(۲-۱-۴)
(۲-۱-۵)
= نسبت نقد (۲)
این دو نسبت ،سرعت توان پرداخت تعهدات را در کوتاه مدت ارزیابی میکند ، به طوری که از نتایج آن:
-
- قدرت نقدینگی واحد انتفاعی مشخص شود
-
- سهم وجوه نقد در دسترس در مقایسه با کل دارایی جاری تعیین میگردد
- سهم منابع مالی کوتاه مدت در دارایی های نقد براورد می شود
نتایج فوق دلایل انتخاب استراتژی مدیریت سرمایه در گردش را مشخص میسازد
در محاسبه این دونسبت نقدینگی فرض می شود که صندوق و اوراق بهادار قابل فروش بخش بزرگی از داراییهای جاری را تشکیل میدهند . برای اینکه در اصل این فرض خدشه ای وارد نشود ، باید بتوان در هر لحظه ان مقدار از دارایی جاری را که به صورت اوراق بهادار قابل فروش است ،بدون هیچ کم و کاست ، بلافاصله به پول نقد تبدیل کرد .
نسبت نقدینگی (۱) معیاری است برای محاسبه قدرت نقدینگی داراییهای جاری .مقدار این نسبت هر قدر بیشتر باشد ، موید این است که وجوه نقد و اوراق بهادار قابل فروش ،منابع اصلی وجوهند .
نسبت نقدینگی (۲) توانایی شرکت را در بازپرداخت بدهیهای جاری اندازه گیری میکند . مقدار این نسبت هرچه قدر بزرگتر باشد به این معنی است که میتوان برای بازپرداخت بدهیهای جاری از وجوه نقد یا اوراق بهادار قابل فروش استفاده کرد . (رهنمای رودپشتی و همکاران ، ۱۳۸۵ (
- نسبت های مالی و استراتژی های سرمایه در گردش :
شرکتی که مدیریت سرمایه در گردش ان محافظه کارانه عمل میکند موقعیت زیر را خواهد داشت : نسبت نقدینگی ، نسبت جاری و نسبت سرمایه در گردش خالص ان بالا خواهد بود .مدیر مالی شرکتی که سیاستی جسورانه در پیش میگیرد میکوشد تا مقدار این نسبتهارا کاهش دهد و چه بسا سرمایه در گردش خالص شرکت را منفی کند دو معیار مشخص کننده سیاست سرمایه در گردش عبارتند از :
-
- تجزیه و تحلیل روند زمانی نسبتها و سرمایه در گردش خالص
- مقایسه نسبتهای شرکت با مقادیر متعلق به متوسط صنعت
۲-۱-۱۰ مدیریت سرمایه در گردش
مدیریت سرمایه در گردش عبارت است از :تعیین مقدار و ترکیب منابع و مصارف سرمایه در گردش به نحوی که موجب سرمایه افزایش ثروت سهامداران گردد. (تهرانی،۱۳۸۵)
مدیریت سرمایه در گردش عبارت است از تعیین حجم و ترکیب منابع و مصارف سرمایه در گردش به نحوی که ثروت سهامداران افزایش یابد .یکی از اهداف نهایی هر شرکت بیشینه کردن سود در دراز مدت است . اما حفظ نقدینگی شرکت نیز یک هدف مهم است . به دست اوردن سود به قیمت از دست دادن نقدینگی میتواند مشکلات جدی برای یک شرکت ایجاد نماید . لذا باید یک تعامل بین این دو هدف برقرار شود و یک هدف نباید به بهای هدف دیگر به دست اید . اگر یک شرکت سود اوری نداشته باشد نمی تواند به مدت زیادی دوام بیاورد و از طرف دیگر اگر به نقدینگی توجه نداشته باشد ممکن است با مشکلات ورشکستگی یا عدم پرداخت به موقع بدهی ها مواجهه گردد . با توجه به دلایل فوق مدیریت سرمایه در گردش باید مورد توجه خاص قرار گیرد و در نهایت سود اوری و نقدینگی شرکت را تحت تاثیر قرار دهد .
