کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



 



در مبانی نظری تحقیق حاضر سعی می­ شود، مفاهیم، ابعاد و نظریات مربوط به حس تعلق مکانی مورد مطالعه قرار گیرد. با توجه به اینکه مفاهیم بسیاری در رابطه با این مفهوم مطرح شده، بحث را از مفاهیم ملموس­تر آغاز کرده تا زمینه برای درک بهتر مفهوم حس تعلق مکانی فراهم آید.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مفاهیم مشابه بسیاری مانند دلبستگی اجتماع، هویت مکانی، وابستگی به مکان، حس­مکان، حس­اجتماع، تعلق به مکان و غیره وجود دارد که به طرز مشابهی با یکدیگر در ارتباط بوده و عمدتاً به جای هم مورد استفاده قرار گرفته­اند، بدون اینکه تلاشی برای تعریف مرزهای جداکننده و ایجاد تمایز میان این مفاهیم شده باشد(Van der Graff,2008:36).
جداسازی این مفاهیم به دلیل قرابت مرزهای آنها در سطح تجربی بسیار دشوار است. لذا در پژوهش حاضر، مفهوم حس تعلق به مکان که بر پایه حس­مکان قرار دارد و به عنوان سطحی فراتر از آن است، مبنای کار قرار می­گیرد.
مبانی نظری از سه بخش عمده تشکیل شده است. در بخش اول، ۱) تعاریف مرتبط با مفاهیم مکان، حس­ مکان، حس ­تعلق و حس ­تعلق ­مکانی بیان می­گردد؛ ۲) ابعاد و مؤلفه­ های حس ­تعلق مکانی مورد توجه و بررسی قرار می­گیرند؛ و ۳) نظریه­ های حس تعلق مکانی در قالب دو رویکرد روانشناختی(روانشناسی­محیطی) و جامعه­شناختی(پدیدارشناختی) مطرح می­شوند. برای سنجش عوامل مؤثر بر حس­ تعلق­ مکانی، در بخش دوم، عوامل اجتماعی- فرهنگی(سرمایه ­های اجتماعی و فرهنگی) و در بخش سوم، عوامل فضایی- کالبدی(نگرش به ویژگی­های فضایی و کالبدی) مورد توجه قرار گرفته و در نهایت یک جمع­بندی از مجموعه مبانی نظری ارائه می­ شود.
۲-۲ حس­تعلق­مکانی
۱-۲-۲ تعریف مفاهیم مرتبط با حس­تعلق­مکانی
۱-۱-۲-۲ مکان
مِرلوپونتی[۱](۲۶۴:۱۹۶۲) معتقد است که “فضا وجودی است و وجود فضایی". به عبارت دیگر، معنای ادراک شده از محیط، دارای جنبه­ های فضایی است که به گفته شولتز[۲](۱۳۸۱) چارچوبی را برای اعمال انسان مشخص می­ کند. چنین فضایی، فضای جغرافیایی به مفهوم فیزیکی نیست، بلکه با ویژگی­ها، رویدادها و روابط حاکم بر مکان پیوند دارد، بنابراین خنثی و یکنواخت نیست. هیچ دو نقطه در فضا شبیه یکدیگر نبوده و هر یک با ویژگی محتوای آن تعریف می­ شود(کاسیرر،۱۳۷۸). مکان جایی است ورای یک نقطه­ی جغرافیایی که قابل مشاهده بر روی نقشه باشد و یا یک دورنما و منظره که در عکس و نقاشی بگنجد. مکان به طور جدایی­ ناپذیری بر ساحت زندگی انسان و وقایعی که در آن اتفاق افتاده و به آن شکل داده، پیوند دارد. جایی است که سخنان گفته شده، آراء و نظریات رد و بدل شده، پیمان­ها بسته شده و تقاضاها خواسته شده است. اساس مفهوم مکان با مفهوم حضور انسان­ها در آن همراه است. اعتبار مکان­ها به انسان­هایی است که در آنها زیسته­اند. زمانی که انسان فضایی را می­شناسد و یا احساس می­ کند، هرچند لمس­ناشدنی و بی­شکل باشد، حس و یا ایده مکان شکل گرفته است."انسان­ها به صورت فردی یا گروهی با الصاق معنا به فضا آن را به مکان تبدیل می­ کنند"(Carmona & Tiesdell,2007:110). در همین خصوص رِلف[۳](۱۹۷۶) مکان را در پیوند با سرنوشت انسان و موجودیت او می­داند. انسان بودن یعنی زندگی در دنیایی پر از مکان­های متمایز و مشخص، یعنی داشتن مکان خود و شناختن اینکه زندگی در درون مکان رخ می­دهد.
به اعتقاد تیلور[۴](۱۹۹۹) نخستین وجه تمایزی که در “جریان هم­سنجی مکان و فضا” برجسته می­ شود، سطح انتزاع آن دو مفهوم است. تقریباً هر انسان، مکان را آسان­تر از فضا درک و تجربه می­ کند و در مقایسه با فضا، ضرورت مکان برای زندگی فردی و اجتماعی را به سادگی احساس می­ کند. افراد حتی فضا را هم به واسطه مکان درک می­ کنند و فضایی جدا از مکان را غیر قابل تصور می­دانند. این تفاوت در درک مکان و فضا از آنجا ناشی می­ شود که در واقع فضا انتزاعی­تر از مکان است(سرمست و متوسلی،۱۳۵:۱۳۸۹). انتزاعی­تر بودن فضا نسبت به مکان از جنبه­هایی دیگر نیز قابل بحث است. فضا عبارت است از همه­جا، ولی مکان جایی معین است. بدون شک، تصور همه­جایی باید دشوارتر از تصور جایی معین باشد. مکان محتوا دارد ولی فضا نوعی خلاء است. مکان بسیار آسان­تر از فضا مرزپذیر و قابل تحدید است، درحالیکه فضا بی­مرکز و مرزناپذیر است (Morley & Robins,1996:115). آنچه در خصوص ماهیت مکان مورد تایید است، جدای از تفاوت ماهوی با مفهوم فضا، رابطه وثیق آن با مفاهیم انسانی، ادراکات، تجربیات و تعاملات اجتماعی و از سویی، اتفاق نظر بر ماهیت چندبُعدی و فهم کلی­نگرانه از “مکان” است(مظلومی،۷:۱۳۸۹).
مکان، عنصر اصلی هویت ساکنان آن است. انسان با شناخت مکان می ­تواند به شناخت خود نائل شود. انسان از مکان­های متفاوت تصویرهای متفاوتی در ذهن دارد. احساسات او می ­تواند بر روی ادراکاتش از محیط و شکل­ گیری تصویر ذهنی از مکان تاثیرگذار باشد. همین تصاویر ذهنی انسان­ها است که به مکان هویت می­دهد. علاوه بر ساختار کالبدی مکان، خاطرات افراد در هویت بخشیدن به مکان مؤثر است. بحران مکان به مفهوم بحران اجتماعی از فضا و زمان، از بارزترین مشکلات شهرسازی معاصر است، بحرانی که در ایجاد فضاهای شهری فاقد هویت، فاقد تاریخ و ارتباط تبلور یافته است(پرتوی،۴۲:۱۳۸۲).
مکان، مرکز عمل آگاهانه و ارادی انسانها است. مرکزی است که در آن از رویدادهای مختلف، تجربه می­آموزیم. رویدادها و عملکردهای آگاهانه، تنها در ساخت مکان­های معین پراهمیت جلوه می­ کنند. علت افتراق مکان­ها، تمرکز ارزش­ها، دیدگاه ­ها، هدف­ها و تجربه ­های مختلف در آنها است. از این­ رو مکان­ها، عوامل اصلی در سامانمندی تجربیات و قضاوت­های ما از جهان می­باشند (شکویی،۲۷۵:۱۳۸۳).
مکانی که یک گروه در آن زندگی می­ کنند، تخته سیاهی نیست که بتوان بر روی آن نشانه­هایی نوشت و بعد پاک کرد. مکان از گروه تاثیر می­پذیرد و بر گروه تاثیر می­ گذارد. “هرگونه فعالیت گروه، بیانی فضایی پیدا می­ کند و مکانی که گروه در آن زندگی می­ کند، تنها گردآمده­ای از این بیان­ها خواهد بود. هر جنبه و هر جزئیاتی از این مکان، دارای معناهایی است که تنها برای اعضای همان گروه ادراک پذیر است"(پاکزاد،۴۲۲:۱۳۸۸).
مکان جایی است که انسان به آن حس تعلق دارد و آن را قسمتی از وجود خود می­پندارد. چرا که زندگی بشر در هرجایی قرار نمی­گیرد. مکان، محل و سرزمین برای مردم بسیار اهمیت دارند، چرا که توانایی هویت­سازی بسیار بالایی دارند. حس تعلق به مکان در درجه­ نخست به معنای خاص و متمایز بودن، ثابت و پایدار ماندن - تداوم داشتن- و به جمع تعلق داشتن است. مکان، مهم­ترین عاملی است که این نیازهای هویتی را تامین می­ کند. به عبارتی روشن­تر، مرزپذیری و قابل تحدید بودن مکان این امکان را فراهم می­ کند که انسان­ها با احساس متمایز بودن، ثبات داشتن و تعلق به جمع داشتن، امنیت و آرامش لازم را برای زندگی کسب کنند(گل­محمدی،۲۳۰:۱۳۸۱).
احساس متمایز بودن از دیگران، نیازمند وجود مرزهای پایدار و کم و بیش نفوذناپذیر است. هر اندازه این مرزها و تفاوت­های مبتنی بر آنها شفاف­تر و دقیق­تر باشد، نیاز به متمایز بودن از دیگران به خوبی تامین می­ شود. از آنجا که ترسیم چنین مرزها و تفاوت­هایی روی قلمرو مکانی و بازتولید و حفظ آنها آسانتر است، مکان و سرزمین به صورت بستری بسیار مناسب برای هویت­سازی و احساس تعلق داشتن به مکان در می ­آید(گل­محمدی،۲۳۰:۱۳۸۱). مکان علاوه بر مرزپذیر و قابل تحدید بودن، ثبات نیز دارد، بنابراین با تامین نیاز به تداوم داشتن و پایدار بودن، منبعی مهم در تامین هویت به شمار می ­آید(Morley & Robins,1992:121). ویژگی دیگر مکان، تامین انسجام اجتماعی که احساس تعلق داشتن به جمع را ممکن می­ کند، می­باشد(تاجیک،۵۰:۱۳۸۴-۵۳). مکان، به واسطه محدود کردن روابط اجتماعی در قلمرویی نسبتاً کوچک و بسته، احساس تعلق به گروه را پدید آورده، تقویت می­ کند و بدین ترتیب بر تراکم روابط بی­واسطه و چهره به چهره می­افزاید، بنابراین مکان به عنوان مؤثرترین عامل در هویت­یابی به شمار می ­آید(گل­محمدی،۲۳۱:۱۳۸۱).
از سوی دیگر کانتر و مونتگومری با اتخاذ رویکرد اثباتی به دنبال دست­یابی به الگویی قابل تعمیم از مفهوم مکان هستند که توانایی خلق مکان و بهره ­برداری از آن را ممکن کند. مونتگومری[۵] (۱۹۹۸) مکان را فصل مشترک از فرم، فعالیت و تصویر ذهنی می­داند. معیارهای مقیاس، تراکم، نفوذپذیری، بافت، عرصه و نسبت توده و فضا در ماهیت کالبد یا فرم تاثیرگذار است. فعالیت در مکان تابع سرزندگی، تنوع، برنامه ­های جمعی، سنن و آداب محلی؛ و تصویر ذهنی کاربران نیز متاثر از نماد و نشانه موجود، خوانایی، تجربیات حسی، تداعی­ها و دسترسی روانی است. مونتگومری معتقد است، درحالیکه معانی مکان، ریشه در خصوصیات کالبدی و فعالیت­های وابسته به آن دارد، ولی آنها خصوصیات کالبدی مکان را شکل نمی­دهند؛ بلکه مقاصد و تجربیات انسانی هستند که خصوصیات مکان را شکل می­ دهند. بنابراین آنچه را که محیط ارائه می­دهد، عملکردی است که عمل ارزنده­ی خود ما آن را شکل می­دهد"(مدیری،۷۶:۱۳۸۷).
شکل ۱- ۲ مدل مونتگومری برای مکان (ماخذ: Montgomery,1998:98)
کانتر[۶] در تکمیل ایده مونتگومری مدلی از مکان را ارائه می­دهد که تبیین­کننده رابطه میان مؤلفه­ های سازنده هر مکان است. وی برای هر مکان سه مؤلفه می­شناسد: ویژگی­های فیزیکی، فعالیت­ها و تصورات. به باور او ما نمی­توانیم مکانی را کاملاً بشناسیم یا بیافرینیم تا هنگامی که بدانیم: انتظار چه “رفتاری” را در آن مکان داریم؛ “ویژگی­های فیزیکی” آن مکان چگونه باید باشد؛ و “تصورات” یا ذهنیتی که مردم از آن “رفتار” در آن “محیط فیزیکی” دارند چگونه است (پاکزاد، ۲۴۰:۱۳۸۸). وی در کتاب روانشناسی مکان، می­ کوشد تا پیوند میان انسان و محیط پیرامونش را به کمک مفهوم “مکان” و تشریح و گسترش آن به حیطه قلمرو فیزیکی تبیین نماید(پاکزاد،۲۲۴:۱۳۸۸).
کانتر در توضیح کاربرد مدل ارائه شده، تاکید می­ کند که برای تعریف مکان­ها از هر یک از مؤلفه­ های “ویژگی­های فیزیکی، فعالیت­ها و تصورات” می­توانیم آغاز کنیم. اگر ساختار فیزیکی وجود ندارد می­توان با تعریف فعالیت­ها و گروه­بندی فعالیت­هایی که قرار است در طرح مورد نظر رخ بدهد آغاز کرد و پس از شناسایی این فعالیتها به تعریف و شناخت تصورات و انتظاراتی که از این فعالیتها وجود دارد، ارتباط میان آنها و فرم­های فیزیکی متناسب این رفتارها پرداخت(پاکزاد،۲۴۱:۱۳۸۸).
علاوه بر مباحث فوق، یکی دیگر از موضوعات عمده در خصوص مکان، بحث ساختار مکان و دیالکتیک درون و برون است که عامل اصلی در چگونگی حضور انسان در مکان و تجربه مکان می­باشد. رِلف(۱۹۷۶) ارتباط بین عرصه درون و بیرون را دیالکتیکی زیربنایی برای تجربه و رفتار محیطی انسان می­داند. مکان­ها از طریق درجات مختلفی از “در درون بودن” و “در بیرون بودن"، هویت­های مختلفی را نزد مردم کسب می­ کنند(پرتوی،۱۳۸۷). نوع ارتباط فرد با مکان و تجارب انسانی منجر به شکل­ گیری طیف متنوعی از شناخت و ادراک آن می­گردد. بر این اساس، رِلف مجموعه ­ای از این روابط را در سلسله مراتبی هفت گانه از تجربه حضور فرد در یک مکان به شرح زیر طبقه بندی می­ کند:
جدول ۱- ۲ سطوح مختلف تجربه مکان بر اساس دیالکتیک درون/ بیرون

