کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



«الا آن است که بیشتر متصوفه این عصرها چون باطن های ایشان از فکرت های لطیف و علمهای دقیق خالی است و با حق تعالی و ذکر او در خلوت انسی ندارند،بطال اند و به کار و پیشه ای مشغول نیند ،با بطالت الفت گرفته اند و کار را گران شمرده و راه کسب را درشت داشته و جانب خواستن و کدیه را نرم و رباط هایی که برای ایشان ساخته اند خوش شمرده اند. و خادمان راکه برای قیام به خدمت این گروه نصب کرده اند به کارگماشته اند و عقل ها ودین های ایشان را مستخفف گردانیده اند از آن روی که مقصود ایشان از خدمت جزریا و سمعت و انتشار صیت و اکتساب مال به طریقت خواستن نیست . برای آنکه تعلل بسیاری اتباع کنند پس ایشان را در خانقاه ها حکمی نافذ نیست و مریدان و مسافران را تأدیبی نافع نه، برایشان هجری قاهر نمی باشد.پس مرقع ها پوشیده اند وخانقاه رامنزه ساخته و بسیار باشد که لطف های مزخرف از طامات یاد گیرند،پس در نفس خود نگرند که به صوفیان تشبه نموده اند ، در خرقه و سیاحت و در لفظ و عبارت ودر ادب هایی از سیرت ایشان ، پس در خود گمان خیربرند و پندارند که هرچه سیاه است خرماست ،و توهم کنند که مشارکت در ظاهر مسالمت در حقایق اقتضا کند و این به غایت بعید است… پس آن جماعت دشمنان خدای تعالی اند».(غزالی:۱۳۸۴ ،ج۲،۵۴۳).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۴۶
«پس فرقه ای از ایشان متصوفان اهل عصر اند – مگر کسی که حق تعالی او را در عصمت داشته است- به زی و سخن و هیئت فریفته شده اند.پس صوفیان صادق را مساعدت نموده اند.درزی و هیئت و در الفاظ و آداب و مراسم و اصطلاحات و در حال های ظاهر از سماع و رقص وآبدست و نشستن بر سجاده ها و متفکر و سر در گریبان بردن و دم سرد بر آوردن و در حدیث آواز و نرم داشتن و غیرآن از شمایل . پس چون این کارها کردند ودرآن بدیشان تشبیه نمودند ،پنداشتند که ایشان نیز صوفیان اند و نفس های خود را هرگز نرنجانیدند و در مجاهده و ریاضت و مراقبت دل و تطهیر باطن و ظاهر از بزه های پوشیده و روشن و آن ازاوایل منزل های تصوف است و اگر از کل فارغ آیند ، ایشان را روا نباشد که خود را از صوفیان شمرند. پس چگونه باشد چون هرگز گرد آن نگردند و نفس های خود را چیزی از آن تکلیف نکنند ،بلکه حریص باشند بر حرام ومالهای سلاطین ومنافست نمایند در گرده و پشیزو حبه، و حسد کنند بر نقیر و قطمیر و اعراض یکدیگر را تمزیق کنند چون میان ایشان در اعراض مخالفتی پیدا آید و غرور این جماعت ظاهر است». (همان ،۸۵۱).
۳ – ۱۲ – نقد فنای ذات وسوءتعبیرها درموردمفهوم فنا:
«سالک سایربه معارج ومدارج عروجی ورجوعی،چون ازاعمال وافعال وصفات سیئه عبور نمودودر سلوک صراط المستقیم طریقت صاحب قدم وصاحب تمکین شدوبراو منکشف گشت که قادر مختار غیراز حق نیست،قدرت جزوی که سالک به خود منسوب می داشت،در قدرت کلی حق محوومنطمس گشته،مقام فنای صفات که در اصطلاح صوفیه«طمس»می نامند او را حاصل می گردد.».(لاهیجی:۱۳۸۱،۲۲۲).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-09-29] [ 12:28:00 ق.ظ ]




هنری و ادبی

۳۰

۲۰

توسعه شهری

۱۳

۲۱

فرهنگ ایثار

۰

۲۲

اجتماعی

۷

۲۳

فعالیت‌های جهادی

۱۱

۲۵

سایر

۴

۲۶

جمع کل

۴۰۰

*منبع: دفتر مشارکتهای اجتماعی اداره کل ورزش و جوانان استان تهران

۲-۳٫ فضای مجازی )اینترنت)

اینترنت وسیله ای ارتباطی و فضای سایبرنتیک محیطی است که امکان تولید فضا را برای کسانی که به صورت مادی در قالبی اجتماعی – فرهنگی قادر به ایجاد فضایی تعاملی نبوده و یا در تولید و ساخت آن با مشکل مواجه ان، فراهم آورده است (میردامادی، ۱۳۸۰: ۱۰۹). اینترنت نه فقط یک محیط بلکه چندین محیط محسوب می شود. اگرچه بین انواع محیط‌های گوناگون اینترنت همپوشانی‌های فراوانی وجود دارد، با این حال هر کدام دارای ویژگی‌های خاص خود می باشند و از نظر برخی مشخصه‌ های بنیادین، اثراتی که تجربه این محیط ها بر رفتار کابران دارند، با یکدیگر متفاوت می باشد. اینترنت بیشتر به مجموعه ای از مکان‌های مجازی شباهت دارد که در هری ک از آن افرادی دلبستگی‌های مشترک، می توانند تبادل داده نمایند، با هم کار کنند، داستان تعریف کنند و با یکدیگر شوخی کنند، پیرامون سیاسیت به بحث بپردازند و یا بازی کامپیوتری انجام دهند (والاس، ۱۳۸۲: ۵۰-۴۰).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

سپهر مجازی آمیخته ای از سه عنصر مادی، نمادین و تجربه‌های فردی متفاوت است. اینترنت فقط ابزاری الکترونیک با قابلیت‌های تازه ای برای دیجیتال کردن پیام ها نیست؛ بلکه فراتر از آن، دنیای مجازی حاصل از انقلاب دیجیتالی است که همانند سایر انقلاب ها، تصویری نوین از جهان عرضه می کند، ارزش‌های اجتماعی را متحول می سازد و امکاناتی را برای نمایش خویشتن در مقابل دیگری فراهم می آورد و فناوری‌های جدید رایانه ای – ماهواره ای، وسایل آن را محیا می کند (معینی علمداری، ۱۳۸۶: ۱۱۰).
با توجه به اینکه در اینترنت فاصله از میان برداشته می شد، مواجهه افراد آسان تر می شود و امکان مواجهه ی غیر حضوری فراهم می آید. بدین ترتیب جامعه شبکه ای براساس تعامل شرکت کنندگان با یکدیگر شکل می گیرد که در آن بدون نیاز به ملاقات حضوری، اطلاعات رد و بدل می شود. در اینترنت افراد صرفاً در رده تولید کننده یا مصرف کننده قرار نمیگیرند، بلکه می توانند هر دو نقش را همزمان داشته باشند و اینترنت به عنوان واسطه ارتباطی میان آنها عمل می کند و تسهیلات لازم را در این زمینه در اختیار آنان قرار می دهد. این امر؛ یعنی اینکه فرد می تواند به انتخاب خود نقش مصرف کننده یا تولید کننده اطلاعات را ایفا کند، اینترنت را از شکل یک رسانه متعارف خارج می کند. این امر محیطی آنارشیک را برای تبادل نسبتاً بدون میانجی و واسطه میان افراد بوجود می آورد (اسمیت، ۲۰۰۰: ۱۹۴ به نقل از معینی علمداری، ۱۳۸۴: ۱۱۳).
اینترنت تجارب جدیدی به فرد عرضه میکند و قادر است ((در سه سطح مختلف فردی، تعامل میان فردی و زندگی سیاسی تغییراتی ایجاد نماید)) (Rheingold, 1999: 282).
بالاخره می توان گفت شبکه اینترنت، یک محل مجازی ملاقات عمومی شهروندان جهان است، یک نقطه تلاقی عمومی که در آن میلیون ها نفر از بیش از ۱۵۵ کشور جهان با هم در ارتباط قرار میگیرند. در حال حاضر، اینترنت متشکل از چندین میلیون شبکه از انواع مختلف است. اینترنت را از نظر جامعه شناسی می توان مدخلی بر جامعه الکترونیک دانست، جامعه ای که از عناصر اصلی سیستم اینترنت یعنی تولید کنندگان، واسطه ها و مصرف کنندگان تشکیل شده است. اینترنت ارتباط بین افرادی را قادر می سازد که قبلاً همدیگر را ندیده اند، مردمی از سراسر دنیا که به این طریق فرصت مکالمه با یکدیگر را داشته و می توانند بدون محدودیت‌های قومی، ملی، طبقاتی، مذهبی، جنسی و … با یکدیگر رابطه برقرار کنند. از این طریق امکان ایجاد جماعتی جهانی فراهم می شود (نیک بخش، ۱۳۸۳: ۲۱).
در مقام مقایسه با رسانه‌های پیشین، اینترنت از یک سو همچون تلفن و تلگراف در ارتباط بین فردی بکار می رود و تعاملی محسوب می شود که بر مسافت‌های طولانی غلبه کرده و امکان ارتباط همزمان افراد دور از یکدیگر را محیا می سازد (Bargh& McKenna, 2004: 577).
اینترنت از این لحاظ پیش می رود که می توان گفت به مفهوم جغرافیا پایان می دهد و به ((مرگ فاصله)) می انجامد. بر این اساس، افراد می توانند هر کجا و در هر زمان یکدیگر را ملاقات کنند و نیز مبادله ی اطلاعات از یک تبادل ساده میان دو یا چند نفر به تبادلی گسترده و وسیع میان ملیت‌های مختلف تبدیل می گردد (مسکو، ۲۰۰۰) و از سوی دیگر همچون رادیو و تلویزیون می توان به عنوان یک رسانه جمعی عمل نماید که از طریق آن، متون مختلف در یک زمان به میلیون ها نفر انتقال می یابد؛ در عین حال، اینترنت می تواند به عنوان یک کتابخانه جهانی بکار رود. در واقع استفاده‌های مختلف کاربران اینترنتی سازگاری این رسانه با مقاصد و نیازهای کنونی افراد را باعث گردیده است (Bargh McKenna, 2004: 577).