نگهداری سطح مطلوب وجه نقدی برای پرداخت بدهی های سر رسید شده و استفاده از فرصت های ناگهانی مناسب جهت سرمایه گذاری که نشانه ای از انعطاف پذیری واحد تجاری میباشد و دسترسی به مواد اولیه برای تولیدبه طوری که شرکت بتواند به موقع جوابگوی تقاضای مشتریان باشد ، دال بر اهمیت سرمایه در گردش است هر گونه تصمیمی در این بخش توسط مدیران واحد تجاری اتخاذ شود اثرات شدیدی بر نقدینگی و بر بازدهی عملیاتی واحد تجاری میگذارد که باعث تغییر ارزش شرکت و نهایتاً ثروت سهامداران خواهد شد )عربصالحی ،۱۳۹۰ (
مدیریت سرمایه در گردش یک جزء بسیار مهم از امور مالی شرکت ها است. چرا که به طور مستقیم بر نقدینگی، سودآوری و رشد یک کسب و کار تاثیر میگذارد. و از سوی دیگر با توجه اینکه مقدار سرمایه گذاری در سرمایه در گردش اغلب سهم زیادی از کل دارایی ها را به کار میگیرد از دیدگاه بحث سلامت مالی کسب و کار در هر ابعادی موضوعی مهم قامداد می شود . مدیریت سرمایه در گردش شامل برنامه ریزی و کنترل دارایی های جاری و بدهی به شیوه ای است که ریسک عدم توانایی در پاسخگویی به تعهدات کوتاه مدت را از بین میبرد و از سرمایه گذاری بیش از حد در این دارایی ها ممانعت به عمل می آورد. (Nyabwanga ,2012)
هدف مدیریت سرمایه در گردش، کسب اطمینان از استفاده بهینه از منابع برای سودآوری و حداکثر کردن ثروت سهام داران است. بنابرین سرمایه در گردش، میتواند یکی از عوامل ایجادکننده ارزش برای سهام داران در نظر گرفته شود. بر اساس دیدگاه راپا پورت، کاهش سرمایه گذاری مازاد در سرمایه در گردش، به افزایش ارزش برای سهام داران می انجامد . کاهش نیاز اضافی به سرمایه در گردش، بدین معنا است که یک کسب وکار، دارای جریان های نقد خروجی کمتری برای موجودی ها و بدهکاران باشد و افزایش در جریان های نقد ورودی، ارزش کسب و کا را اقزایش دهد . )مرادی ،۱۳۹۲ (
مدیریت سرمایه در گردش یکی از حوزه های مهم در مدیریت مالی ومدیریت سازمان ها به حساب میآید، چرا که به طور مستقیم نقدینگی و سود آوری شرکت ها را تحت ثأثیر قرار میدهد. احتمال ورشکستگی برای شرکت هایی که در معرض مدیریت نادرست سرمایه در گردش حتی با وجود سودآوری مثبت، وجود دارد. مدیریت سرمایه در گردش با دارایی ها و بدهی های جاری سروکار دارد. دارایی های جاری یک شرکت قسمت قابل توجهی از کل دارایی های آن را تشکیل میدهد. سطوح بیش از حد دارایی های جاری میتواند منجر به تحقق بازده سرمایه گذاری کمتر از حد متعارف شود. با وجود این، شرکت هایی که دارایی های جاری کمی دارند در روند عادی عملیات، کمبود ها ومشکلاتی خواهند داشت. ) شماخی ، ۱۳۹۲ (
مدیریت سرمایه در گردش با یافتن منابع تامین مالی کوتاه مدت و سرمایه گذاری آن منابع در داراییهای کوتاه مدت ارتباط دارد. مدیریت سرمایه در گردش با سودآوری و ریسک شرکت در تعامل است. مدیریت سرمایه درگردش نامناسب منجر به سرمایه گذاری مازاد در داراییهای جاری و کاهش سودآوری شرکت میگردد. از سوی دیگر مدیریت سرمایه در گردش ضعیف، باعث عدم توازن در داراییهای جاری و بدهیهای کوتاهمدت شده و در نتیجه باعث ایجاد مشکلات مالی میگردد و در نهایت شرکت را به مخاطره میاندازد. سطح مناسب سرمایه درگردش، که موازنهای از ریسک و سودآوری است، میتواند تحت تاثیر عوامل درون سازمانی و برون سازمانی قرار گیرد
امروزه مدیریت سرمایه در گردش که همان مدیریت بر منابع و مصارف جاری میباشد، جهت حد اکثر سازی ثروت سهامداران به عنوان بخشی از وظایف مدیریت مالی، دارای اهمیت ویژه ای میباشد . در حال حاضر ، تمرکز مدیریت مالی بر موضوعاتی چون ارتباط بین خطر- بازده و حداکثر نمودن بازده در مقابل خطر قرار گرفته است. از آنجا که مدیریت مالی در ارتقا و کارایی سازمان ها و بهبود عملکرد و سودآوری آن ها تاثیر بسزایی داشته است، تصمیمات سرمایه گذاری و تامین مالی از جمله مهم ترین تصمیمات مالی یک شرکت میباشد که به عنوان زیر مجموعه مدیریت سرمایه در گردش قرار میگیرد.) زهدی ، ۱۳۸۹ (
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 02:19:00 ب.ظ ]
|