خودکنترلی گری

اداره کردن هیجانات با توانایی ما در برخورد مناسب با احساساتمان رابطه دارد. عدم خودآگاهی فرد، نتیجه اش مهارنکردن هیجان هاست که به نتایج ناپسند منجر می شود. برای شروع باید بدانیم که تفکرات و هیجان ها بسیار به هم همبسته اند. به زبانی دیگر، آن گونه که ما اطراف خود را درک می‌کنیم بر چگونگی احساس ما ‌در مورد آن ها اثر می‌گذارد. در نتیجه اگر ادراک خود را تغییر دهیم، احساسات ما نیز متناسب با ان تغییر خواهدکرد. تغییر در تفکرواحساس، نتیجه اش تغییردررفتار خواهدشد. کلماتی که در زندگی روزمره خودمان انتخاب می‌کنیم، تأثیر زیادی براین که چگونه احساس می‌کنیم دارد. رابطه مستقیمی بین زبانی که به کار می بریم وبرنامه ریزی مغز ما وجود دارد.واژه ها بسیار قدرتمندندونقش بسیارمهمی در ساختن این که ماجه کسانی هستیم بازی می‌کنند.(مافینی وبهمنی،۲۰۰۸،ترجمه رستگارپور،۱۳۹۰).

ضرورت خویشتنداری

توانایی ‌پاسخ‌گویی‌ به فشار روانی و به سرعت رهایی یافتن از آن، قابلیت ارزشمندی است که در دوران کودکی و پس از آن، برای بچه ها مفید است. این توانایی جنبه ای از هوش هیجانی است که امکان تمرکز بر درس و تحصیل را برای کودکان فراهم می آورد، وچون ‌پاسخ‌گویی‌ هیجانی و خویشتنداری را در ارتباط کودک با سایر کودکان امکان پذیر می‌سازد، در دوست یابی و تداوم روابط دوستانه نیز مؤثر است. کودکانی که خویشتنداری بالاتری دارند، در درک، توجه و واکنش به نشانه های هیجانی سایر کودکان سرعت عمل بالاتری دارند. همچنین آن ها می‌توانند به هنگام اختلاف و در گیری، واکنش های منفی خود را کنترل کنند(گاتمن،۱۹۹۸٫ترجمه بلوچ،۱۳۸۹).

خودکنترلی و رفتارهای تکانشی

خودکنرلی عبارت است از تعارض درون فردی[۶۸]،بین عقل[۶۹] و هوس[۷۰]، بین شناخت[۷۱] و انگیزه[۷۲] و بین برنامه ریزی درونی وعمل کننده درونی[۷۳]؛ در هر زوج غلبۀ مورد اول بر دوم به معنای خودکنترلی بالا است. (راچلین[۷۴]،۱۹۹۵).

خود کنترلی به معنی سرکوب کردن هیجانات واحساسات نیست. برعکس، خودکنترلی ‌به این می پردازد که ما یک انتخاب برای چگونگی ابراز احساساتمان داریم.وچیزی که مورد تأیید است، روش ابراز احساسات است به طوری که جریان تفکر را تسهیل کند. همچنین معتقد است احساس مسئولیت در محیط کارو نوع برخورد با افرادتحت تأثیرخلقیات فردمی باشد وهرچه محتوای فکر در رابطه بامسئولیتی که فرد قبول ‌کرده‌است خالص تر باشد، احساس مسئولیت بهتر وبیشتری صورت می گیردوافراد درانجام کارهای محوله سهل انگاری نمی کنند(گلمن،۱۹۹۵، ترجمه پارسا،۱۳۸۶).

خودکنترلی یعنی، فرد کنترل رفتارها، احساسات وغرایز خود را با وجود برانگیختن برای شخص، داشته باشد. یک کودک یا نوجوان باخودکنترلی، زمانی را صرف فکر کردن به انتخابها ونتایج احتمالی می‌کند وسپس بهترین انتخاب را می‌کند(وینستوک[۷۵]،۲۰۰۹).

خودکنترلی توانایی است که در سال‌های اولیه زندگی توسعه می‌یابد وتأثیر به سزایی بر مهارت‌های رفتاری کودک دارد. نظریات خودداری در ادبیات روانشناسی در رابطه با توسعه مهارت‌های حرکتی، توجه وشناخت وهمچنین در رابطه با احساسات بحث شده است.توانایی کنترل بیان احساسات به ویژه احساسات منفی در سال‌های ابتدایی زندگی توسعه می‌یابد واز اهمیت خاصی در آشکار کردن رفتار اجتماعی مناسب وانطباقی برخوردار است. علاوه براین، توسعه ناکافی کنترل احساسات (همچنین در برخی موارد کنترل بیش از حد احساسات)می‌تواند پیش درآمد توسعه آسیب شناسی روانی باشد.همچون حوزه های خودکنترلی، درک توسعه کنترل احساسات بررسی عوامل درونی وبیرونی رامی طلبد(فاکس وکالکینز[۷۶]، ۲۰۰۳، به نقل ازمختاری ۱۳۸۹).

خود کنترلی در بردارندۀغلبه کردن ‌بر تمایل غالب به ‌پاسخ‌گویی‌ است. این پدیده معمولاٌ دریافت تکانه های انگیزشی اساسی به منظور کسب لذت یا اجتناب از درد بررسی می شود.(تکانه های قوی که عموما کنترل آن دشوار است). تحقیقات نشان می‌دهد که عدم توانایی نسبی در کنترل تکانه ها به پرخوری، رفتارهای مشروب خواری، تفکرات ورفتارهای جنسی پرخطر وکاهش پافشاری در وظایف دشوار منجر می شود. خود تأییدی، خودکنترلی را تسهیل می‌کند واحساس فرد را به کفایت انطباقی واخلاقی خود حفظ می‌کند. شواهد زیادی نشان می‌دهد که خودتأییدی تأثیر سازنده ای در شرایط نامناسب (تهدیدکننده)، دارد اما درشرایط خنثی هیچ تأ ثیری ندارد. خودکنترلی معمولا دریافت پاسخهای افراد به تهدیدات برای خود(برای نمونه رویدادها یا ارتباطاتی که تأثیرات نامطلوب برخوردارند)بررسی می شود(ثمایکل و وودهث،۲۰۰۹).

وقتی خودکنترلی را به شکل تأخیر انداختن خشنودی نگاه کنیم، خواهیم دید که بسیاری از مشکلات ریشه در همین نارسایی دارند. برای مثال، در اعتیاد به مواد مخدر، یا اهداف بلند مدت ترک مواد، میل به قمار بازی وفواید ترک دراز مدت آن برای خود فرد وخانواده تداخل می‌کند. اختلال‌های کنترل تکانه نیز برای رسیدن به خشنودی آنی انجام می‌شوند، اما به زودی منجر به ایجاد پیامدهای منفی می شود. تأخیر در خشنودی، فرایندی رشدی است که با افزایش سن، افزایش می‌یابد. صرف نظر از متغیر سن، خودکنترلی یا مهارت هدایت توجه رابطه دارد. احتمالا یکی از راه های مقابله با وسوسه هدایت توجه ‌و دوری از وسوسه است که برای رسیدن به آن می توان از راهبردهای درونی استفاده کرد. ازآنجا که توجه به مؤلفه اصلی در خودگردانی است، می توان نتیجه گرفت که کارکرد توجه وخودگردانی، تأثیر متقابل ومؤثری ‌بر یکدیگر دارند. فرد برای افزایش تلاش ذهنی باید دارای توان افزایش مهارت‌های خودکنترلی باشد(استری هورن،۲۰۰۲).

همچنین این مفهوم سطح درک افراد از خودشان را بیان می‌کند، ‌به این معنا که یک منبع درونی کنترل دارند واین منبع درونی کنترل یک عنصر حیاتی در ارتقاء انعطاف پذیری افراد ‌و خصوصاٌ کودکان به شمار می رود(بروکس[۷۷]،۲۰۰۲،استوارت۲،۱۹۹۷). سلیگمن(۱۹۹۵) بیان می‌کند که احساس کنترل در اوایل زندگی رشد می‌یابد، همان‌ طور که نوزادان یاد می گیرند که مفاهیم به حرکات ارادی آن وابسته است.به تدریج، انتظاری کلی در کودک شکل می‌گیرد به خاطر این که می فهمد فعالیت‌هایش اثرات مهمی بر پیامدهای موقعیتی دارد. در مقابل، درماندگی ز عدم همگرایی واحساس عدم کنترل ناشی می شود. همچنین، سبک اسنادی وسطح خوش بینی فرد در میزان درک افراد ازموقعیت استرس را تأثیر بسزایی دارد.

کنترل بر این عقیده استوار است که تجارب زندگی قابل پیش‌بینی وکنترل هستند. شخصی که از کنترل بالایی برخوردار است، باور دارد که سرنوشتش در دست خودش است وبه گونه ای رفتار می‌کند که قادر به نفوذ وتأثیر گذاری بر روی حوادث مختلف زندگی اش باشد. این اشخاص معتقدند که با بهره گرفتن از دانش، مهارت وقدرت انتخاب می توان رویدادهای زندگی را پیش‌بینی وکنترل کرده وبر این اساس در مواجهه با مشکلات بیشتر بر مسئولیت خودشان تأکید می‌کنند تا دیگران (فلورین و همکاران،۱۹۹۵).

خود کنترلی وهوش هیجانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...