۲-۳-۱٫ تاریخچه ی اینترنت در جهان

ریشه‌های اینترنت به اواخر دهه ۱۹۶۰ بر می گردد. در این سالهاست که مفهوم یک شبکه کامپیوتری نامتمرکز در میان استراتژیستهای نظامی ایالات متحده آمریکا و متحدان این کشور شد. ایده مطرح در آن سالها، این بود که شبکه کامپیوتری در شرایط حمله حمله هسته ای می تواند به صورت پشتیبانی برای زیر ساخت‌های ارتباطی عمل کند. در سال ۱۹۶۸ سازمان تحقیقات در پژوهش‌های پیشرفت وابسته به پنتاگون تصمیم گرفت که کار بر روی چنین شبکه ای را حمایت کند و لذا دوران جنگ سرد نقشی جدی در این حمایت داشت (مهدی زاده، ۱۳۸۷: ۱۶) و از این جیث می توان اینترنت را از محصولات دوران جنگ سرد و حاصل هراس وزارت دفاع آمریکا و از خطرات جنگ هسته ای دانست (آشنا، ۱۳۸۰: ۲۱۴). در سپتامبر ۱۹۶۹ اولین رابطه‌های پردازشگر پیغام (IMP، وسیله ای اختصاصی برای برقرار کردن ارتباط بود که رایانه را به خط تلفن وصل می کرد و می توانست از راه دور این اتصال را ممکن سازد (برونر و ژوتیک، ۱۳۷۹: ۱۵))، در دانشگاه کالیفرنیا لس آنجلس نصب شد و دو ماه بعد دومین IMP در موسسه مطالعات و تحقیقات استانفورد در شمال کالیفرنیا به کار گرفته شد تا پایان آن سال دو مرکز دیگر به آن پیوستند. بنابراین؛ اولین شبکه رایانه ای متشکل از چهاررایانه در پایان سال ۱۹۶۹ در آمریکا راه اندازی شد و چهار مرکز عبارت بودند از:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:28:00 ق.ظ ]




اندیشه های گیدنز به واسطه سنتز و ترکیبی بودن، مختص یک حوزه خاص نیست و آثار و افکار وی در حوزه های نظریه اجتماعی، ساختار طبقاتی، هویت شخصی و اجتماعی، تاریخ اندیشه اجتماعی، رابطه انسانی، جامعه شناسی خانواده، جنیست، نخبگان و قدرت، اندیشه سیاسی، ساختار جامعه و… قابل تبیین و تشریح است. اما در اندیشه گیدنز، مسئله راه سوم و سوسیال دموکراسی، نظریه ساختاربندی، دوگانگی ساخت، مدرنیته و جهانی شدن از همه مهم تر است.
در نظریه ساختاربندی، گیدنز با عبور از دو مکتب کارکردی و کنش که یکی بر ساختار و دیگری بر کنش توجه میکند، به نظریه ترکیبی روی می آورد و کلید فهم دگرگونی های علوم اجتماعی را رابطه کنش انسان و ساخت اجتماعی می داند و معتقد است تحلیل جامعه نباید صرفا در سطح خرد یا کلان خلاصه شود و بر تقابل تاریخی خرد و کلان یا کنش و ساخت خط بطلان میکشد. او بر این نظر است که پهنه اساسی بررسی علوم اجتماعی برابر با نظریه ساختاربندی، نه تجربه کنشگر فردی است و نه وجود هرگونه کلیت اجتماعی، بلکه این پهنه همان عملکردهای اجتماعی است که در راستای زمان و مکان سامان می گیرند.بر این مبنا گیدنز سه مفهوم خودآگاهی استدلالی، خودآگاهی کاربردی و ناخودآگاهی را از هم تفکیک می کند و به مفاهیم دیگری نیز می پردازد که خود بحث مفصلی است.
گیدنز در بخشی دیگر از نظریاتش با رد پست مدرنیسم معتقد است ما در مدرنیته متاخر به سر می بریم و وضعیت حاضر نه پست مدرنیسم و پایان مدرنیسم که تکامل و توسعه و تشدید مدرنیته است. گیدنز می گوید ما وارد مرحله یا عصر جدیدی از مدرنیته شده ایم که ان را «مدرنیته واپسین» یا «فرامدرنیته» مینامد. او بر این باور است که ما در واقع مدرن هستیم، مدتهاست که اینگونه ایم و ظاهرا تا آینده پیش بینی ناپذیر همچنان مدرن خواهیم بود. ما به فراسوی مدرنیته گام برنداشته ایم، بلکه درست در مرحله تشدید مدرنیته بسر می بریم و بجای آنکه وارد دوره پسامدرنیته شده باشیم، درواقع بسوی دوره ای گام برمی داریم که در آن پیامدهای مدرنیته، از جهاتی، ریشه ای تر از پیش شده اند (گیدنز، ۱۳۸۰: ۶).
گیدنز ابتدا به گسست کامل بین اندیشه ها و نهادهای اجتماعی مدرن و کلاسیک اشاره می کند. به نظر او مدرنیته با اندیشه نظریه پردازانی پایه ریزی شد که پایه گذار سه تحول در سبز فایل بودند و مجموعه این عوامل، سبب تمایز جامعه مدرن از جامعه سنتی می شود. این تحول سه گانه را گیدنز چنین بیان می دارد: جهانی کردن پهنه دگرگونی از سطح ملی، شتاب در تحول و بالاخره نهادسازی بخصوص تاسیس دولت مدرن ملی که امری تاسیسی است (پیشین:۹).
گیدنز نظریات‌ مارکس، دورکیم و وبر را به‌ عنوان‌ بنیانگذراران‌ کلاسیک‌ جامعه‌شناسی‌ مورد بررسی‌ قرار می‌دهد. این‌ هر سه‌ فیلسوف‌ و جامعه‌شناس‌ «وجه‌ فرصت، امکانات‌ و موقعیت» مدرنیته‌ را مورد تاکید قرار می‌دهند. مارکس‌ و دورکیم‌ معتقد بودندکه‌ امکانات‌ و فرصتهای‌ پیش‌ روی‌ انسان‌ عصر مدرن‌ بسیار بیشتر از هر دوره ای‌ است‌ و این‌ از امتیازات‌ برجسته‌ مدرنیته‌ می‌باشد. اگرچه‌ مارکس‌ تضادها و تفرقه‌ها و فاصله‌ عظیم‌ میان‌ گروه ها و طبقات‌ را حاصل‌ نظام‌ سرمایه‌داری‌ یعنی‌ موتور محرکه‌ مدرنیته‌ می‌دانست‌ اما به‌ ظهور نظام‌ اجتماعی‌ عادلانه‌تر و انسانی‌تر امیدوار بود. دورکیم‌ نظم‌ مدرنیته‌ را حاصل‌ صنعتی‌ شدن‌ و صنعت‌گرایی‌ می‌دانست‌ نه‌ نظام‌ سرمایه‌داری، آنچنانکه‌ مارکس‌ عقیده‌ داشت‌ و گسترش‌ صنعت‌ گرایی‌ را موجب‌ استقرار حیات‌ اجتماعی‌ متوازن‌ و هماهنگ‌ می‌دانست. اما وبر دیدگاه‌ بدبینانه‌تری‌ داشت. او دنیای‌ مدرن‌ را سرشار از تناقض‌ می‌دید که‌ بوروکراسی‌ تنها عامل‌ استقرار نظم‌ در آن‌ به‌ شمار می‌رفت‌ که‌ خود موجب‌ درهم‌ شکستن‌ و نابودی‌ خلاقیت‌ها و استقلال‌ فردی‌ گردیده‌ بود.
سه‌ متفکر در زمانی‌ می‌زیستند که‌ پیامدهای‌ منفی‌ مدرنیته، مدرنیته‌ آغازین‌ بیش‌ از هر چیز متوجه‌ انسانها بود. هم‌ از این‌ رو آنان‌ هیچ‌ یک‌ نتوانستند عواقب‌ مخرب‌ افزایش‌ و تشدید تولید را بر روی‌ زیست‌ بوم‌ خود پیش‌ بینی‌ کنند. گیدنز دومین‌ وجه‌ تاریک‌ و غم‌انگیز را امکانات‌ توتالیتری‌ تعبیه‌ شده‌ در پارامترهای‌ آن‌ می‌داند. ظاهراً‌ بنیانگذاران‌ جامعه‌شناسی‌ (مارکس، دورکیم، وبر) استبداد و خودکامگی‌ را مربوط‌ به‌ دوران‌ ماقبل‌ مدرن‌ می‌دانستند در حالی‌ که‌ ظهور فاشیسم، نازیسم، استالینیسم‌ و دیگر مقاطع‌ حساس‌ تاریخ‌ قرن‌ بیستم‌ پرده‌ از امکانات‌ توتالیتری‌ قرار گرفته‌ در چارچوب‌ پارامترهای‌ نهادین‌ مدرنیته‌ برمی‌دارد. به‌ نظر گیدنز چنین‌ توتالیتاریسمی‌ مهیب‌تر و هولناکتر از استبداد پیشامدرن‌ است‌ چرا که‌ امکانات‌ سیاسی، نظامی، ایدئولوژیک‌ در شکلی‌ متمرکزتر در دست‌ صاحبان‌ قدرت‌ است.
گیدنز پس‌ از ذکر خلاصه‌ی‌ نظریات‌ آبأ جامعه‌شناسی‌ کلاسیک‌ (مارکس، دورکیم، وبر) از دنبال‌ کردن‌ دیدگاه ها و چشم‌اندازهای‌ موجود جامعه‌ شناختی‌ در هر یک‌ از موارد فوق‌الذکر دست‌ برمی‌دارد تا به‌ گفته‌ی‌ وی‌ به‌ گونه ای‌ مناسب‌ بتوان‌ ماهیت‌ مدرنیته‌ را درک‌ کرد. او برای‌ شرح‌ و درک‌ ماهیت‌ مدرنیته‌ ضمن‌ آنکه‌ در پذیرش‌ پویایی‌ ماهیت‌ مدرنیته‌ با آبأ کلاسیک‌ جامعه‌شناسی‌ و سایر نویسندگان‌ توافق‌ دارد، اما منابع‌ این‌ پویایی‌ را نه‌ سرمایه‌داری‌ ، صنعت‌ گرایی‌ و یا بوروکراسی‌ هیچ‌یک‌ نمی‌داند. او سه‌ عامل‌ در این‌ باره‌ برمی‌شمرد و پویایی‌ و دینامیسم‌ مدرنیته‌ را به‌ آنها نسبت‌ می‌دهد:

