پایان نامه -تحقیق-مقاله | (به نقل از هیز و همکاران، ۲۰۱۰: ص ۷) – 10 |
ارتباط با زمان حال
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و فنون آن، مشاهده و توصیف بدون قضاوت تجارب در زمان حال را تشویق میکنند، چیزی که خود را به عنوان یک فرایند دانستن نامیده میشود. این تجربه در زمان حال، به مراجعان کمک میکند تغییرات دنیا را آن گونه که هست تجربه کنند، نه آن گونه که ذهن میسازد. ارتباط مؤثر، باز و غیر دفاعی با زمان حال دو ویژگی دارد: نخست اینکه به مراجع آموزش داده میشود به آنچه در محیط و در تجربه درونی دارد توجه کرده و آن را مشاهده کند و دیگر اینکه مراجع آموزش میبیند تا آنچه وجود دارد را بدون قضاوت یا ارزشیابی، توصیف کند(هیز، ۲۰۰۴) .
ارزشها
ارزشها حوزه هایی از زندگی اند که برای فرد مهمند. ارزشها متفاوت از اهدافند. ارزشها هرگز به دست نمیآیند در حالی که اهداف میتوانند کسب شوند. ارزشها جهتهایی کلی برای رفتار فردند. در حقیقت ارزشها مفاهیمی کلی و انتزاعی اند که جهتهای مهم فرد در زندگی را نشان میدهند (هیز و همکاران، ۲۰۱۱).
عمل متعهد
در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، درمانگر مراجع را تشویق میکند تا به تغییرات در رفتارش متعهد باشد (هیز و همکاران، ۲۰۱۰). از منظر RFT، عمل متعهد یک الگوی سازنده رفتار است که با ارزشها به عنوان یک پیشایند کلامی تنظیم میشود و با پیامدهایش که منطبق با ارزشهاست تداوم مییابد (باتن[۵۲]، ۲۰۱۱). مطرح کردن تعهدات در ACT عبارت است از تعریف اهداف در حوزه های خاصی که برای فرد ارزشمند است، سپس عمل کردن طبق این اهداف در عین شناسایی و پذیرش موانع روانشناختی (هیز و همکاران، ۲۰۰۲).
فرایندهای تعهد و تغییر رفتار
خود به عنوان زمینه
ارتباط با زمان حال
ارزشها
پذیرش
انعطافپذیری روانشناختی
عمل متعهدانه
گسلش
فرایندهای پذیرش و ذهن آگاهی
شکل ۲-۱: شش فرایند اصلی ACT
(به نقل از هیز و همکاران، ۲۰۱۰: ص ۷)
نظریه آسیب شناسی روانی ACT
انعطاف ناپذیری روان شناختی
فرضیه زیر بنایی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد این است که فرایندهای کلامی، مجموعه محدودی از پاسخها در برخورد با موقعیتها ایجاب میکنند (هیز، ۲۰۰۴). زبان و کلا ذهن و حتی فرهنگ به افراد میآموزد که اضطراب و دیگر رویدادهای درونی شان را “بد” ارزیابی کنند و هر کوششی برای اجتناب از این احساس را حمایت میکند (مک هو[۵۳]، بارنز-هولز و بارنز- هولمز، ۲۰۰۴). در نتیجه این فرایندهای کلامی، زندگی فرد بر تجربه نکردن رویدادهای درونی منفی متمرکز میباشد تا زندگی کردن به شیوهای که برای فرد مهم است. این محدودیت شدید خزانه رفتاری، اصل آسیب شناسی روانی از دیگاه ACT است (توهی و همکاران، ۲۰۰۵). هیز و همکاران (۱۹۹۹) انعطاف ناپذیری روانشناختی را در چهار واژه آمیختگی، ارزشیابی، اجتناب و دلیل آوری خلاصه کرده و با بهره گرفتن از حروف اول این کلمات واژه FEAR را خلاصهای از انعطاف ناپذیری روانشناختی میدانند:
آمیختگی شناختی
در طی رشد، زبان منبع مهم تنظیم رفتار انسان میشود. انسانهای کلامی دنیا را از طریق روابط کلامی تجربه میکنند نه مستقیم. کارکردهایی که محرک از چهارچوبهای رابطه به دست میآورد بر دبگر منابع تنظیم رفتار غلبه میکند، افراد کمتر با تجربه اینجا و اکنون و همایندیهای مستقیم ارتباط دارند و بیشتر مغلوب قوانین و ارزیابیهای کلامیاند. هیز و همکاران (۲۰۱۰) این فرایند را آمیختگی شناختی مینامند. به عبارت دیگر دلبستگی افراطی به محتوای لفظی که باعث میشود انعطاف پذیری روان شناختی، دشوار یا غیر ممکن شود. آمیختگی ارتباط مستقیم و بدون دفاع با رویدادهای درونی ناخواسته را آسیب زا و غیر قابل قبول میداند و باعث میشود فرد به شیوهای زندگی کند که به جای زمان حال غرق گذشته یا آینده باشد.
ارزشیابی
برحسب RFT، ارزشیابی عبارت است از کاربرد رابطه مقایسهای برای دو یا چند رویداد کلامی. بر خلاف مقایسه هایی که به وسیله موجودات غیر انسانی انجام می شود که همگی مبتنی بر تجربهاند. ارزشیابی برای انسانها میتواند کاملا مبتنی بر رویدادهای کلامی باشد که هرگز با آن ها ارتباط و تماسی نداشته است. این ارزشیابی میتواند رنج و ناراحتی انسان را بسیار تقویت کند (هیز و برن اشتاین، ۱۹۸۶؛ به نقل از ایزدی و عابدی، ۱۳۹۲).
اجتناب تجربهای
اجتناب تجربهای تا اندازهای مبتنی بر آمیختگی شناختی است (هیز، ویلسون، گیفورد[۵۴]، فولت[۵۵] و استروسال، ۱۹۹۶؛ به نقل از ایزدی و عابدی، ۱۳۹۲). اجتناب تجربهای تلاش برای فرار یا اجتناب از شکل، فراوانی یا حساسیت موقعیتی رویدادهای درونی (افکار، احساسات، خاطرات و احساسات بدنی) است، حتی زمانی که تلاش برای چنین کاری، باعث آسیب روانشناختی میشود (هیز و همکاران، ۲۰۱۰). دو شکل اصلی اجتناب تجربهای عبارتند از بازداری و فرار/ اجتناب موقعیتی. بازداری تلاش فعالی است برای کنترل و یا حذف تجربه فوری یک رویداد درونی منفی مثل یک فکر، احساس، خاطره یا احساس بدنی منفی (کلارک، ۲۰۰۴). در فرار/ اجتناب موقعیتی، فرد میکوشد ویژگیهای زمینهای پیشآیندی را تغییر دهد که میتواند با وقوع یک تجربه درونی ناخواسته همراه باشد (هیز و همکاران، ۲۰۱۰).
دلیل آوری
تلاش فرد برای ایجاد تبیینات لفظی برای استفاده از شیوه های مقابلهای ناکارامد که باعث میشود شخص نسبت به همایندیهای واقعی در محیط کمتر حساس باشد. مراجعانی که دلایل خوبی یرای رفتار مختل شان دارند، علایم شان شدیدتر و درمان شان دشوارتر است (آدیس و جاکوبسون[۵۶]، ۱۹۹۶؛ به نقل از ایزدی و عابدی، ۱۳۹۲).
دلبستگی به خود مفهومسازی شده
عدم صراحت ارزشها و
ارتباط با آن ها
غلبه گذشته و آینده مفهومسازی شده
اجتناب تجربهای
آمیختگی شناختی
منفعل بودن، عدم اقدام به عمل
انعطافناپذیری روانشناختی
شکل ۲-۲: الگوی آسیبشناسی روانی ACT
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به دنبال جایگزینی برای FEAR است. هیز و همکاران (۲۰۱۰) این جایگزین را ACT (Take actionوake action, Chooseن جایگزین را ایگزینی برای م شان شدیدتر و درمان شان دشوارتر است ( آدیس و جاکوبسون، ۱۹۹۶).های واقعی در محیط کمت، Choose، Accept) معرفی میکنند:
پذیرش: فرد تجارب درونی ناخواسته و نیز رویدادهای بیرونی غیر قابل تغییر را همان طور که هست، نه آن گونه که نشان میدهند، بپذیرد.
انتخاب: فرد به جای پرداختن به رویدادهای درونی منفی، جهتها و اهداف مهم و ارزشمند را در زندگی اش انتخاب کند.
عمل: پس از انتخاب اهداف، فرد نسبت به حرکت در راستای آن ها متعهد باشد.
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 04:17:00 ب.ظ ]
|