملتی بر ملت خودش مقبول است یا نه ؟ روایتی درباره آن وارد شده که شیخ قدس سره به آن عمل کرده است .
عدالت
عدالت حالت و ملکه ای است که آدمی را باز می دارد از اینکه خدای تعالی را نافرمانی کند ، بنابراین شهادت فاسق یعنی کسی که مرتکب گناه کبیره می شود و یا در گناه صغیره اصرار و تکرار دارد قبول نیست . بلکه اگر نگوئیم اقوی حداقل نزدیکتر به احتیاط آنست که مرتکب گناه صغیره را نیز ملحق به فاسق بدانیم مگر آنکه توبه کرده باشد و عدالتش به ظهور رسیده باشد .
طهارت مولد ( حلال زاده بودن )
مشهور فقها برآنند که طهارت مولد در شاهد شرط است ، لذا شهادت ولدالزنا قبول نیست این شهرت آن قدر وسیع است که نزدیک است به حد اجماع برسد و دلیل آن ، روایات مستفیض است .
شیخ طوسی در النهایته ، شهادت ولدالزنا در امور جزئی و کم اهمیت را پذیرفته است که مستند ایشان ، روایات عیسی بن عبدالله است ، ولی این روایت را باید بر تقیه حمل کرد و هر گاه ولدالزنا مجهول الحال بوده و از طریق معتبر ، ولدالزنا بودن او ثابت نشده باشد ، شهادتش پذیرفته است ، ولو مشهور به ولدالزنا باشد . (نجفی ، محمد حسن ،جواهر الکلام ،ج۴۱ ، ص ۱۱۷)
مرحوم امام خمینی درباره فرد مجهول الحال ، قائل به تفصیل است :
بالاخره اگر نسبت فرد مجهول الحال (پس از فحص و جستجو ) به فردی معلوم شد ، شهادتش پذیرفته است ، ولو ولدالزنا بودنش بر سر زبانها باشد ، ولی اگر نسبت او به کسی معلوم نشد ، پذیرش شهادتش مشکل است .
شهید اول به سید مرتضی و ابن ادریس نسبت داده است که آنان علت عدم پذیرش شهادت ولدالزنا را کافر بودن او می دانند و رد آنها می گوید : « علت عدم پذیرش شهادت ولدالزنا ، عدم طهارت مولد آن است ، نه چیز دیگر »
انتفاع تهمت در شهادت
شرایطی که در شاهد شرطی می باشد باید به هنگام شهادت دادن ( ادای شهادت ) در آنان فراهم باشد نه به هنگام شاهد بودن ( تحمل شهادت ) دشمن دنیوی مانع پذیرفته شدن شهادت می گردد و دشمن دنیوی به این شکل است که معلوم شود شاهد از ناراحت شدن کسی که علیه او شهادت می دهد خوشحال شود و بر عکس ( از خوشحال شدن او ناراحت گردد ) در صورتی که دشمن به نفع دشمن خود شهادت دهد به شرطی که این دشمن باعث فسق نباشد شهادت او پذیرفته می شود . (زیرا با شهادت به نفع او ، ذی نفع بودن شاهد منتفی می شود )
۲-۲-۲ شهادت غیر قابل قبول
۱-شهادت شریک به نفع شریک دیگر در مالی که میان آنها مشترک است
۲-شهادت وصی نسبت به متعلق وصیت
۳-شهادت طلبکاران به نفع مفلس ( یعنی بدهکاری که به ورشکستگی او حکم شده است )
۴-شهادت مولی درباره عبد خود
۵-شهادت عاقله نسبت به نقض عدالت شاهدانی که در جنایت خطایی ، شاهد بوده اند ( تا بدینوسیله از پرداخت دیه رهایی یابند )
همچنین شهادت کسی که زیاد دچار اشتباه می شود به گونه ای که نمی تواند موضوع شهادت را به حافظه خود بسپارد پذیرفته نمی شود ( حتی اگر آن شخص عادل باشد ) همچنین شهادت کسی که خودش داوطلبانه ( و بدون درخواست قاضی ) شهادت دهد پذیرفته نمی شود مگر این که موضوع شهادت حق الله باشد ( مانند این که شهادت دهد فلان کس نماز و زکات و روزه خود را ترک کرده است ) اگر (پس از صدور حکم ) قاضی متوجه شود شاهدی که شهادت داده ، شرایط لازم را دارا نبوده است باید حکم خود را نقض کند ( زیرا خطای آن آشکار شده است )
۲-۲-۳ احضار شهود:
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1400-09-29] [ 12:25:00 ق.ظ ]
|