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

الف) جدایی‌ و تفکیک‌ زمان‌ و مکان‌ و باز ترکیب‌ یا به‌ هم‌ آمدن‌ مجدد آنها در اشکالی‌ که‌ امکان‌ منطقه‌یابی‌ دقیق‌ زمانی‌ - مکانی‌ حیات‌ اجتماعی‌ را میسر می‌سازند.
ب) جابه‌جایی‌ و کنار زدن‌ نظامهای‌ اجتماعی‌ (پدیده‌یی‌ که‌ پیوند نزدیکی‌ با عوامل‌ دخیل‌ در تفکیک‌ زمانی‌ - مکانی‌ دارند)
ج) دسته‌بندی‌ ، نظم‌دهی‌ یا سامان‌ دهی‌ بازتابی‌ و تجدید سامان‌ دهی‌ روابط‌ اجتماعی‌ با توجه به‌ درون‌ داده‌های‌ دانش‌ که‌ بر اعمال‌ و کنشهای‌ افراد و گروه ها تاثیر می‌گذارند.
گیدنز برای مدرنیته این ویژگی‏ها را برشمرده‏ است ، ویژگی‏هایی که نهادهای اجتماعی مدرن را از سازمان‏های‏ سنتی متمایز می‏سازد:
صرف شتاب دگرگونی در عصر مدرن(خاصه در عرصه‏ تکنولوژی).
پهنه دگرگونی:از آنجا که مناطق گوناگون‏ جهان با یکدیگر مرتبط شده‏اند، موج‏های دگرگونی اجتماعی، کم و بیش،سراسر زمین را درنوردیده است
ماهیت ذاتی‏ نهادهای مدرن: برخی از صورتهای اجتماعی مدرن،مانند نظام سیاسی دولت ملی و وابستگی همه جایی تولید به منابع‏ نیروی غیر جاندار یا کالایی شدن کامل محصولات و نیروی‏ کار،در دوران تاریخی پیشین به هیچ روی به چشم نمی‏خورد
اعتماد به قابلیت‏های انتزاعی: اعتماد صورتی از ایمان‏ است و چگونگی اعتماد به قابلیت‏های انتزاعی، مبتنی بر فهم جزیی و مبهم دانش مبنای آنهاست
تضاد با سنت: در فرهنگ‏های سنتی،گذشته مورد احترام است و نمادها ارزش‏ دارند زیرا تجربه نسل‏ها را در برمی‏گیرند وتداوم می‏بخشند.با این حال،سنت یکسره ایستا نیست و برای هر نسل باید دوباره اختراع گردد.لیکن در این بازاندیشی،در ترازوی زمان، کفه گذشته بسیار سنگین‏تر از کفه آینده بود.حال آنکه با پیدایش مدرنیته،بازاندیشی خصلت دیگری به خود می‏گیرد. عملکردهای اجتماعی پیوسته بازسنجی می‏شوند و بدین‏سان، خصلت‏شان را به گونه اساسی دگرگون می‏سازند.پس الف) ادراک بازاندیشی ب)آینده‏گرایی و ج) نهادینه شدن شک نیز از ویژگی‏های ذاتی مدرنیته‏ به شمار می‏آید ( دوران،۱۳۷۸ : ۴).
گیدنز در کتاب پیامدهای مدرنیته استدلال می کند که مدرنیته تحت تاثیر دوگانه دولت ملی توسعه گرا و نظام صنعتگرای سرمایه داری در غرب شکل گرفت. مدرنیته در طول تاریخ کوتاهش، پدیده ای جهانی شد و کم کم به فرهنگهای غیرغربی سراسر جهان راه یافت. جهان مدرن از دولتهایی ملی تشکیل شده است که در تخصیص هدفمند منابع جامعه نقشی اساسی دارند. تمرکز قدرت در دولت به دولت قدرت نظامی و نیز توانایی کنترل اداری گسترده بر شهروندان را می دهد. دولت های ملی به ایجاد جامعه اطلاعاتی مدرن کمک مهمی می کنند، زیرا این نهاد، راه را برای شیوه نظارت و کنترل جدید و فراگیرتر هموار می کند. افزون بر این دولت ملی پیوند نزدیکی با اقتصاد صنعتی سرمایه داری دارد. سرمایه داری به نظام تولید بسیار رقابت آمیزی با بازارهای کاری که در مقیاس جهانی عمل می کنند اشاره دارد، در صورتی که برای گیدنز، صنعت گرایی در اساس به معنای کاربرد فناوری ماشینی برای کنترل و دگرگون ساختن طبیعت و ایجاد محیط مخلوق است. رویهم رفته آنها روابط اجتماعی و رابطه انسان با جهان طبیعی را بطور عمیق دگرگون کردند (ایزدی اودلو، ۱۳۸۸: ۳۰)
به این ترتیب گیدنز پنج ویژگی برای مدرنیته برمی‏شمرد که عبارتند از: از جاکندگی مناسبات اجتماعی و بازجاگیری. اعتماد به ساختارها، فرآیندها و عملکرد نهادهای مختلف . ریسک‏پذیری فراوان. تخصص گرایی. بازتابش و بازاندیشی.
مقصود گیدنز از اصطلاح «از جاکندگی مناسبات اجتماعی»، بیرون آمدن از شکل‏های زندگی و ترکیب مجدد آنها در طول زمان و مکان و همچنین تشکیل مجدد بسترهایی که بار دیگر این مناسبات را ایجاد می‏کنند. بنابراین از جاکندگی و بازجاگیری، خود ویژگی اندیشه اصلاح و نوسازی در مناسبات زندگی مدرن است و موجب بوجود آمدن، نظامات اجتماعی جدید می‏شود(گیدنز و پیرسون، ۱۳۸۴: ۱۵). ازجاکنندگی با دو عامل مشخص می‌شود. اول؛ خلق نشانه‌های نمادین ارتباط، دوم؛ مکانیسم استقرار نظام‌های تخصصی. گیدنز پول را یکی از مهم‌ترین نشانه‌های ارتباطی می‌داند. پول وسیله فاصله‌گیری زمانی-مکانی است. پول کامل سرمایه را از مالک جدا می‌کند و وسیله‌ای است برای ازجاکندگی.
او برای تصریح جداسازی زمان از مکان ابتدا اشاره‌ای‌ به‌ زمان‌ و مکان‌ در ماقبل‌ مدرنیته‌ می‌کند. در ماقبل‌ مدرن، زمان‌ و مکان‌ به‌ نحو غیرقابل‌ تفکیکی‌ بر هم‌ منطبق‌ بودند. محاسبه‌‌ زمان‌ همانند اختراع‌ خط‌ مربوط‌ به‌ جوامع‌ کشاورزی‌ است. محاسبه‌‌ زمان‌ با مکان‌ در ارتباط‌ بود؛ محاسبه‌ ای‌ غیر دقیق‌ و متغیر. محاسبه‌ زمان‌ با شاخصهای‌ اجتماعی‌ - مکانی‌ و رخدادهای‌ منظم‌ طبیعی‌ امکان پذیر بود. همین‌ ارتباط‌ عدم‌ یکنواختی‌ و آشفتگی‌ زمانی‌ را نه‌ تنها در میان‌ ممالک‌ گوناگون‌ و دو سوی‌ مرزها سبب‌ می‌شد که‌ در نقاط‌ مختلف‌ یک‌ سرزمین‌ نیز اختلاف‌ زمانی‌ وجود داشت. اختراع‌ ساعت‌ مکانیکی‌ که‌ سابقه‌ی‌ آن‌ به‌ اواخر قرن‌ هجدهم‌ برمی‌گردد به‌ تفکیک‌ زمان‌ از مکان‌ کمک‌ کرد. این‌ تفکیک‌ که‌ هنوز در سطح‌ سازمانهای‌ اجتماعیِ‌ زمان‌ صورت‌ نگرفته‌ بود مصادف‌ شد با گسترش‌ مدرنیته. تقویم‌ها در سطح‌ جهان‌ یکدست‌ و استاندارد شد و امروز شاهد به‌ کارگیری‌ سیستم‌ زمانی‌ واحد هستیم. اگر چه‌ بسیاری‌ از کشورها سال‌ نوهای‌ مختلف‌ دارند اما همگی‌ از چارچوب‌ زمان‌یابی‌ واحد پیروی‌ می‌کنند. تفکیک‌ زمان‌ یابی‌ از مکان‌ یعنی‌ هماهنگی‌ زمان‌ به‌ هماهنگی‌ مکان‌ انجامید.
گیدنز برای‌ تشریح‌ این‌ ایده‌ خود به‌ توضیح‌ بیشتر مکان‌ می‌پردازد می‌گوید که‌ مکان‌ را در بهترین‌ حالت‌ می‌توان‌ به‌ کمک‌ مفهوم‌ محل‌ یا منطقه، مفهوم‌ پردازی‌ نمود. این‌ مفهوم‌ به‌ مجموعه‌ها، اوضاع، شرایط‌ و محیطهای‌ مادی‌ فعالیت‌ اجتماعی‌ مستقر در مناطق‌ جغرافیایی‌ اشاره‌ دارد.
جدایی‌ فضا از زمان‌ نیز یک‌ تکامل‌ غیرخطی‌ نیست‌ که‌ امکان‌ برگشت‌ در آن‌ وجود نداشته‌ باشد، بلکه‌ همانند سایر جریانهای‌ تکاملی‌ ویژگی‌ دیالکتیکی‌ دارد که‌ می‌تواند خصوصیات‌ مخالف‌ و مغایر را نیز برانگیزد. درهم‌ آمیختگی‌ مجدد زمان‌ و فضا در فعالیتهای‌ اجتماعی‌ نمونه‌یی‌ از برانگیختن‌ مغایر طی‌ جریان‌ تکاملی‌ است. گیدنز برای‌ مثال‌ به‌ برنامه‌‌ زمانی‌ قطارها اشاره‌ می‌کند که‌ در عین‌ تنظیم‌ زمانی‌ - مکانی‌ ورود و خروج‌ قطارها، هماهنگی‌ آنها با مسافران‌ و البته‌ بار و اثاثیه‌ شان‌ را نیز سبب‌ می‌شود. گیدنز پس‌ از شرح‌ جدایی‌ زمان‌ از مکان‌ درصدد پاسخ‌ به‌ این‌ پرسش‌ برمی‌آید که‌ چرا این‌ جدایی‌ برای‌ پویایی‌ مفرط‌ مدرنیته‌ حیاتی‌ و تعیین‌ کننده‌ است. وی‌ سه‌ شرط‌ اصلی‌ و در واقع‌ حاصل‌ و برآیند برای‌ این‌ جداسازی‌ ذکر می‌کند.
نخست‌ اینکه‌ جداسازی‌ تکوین‌ پیوندها و روابط‌ اجتماعی‌ در بستر حضور را بر هم‌ می‌زند. به‌ عبارتی‌ جداسازی‌ ضمن‌ هماهنگ‌ کردن‌ زمان‌ و مکان‌ آن‌ را از انحصار موانع‌ و محظورات‌ و دامنه‌ محدود فعالیتهای‌ نیروهای‌ محلی‌ خارج‌ می‌کند. دوم‌ اینکه‌ تفکیک‌ مذکور سبب‌ پیوند دادن‌ سطوح‌ محلی‌ و جهانی‌ از طریق‌ سازمانهای‌ اجتماعی‌ می‌شود. سازمانهای‌ اجتماعی‌ از قبیل‌ دولت‌ و نهادهای‌ مدرن، اگرچه‌ از طریق‌ بوروکراسی، یک‌ نوع‌ نظم‌ ایستایی‌ ایجاد می‌کنند اما در عین‌ حال‌ واجد پویایی‌ و تحرک‌ نیز هستند که‌ در جوامع‌ پیشامدرن‌ به‌ هیچوجه‌ دیده‌ نمی‌شود. سوم‌ اینکه‌ تفکیک‌ زمان‌ از مکان‌ تاریخمندی‌ را سبب‌ شده‌ است‌ که‌ ویژگی‌ جدایی‌ ناپذیر مدرنیته‌ است. تاریخ‌ مندی، گذشته‌ را از حال‌ و حال‌ را از آینده‌ جدا می‌کند و این‌ جداسازی‌ در ساختن‌ آینده‌ کمک‌ می‌کند. به‌ عقیده‌ی‌ گیدنز، گذشته؛ گذشته‌ ای همگون‌ و واحد بوده‌ است، اگر چه‌ تفاسیر متعدد از آن‌ صورت‌ بگیرد. همین‌ گذشته‌ همگون‌ در هم‌آمیزی‌ مجدد زمان‌ و فضا را فراهم‌ می‌کند تا چارچوب‌ اصیل‌ جهانی‌ - تاریخی‌ برای‌ کنش‌ و تجربه‌ ایجاد شود.
گیدنز در ادامه‌‌ نوشتار خود درباره‌ سرشت‌ مدرنیته‌ به‌ بحث‌ امنیت‌ در برابر خطر، و اعتماد در برابر ریسک‌ می‌پردازد. وی‌ معتقد است‌ که‌ مدرنیته‌ همچون‌ تیغ‌ دولبه ای‌ است‌ که‌ یک‌ سوی‌ آن‌ گسترش‌ فرصتها و موقعیتها برای‌ همه‌ انسانها برای‌ بهره‌مندی‌ از حیاتی‌ مطمئن، امن‌ و جبران‌ کننده‌ به‌ مدد تکامل‌ نهادهای‌ اجتماعی‌ مدرن‌ و گسترش‌ جهانی‌ آنها است. اما سوی‌ دیگر آن‌ دارای‌ وجه‌ تاریک‌ و غم‌انگیزی‌ است‌ که‌ راه‌ به‌ خطر و ریسک‌ می‌برد.
او ویژگی دوم یعنی «اعتماد» را، به معنای پذیرش، ضمان و تعهد اشخاص، گروه‏ها و نهادهای رسمی در طول زمان آینده می‏داند. پیچیدگی دنیای مدرن از یک طرف و قانونمندی آن از طرف دیگر، سبب شده است، تا همه انسان‏ها بر مبنای اعتماد به ساختارها و نهادهای عمومی رفتار خود را تنظیم کنند. گیدنز این ویژگی را، عمدتا بر اساس مناسبات اقتصادی و تجاری، ارزیابی کرده و نگاهی مکانیکی به اعتماد دارد. بدین جهت، اتکای اعتماد را، به ایمان و اخلاق و منابع دینی کم اهمیت می‏داند و در پاسخ به پیرسون که مقوله ایمان را مطرح می‏کند؛ می‏گوید: اعتماد افراد، که با عنوان ایمان به شخص یا نهاد در محول کردن کارها و انجام آنها، در واقع به معنای احساس امنیت و آسایش خاطر اولیه است.