سطوح تجربه مکان مشخصه­ها
عرصه بیرونی وجودی
(existential outsideness)
احساس جدایی از مکان، حس بیگانگی، عدم واقعی بودن، ناخوشایندی و غیرقابل تحمل بودن مکان برای فرد
(مانند احساس افراد بی­خانمان یا دلتنگی برای خانه و وطن “بی­خانمانی و غربت” )
عرصه بیرونی هدفمندانه
(objective outsideness)
مطالعه مکان مجزا از تجربه مکان به عنوان یک ابژه(شیء)، نگرش بی­طرف، منطقی و علمی نسبت به مکان
(مانند رویکرد برنامه­ ریزان، طراحان و سیاست­گذاران)
عرصه بیرونی ضمنی(اتفاقی)
(incidental outsideness)
مکان به عنوان پس زمینه یا جایگاهی برای نوعی فعالیت
(مانند حضور در کنفرانس­ها و اجلاس­ها، عبور از منظره طبیعی در هنگام رانندگی)
عرصه دورنی غیرمستقیم(واسطه­ای)
(vicarious insideness)
تجربه مکان به روش غیرمستقیم از طریق تصور و تخیل
(مانند دیدن، خواندن یا گوش کردن آثار هنرمندان، داستان، نقاشی، موسیقی، فیلم و…)
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-09-28] [ 10:13:00 ب.ظ ]




که و به ترتیب نشان دهنده نرخ آنتالپی و آنتروپی می­باشند. زیروند ۰ نیز نشان دهنده مقادیر این خصوصیت­ها در دمای و فشار محیط می­باشد.
اگزرژی جنبشی و پتانسیل به ترتیب برابر همان انرژی جنبشی و پتانسیل هستند:

 

(۳-۵)

 
 
 

(۳-۶)

 
 

که در این روابط V و z به ترتیب نشان دهنده سرعت و ارتفاع نسبت به یک مختصات مرجع در محیط (V0=0 , z0=0) می­باشند. روابط (۳-۵) و (۳-۶) می­توانند هم برای سیستم­ها و هم برای جریان­های مواد بکار روند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

اگزرژی شیمیایی عبارت است از حداکثر کار مفید قابل دستیابی وقتی که یک سیستم که در دمای و فشار قرار داد به حالت تعادل شیمیایی با محیط برسد. بنابراین برای محاسبه­ی اگزرژی شیمیایی نه تنها باید دما و فشار مشخص باشد بلکه ترکیب شیمیایی محیط نیز باید مشخص گردد. از آنجایی که محیط طبیعی ما در حالت تعادل نمی ­باشد لازم است که یک محیط مرجع اگزرژی مدل گردد. استفاده از جدول مقادیر اگزرژی شیمیایی استاندارد برای موادی که در محیط و در شرایط استاندارد (pref = 1.013 bar ،Tref = 298.15 K ) قراردارند، محاسبه­ی مقادیر اگزرژی را تسهیل می­نماید.
مقادیر اگزرژی شیمیایی استاندارد در جداول برای محیط­های متفاوت وجود دارد. تاثیر تغییرات جزئی در مقادیر و بر روی مقادیر اگزرژی شیمیایی مواد مرجع در کاربردهای عملی می ­تواند صرف­نظر گردد.
اگزرژی شیمیایی یک مخلوط ایده آل از N گاز ایده آل بصورت زیر محاسبه می­گردد:

 

(۳-۷)

 
 

در صورتیکه دمای محیط T0 باشد، اگزرژی شیمیایی استاندارد مولار ماده k ام خواهد بود، و xk کسر مولی ماده k ام در سیستم و در دمای T0 می­باشد.
برای محلول مایعات، اگزرژی شیمیایی در صورتی که ضرایب فعالیت، γk، معلوم باشند بصورت زیر محاسبه خواهد شد:

 

(۳-۸)

 
 

اگزرژی شیمیایی استاندارد یک ماده که در شرایط محیط قرار ندارد، با در نظر گرفتن انجام یک واکنش برگشت پذیر بین آن ماده و سایر موادی که اگزرژی شیمیایی استاندارد آن­ها مشخص است، قابل محاسبه خواهد بود. در فرآیندهای تبدیل انرژی محاسبه­ی اگزرژی شیمیایی سوخت­های فسیلی از اهمیت ویژه ای برخوردار می­باشد.
شکل (۳-۱) یک دستگاه واکنشگر فرضی بازگشت پذیر، ایزوترم و ایزوبار را نشان می­دهد که در آن یک سوخت در طی فرایندی پایدار بطور کامل با اکسیژن واکنش انجام داده و CO2 و H2O و SO2 و N2 تولید می­گردد. چنین فرض می­ شود که تمامی مواد بصورت غیرمخلوط در دمای و فشار وارد شده و خارج می­گردند.

شکل ۳-۱ : وسیله­ای برای ارزیابی اگزرژی شیمیایی یک سوخت
اگزرژی شیمیایی یک سوخت فسیلی برحسب مول با بهره گرفتن از بالانس آنتروپی، انرژی و اگزرژی برای واکنش برگشت پذیر فوق الذکر می ­تواند محاسبه گردد:

 

(۳-۹)

 
 

که در رابطه­ فوق:

 

(۳-۱۰)

 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:13:00 ب.ظ ]




وجه­فرآیندی

شاخص برون سپاری
هزینه بهبود فرایند به بودجه
قراردادهای بی ایراد و اشکال
تعداد کامپیوتر به کارکنان

تعداد کامپیوترهای شخصی به کارکنان
هزینه های اداری به کارکنان
هزینه­فناوری اطلاعات به کارکنان ظرفیت فنآوری اطلاعات
تغییر در داشته های مرتبط با فنآوری اطلاعات

اهداف کیفیت
عملکرد به اهداف کیفیت
ظرفیت فناوری اطلاعات به کارکنان
عملکرد فنآوری اطلاعات به کارکنان

وجه نوپدید و توسعه ای

هزینه­ توسعه­شایستگی به کارکنان
شاخص رضایت کارکنان
هزینه های بازار یابی به کارکنان
میزان ساعات آموزش

هزینه های تحقیق و توسعه بودجه
هزینه های آموزش به بودجه
تعداد کارکنان کمتر از چهل سال سازمان

هزینه توسعه­ فنآوری اطلاعات به هزینه­فنآوری اطلاعات
هزینه­آموزش فنآوری اطلاعات به هزینه­فنآوری اطلاعات
سرمایه گذاری بر آموزش به مشتریان
ارتباطات مستقیم با مشتریان در سال

جدول ‏۲‑۳- شاخص ­ها و سنجه­هی مدل اسکاندیا (ادوینسون و مالون، ۱۹۹۷)
مجموعه پنج وجه­نشانگر اسکاندیا، دارای سی و شش سنجه­پولی است، که با یکدیگر ارجاع متقابل دارند. در نهایت رابطه­زیر برای محاسبه سرمایه فکری سازمان، در این مدل پیشنهاد شده است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

سرمایه فکری سازمان، برابر است با: حاصل ضرب ارزش کل سرمایه­فکری ضرب در، کارآیی سرمایه فکری.
و از سوی دیگر برای محاسبه­ارزش بازار نیز می توان فرمول زیر را جمع بندی نمود:
ارزش بازار، عبارت است از: حاصل جمع سرمایه­ساختاری و سرمایه­انسانی ضرب در سرمایه­فکری و جمع این مقدار با سرمایه­مالی.
یکی از مهمترین مزایای نشانگر اسکاندیا، توجه به نقش سرمایه­مشتریان در ایجاد ارزش است. در این میان یکی از چالش های پیش روی این روش، عدم امکان تعیین و تشخیص مولفه های سرمایه فکری با بیشترین تاثیر بر ارزش و میزان ارزش هر مولفه، و بالعکس است.
مدل های تجسمی
دسته­پنجم مدل های مرتبط با سرمایه فکری را می توان با عنوان مدل های تجسمی نامگذاری نمود. هر چند بایستی گفت، نظر به این که پیدایش این مدل ها از قدمت زیادی برخوردار نیست و تاکنون به صورت رسمی در طبقه بندی های مرتبط با سنجش سرمایه­فکری جای نگرفته اند.
هدف اصلی از به کارگیری این مدلها، مجسم سازی راههایی است که منابع نامشهود و سرمایه­ فکری در تعامل برای ایجاد ارزش سازمانی شرکت دارند. در واقع این مدل های در ایجاد درک و تفسیر پیچیدگی های طبیعی سرمایه فکری و همین طور نحوه مشارکت این منابع در مسیر کلی ایجاد ارزش سازمانی از کارآیی مناسبی برخوردارند. در ادامه به معرفی مدل های تجسمی پرداخته خواهد شد.
مدل منشور عملکرد
مدل منشور عملکرد جزو مدل های تجسمی است، که در سال ۲۰۰۲ میلادی توسط دیوید نیلی و همکارانش معرفی شده است، مدل منشور عملکرد چارچوبی نوآورانه جهت سنجش و مدیریت عملکرد است که در زمره نسل دوم مدلهای سنجش به حساب می آید. مهمترین مزیت این مدل نسبت به سایر مدل ها را می توان در توجه و تمرکز ویژه بر ذینفعان سازمان دانست. پیوستاری از ذینفاعان سازمان که شامل: سرمایه گذاران، مشتریان و واسط ها، کارکنان، تامین کنندگان و تنظیم کنندگان می‏شود. اساس این مدل بر شناسایی تقاضاها و انتظارات ذینفعان از سازمان و در مقابل، هر آنچه که سازمان از ذینفعان انتظار و تقاضا دارند استوار است.
مدل منشور عملکرد به سازمآن‏ها کمک می کند تا تصویر شفافی از ذینفعان کلیدی و تقاضاهای آن‏ها به دست آورند. در این راستا، سازمآن‏ها به شناسایی و اتخاذ استراتژیهایی به منظور افزایش امکان اطمینان از انتقال ارزش به ذینفعان خواهند پرداخت.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:13:00 ب.ظ ]




۸۵/۰

۵۷/۰

جملات خطا دچار واریانس ناهمسانی نیستند

۵-۵- نمایش مسئله بهینه‎سازی در فضای حالت
شکل ماتریس معادلات قیود بدست آمده در بخش قبل، به صورت زیر می‎باشد:
(۵-۱۰)
که در آن Xt یک ماتریس (۱*۱۴) از متغیرهای حالت، A یک ماتریس (۱۴*۱۴)، B یک ماتریس (۱*۱۴) و Wt نیز بردار ستونی جملات اخلال (۱*۱۴) است که به صورت مستقل و یکسان در طول زمان توزیع شده‎اند.
ماتریس‎های معرفی شده در نمایش فضای حالت مسئله بانک مرکزی به صورت زیر هستند.
ماتریس های فوق قیود مسئله را نشان می‎دهند. برای نمایش تابع هدف (زیان) یک بردار (۱*۴) از متغیرهای هدف را تعریف می نمائیم.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

(۵-۱۱)
که در آن بردار Y یک ماتریس (۱×۴) از متغیرهای تابع هدف، Ci ماتریس (۱×۴) و CX ماتریس (۱۳×۴) به شکل زیر هستند.
باتوجه به ماتریس های بالا فرم درجه دوم تابع زیان بانک مرکزی به صورت زیر خواهد بود.
(۵-۱۲)
که در آن K یک ماتریس (۴×۴) به صورت زیر است.
در نهایت نمایش فضای حالت مسئله کنترل بانک مرکزی ما را قادر خواهد ساخت تا بتوانیم مسئله را به صورت یک مسئله تنظیم کننده بهینه تنزیل شده تصادفی به شرح زیر در نظر بگیریم، به طوری که بتوانیم تابع زیان ذکر شده (۵-۱۲) را باتوجه به قید مطرح شده (۵-۱۰) کمینه کنیم.
۵-۶- حل مسئله بهینه‎سازی
مسئله بهینه‎سازی پویا عبارتست از تخصیص بهینه منابع کمیاب، بین عوامل رقیب در فاصله زمانی. به بیان ریاضی، مسئله تعیین مسیرهای زمانی است برای متغیرهای معینی که متغیرهای کنترل نامیده می‎شوند. حساب تغییرات، برنامه ریزی پویا و اصل ماکزیمم سه روش حل برای مسئله کنترل بهینه می‎باشد.
در این تحقیق برای حل مسئله بهینه‎سازی سیاست پولی از روش حل برنامه ریزی پویا استفاده شده است. به طور حلاصه در این روش با بکارگیری اصل بهینگی، رابطه اساسی بازگشتی به دست می‎آید، که با برخی فروضات اضافی رابطه اساسی بازگشتی یک معادله با مشتقات جزئی پایه‎ای به دست می‎دهد که معادله بلمن نام دارد. در این بخش حالتی از مسائل برنامه ریزی پویا در نظر گرفته می‎شود که در آن تابع بازدهی درجه دوم (۵-۱۲) و تابع انتقال خطی (۵-۱۰) است. این حالت منجر به استفاده از مسئله تنظیم کننده خطی بهینه می‎شود به طوری که معادله بلمن می‎تواند با بهره گرفتن از جبر خطی حل گردد. در استخراج قاعده بهینه پولی فرض می‏گردد که تابع بازدهی و انتقال هر دو مستقل از زمان بوده و مسئله تصادفی نیست. زیرا این فروض محاسبات را ساده کرده و در نتایج نیز تغییری ایجاد نمی‎کند. نکته قابل توجه اینکه بر اساس اصل حتمی این نتایج با نتایج توابعی که مستقل از زمان نباشند برابر خواهد بود. تنها تفاوت آن‎ها اینست که در تعریف تابع مقدار عبارت d در مسائل غیرتصادفی وجود ندارد. [۶۰]
نقطه شروع برای حل مدل یک حدس اولیه برای فرم تابع مقدار V(x) است. فرم این تابع درجه دوم و به صورت زیر فرض می‎شود.
(۵-۱۳)
که در آن P یک ماتریس متقارن شبه معین است و d برابر است با:
که tr اثر ماتریس P ضرب در کواریانس بردار اخلال ها می‎باشد.
با بهره گرفتن از قانون انتقال در جهت حذف حالت دوره بعدی، معادله بلمن به صورت زیر خواهد بود.
(۵-۱۴)
شرط لازم مرتبه اول برای ماکزیمم کردن مسئله عبارت است از:
(۵-۱۵)
که بیان کننده نقش بازخور برای RM است.
(۵-۱۶)
(۵-۱۷)
F، یک بردار (۱۴*۱) است که شامل پاسخ بهینه ضریب نرخ رشد حجم نقدینگی به هر عنصر برداری X است. با جایگزین کردن مقدار بهینه (۵-۱۷) در سمت راست معادله (۵-۱۴) و مرتب نمودن دوباره آن داریم:
(۵-۱۸)
این معادله به معادله جبری ماتریس ریکاتی معروف است. این معادله ماتریس P را به صورت تابع ضمنی از ماتریس های B,R,Q,A بیان می‎کند. تحت شرایط خاص، معادله (۵-۱۸) دارای یک جواب شبه معین واحد است که در حد وقتی j به سمت بی نهایت میل می‎کند، با تکرار معادله تفاضلی ماتریس ریکاتی زیر بدست می‎آید:
(۵-۱۹)
با شروع از P0=0 تابع سیاست وابسته به Pj عبارتست از:[۶۱]
(۵-۲۰)
با نوشتن برنامه حل مسئله بهینه‎سازی بانک مرکزی با بهره گرفتن از برنامه Olrp در نرم افزار MATLAB (که در پیوست به آن اشاره شده است) مقادیر ضرایب مختلف به ازای مقادیر مختلف λ و υ و γ به دست آمد. با درنظر گرفتن بازۀ (۱> υ > 1/0) و (۵ > γ > 01/0) و (۵ > λ > 01/0) بهترین حالات ممکن که مقدار زیان حداقل‎تری را ارائه می دهند انتخاب گردیده و از میان آن‎ها یک سناریوجهت مقایسه مقادیر بهینه نقدینگی با مقادیر واقعی نقدینگی و تقاضای نقدینگی انتخاب می‎شود.
نتایج قاعده بهینه پولی تحت فروض مختلف در جدول (۵-۶) گزارش شده است.
جدول ۵-۶- ضرایب قاعده پولی با تغییر وزن هریک از متغیرهای تابع زیان به طور جداگانه

حالت هفتم

حالت ششم

حالت پنجم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:13:00 ب.ظ ]




  •  واژه‌شناسی ولی و ولایت در قرآن
  • درنگی در پیشینه‌ چالشی به نام کرامت‌خواهی و چگونگی برخورد قرآن کریم با آن
  • اندیشه‌ی قرآن در امکان و وقوع کرامت

۵٫کرامت و قاعده‌ی علیت در قرآن

  • توحید افعالی و تصرف ولی در پرتو ولایت تکوینی در قرآن
  • جستاری در ولایت غیر خدا در قرآن
  • ولایت پاداشیدر قرآن
  • توحیدمحوری قرآن و نگاه‌‌داشت فاصله‌ی میان مقام الوهیت (خالق) و جایگاه ولایت (مخلوق)

۱٫ واژه‌شناسی کرامت در قرآن

به‌مثل:« فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ: پروردگارم بى نیاز بخشنده است.»[۳۹۴] در مصباح فیومى[۳۹۵] و اقرب الموارد «کریم» بمعنى نفیس و عزیز است. « فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَهٍ وَ أَجْرٍ کَرِیمٍ: پس او را به آمرزشى و پاداشى ارزشمند بشارت ده.»[۳۹۶] راغب اصفهانی نیز با اندک تفصیلی همین سخن را بازگو می کند و «کرم» را در دو فضا معنا نموده، یکی، آن‌که وصف برای حضرت حق قرار گیرد که مراد از آن «احسان و نعمت آشکار خدا» می‌شود به‌مانند: « فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ »[۳۹۷] و دیگری، این که وصف برای انسان باشد که «نام اخلاق و افعال پسندیده» اوست که از وى آشکار می‌شود. پس به کسى را کریم نگویند مگر پس از آن‌که، آن اخلاق و افعال از وى ظاهر شود؛ و البته بعضی از لغت‌شناسان گفته اند: کرم مانند «حریه» است جز این که حریه در «نیکی­های کوچک» کارایی دارد و کرم در «محاسن بزرگ» به‌کار می‌رود چون: « إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ: گرامى‏ترینتان در نزد خداوند پرهیزگارترین‌تان است.[۳۹۸]» و نیز هر چیزی که در نوع خود، «شریف» است با کرم توصیف می‌شود، هم‌چون: « کَمْ أَنْبَتْنا فیها مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَریم[۳۹۹]، وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ کَریمٍ[۴۰۰]، إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَریمٌ[۴۰۱]، قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریماً[۴۰۲] » که در نبات، مقام، کتاب و قول، هر کدام، برترشان را کریم خوانده است.[۴۰۳]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

پس هر جا که در قرآن، واژه کریم یا کرامت و یا فعل آن آمد با در نظر گرفتن تناسب محل می‌توان آن را به یکى از معانى چهارگانه که در آغاز گفته شد گرفت، از قبیل کریمه: « وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ…: و آنان را بر بسیارى از آفریدگان خویش چنان‌که باید برترى دادیم.[۴۰۴]» که به معنای «فضیلت» آمده است. و کریمه: «… هذَا الَّذِی کَرَّمْتَ عَلَیَّ: این کسى را [که او را] بر من گرامى داشته‏اى [از چه سبب است؟] [۴۰۵]» که باز به معنای «فضیلت» است. و نیز کریمه­ی: «… أَکْرِمِی مَثْواهُ: او را گرامى دار[۴۰۶].» که به‌معنای «گرامی داشتن» است.[۴۰۷] بنابراین آنچه در قرآن کریم از ماده «کرم» و در قالب برگرفته‌های گوناگون از آن آمده، ۲۹ مورد و آیه است به‌مانند: « کِرامٍ بَرَرَهٍ، مَرُّوا کِراماً، کِراماً کاتِبینَ، کَرَّمْتَ عَلَیَّ، کَرَّمْنا بَنی‏ آدَمَ، زَوْجٍ کَریمٍ، مَقامٍ کَریمٍ، أَجْرٍ کَریمٍ، لا بارِدٍ وَ لا کَریمٍ، رَسُولٍ کَریمٍ، رِزْقٌ کَریمٌ، مَلَکٌ کَریمٌ، کِتابٌ کَریمٌ، غَنِیٌّ کَریمٌ، لَقُرْآنٌ کَریمٌ، مُدْخَلاً کَریماً، قَوْلاً کَریماً، أَکْرِمِی مَثْواهُ »[۴۰۸] که هیچ‌کدام به معنای امر خارق عادت و از باب کرامات اولیا نیست.
به عکس واژه ولیّ، کلمه «کرامه» به‌گونه­ مستقیم و با همین هیئت، حتی یک‌بار هم در قرآن کریم به نوشتار در نیامده است، هر چند که بسیار از «آیت»، «بیّنه» و «معجزه» به عنوان امور خارق عادت و حتی از «استدراج» سخن به‌میان آمده است. البته قرآن کریم، پژوهنده را در این گفتار و نوشتار از محضر وحی، بی‌بهره نگذاشته، چرا که ماهیت و خارجیت کرامت جز معجزه نیست و هر دو به اذن مولی است و به قداست روح بسته و راه فکری و مسیر علمی را برای ره‌زنان طریق حق بسته است و مرتاضان و جادوگران را بر جای خود نشانده است.
بنابراین نتیجه اینکه، واژه­ی مورد بحث یعنی «کرامت» با معنای مورد نظر ما یعنی امر خارق عادت، در قرآن کریم به‌کار نرفته است؛ و البته چرایی این نیستی، باید که در جایی دیگر به پژوهش گذاشته شود. سخنی که تاب تاکید دارد این است که مقوله کرامت با گفتار معجزه و نیز با کهانت و همسان‌هایش در هم آمیخته نشود.

۲٫ واژه‌شناسی ولیّ و ولایت در قرآن کریم

واژه­ی «ولیّ» و «ولایت» و مولی و همگن‌های آنها در قرآن کریم از خانواده­های پرکاربرداند که البته
هم در معنای الهی و هم در معنای شیطانی استفاده شده است. هم ولایت خدا و هم ولایت خلق او و از مخلوقات نیز هم از ولایت انس و هم جن و امثال آن به سخن گذاشته شده است. گاهی در قالب اسم و جایی به هیئت فعل در آمده، گاهی به صورت مفرد و زمانی به شکل جمع به لوح نشسته و اینها همه حکایت گر بایستگی مفاد این واژه است که سیمای مصحف شریف را به زیبایی با دست اعجاز پر کرده است. ۲۳۳ نوبت[۴۰۹] بازگویی این واژه و برگرفته‌های دیگر از ماده­ «و ل ی» گویای بایستگی معنای فراخوانده­ی آن در نزد صاحب وحی است. ماده «و ل ی» ۲۳۳ بار و در ۲۰۱ آیه و در ۵۵ سوره از کتاب آسمانی ما بازگو شده است که در شکل‌ها و معنی‌های مختلفی همچون ولی، ولایه، مولی، موالی، أولی، أولیاء، تولّی، وال، به­گونه اسم و فعل درآمده و این خود، نشان از بایسته بودن معنا و مصداق آن است. ولی به قصد فاعل یعنی موالِی در آیاتی مانند: «فالله هو الولی[۴۱۰]، اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا[۴۱۱]، ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِینَ آمَنُوا[۴۱۲]» به کار گرفته شده است.و در آیاتی چند نیز برای مفعول یعنی موالَی به کار رفته است: «ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آباءَهُمْ فَإِخْوانُکُمْ فِی الدِّینِ وَ مَوالیکُمْ وَ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ فیما أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَ لکِنْ ما تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً»[۴۱۳] «وَ إِنِّی خِفْتُ الْمَوالِیَ مِنْ وَرائی‏ وَ کانَتِ امْرَأَتی‏ عاقِراً فَهَبْ لی‏ مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا»[۴۱۴] و هم درباره «بنده» به کار می‌رود و هم در مورد خدا که البته در قرآن کریم فقط در مورد خدا به کار رفته است.[۴۱۵]
ولایت که امری اضافی است اگر به فتح واو باشد اثرگذاری آن یک­سویه است و از کسی که ولیّ است به عنوان والی یاد می‌شود. از این رو در قرآن فرمود: «هُنالِکَ الْوَلایَهُ لِلَّهِ الْحَق: اینجاست که کارسازى از آن خداوند حقّ است.»[۴۱۶] یعنی اگر روزی دولت­مندی مالش را از دست بدهد در آن لحظه برای شخص آشکار می‌شود که ولایت از آن خداست.[۴۱۷] «اللَّهُ هُوَ الْوَلِی: خداوند است که کارساز است.»[۴۱۸] ولایت به معنای سرپرستی ویژه­ی خدای سبحان است. چنانچه دو جانبه باشد، از او به ولایت به کسر واو تعبیر می‌شود و خداوند، ولیّ و والی است یعنی خدا سرپرست است و موجودات و مخلوقات تحت ولایت و سرپرستی او قرار دارند.[۴۱۹]

۳٫ درنگی در پیشینه‌ چالشی به نام کرامت‌خواهی و چگونگی برخورد قرآن‌کریم با آن

از آنجا که ماهیت کرامت همان چیستی معجزه است پیش­روترین نوشته‌ای که کرامت‌ها و مسائل آن را در خود جای داده است کتاب­های ادیان الهی و در اسلام عزیز، قرآن کریم است، چه اینکه تاریخ کرامت‌خواهی و کرامت‌نگاری اولیای الهی به درازای تاریخ اولیای خداستبر اساس برخی آیات قرآنی، منکران انبیای روزگاران دیرین، به پیامبران می‌گفتند: شما جز آدمیانی مانند ما نیستید، و اگر می‌خواهید ما را از آنچه گذشتگان ما پرستیدند، بازدارید، باید اعجازی از خود نشان دهید. انبیا می‌گویند: آری! ما آدمیانی مانند شماییم اما پروردگار بر کسانی از بندگان خود منّت می‌گذارد و آنها را به پیامبری برمی‌گزیند، و ما نباید اعجازی به شما نشان بدهیم مگر به فرمان خدا![۴۲۰] همین معنا در آیه‌ای دیگر[۴۲۱] نیز بازگو شده است.[۴۲۲] اما آنچه در پاسخ از ایشان شنیدند جز این نبود که ما نیز بشری چونان شماییم که به ما وحی می‌رسد و همین معنا باز در آیه­ای دیگر[۴۲۳] نیز آمده است[۴۲۴].
افزون بر این، در ۸۸ آیه از قرآن کریم، سخن از وحی است، در ۲۷ آیه سخن از این است که کار پیامبر جز ابلاغ رسالت و رسانیدن امر پروردگار نیست و در ۲۱ آیه هم، وظیفه پیامبر فقط نشر دعوت حق و باز همان ابلاغ رسالت و رسانیدن امر پروردگار به بندگان است.[۴۲۵]
تا اینجا سخن از رسالت است و وحی و ابلاغ امر پروردگار، و سخن از معجزه و وقوع خارق عادتی نیست. اما در دیگر آیات، وقوع امری فراتر از وقایع جاری این جهان به اراده پروردگار مطرح است: در آیه­ای[۴۲۶] سخن، این است که منکران می‌گویند: «چرا بر او «آیَهٌ مِّن رَّبِّه: نشانه‏اى» از [سوى‏] پروردگارش فرو فرستاده نشده است؟» و پروردگار می‌گوید: در پاسخ به آنها «بگو: جز این نیست که [دانش‏] غیب از آن خداست، شما چشم به راه باشید. من [هم‏] با شما از چشم به راهانم.»[۴۲۷]
در آیات یاد شده، کرامات و معجزات، هر دو، آیات قدرت الهی‌اند؛ و در کریمه‌ای چنین می‌فرماید که: هر که منکر این باشد «جایگاهش در آتش است»![۴۲۸] پس خداوند قصد قدرت‌نمایی بر دست اولیایش را ندارد مگر به جهت در هم کوبیدن انکار منکران، آن هم نه با هر انکار و نه در هر زمانی. منکران دهان باز می‌کردند و به پیامبر خاتم می‌گفتند باید اعجازی بیاورید، نشانه­ی قدرتی بیاور، ای محمد(صلی الله علیه و آله) «بَیِّنَهٌ مِّن رَّبِّـ[۴۲۹]»ک بیاور و خود انبیا اقرار دارند که مانند بقیه­ی مردم‌اند. اما خداوند، زبان به سخن می‌گشاید و از فرستادگان خود دفاع می‌کند که اینان «بَیِّنَهٌ مِّن رَّبِّـ[۴۳۰]»هِم دارند پس نگویید که: با سایرین فرقی ندارند. همو خود، خبر می‌دهد به اینکه: پیامبران کارشان جز ابلاغ رسالت نیست.
تحول بزرگ توسط پیامبر، کاری است که در آن، معجزه و کرامت، جایی ندارد؛ و از پیامبر اسلام معجزه­ای فیزیکی به­مانند عصای حضرت موسی(علیه السلام) در قرآن نیست، و قرآن، خود، معجزه است. اعجاز حیرت‌انگیز او تحول بزرگی است که در جامعه عرب جاهلی پدید آورد، تحولی که در چنان جامعه‌ای نیاز به زمانی بس درازتر می‌داشت و شاید هرگز واقع نمی‌شد و اعجاز و کرامت جز این نیست که امری را در زمانی کوتاه­تر از زمان حالت عادی آن انجام دهی؛ و شگفت­انگیزتر اینکه چنان رهبریِ تحول­انگیزی، همراه با متانت و حسن خلق و مدارا با دوست و دشمن بود[۴۳۱] و از مرزهای سرزمین بادیه­نشیان هم فراتر رفت و چهره تاریخ بشر را نیز آب­و‌رنگ دیگری داد. ستم‌هایی که از برخی مسلمان­نمایان در روزگاران خلفا و در سالیان دراز سلطنت‌های اموی و عباسی بر ملت‌های مغلوب در مقابل لشکر اسلام بدان­ها رسید، سخنی است که در بحث کرامت جایی ندارد، و نیک و بد آن را تاریخ، بازگو نموده است![۴۳۲]
اما در قرآن کریم، سخن از معجزات پیامبران دیگر بسیار و مکرّر است و گزارش آن، خاصه درباره حضرت موسی و عیسی(علیهما السلام)، البته نه در همه ریزه­کاری­ها، هم­آهنگ با گویش أسفار پنج­گانه­ی عهد عتیق درباره موسی(علیه السلام) و عهد جدید (انجیل­های چهارگانه و ضمایم آن ) در مورد عیسی(علیه السلام) است.[۴۳۳] که در اینجای نویسه، مجال نوشتنش نیست و به مراحل پسین می‌سپاریم.
و صد افسوس که آنچه امروز به وفور، به بازار نشر بی‌دروازه­ی نگارش، رخنه نموده، چیزی جز ویران‌کننده­ فضای اصیل عرفان حقیقی و معرفت حق نیست چرا که دامنه­ عرفان را کوتاه کرده و دامان معرفت را به نقل کرامات کشانده و بس. امان از سبب‌سازی و سبب‌سوزی و خطر کرامت­پردازی، که سالک را به درّه­ی سقوط می­افکند.[۴۳۴] و دریغ از نگاشته­ای وحیانی در تحلیل این امور.

۴٫ اندیشه‌ی قرآن در امکان و وقوع کرامت

در همه گروه ­های دانش‌های اسلامی هرگاه بر موضوع یا گفتاری در آن علم، ایرادی وارد شود استوارترین پاسخ ایشان آنگاه خواهد بود که بر سخن خود، گواه قرآنی بیاورند.
در نخستین نوشته‌های بزرگان عرفان و تصوف اسلامی بر این بوده که در چالش کرامات اولیا در برابر مخالفان انجام این­گونه امور شاهدی از وحی می­آورند تا خود را از تهمت به دور دارند. بنابراین در بیشتر نوشته­هاشان این نکته رعایت شده و داستان آصف برخیا را به عنوان شاهد قرآنی برای رهانیدن خود از اتهام کرامت‌سازی در برابر معجزه پیغامبران آورده‌اند.
آنچه راقم این سطور بدان رسیده، این است که نزدیک به یک‌صد و چهل دسته آیه ـ و نه آیه ـ از قرآن کریم گزارش یا درخواست انجام امور خارق عادت است و این خود شاهدی بسیار توانا بر اثبات فراخوانده ما یعنی امکان وقوع کرامت است چرا که شماری از این آیه‌ها گزارش یا درخواست از غیر پیغامبران و فرستادگان خداست. برجسته‌ترین نمونه امور خارق عادت در قرآن، معجزات پیامبران در ادیان مختلف است. اگر این امور رخ نمی‌داد مردمان نیز باور نداشتند. و گزارش این رخدادها در قرآن آن هم به دفعات این باور را استحکام می‌بخشد. آیا کرامت، سازگار با وحی و قرآن است یا از آموزه­های قرآن­گریز و یا قرآن‌ستیز ادیان الهی است؟
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر آیاتی از قرآن کریم[۴۳۵] آنجا که بحث اثبات معجزه بودن قرآن کریم و وجوه آن را بیان می کند، از مسئله­ اثبات و وجود خارق عادت‌ها در قرآن نیز سخن می‌راند و خبر دادن و داستان گویی قصه­های کرامت را به عنوان رخ­دادهایی که با روند عادی نظام موجود در علت و معلول سازگار نیست از زبان قرآن بازگو می‌کند. و این‌گونه می‌گوید که: لازم است دانسته شود که این امور، محال ذاتی نیستند به­گونه ­ای که عقل ضروری، به­سان ناشدنی بودن اجتماع نقیضین، آن را انکار کند هرچند که عادت آن را انکار کند و دور بداند. اگر معجزات ذاتاً ناشدنی باشند عقل هیچ عاقلی پذیرای آن نخواهد بود.[۴۳۶]

۵٫ کرامت و قاعده‌ی علیت، در قرآن

بیشتر خداباوران بر این اندیشه‌اند که امور خارق عادت مطابق با قانون طبیعت و اصل علیت انجام نمی‌گیرد تا بتوان با تعمیم علیت‌های فراطبیعی به این­گونه کارها تصویر عقلانی و فلسفی بخشید بلکه می‌بایست در تبیین آن تنها به دخالت مستقیم خداوند قادر با همه توان در دستگاه آفرینش تکیه کرد. به دیگر سخن، نظام عالم مبتنی بر اصل سبیت و علیت است که به اعتباری فعل غیر مستقیم خداوند به حساب می‌آید اما خوارق به درستی، فعل مستقیم خدا، استثنا و نقض قوانین حاکم بر طبیعت هستند پس می‌توان در توجیه و تبیین نظام عالم قاعده و استثنا را جمع کرد.[۴۳۷] اما این سخن که بعضی امور در عالم هستی از دایره قاعده علیت بیرون باشد حرفی است که افزون بر نیازمندی به سنجه­ای معتبر باعث ناهنجاری در نگاه عمومی به سازوکار آفرینش می‌شود به این معنا که کدام مخلوق الهی به­گونه قاعده‌مند و بر پایه قاعده علیت به وجود آمده و کدامین به نحوه استثنا و بی قاعده آفریده شده است. و نیز پس از آن، سنجه در تشخیص آفریده­ی باقاعده و بی­قاعده چیست؟ از این رو به پیشگاه قرآن حکیم می‌رویم تا ببینیم آیا دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می‌کرد؟ و در پی آن، قاعده‌مند بودن مسئله را اثبات و استثناپذیر بودن آن را نشانه بگیریم و بگوییم خرق عادت است و نه خرق علت.
گرچه کرامات و معجزات راه فکری معینی ندارد و از راه تعلیم و تعلم قابل انتقال به دیگران نیست و کسی از پیامبر نمی‌تواند یاد بگیرد که ماه چگونه شکافته می‌شود که در آیه شریفه آمده است: « قیامت نزدیک شد و ماه شکافت »[۴۳۸] یا آتش، چگونه سرد می­گردد که خداوند خبر می­دهد: « گفتیم: اى آتش، بر ابراهیم سرد و سلامت شو»[۴۳۹] و دریا چگونه خشک می‌شود که خداوند می­فرماید: « و به موسى وحى کردیم که بندگانم را در شب ببر. آن گاه برایشان در دریا راهى خشک قرار ده. نباید که از فرا رسیدن [دشمنى‏] بیمناک شوى و [از غرق شدن‏] پروا دارى »[۴۴۰] برخی می‌پندارند که انگشتر سلیمان نبیّ(علیه السلام) در دست هر کس باشد همان کند که سلیمان می‌کرد غافل از آن که بدون روح و دست سلیمانی از انگشتر گفته شده هیچ کاری ساخته نیست اعجاز سلیمان ناشی از قدرت روحی آن ولی الله و انسان کامل بود که سراسر نظام حکومتی خویش را به اذن الله در اختیار داشت.[۴۴۱] پس علت تکوینی انجام این گونه امور دست یازیدن به دست سلیمانی است. بنابراین همه امور خواه عادی باشد یا خار ق عادت و خواه خارق عادت در ناحیه خیر و سعادت باشد مانند معجزه و کرامت یا در جانب شر باشد مانند سحر و کهانت، در به وجود آمدن، بسته به اسباب طبیعی‌اند و در عین حال، بسته به خواست خداوند است و بی­حکم او در بیرون دست نمی‌دهد یعنی این دو امر با هم علت به وجود آمدن امور خارق عادت می‌شود به اینکه آن سبب طبیعی با امر خداوند یکی شوند و کار در خارج محقق شود. همه امور گرچه در استناد به امر الهی یکسان­اند به­گونه ­ای که چنانچه اذن و امر الهی محقق شود آن کار از مجرای اسباب طبیعی اجرا می‌شود و زمانی که اذن و امر الهی ایجاد نشود سبب آن کار پدید نمی‌آید اما قسمی از امور یعنی معجزه و آنچه بنده از پروردگارش درخواست می‌کند خالی از اراده موجبه و امر عزیمه نیست هم‌چنان که آیه، رهنمون به این است: «خداوند مقرّر داشته است که به یقین من و رسولانم پیروز مى‏شویم. بى گمان خداوند تواناى پیروزمند است»[۴۴۲] ونیز گفتار الهی: «دعاى دعا کننده را هنگامى که مرا [به دعا] بخواند، روا مى‏دارم.»[۴۴۳] بدان اشارت دارد.[۴۴۴] به هر روی، قرآن حکیم، معجزه را به سببى نسبت می‌دهد که هرگز مغلوب نمی‌شود.
گسستی که در بحث علیت میان سحر و کهانت از یک طرف و استجابت دعا و کرامات اولیاء و معجزات انبیاء از طرفى دیگر هست اینست که در نخستین ـ یعنی سحر و کهانت ـ اسباب غیر طبیعى مغلوب می‌شوند ولى در دو قسم اخیر ـ استجابت دعا و کرامات اولیا و معجزات پیامبران ـ مقهور نمی‌شوند. و باز، گسستی که در این زمینه میان مصادیق قسم دوم هست این است که در مورد معجزه از آنجا که پاى تحدى و هدایت خلق در کار است، و با صدور آن صحت نبوت پیغمبرى و رسالت و دعوتش به سوی خدا اثبات می‌شود، از این رو شخص صاحب معجزه در آوردن آن صاحب اختیار است، به این معنا که هر وقت از او معجزه خواستند می‌تواند بیاورد، و خدا هم اراده‏اش را عملى می‌سازد، به خلاف استجابت دعا و کرامات اولیا، که چون مبارزه طلبی‌ای در کار نیست، و اگر تخلف بپذیرد کسى گمراه نمی‌شود، و خلاصه، هدایت کسى وابسته بدان نیست، لذا تخلف آن شدنی است.[۴۴۵]
معجزه، خودش حجت است، نه اینکه شرایط زمان و مکان آن را حجت مى‏سازد.[۴۴۶] چرا که نگفتیم معجزه بسته به عوامل طبیعی ناپیدا و یا عوامل طبیعی غیر عادی است بلکه بیان شد که عوامل طبیعی و غیر عادی‌اش مغلوب نمی‌شود. چنان­که بهبودی جذامی به دعای عیسی(علیه السلام) از این رو معجزه است که هرگز مقهور نمی‌شود یعنی کسی دیگر توانایی انجامش را ندارد مگر آنکه آن دیگری نیز صاحب کرامتی همچو عیسی(علیه السلام) باشد و البته این ناسازگار نیست با اینکه از راه معالجه و دارو هم بهبودی یابد چرا که بهبودی با روش پزشکی شدنی است که مقهور درمان دستان تواناتری شود. اما نام آن را معجزه یا کرامت ننهند.[۴۴۷]
به هر روی خبر و نظر قرآن کریم در علت داشتن امور خارق عادت این است که علل طبیعی داشتن معجزه­گونه‌ها دلیل بر توانایی همه بر انجام خارق عادت نیست زیرا آن‌ها علت‌های معمولی و قابل انجام­گیری به دست جز اولیا الهی نمی‌باشد. اعمال ولیّ را نباید با کردارهای معمولی سنجید به دلیل داستان موسی و خضر.[۴۴۸]
در حوادث طبیعى اسباب اثر خود را به تدریج مى‏بخشند، و در معجزه، آنى و فورى اثر مى‏گذارند. مثلاً اژدها شدن عصا که گفتیم محال عقلى نیست، در مجراى طبیعى اگر بخواهد صورت بگیرد، محتاج به علل و شرائط زمانى و مکانى مخصوصى است، تا در آن شرایط، ماده عصا از حالى به حالى دیگر برگردد، و به صورت‌های بسیارى یکى پس از دیگرى در آید، تا در آخر صورت دیگری را به خود بگیرد، یعنى اژدها شود و معلوم است که در این مجرا، عصا در هر شرایطى که پیش آید و بدون هیچ علت و خواست صاحبْ­اراده‏اى اژدها نمی‌شود، ولى در مسیر معجزه محتاج به آن شرایط و آن مدت طولانى نیست، بلکه علت که عبارت است از خواست خدا، همه آن تأثیرهایی را که در مدت طولانى به­کار مى‏افتاد تا عصا اژدها شود، در یک آن به­کار مى‏اندازند، هم­چنان که ظاهرِ از آیاتى که حال معجزات و خوارق را بیان مى‏کند همین است.[۴۴۹]
کوتاه اینکه چنان­چه کرامت را از دستگاه علت و معلول به در نینداختیم، کننده­ آن را نیز باید معین کنیم.

۵-۱٫ فاعل کرامت از دید قرآن کریم

پس از اینکه سبب دار بودن کرامت ثابت شد این جستار به میان خواهد آمد که کننده کرامت کیست ؟ آیا در نگاه قرآن، خداوند فاعل این­گونه کارهاست یا ولی خدا؟ یا به­گونه ­ای دیگر انجام می‌پذیرد؟ و پس از آشکار شدن پاسخ این پرسش، فاعل حقیقی کیست؟ و به راستی امر خارق عادت را به خداوند نسبت دهیم یا امری انسانی است؟ در اینکه فاعل کرامت کیست، گفتارهای متفاوت و متعددی آمده است:
یک احتمال این است که کننده­ این­گونه کارها به طور مطلق، خداوند باشد و بگوییم آیاتی که در راستای انجام امور خارق عادت اعم از معجزه و کرامت در قرآن کریم به ثبت رسیده است دست می­دهد که: فاعل این­گونه امور به یکسره خداوند است چرا که همه امور به دست اوست. در این گفتار پیامبران در آن، نقشی جز مظهر و مجلی ندارند. چنان­که قرآن کریم نیز این سخن را به­گونه مستقیم یادآور می شود: « مى‏گفتند: آیا بهره‏اى از یارى [خدا] خواهیم داشت؟ بگو: [تحقّق‏] مدد [الهى‏] همه‏اش به دست خداست.»[۴۵۰] و آیاتی که این سیاق را به ما بفهماند پرشمار است به این مضمون که همه آنچه در هست است مال اوست و به او بازگشت می‌کند و خزینه اصلی‌اش به نزد اوست، اوست که می­میراند و زندگی می‌بخشد و اوست که فرشتگانش را بر هر که بخواهد چیره می‌کند، آشکار و نهان عالم به دست قدرت اوست.[۴۵۱] و نیز آیاتی که نشان می‌دهد درخواست­کنندگان نیز از خود اولیای خدا، انجام کارهای شگفت را انتظار نداشتند و می‌گفتند به خدایت بگو اگر می‌تواند این کار را انجام دهد، به­مثل آنکه «حواریان حضرت عیسی از پیامبر خود خواستند که پروردگارت ـ و نه خودت ـ سفره‌ای آسمانی بر ما فرو فرستد.»[۴۵۲] و او نیز در پاسخ آن‌ها آن شگفت‌آور را از خدا می‌خواست نه اینکه خود به یکسره دست به کار شود.[۴۵۳]
احتمال دومی که داده شده این است که فاعلیت مطلق شخص ولیّ را بپذیریم و چنین بگوییم که از آیات در این باره این را می­فهمیم که: فعل، از آنِ شخص ولیّ است که به وسیله­ نفس رحمانی و الهی، خود، دست به امور خارق عادت می‌زند.
آنچه از آیاتی از جمله آیات معجزات حضرت عیسی(علیه السلام)، موسای کلیم(علیه السلام) و نیز امر کرامت آصف برخیا دست می‌دهد این است که: « این منم که از گل برای شما مانند قیافه پرنده می‌سازم و پرنده می‌گردد و باز این منم که کور مادر زاد و پیس را شفا می‌بخشم و نیز این منم که مردگان را زندگانی می‌بخشم و این منم که از آن چه تناول می‌کنید و نیز هر چه در خانه­هاتان ذخیره می‌کنید برایتان بازگو می‌کنم.»[۴۵۴]
دگر بار، قرآن کریم همین سخن عیسای مسیح(علیه السلام) به قوم خود را بازگو می‌فرماید که: «ای عیسی یاد کن هنگامی را که تو در گاهواره با مردمان سخن می‌کردی و هنگامه­ای را که تو از گل به شکل پرنده می‌ساختی پس تو در آن می‌دمیدی و یاد بیاور زمانی را که تو کور مادر زاد و پیس را از بیماری رهایی می‌دادی و یاد آور آنگاه را که تو مردگان را زنده از قبر به در می‌آوردی و زندگی می‌بخشیدی[۴۵۵]
باز در مجالی دیگر، قرآن کریم این سیاق را می‌رساند که این شخص است که امر خارق عادت انجام می‌دهد و تنها به اذن خداست نه اینکه خداوند مباشر در این کار باشد: « و هیچ رسولى را نرسد که جز به اراده [و اجازه‏] خداوند معجزه‏اى در میان آورد. هر اجلى [سر آمدى‏] معیّن دارد.».[۴۵۶]
در جریان آوردن تخت ملکه سبأ به پیشگاه سلیمان پیامبر نیز عفریت از جنیان اعلام کرد که من آن را به نزد تو خواهم آورد و ادعای توانایی بر این کار را نمود: « قالَ عِفْریتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِکَ وَ إِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمینٌ» «عفریتى از جنّ گفت: من آن را پیش از آنکه از جایت برخیزى، برایت مى‏آورم و من بر آن [کار] تواناى امین هستم.»[۴۵۷]
نیز در همین گاه، بزرگی که در نزد خود علمی الهی داشت لب گشود که من آن را در حضور شما حاضر خواهم کرد: «قالَ الَّذی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی… کسى که به نزدش علمى از کتاب [الهى‏] داشت، گفت: من پیش از [یک‏] چشم به هم زدنت آن را نزد تو مى‏آورم. و چون آن را در نزد خود مستقر یافت، گفت: این از فضل پروردگار من است.»[۴۵۸]
در جایی دیگر حضرت عیسی(علیه السلام) را آورنده این­گونه امور دانسته و بنی اسرائیل به تردید افتاده و آن کار را سحر دانستند: « و چنین بود که عیسى بن مریم گفت: اى بنى اسرائیل، من فرستاده خداوند به سوى شما هستم، تصدیق کننده آنچه از تورات که پیشاروى من است و مژده دهنده به رسولى که پس از من مى‏آید که نامش «احمد» است. پس چون با معجزه‏ها به سوى آنان آمد، گفتند: این جادویى آشکار است. »[۴۵۹] نیز اینکه گروه موسای کلیم(علیه السلام) کارهای اعجازگونه­ی وی را سحر و خود او را سحر زده می‌پنداشتند، گویای این است که خود حضرتش انجام دهنده یک سری کارهای خارق عادت بود: «و به راستى به موسى نُه نشانه آشکار دادیم. پس از بنى اسرائیل چون موسى به سوى آنان آمد [حکایت این نشانه‏ها را] بپرس. که فرعون به او گفت: اى موسى من تو را جادو زده مى‏بینم.»[۴۶۰]
از این دست آیات چنین دست می‌دهد که فاعل راستین امر خارق عادت شخص ولی است و این امر، امر انسانی است گرچه حکم و مشیت این کار از سوی پروردگار هستی بخش است و هر آنچه از ولیّ خدا و دیگران از کارهای عادی و فرا عادی سر زند یافته‌ای از آبشخور هستی است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:12:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم