مقالات تحقیقاتی و پایان نامه – تحقیقات پیشین در مورد بسط برند – 8 |
برندها و مدیریت آن ها در زندگی مدرن ما نقشی کلیدی بازی میکنند. از سویی برندها بر معنی و مفهوم زندگی ما تأثیر دارند. ما هر روزه با بهره گرفتن از یک برند بیدار میشویم، صبحانهمان را یک یا تعدادی از برندهای معروف تهیه کردهاند، لباسهایی را میپوشیم که برندهای مشهور تولید کردهاند، با یکی از اتومبیلهای برندهای معروف سر کار میرویم و در برگشت از یکی از فروشگاههای مشهور خرید میکنیم و شب هنگام نیز با یکی از همین برندها به خواب میرویم. بنابرین برندها در هر کدام از شئونات زندگیمان به نوعی تاثیرگذارند. اگر برندها و مدیریت آن ها بر شیوه نگرش همهی ما، تأثیرگذار باشند، آن گاه وظیفه اصلی بر دوش بازاریابان است که باید اولین قدم را در ایجاد و اصلاح شیوه تفکر و نگرش خود بردارند.
منشاء برند
قرنهاست که برندسازی به عنوان ابزاری برای تشخیص کالاهای یک تولید کننده از دیگری استفاده می شود. در حقیقت واژهی برند، از واژهی نروژی قدیمی«Brandr» به معنی«داغ زدن»گرفته شده است. کاری که امروز برند میکند، همان کاری است که داغ روی حیوانات انجام میداده است. این داغآموزشها دو کار عمده، هم برای گلهداران و هم برای خریداران، انجام میدادند. نخست، هویت گلهداران را مشخص میکردند تا نسبت به مالکیت آنآموزشها شبههای وجود نداشته باشد؛ و دوم، خریداران میدانستند کدام گوساله لاغر و کدامیک فربه خواهند شد (کاپفرر[۲۱]، ۲۰۰۸).
تعریف های برند
امروزه واژهی برند در زمرهی واژگانی است که روز به روز بیشتر ( و گاه حتی به غلط) به کار برده میشود. در تعریفهایی که از برند شده است، توافق کاملی وجود ندارد. باید گفت که این تفاوت در نگرشآموزشها به برند، برای ما اهمیت زیادی دارد، زیرا اختلاف در عناصر یا استراتژیهای ایجاد برند، بر سر تعریفی است که ما از این مفهوم داریم. انجمن بازاریابی آمریکا (AMA)، برند را این گونه تعریف میکند: «نام، عبارت، نشانه، سمبل، طرح و یا مجموعهای از آنهاست که به کالاها و خدمات یک یا گروهی از فروشندگان هویت بخشیده و آنآموزشها را از سایر رقبا متمایز میکند». ولی این بدان معنا است که هر وقت یک بازاریاب، نام، لوگو و یا سمبلی را برای محصول جدید خلق کرد، یک برند ایجاد کردهاست. در عالم واقعیت، بسیاری از مدیران، برند را به عنوان چیزی که در عمل میزان مشخصی آگاهی، شهرت، برتر ی و غیره در بازار ایجاد میکند، در نظر می گیرند(کلر، ۲۰۰۸).
ازدیدگاه کسب و کار می توان گفت که برند، هر نامی است که مستقیماً برای فروش کالا یا خدمات مورد استفاده قرار میگیرد. البته واضح است که هدف از ایجاد برند، فراتر از فروش محصول است و یک برند قدرتمند میتواند نقش راهبردی گستردهای را در یک کسب و کار ایفا کند. به گفتهی میلر و مور[۲۲](۲۰۰۴) «برند نام یا نمادی است که سازمان آن را با هدف ارزش آفرینی برای ذینفعان خود به کار میبرد».
اما واضح است که مفهوم برند فراتر از یک نام و نشان تصویری است. برند متشکل از بسیاری عناصر، همچون تداعیهای آن، خاطرهآموزشها و تجربیات آمیخته با آن در ذهن افراد، ویژگیهای استفادهکنندگان، محل خرید و حتی قیمت است. این مفهوم را در تعریف گران در و لوی[۲۳](۱۹۵۵) میتوان مشاهده نمود: «برند نمادی پیچیده است که دامنهی متنوعی از ایدهآموزشها و ویژگیآموزشها را در بر میگیرد. برند نه تنها با بهره گرفتن از آهنگ و معنای لغوی خود، بلکه با بهره گرفتن از هر عاملی که در طول زمان به نحوی با آن درآمیخته و در جامعه به صورت هویتی اجتماعی و شناخته شده نمود یافته، با مشتری سخن میگوید».
مصرف کنندگان برندها را بر اساس فعالیتآموزشها و عملکردی که از خود به جای میگذارند مورد قضاوت قرار میدهند، و این طور نیست که مشتریان بر مبنای برنامهآموزشها و هزینههای تبلیغاتی در مورد آنآموزشها داوری کنند. هر آن چه سازمان انجام میدهد پتانسیل تاثیرگذاری بر برند را دارد. هر برند تابعی از رفتارهای سازمانی است. در همین راستا می توان گفت که برند، تعهدی به مشتری است که در بلند مدت باید به آن وفادار بود.
واقعیت کلیدی که در مورد برندها وجود دارد این است که این انسانآموزشها هستند که به برندها حیات میبخشند نه سازمانآموزشها. به بیان دیگر برند دارای ماهیتی اجتماعی است؛ و قدرتمندترین برندها، آنهایی هستند که ذینفعان نسبت به آنآموزشها احساس مالکیت داشته و آن را متعلق به خود میدانند. این مفهوم را می توان به خوبی از گفتهی جرمی بالمور(۲۰۰۳) برداشت کرد: برندها در ذهن افراد شکل می گیرند. همان گونه که پرندگان از تکه های کوچک چوب برای خود لانه میسازند، ما هم از کوچکترین تعاملات و خاطرههایمان از یک برند، تصویری از آن در ذهن خود میسازیم. مفهومی که در این پژوهش به عنوان برند مورد استفاده قرار گرفته است، مجموعه ای از این تعاریف را در بر میگیرد. البته در ادامه خواهیم گفت که تأکید ما بر برداشتهای ذهنی مصرف کننده از برند است.
اهمیت برند
برندها اغلب به عنوان یکی از ارزشمندترین داراییهای سازمان در نظر گرفته میشوند. به بیانی ساده، یک برند میتواند به ارزش کالاها یا خدمات بیفزاید و مانع از کپیبرداری رقبا شود. برندها درصحنهی رقابت در بازار، نقش استراتژیک مهمی بازی میکنند. به قول آکر(۲۰۱۱) برای بسیاری از کسب و کارها، برند و آنچه که برای ارائه دارد مهمترین دارایی و پایه مزیت رقابتی و جریانات نقدی آتی است. ولی هنوز حفظ و قدرتمندسازی برند به طرز هماهنگ و منسجمی مدیریت نمی شود (آکر، ۲۰۱۱).
میتوان ارزش برند را از دیدگاههای گوناگون هم برای مصرف کننده و هم برای شرکت، بررسی کرد . نقش هایی که برند برای مصرفکننده بازی میکند عبارتند از:
-
- شناسایی منبع محصول؛
-
- انتساب مسئولیت به سازندهی محصول؛
-
- کاهش دهندهی ریسک؛
-
- کاهش دهنده هزینهی جستجو؛
-
- تعهد و پیوند با سازندهی محصول؛
-
- ابزار سمبلیک؛و
- نشانهی کیفیت.
و از سوی دیگر نقشهایی که برند برای شرکت بازی میکند عبارتند از:
-
- وسیلهای برای شناسایی است تا جستجو و ردیابی را آسان کند،
-
- وسیلهای برای حفاظت قانونی از ویژگیهای منحصر به فرد است،
-
- نشانی از سطح کیفیت برای ارضاء مصرف کننده میباشد،
-
- ابزاری برای بخشیدن تداعیهای منحصر به فرد به محصول است،
- منبع مزیت رقابتی، و منبع منافع مالی است (کلر و لهمن[۲۴]، ۲۰۰۳) .
مزیت رقابتی برندهای قدرتمند
ساختن برندهای قدرتمند از اولویتهای بسیاری از سازمانهاست؛ زیرا به باور عمومی برندهای قدرتمند میتوانند مزیت رقابتی بیافرینند. کلر(۲۰۰۳) با دستهبندی مقالات موجود، نشان داد که چگونه قدرت برند میتواند پاسخهای متمایز مصرف کننده به فعالیتهای گوناگون بازاریابی را پوشش دهد. وی پاسخهای متمایز کننده را در چهار دسته فعالیت بازاریابی(مربوط به محصول، مربوط به بسط دادن برند، مربوط به قیمت و مربوط به ارتباطات) طبقهبندی نمود (کلر، ۲۰۰۳).
تحقیقات پیشین در مورد بسط برند
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 04:16:00 ب.ظ ]
|