گیدنز ویژگی سوم یعنی ریسک‏پذیری را، روی دیگر سکه اعتماد می‏داند که، هر دو با زمان و مکان مرتبط هستند و شیوه برنامه‏ ریزی و سامان‏دهی به زمان آینده هستند.گیدنز ریسک را، متفاوت با مخاطره و خطر می‏داند و معتقد است، ریسک ارزیابی و مواجهه فعال با مخاطرات است؛ هر چه جامعه فعال‏تر باشد، ریسک فراگیرتر می‏شود. در واقع زندگی در دوره مدرن، ورود به «فرهنگ ریسک» است که، با تغییر اساسی و تعمیم مدرنیته معنا می‏یابد. تغییرات مختلف انسان مدرن را وادار می‏کند تا بیشتر بر حسب ریسک اندیشه کند.گیدنز بر مبنای همان اندیشه پوزیتیویستی، خود با کلی‏گویی، در اینجا هم به سراغ «سنت» می‏آید و با ایجاد تقابل بین «سنت» معطوف به تقدیرگرایی و «مدرنیته» معطوف به انتخاب درآینده، ریسک‏پذیری را، در محدوده سنت غیر ممکن می‏داند و آن را مختص به مدرنیته می‏بیند و جهان مدرن را، بر محور ریسک ارزیابی می‏کند نه بر محور افزایش خطرات. در ادامه، او ریسک را به دو بخش تقسیم می‏کند: ۱٫ ریسک ناشی از محدودیت‏های دانش انسان‏ها؛ ۲٫ ریسک ناشی از پیشرفت دانش؛ و تأکید می‏کند، ریسک مورد نظر وی، که «ریسک تولید شده» یا «عدم قطعیت تولید شده» می‏نامد، بیشتر با پیشرفت دانش گره خورده است نه با محدودیت‏های آن. انسان مدرن، با علم به میزان بالای طلاق و برابری‏طلبی و بلکه برتری‏طلبی زنان، اقدام به «ریسک» ازدواج می‏کند، درحالی‏که در گذشته چنین نبود. خلاصه این‏که زندگی مدرن، در بسیاری از زوایا و ابعاد و شرایطش، تحت کنترل آدمیان نیست، مراودات و تعاملات پیچیده، جز با اعتماد به سامان نمی‏رسد و این اعتماد به آینده هم، همواره با ریسک همراه است.
ویژگی چهارم، تخصص‏گرایی است، او در تعریف تخصص می‏گوید: تخصص معرفتی است که، به‏طور اصولی، هر کس می‏تواند آن را به دست آورد و با رمز و راز و مراسم محرمانه و ذکر و ورد تفاوت دارد. گیدنز با مراجعه به خاطره تاریخی انگلستان، به «سنت دینی» مبتنی بر مسیحیت می‏تازد و تخصص را، نقطه مقابل آن قرار می‏دهد. اما در اینجا هم، کلی‏گویی او، به خواننده این پیام را القا می‏کند که، دانش فقط تجربی است و هیچ دین و سنتی هم «دانش» ندارد. بنابراین مدرنیته پایان دین و سنت است و سنت هم نه با دانش، که با خرافات همراه است. درحالی‏که امروزه، این مبنا به صورت جدی مورد خدشه قرار گرفته است و در بین اندیشمندان توافقی بر آن وجود ندارد.
ویژگی پنجم، بازتابش یا بازاندیشی است. او نقد خود و بازاندیشی شخصی را خصایص اصلی زندگی اجتماعی میداند و معتقد است در جامعه مدرن انسانها دائما هویت خود را خلق و تصحیح می کنند و این که چه کسی هستند و چگونه اینگونه شده اند را مدام مرور می کنند. بر این اساس انسان مدرن، دارای نوعی هویت شخصی است که می تواند خود را برای دیگران توضیح دهد و این شاخصه عصر حاضر است. این مفهوم در دو معنا به کار رفته، یکی معنای کلی و دیگری معنای خاص زندگی اجتماعی مدرن است. مفهوم این ویژگی آن است که، انسان‏ها در مورد چیزهایی می‏اندیشند که، چه آگاهانه و یا چه به صورت رفتار، آن را عمل می‏کنند و قبول دارند. او تصریح دارد به این‏که، «بازاندیشی اجتماعی» دلالت بر جهانی دارد، بیش از آن‏که با مدل‏های رفتار و سلوکِ از قبل تعیین شده ساخته باشد، به‏طور روز افزون با اطلاعات ایجاد می‏شود؛ به این نحو که، ما در دوره بعد از سنت و طبیعت زندگی می‏کنیم و تصمیماتِ معطوف به آینده، بسیاری می‏گیریم و شیوه‏های بازاندیشانه‏تری، نسبت به نسل‏های دیگر داریم. بنابراین نوعی بازاندیشی ساده و منطقه‏ای و یا به صورت خطی و تاریخی، به تناسب مناطق و کشورهای مختلف از ویژگی مدرنیته است (گیدنز و پیرسون، ۱۳۸۴: ۱۶-۱۵)
گیدنز معتقد به دوگانگی تأثیرات مدرنیته می‌باشد. دوره کنونی فرصت‌های بی‌نظیری در اختیار ما قرار داده امّا خطرات پیش‌بینی‌ناپذیری نیز بهمراه دارد. او در مطالعات خود به بررسی سه حوزه: تجربه هویت، روابط صمیمی و نهادهای سیاسی می‌پردازد.
دوره کنونی به‌دلیل خصلت بازتابندگی بسیار شدید، فرصت بی‌نظیری در اختیار ما می‌گذارد. در این دوره بیش از گذشته به انواع و اقسام اطلاعات درباره جهان و یکدیگر دسترسی داریم. این اطلاعات کمک کرده تا درباره علل و پیامدهای کنش‌هایمان تأمل کرده و در عین حال با خطرات مربوط به پیامدهای ناخواسته کنش‌هایمان، خطرات ناشی از اعتماد به دانش متخصصانی که نشناخته و خطرات ناشی از تکیه به عملکردهای انتزاعی روبرو هستیم که در کنترل ما نیستند.
گیدنز درباره فرایند هویت‏سازی معتقد است که هر قدر سنت پایه‏های خود را از دست می‏دهد و هر چه‏ زندگی روزانه بیشتر بر حسب تعامل دیالکتیکی محلی و جهانی‏ بازساخته می‏شود، افراد بیشتر مجبور می‏شوند از میان مجموعه متنوعی از سبک‏های زندگی، سبک خاصی را برگزینند.
بازتابندگی فزاینده در حوزه هویت شخصی به این معناست که امروزه افراد در انتخاب کاری که قصد انجامش را دارند یا کسی که می‌خواهند باشند آزادی بی‌سابقه دارند که این رهایی‌بخش و هم درون‌ساز است. آزادی انتخاب متضمن کنترل تطابق و سازش مداوم کنش‌ها و افکار فرد با هویتی است که برگزیده است.
پیامد مدرنیته علاوه‌بر حوزه شخصی، رابطه ما با نظام‌های انتزاعی را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. در اینجا نیز تیغ مدرنیته دولبه است. خصلت اصلی مدرنیته ایجاد یکپارچگی و پیچیدگی دائما فزاینده در نهادهای غیرشخصی است که با آن‌ها سروکار داریم؛ هر اندازه این نظام گسترده‌تر شد ما بیشتر به آن‌ها تکیه کرده و در عین‌حال بیشتر تحت سلطه آن خواهیم بود.
گیدنز در مدرنیته چهار خطر احتمالی را تشخیص داده است. نخستین خطر احتمالی، توانایی بیشتر صاحبان قدرت در نظارت بر سود، کنترل اطلاعات و زیر نظر گرفتن مردم است. از آنجایی که توانایی های نظارت دولت و موسسه های سرمایه داری در سالهای اخیر افزایش چشم گیری یافته، این توانایی احتمال خطر رشد قدرت توتالیتر را بوجود می آورد. بدین ترتیب یکی از پیامدهای منفی مدرنیته، کاربرد شدید قدرت است بصورتی که در نظامهای توتالیتر تجلی یافته است (گیدنز،۱۳۸۰: ۱۱).
دومین خطر احتمالی در مدرنیته، افزایش سریع قدرت نظامی است که با «صنعتی شدن جنگ»، خصلت جنگ را از ریشه تغییر داده و عص جنگ تمام عیار و بعد عصر جنگ هسته ای را به بار آورده است. توسعه سلاحهای کشتار جمعی، از جمله سلاح های هسته ای، خطرهایی را که تا کنون تصورناپذیر بود متوجه بقای انسان کرده و در قرن بیستم بیش از هر قرن دیگری به مرگ و میر بر اثر جنگ منجر شده است (پیشین:۷۱ و ۱۵۰).
سومین خطر احتمالی با سقوط بالقوه نظام های رشد اقتصادی رابطه دارد. این احتمال خطر با چهارمین خطر احتمالی در ارتباط است که امکان بالقوه زوال یا فاجعه زیست بومی است. از نظر او تعقیب انباشت سرمایه دارانه یکی از علت های عمده نابودی محیط زیست است . بااینحال گیدنز تسلیم بدبینی نمی شود زیرا این خطرها را بالقوه می داند و نه اجتناب ناپذیر. چون به باور او مدرنیته توانایی مقابله با محدودیت هایش را دارد.
در ادامه باید اذعان داشت با توجه به ویژگی هایی که گیدنز برای امر مدرنیته برشمرد، سابق بر این حوزه عمومی کار متعارف، به شکلی از نظر زمان و مکان از قلمروی خصوصی خانواده جدا بوده است. صنعتی شدن، سازماندهی متمرکز کار در محیط کارخانه و وحدت کار، زندگی خانوادگی را در شیوه های کهن تر آن از هم گست و میان حوزه کار و خانواده جدایی پدید آورد. اما امروزه با پیدایش فناوری های نوین ارتباطی و اطلاعاتی از جمله تلفن همراه، این مرزها به شدت مخدوش شده اند. اکنون در هر لحظه باید آماده دریافت تماس از جانب اعضای خانواده و درگیری با مسائل خانوادگی بود. به همین ترتیب در خلوت ترین قلمروهای خانوادگی، هرلحظه امکان طرح مسئله ای کاری توسط تلفن همراه وجود دارد. تلفن همراه تاثیرات مهمی بر تجربه ما از زمان و مکان گذاشته است (ذکایی، ۱۳۸۸: ۱۲۵).
تماس های ناگهانی و غیر مترقبه تلفن همراه موجب می شود برنامه ریزی های شخصی هرلحظه دچار تجدیدنظر شوند. هرلحظه امکان دارد که تماسی برنامه ریزی قبلی را بهم بریزد و ضرورت برنامه ریزی جدیدی را ایجاب کند. در نتیجه افراد باید توانایی مدیریت این تغییرها را داشته باشند. این مسئله از یک طرف می تواند مهارت انسانها را در عصر کنونی افزایش دهد اما از سوی دیگر، فشار و اضطراب ناشی از موقتی بودن برنامه ریزی ها و امکان بهم خوردن برنامه ها به او فشار وارد می کند (پیشین:۱۳۰) .
تاثیر تلفن همراه به ایجاد برخی دگرگونی ها در جامعه منجر می شود مثلا جامعه ای غیرمنعطف به جامعه ای انعطاف پذیر تبدیل می شود که به شدت سیال و منعطف است اما در چنین جامعه ای تاثیر حال و آینده بر فعالیت های ما کمرنگتر و در مقابل، تاثیر زمان حال بر فعالیت ها پررنگ تر می شود؛ این مسئله ای است که فردریک جیمسون، منتقد فرهنگی معاصر نیز بدون اینکه به تلفن همراه بپردازد، به آن اشاره و مفهوم پردازی کرده است. وی ضعیف شدن تاریخمندی را یکی از عناصر منطق فرهنگی جدیدی می داند که آنرا پست مدرنیسم می نامد. در این منطق فرهنگی که اکنون منطق فرهنگی مسلط در جوامع است، اهمیت تاریخ روزبروز کاهش می یابد و نیازهای زمان حال تنها منبع تصمیم گیری ها و اقدامات میشود. به این ترتیب اشخاص به تاریخی که زمان حال آنها را شکل داده و همچنین آینده ای که قابل برنامه ریزی است و آنها در ساخت آن نقش دارند، بسیار کمتر توجه می کنند (پیشین:۱۳۱).
در ارزیابی این نظریه باید گفت که گیدنز اشکالات و ایرادات اساسی پسامدرن ها به مدرنیته را فقط یک رویکرد و شکلی از اشکال خود مدرنیته می داند و به هیچ وجه واژه «بعد از مدرنیته» یا عبور از مدرنیته را قبول ندارد. در حالیکه چرخشهای پسامدرنیسم در قالب بازاندیشی خود و بازسازی آن نیست و حتی بنیادهای مدرنیته را مورد تهدید قرار می دهد.
نکته دیگر اینکه گیدنز اکثراً مدرنیته را در تقابل با سنت و یا دین قرار می دهد(مثلاً می گوید در حوزه سنت ریسک پذیری ممکن نیست و یا برای زمان، مکان، فضا، رابطه زمان- مکان، هویت، اعتماد، … ویژگی هایی مطرح می کند و این ویژگی ها را در تقابل با سنت قرار می دهد) بنظر می رسد وی به نوعی گسست عمیق سنت و مدرنیته اعتقاد دارد. در حالیکه این دیدگاه اکثراً مورد پذیرش انسانشناسان نیست و انسانشناسان ایده در هم آمیختگی و همبستگی درونی سنت و مدرنیته را مطرح می کنند.
و در حالیکه گیدنز با مفهوم  بازاندیشی، یک نوع آزادی بی حد و حصر را برای انسان نوید می دهد چگونه است که سایر اندیشمندان دیگر همچون وبر، فوکو، … از کنترل انسان و سرکوب انسان در سبز فایل صحبت می کنند؟ اگر چه گیدنز معتقد است که سیستم های تخصصی و در کل مدرنیته به نیروی غیر قابل کنترل تبدیل می شود و انسان نمی تواند آن را هدایت کند ولی این سطح از کنترل، با کنترل مورد نظر فوکو و کنترل عقلانی سازمانهای جدید وبر متفاوت است. به نظر گیدنز در شرایط مدرنیته انسان مجبور است در حوزه های زیادی دست به انتخاب زندو این انتخاب در زندگی روزمره تحت سیطره بازاندیشی  قرار دارد. به نظر میرسد در حالیکه هابرماس و فوکو بازاندیشی را با کنترل انسان می بینند ولی گیدنز  بازاندیشی را در زندگی فرد با آزادی و امکان انتخاب میبیند.
۲-۵-۴- یورگن هابرماس
هابرماس به تصریح بسیاری از نویسندگان و منتقدین معاصر غربی یکی از بزرگترین‏ فیلسوفان و نظریه‏پردازهای اجتماعی معاصر است که بعد از آدورنو و هورکهایمر مدتی رهبری و هدایت مکتب فرانکفورت را بر عهده داشت و به تعبیری فعال‏ترین و مؤثرترین نماینده و رهبر نسل‏ دوم این مکتب بشمار می‏رفت.
اگرچه او به مکتب فرانکفورت تعلق دارد ولی به زعم غالب نویسندگان این مکتب معتقد به دیدگاهی جبری و بدبینانه از سرمایه داری متاخر نیست و راه دستیابی به افق تازه ای از دموکراسی و مشارکت واقعی مردم در نظام سیاسی و غلبه بر محدودیت های نظام را بسته نمی بیند. در واقع مباحثات هابرماس بخصوص در زمینه ارتباطات و رسانه ها و نقش وی در احیای مطالعات رسانه ها غیر قابل انکار است (حسینی،۱۳۸۹: ۸۴).
هابرماس در دو اثر عمده خود یعنی«نظریه و عمل» و «شناخت وعلائق» موضع‏ انتقادی ضد پوزیتیویستی شدیدی اتخاذ کرده و مدعی است که پوزیتیویسم و علم جدید علیرغم‏ ادعاهیشان بر فرضیاتی بنا شده‏اند که صرفنظر از غیر ارزشی بودن، اساسا با علائق تئوریک قطع رابطه کرده‏اند. از زمان هولباخ و فیلسوفان عصر روشنگری فرانسه تا زمان مارکس عقل‏ همواره بمثابه سلاحی بود برای مبارزه علیه افسانه،خرافه‏پرستی و استبداد. اشتباه یا خطا مترادف‏ شرّ و بدی، و حقیقت و راستی همردیف آزادی و سعادت بود. به همین‏روی«عقل»و«علائق»، «نظریه»و «عمل»در ارتباط و پیوندی نزدیک با یکدیگر بوده‏اند. لیکن به اعتقاد هابرماس با رشد علوم و تکنولوژی و گسترش تشکیلات عریض و طویل بوروکراسی در جوامع صنعتی پیوند فوق‏ از مسیر اصلی خود خارج و منحرف‏گشته و سیمایی زیانبار و غیر انسانی به خود گرفت. زیرا «عقل» اینک کاملا خصلت ابزاری پیدا کرده و«عقلانیت» نیز چیزی نیست جز کشاندن هرچه مؤثرتر ابزار در خدمت اهداف جوامع مبتنی بر علوم و تکنولوژی اجتماعی. بدین ترتیب عقل نقش«رهایی‏ بخشی» خود را از دست داده و از شکل ابزاری در خدمت کشف یا خلق«معنی»و«ارزش»به صورت‏ ابزاری در خدمت«قدرت» ، «اقتدار» و «سرکوب» درآمده است (نوذری، ۱۳۷۴: ۲۲).
درباره رابطه میان فناوری و فرهنگ، هابرماس بر این باور است که در زمان حاضر فناوری بعنوان یک منبع ایدئولوژی تبدیل شده است. وی اذعان می دارد موفقیت های سیستم تولید انرا به حجت خود سیستم تبدیل کرده و ماده از رهگذر دگردیسی به ایده تبدیل شده است (پاستر، ۱۳۷۷: ۱۸۲ به نقل از حسینی، ۱۳۸۹: ۸۴). به اعتقاد هابرماس«شناخت» انسان معاصر شناخت کاذبی است، زیرا دانش و علوم نوین‏ کاملا تحت سیطره تفکر پوزیتیویستی قرار گرفته است و علم‏گرایی(ساینتیسم) به صورت ابزار تولید جدید درآمده است. در این راستا نظام‏های حاکم چه در جوامع سرمایه‏داری و چه در جوامع‏ سوسیالیستی سابق پیشرفت‏های تکنولوژیک و بهره‏برداری تام از علوم و فنون را در سرلوحهء برنامه‏های خود قرارداده و با گسترش و تثبیت نوعی حاکمیت ایدئولوژی شرایط خفقان‏آور برای‏ توده‏ها فراهم ساخته‏اند. هابرماس شرایطی را در نظر دارد که در آن«نظریه و عمل خوداندیشی»، «شناخت» و «علائق» بگونه‏ای معقول برهم منطبق خواهند بود؛شرایطی که در آن سیاست‏زدایی از زندگی یا غیر سیاسی کردن حیات انسانی در جوامع تکنولوژیک از بین خواهد رفت و عقل رهایی بخش و پراکسیس درجهت توسعه و پیشبرد اهداف انسانی کمر همت به میان خواهد بست (نوذری، ۱۳۷۴: ۲۳).
وی بر این عقیده است که فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی از آنجا که برای مخاطبانی بی شمار آگاهی می افریند، برای آنها کارکرد ازادی بخشی قائل می شود. در نقطه مقابل این نظریه معتقد است که افکار انسانها در نتیجه بمباران مداوم تبلیغاتی با موضوعات بدیهی و تکراری در راستای خواست و اراده تولید کنندگان قرار می گیرد و مصرف کننده در اسارت تبلیغاتچی ها محاصره است. بنابراین فکر و اندیشه وی در راستای تولیدات فن / فرهنگ شکل می گیرد که در این فرایند، آزادی انسانها در چارچوب رسانه محدود می شود (پاستر، ۱۳۷۷: ۳۳-۳۱ به نقل از حسینی،۱۳۸۹: ۸۴).
نقش دیگری که وی برای فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی قائل می شود، این است که رسانه ها دریک طرف سلسله مراتب را بوجود می آورند و همزمان محدودیت هایی را در این زمینه برطرف می سازند. وی نتیجه می گیرد که رسانه های جمعی بطور قابل ملاحظه ای اثرات کنترل اجتماعی را تقویت می کنند. او توضیح می دهد برنامه هایی که در رسانه های گروهی چاپی منتشر می شود، بنظر می رسد که جلوی واکنش مخاطبین خود را بطریقی سد می کند. همچنین استفاده از سینما، شنیدن رادیو و تماشای تلویزیون و پیام رسانی از طریق رایانه و فاکس و تلفن را تماماً تنزل عقلگرایی ارتباطی و نظیر نمونه هایی از استعمار زندگی دنیوی تلقی می کند ( حسینی، ۱۳۸۹: ۸۴).
به اعتقاد هابرماس جامعه فعلی، جامعه بیماری است که این بیماری ناشی از فقدان «مفاهمه» حقیقی و سالم یا وجود «مفاهمه تحریف‏شده و کژدیسه» است؛ ناشی از غلبه عقلانیت ابزاری بر عرصه عقلانیت فرهنگی، یا به تعبیر بهتر غلبه عرصه «قدرت» و «ثروت» [تبعات اجتناب‏ناپذیر عقلانیت ابزاری‏]بر عرصه «عقل»، «اجماع»، «مفاهمه»و «ذهن». فرایند مذکور [غلبه عقلانیت‏ ابزاری بر عقلانیت فرهنگی‏] آفات و بیماری‏های ناشی از توسعه و نوسازی غرب بشمار می‏روند که «عقلانیت ابزاری» آن رشد کرده، لیکن«عقلانیت فرهنگی» آن مغلوب و مقهور شده است. راه‏حلّی که وی برای این معضل ارائه می‏دهد نه «انقلاب»است، نه«خشونت» و نه«دولت»، بلکه‏ راهنما تلقی کرده و بر اهمیت و لزوم گسترش و اشاعه آموزش و پرورش یا تعلیم و تربیت برای نیل‏ به «عقلانیت فرهنگی»، اجماع و مفاهمه تأکید می‏ورزد. به عبارت دیگر راه خروج جامعه بیمار فعلی را از چنبره بحران‏هایی که در آن گرفتار آمده در ایجاد ارتباط و مفاهمه وسیع و همه‏جانبه بین الاذهانی(هم‏ذهنی) یا ایجاد ترابط و تفاهم میان انسان‏ها می‏داند، تفاهمی مبتنی بر عقلانیت‏ فرهنگی و اجماع از کانال کنش‏های کلامی ایده‏آل تا بلکه از این طریق فرد و جامعه معاصر از دام‏ شی‏ شدگی،کالایی شدن، ماشینیسم و…رهایی یابد(نوذری، ۱۳۷۴: ۲۷-۲۶).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:28:00 ق.ظ ]




(Young et al. 1982):
(4)
اين تعريف، بيان مي‌کند که اگر يک ائتلاف، غيرتهي باشد، تابع مشخصه آن بزرگتر يا مساوي صفر، و اگر تهي باشد صفر است. تابع مشخصه يک ائتلاف، نشانگر ارزش آن ائتلاف يا به عبارت ديگر سود يا پيامد ائتلاف است. براي هر دو ائتلاف معمولي جدا از هم  و  ، يك بازي، supper-additive ناميده مي‌شود اگر:
(5)
و ائتلاف‌هاي معمولي، محدب[31] ناميده مي‌شوند اگر:
(6)
يک راه‌حل براي يک بازي همکارانه معمولي[32] يک بردار  است که شرايط زير را ارضا مي‌کند:
(7)
که در آن،  پرداخت تخصيص‌يافته به بازيگر  و  تابع مشخصه (ارزش) ائتلاف کلي مي‌باشند. بردار  يک imputation براي بازي  ناميده مي‌شود. روش‌هاي مختلفي براي بدست‌آوردن imputationهاي يک بازي وجود دارد که از ميان آن‌ها بازي‌هاي بر پايه هسته[33] و ارزش شاپلي از اهميت بيشتري برخوردارند.
3-3-3-1 هسته[34]
هسته بيان مي‌کند که (Young et al. 1982):

    • پرداخت تخصيص‌يافته به هر بازيگر نبايد از آن مقدار که بازيگر به تنهايي و بدون شرکت در هيچ ائتلافي کسب مي‌کند، کمتر باشد. اين ويژگي، عقلانيت فردي[35] ناميده مي‌شود.
    • پرداخت تخصيص‌يافته به هر گروه از بازيگران در نتيجه شرکت آن‌ها در ائتلاف کل[36] نبايد از آن مقدار که آن‌ها بدون شرکت در ائتلاف کل بدست مي‌آورند، کمتر باشد. اين ويژگي، عقلانيت جمعي[37] ناميده مي‌شود. لازم به تذکر است که عقلانيت جمعي شامل عقلانيت فردي نيز مي‌شود.
    • مجموع پرداخت‌هاي تخصيص‌يافته به بازيگران، بايد برابر با سود کلي توليد‌شده در ائتلاف کل باشد.

مجموعه محدب زير، هسته را در يک بازي  ارائه مي‌دهد که شامل تمام imputation هاي بازي مي‌باشد:
(8)
شرايطي وجود دارند که در آنها هسته وجود ندارد، در اين شرايط، راه‌حل ممکن، سست‌کردن[38] نامعادله‌هاي تعريف‌کننده هسته است. اين روش، گسترش هسته ناميده مي‌شود. از بازيهاي مشارکتي که بر پايه هسته مي‌باشند مي‌توان به روش­هايNucleolus ، Weak Nucleolusو Proportional Nucleolus اشاره نمود.
در این پایان نامه برای بازتوزیع سود ناشی از بازی همکارانه در هر ائتلاف از بازی همکارانه Fuzzy Variable Least Core استفاده شده است. توضیحات آن در فصل ساختار مدل آمده است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

3-4- تحلیل سناریوها
عدم‌قطعيت در پارامترهاي يك مدل رياضي ممكن است مدل‌كننده را با مشكلات عديده‌اي مواجه كند. بيشتر رويكردها در ادبيات برنامه‌ريزي غيرقطعي، بار سنگيني از داده‌ها و محاسبات را بر كاربر تحميل مي‌كنند. علاوه بر اين، اين مدل‌ها به سختي قابل فهم هستند. يك رويكرد عمومي براي حل مدل‌هاي غيرقطعي اين است كه سناريوهاي مختلفي را براي ضرايب تصادفي آن مدل در نظر گرفته و اقدام به حل آن كنند. دمبو(1990) روشي ساده را براي حل مدل‌هاي غيرقطعي، بر پايه يك شيوه ويژه براي تركيب پاسخ‌هاي هر كدام از سناريوها در جهت رسيدن به يك سياست ممكن و مفيد ارائه كرد. نگرش مطرح‌ شده به لحاظ محاسباتي، ساده و قابل فهم است و به علت عموميت آن نيز، مي‌تواند براي مسائل چند‌هدفه، قيود غيرقطعي پيچيده و حتي در مواردي غير از مورد بهينه‌‌سازي نيز به كارگرفته شود.
3-4-1- تعريف سناريو و سناريو‌سازي
يکي از روش‌هاي اصلي براي مدل‌سازي عدم قطعيت‌ها، سناريوسازي است وتفكر دربارة آينده اغلب با توسعة سناريوها صورت مي‌گيرد. يكي از بهترين تعاريفي كه از سناريو مي‌توان ارائه داد اين است که سناريوها، سلسله‌اي از حوادث فرضي مي‌باشند كه با ملاحظات مربوط به زنجيرة علّی و موضوعات تصميم‌گيري در مورد آينده بيان مي‌شوند. در حقيقت نمونه اولیه‌[39] تصاوير گوناگوني از آينده هستند كه براساس يك طرح فكري اوليه يا مدل كامپيوتري فراهم مي‌شوند. منابع اوليه اين طرح فكري يا مدل‌ها، اطلاعات مربوط به زمان گذشته‌، حال و آينده مي‌باشند.
علاوه برآن، سناريوها اين امكان را فراهم مي‌كنند كه با ايجاد چهارچوب مناسب، ملاحظات كليدي و فرضيات و شكاف‌هاي برنامه‌ريزي، ناهمگوني‌ها و موارد اختلاف به شكل سيستماتيك مورد توجه قرار گيرند. سيستماتيك‌ بودن اين روش امكاني را فراهم مي‌كند تا به شكلي مناسب با دارا بودن ديدگاه‌هاي مختلف در گذشته و آينده، مسائل به چالش كشيده شوند. نهايتاً با توسعه سناريو، ابزار بسيار قوي براي آناليز سياست‌گزاري‌هاي مختلف فراهم مي‌شود. مطالعات نشان مي‌دهد كه توسعه سناريو امكاناتي را فراهم مي‌كند تا سياست‌گزاران محتاط و محافظه‌كار به درك مناسبي از اوضاع جاري و گذشته رسيده و ارزيابي دقيقي از نتايج حاصل از سياست‌گزاري‌ها در آينده داشته باشند. سناريوهايي كه براساس شرح حال گسترده‌تري استوار بوده و مولفه‌هاي كمي وسيع‌تري را در بر مي‌گيرند، توانايي آن را دارند که مسائل کليدي بيشتري را در نظر بگيرند.
آنچه مسلم است هدف از توسعه سناريوها، تفكر در مورد پيچيدگي‌ها و عدم‌قطعيت‌هاست كه ممكن است به حقيقت منطبق نباشند ولي باعث تسهيل فرايندهاي تصميم‌گيري گردند. روش‌هاي مختلفي براي توسعه سناريو به كار گرفته شده و از آنجا که اغلب سناريوها براساس نظام‌هاي اطلاعاتي رسمي توسعه پيدا مي‌كنند فاقد تنوع و همه‌جانبه‌نگري و ديدگاه‌هاي متفاوت هستند. از طرفي سناريوها با اين پيش‌زمينه توسعه پيدا كرده‌اند كه آنچه در آينده به وقوع خواهد پيوست، ادامه حوادث گذشته خواهد بود. كه اين مطلب مانع از پيش‌بيني‌كردن حوادث جدّی مهم خواهد شد. علاوه بر اين، بسياري از سناريوها فقط براساس استانداردهاي فيزيکي و اقتصادي مشخص ارائه مي­شوند، در حاليكه بسياري از مسائل اجتماعي و زيست‌محيطي طرح‌ها را كمتر مورد توجه قرار مي‌دهند. لذا براي تعريف سناريوها مي‌بايست از افراد مختلف با دانش‌ها و تجارب و ديدگاه‌هاي متفاوت استفاده نمود. سناريوها به صورت يكپارچه بايد شاخص‌هاي فيزيکي، اقتصادي، زيست‌محيطي، اجتماعي و نهادي را لحاظ کنند و در برگيرنده حالات مختلف از آينده (كه شامل حوادث غيرمترقبه نيز مي‌شوند) باشند (نیکو، 1390).
3-4-2- روش های سناریوسازی
سناريوها بدون هيچ محدوديتي، به كمك آمار و احتمالات، تئوري مجموعه‌هاي فازي، نظرات و عقايد تصميم‌گيرنده‌ها و هر روش ديگري كه با آن بتوان تصويري از آينده مجسم كرد، قابل ساخت هستند. در صورتي كه سناريوها مستقل از يكديگر در نظر گرفته شوند، رخداد يك سناريو تأثيري بر رخداد سناريوي ديگر ندارد، هر چند كه در حالت كلي‌تر اندركنش و تقابل آن‌ها را نيز مي‌توان در نظر گرفت. روش­های معمول سناریوسازی عبارتند از روش سناریوهای موازی، روش درخت سناريوها، روش دمبو[40] و روش ISM[41] (نیکو، 1390).
در اینجا جهت سناریوسازی از شاخص بارش استاندارد استفاده شده است. به وسیله این شاخص که در انتهای این بخش توضیح داده می­ شود سناریوهای خشکسالی، ترسالی و نرمال ساخته شده ­اند.
بهينه‌سازي سناريوها هم به ارزاني قابل اجرا و هم به سادگي قابل فهم است. روش بهينه‌سازي سناريوها متفاوت از روش‌هاي سنتي حل مسائل غيرقطعي است. در واقع اين روش، يك چهارچوب براي مدل‌سازي است و نه يك تجويز براي محاسبه جواب. ضمن اينكه در آن انعطاف‌پذيري بيشتري نيز در دست مدل‌كننده براي مدل‌سازي در مدل ردياب وجود دارد كه معمولاً از يك مسأله به مسأله ديگر مي‌تواند تغيير كند.
3-4-3- ساختار عمومي مدل بهينه‌سازي با بهره گرفتن از سناريوها
در يك مدل برنامه‌ريزي براي حل مسأله بهينه‌سازي كه در آن برخي از پارامترها غيرقطعي هستند، جهت در نظر گرفتن عدم‌قطعيت پارامترها، روش تحليل سناريوها را ميتوان به صورت زير به‌كار برد (Dembo, 1991):
همان‌طور كه مي‌دانيم تمام مسائل بهينه‌سازي خطي در حالت كلي به اين صورت مدل مي‌شوند:
(9)
که در آن  تابع هدف،  قيود غيرقطعي و  قيود قطعي مسأله بهينه‌‌سازي هستند. همچنين،  يعني پارامترهاي تابع هدف نيز مي‌تواند غيرقطعي باشد  . براي حل مدل بالا به اين شكل عمل مي‌شود كه براي هر سناريو،  يا  و يا  خاص آن سناريو را در نظر گرفته و مسأله را به صورت زيرمسأله‌هاي بزرگ‌شده زير مدل مي‌كنيم:
(10)
جواب‌هاي بدست آمده از مسأله بالا، يعني  و  ، براي سناريوي  بهينه هستند(  معرف تعداد سناريوهاست)، اما در واقعيت و براي مسأله واقعي الزاماً بهينه نيستند. اگر  بهينه را  و  بهينه را  بناميم آنگاه اگر قرار باشد  بهينه شود و در عين حال  هم به طور متوسط تمام سناريوها را بهينه كند، رويكردي مناسب براي اعمال اين مقصود، استفاده از روش حداقل‌سازي انحراف از مربعات[42] مي‌باشد. يعني مي‌توان در مرحله دوم، مي‌توان با بهره گرفتن از مدل بهينه‌سازي زير به مقصود بالا رسيد:
(11)
که در معادله بالا،  احتمال وقوع سناريوي  است. براي توجيه مدل دوم، مي‌توان گفت كه اگر جواب بهينه، يعني  در توابع  و  قرار بگيرد الزاماً با مقادير  و  برابر نمي‌گردد و به ميزاني از  و  انحراف خواهند داشت. در اصل، جواب بهينه  نسبت به سناريوهاي مختلف يك انحراف به‌صورت  و همين‌طور  ايجاد خواهد كرد. هدف از تدوين مدل بهينه‌سازي دوم كه مدل ردياب[43] نام دارد، كم‌كردن مربعات  و  است. به اين صورت كه  بهينه‌اي را پيدا مي‌کند تا در عين حال كه شرط اصلي و قطعي (  ) را ارضا مي‌کند به طور نسبي، تمام قيود غيرقطعي ديگر را نيز به نوعي مد نظر قرار مي‌دهد (رابطه 12).
(12)
در نهايت، اگر بخواهيم اين روش را خلاصه كنيم به ترتيب زير عمل مي‌كنيم:
ابتدا مسأله اصلي براي هر سناريو، به صورت زيرمسأله‌هاي ارائه‌شده در معادله 10، حل‌شده و  يعني مقدار بهينه سناريوي  به دست مي‌آيد. در مرحله بعد، با بهره گرفتن از مدل ردياب، مقادير  و  كه به‌ترتيب، مقادير نهايي متغيرهاي تصميم و تابع هدف با در نظر گرفتن تمام سناريوهاي محتمل قابل رخداد هستند، مشخص مي‌گردند. بدين ترتيب، با بهره گرفتن از اين مدل و با مد نظر قرار دادن اصول روش بهينه‌سازي سناريوها، كه مهمترين آنها رسيدن به يك سياست بهينه و قطعي قابل اجرا در برنامه‌ريزي با در نظر گرفتن عدم قطعيت‌هاي سيستم است، جواب بهينه براي تعيين سياست بهره‌برداري حاصل مي‌شود. همان‌طوري كه قبلاً هم گفته شد از مزاياي اين روش، حل مسائل غيرخطي و همين‌طور مسائل بهينه‌سازي با چندين تابع هدف است. در مورد مسائل غيرخطي كاربرد روش تحليل سناريوها به شكل زير است:
(13)
در معادله بالا،  ،  و  به‌ترتيب، توابع غيرخطي مربوط به تابع هدف، محدوديت‌هاي غير قطعي و در نهايت محدوديت‌هاي قطعي مسئله بهينه‌سازي مي‌باشند.  و  به ترتيب،‌ مقدار تابع هدف و متغير‌هاي تصميم مسئله مي‌باشند.  ،  و  پارامترهاي غيرقطعي مدل هستند. همچنين  و  پارامترهاي قطعي مدل مي‌باشند. در نهايت،  و  نيز به ترتيب قيود غيرقطعي و قطعي مدل بهينه‌سازي مي‌باشند. به منظور حل مدل بالا با ديدگاه بهينه‌سازي سناريوها، در ابتدا با توجه به سناريوهاي متفاوتي كه براي پارامترهاي غيرقطعي مدل مي‌توان در نظر گرفت، زيرمسأله‌هاي زير را كه همگي به صورت قطعي در‌آمده‌اند، بهينه مي‌شوند:
(14)
همانطور كه در مدل‌هاي خطي نيز ذكر گرديد، به مسائل بالا كه هر كدام براي يك سناريو حل مي‌شوند، زيرمسأله گفته مي‌شود و به مسأله‌اي كه انحراف‌ها را حداقل مي‌کند نيز مدل ردياب مي‌گويند. در مورد توابع غيرخطي، مدل ردياب به صورت زير نوشته مي‌شود:
(15)
به كمك مدل ردياب بالا، مقادير  و  كه جواب بهينه با كمترين هزينه به ازاي احتمال رخداد سناريوهاي مختلف در طول دوره برنامه‌ريزي است، بدست مي‌آيند.
در حالت کلي‌تر و در مورد مسائلي با چند تابع هدف[44] نيز مدل بهينه‌سازي را مي‌توان به شكل زير تعريف كرد:
(16)
که در معادله بالا،  معرف تعداد توابع هدف مي‌باشد. پس از بهينه‌كردن مسأله براي تمام  ها،  بدست مي‌آيد و در نهايت شبيه آنچه در موارد قبلي آمد، با بهره گرفتن از مدل ردياب زير، جواب بهينه با لحاظ تأثير عدم قطعيت‌ها در تصميم‌گيري، تعيين مي‌شود:
(17)
روش در پيش گرفته شده در اين تحقيق براي برخورد با مساله عدم‌‌قطعيت، ويرايشي منحصربفرد از تئوري «تحليل سناريوها» مي‌باشد. با توجه به آنکه زیر مسأله­ها دارای قیود نامساوی هستند، در مدل ردیاب از یک متغییر جانبی جهت در نظر گرفتن پارامتری که دارای عدم‌قطعیت می­باشد استفاده شده است و با توجه به ساختار مدل چند قید جهت تعیین این متغیر کمکی درنظر گرفته شده است. در تابع هدف مدل ردیاب نیز تغییراتی با توجه به اهداف مدل اصلی اعمال شده است. نحوه به کارگیری این روند در فصل بعدی آمده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:28:00 ق.ظ ]




۶/۲۷

*اعداد زیرخطدار و ایتالیک نشانگر تیمارهایی هستند که در صفت مورد نظر بالاترین مقدار را داشتند
*حرف مشترک در هر ستون غیرمعنی دار بودن را نشان میدهد.
۴-۲- متوسط تعداد غده در بوته، وزن غده و تعداد روز تا غدهدهی
نتایج تجزیه واریانس در جدول ۴-۳ نشان داد که برای متوسط تعداد غده در بوته، وزن غده و تعداد روز تا غدهدهی بین کلونهای مختلف در سطح ۱% اختلاف معنیدار وجود دارد که با نتایج ارسلان (۲۰۰۷)، موسیپور گرجی و همکاران (۱۳۸۷ و ۱۳۸۴)، جم و همکاران (۱۳۸۴)، خان و همکاران (۲۰۱۱)، امینی و آگاهی (۱۳۸۴)، صمدیفروشانی و همکاران (۱۳۸۸)، دهدار (۱۳۸۱) و پرویزی (۱۳۸۵) مطابقت داشت.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

نتایج مقایسه میانگین برای صفت متوسط تعداد غده در بوته طبق جدول ۴-۴ نشان داد که دامنه تغییرات آن بین ۳۱/۵ و ۸۸/۱۳ عدد بوده و کلون شماره ۴۸ همانطوریکه ارتفاع بوته بیشتری نسبت به بقیه داشت، تعداد غده بیشتری نیز نسبت به ارقام شاهد و بقیه کلونها داشت و در گروه A قرار گرفت، کلون شماره ۳۲ همانطوریکه ارتفاع بوته کمتری نسبت به بقیه داشت، تعداد غده کمتری نیز نسبت به ارقام شاهد و بقیه کلونها داشت و در گروه l قرار گرفت. دامنه تغییرات تعداد غده در تحقیقهای انجام شده توسط امینی و آگاهی(۱۳۸۴) بین ۳۳/۸ و ۱۴ عدد، دهدار (۱۳۸۱) بین ۳/۳ و ۵۲/۴ عدد، موسیپور گرجی و همکاران (۱۳۸۵) بین ۹۸/۳ و ۳۱/۱۰ عدد، خیاطنژاد و همکاران (۲۰۱۱) بین ۱/۶ و ۲/۷ عدد بوده است.
نتایج مقایسه میانگین برای صفت وزن غده طبق جدول ۴-۴ نشان داد که دامنه تغییرات آن بین ۵۵۴ و ۵/۱۲۴۷ گرم بوده و کلون شماره ۴۸ همانطوریکه ارتفاع بوته و متوسط تعداد غده در بوته بیشتری نسبت به بقیه داشت، وزن غده بیشتری نیز نسبت به ارقام شاهد و بقیه کلونها داشت و در گروه A قرار گرفت، کلون شماره ۳۲ همانطوریکه ارتفاع بوته و متوسط تعداد غده کمتری نسبت به بقیه داشت، وزن غده کمتری نیز نسبت به ارقام شاهد و بقیه کلونها داشت و در گروه H قرار گرفت. دامنه تغییرات تعداد غده در تحقیق انجام شده توسط فلنجی و احمدیزاده (۲۰۱۱) بین ۳۳۷ و ۱۲۰۷ گرم بوده است.
نتایج مقایسه میانگین برای صفت تعداد روز تا غدهدهی طبق جدول ۴-۴ نشان داد که دامنه تغییرات آن بین ۳۳/۵۲ و ۶۶/۶۷ روز بوده که متفاوت از نتایج تحقیقات بهعمل آمده توسط پرویزی (۱۳۸۵)میباشد که بین ۵/۳۵ و ۲/۴۳ روز بوده است. تفاوت در زمان غدهزایی بین ارقام و کلونهای سیبزمینی امری است طبیعی و به ژنوتیپ آنها مرتبط میباشد. در این تحقیق کلون شماره ۶۳ نسبت به ارقام شاهد مورد بررسی و سایر کلونها مرحله غدهدهی آن دیرتر آغاز گردید و در گروه A قرار گرفت، کلون شماره ۳۰۲ نسبت به ارقام شاهد مورد بررسی و سایر کلونها مرحله غدهدهی آن زودتر آغاز گردید و در گروه H قرار گرفت، اکثر کلونهایی که زمان غدهزایی آنها زودتر بوده عملکرد بالاتری نیز داشتند. بنابراین پیشبینی میگردد زمان غدهزایی با عملکرد درارتباط باشد. درنتیجه با توجه به این استدلال کلون شماره ۳۰۲ که زمان غدهزایی آن زودتر بوده عملکرد آن برابر با ۲۷/۶۴ تن در هکتار و کلون شماره ۶۳ که زمان غدهزایی آن دیرتر بوده عملکرد آن برابر با ۳۷/۴۵ تن در هکتار بوده است. دامنه تغییرات زمان غدهزایی در تحقیق پرویزی(۱۳۸۵) بین ۵/۳۵ و ۲/۴۳ روز بوده است. نتایج همچنین نشان داد که زمان غدهزایی ارقام شاهد زودرس عموما سریعتر از ارقام شاهد دیررس بود و کلونهای شماره ۱۰۶، ۳۰۲، ۹۳، ۵۷، ۴۸، ۵۶، ۷۹، ۱۱، ۱۵، ۹۸، ۴۰۳ و ۲۰۰ از لحاظ زمان غدهزایی شبیه به شاهدهای زودرس (مارفونا و ساتینا) بودند و کلونهای شماره ۶۰، ۱۰۲، ۶۹، ۳۲، ۱۶، ۶۱۵، ۵۰۵، ۶۳، ۴۰۵ و ۳۰۴ نیز از لحاظ زمان غدهزایی مشابه ارقام شاهد میانرس (بورن، ساوالان و کایزر) بودند.
جدول ۴ – ۳ – تجزیه واریانس مربوط به صفات متوسط تعداد غده در بوته، وزن غده و تعداد روز تا غده دهی.

منبع تغییر

درجه آزادی

میانگین مربعات (MS)

متوسط تعداد غده در بوته

وزن غده

تعداد روز تا غده دهی

بلوک

۲

**۲۶/۲۶

**۳/۵۷۲۰۶۳

ns89/17

تیمار

۳۳

**۲۲/۱۲

**۷/۸۸۷۲۹

**۶۸/۵۴

خطا

۶۶

C.V. آزمایش

۱۹/۱۲

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:27:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم