در صورتی که که قدر مطلق t به دست آمده، بزرگتر از t از جدول بحرانی باشد و یا سطح معناداری محاسبه شده کوچکتر از 05/0 باشد، فرضیه صفر رد و نتیجه ­گیری می­ شود که بین میانگین متغیر مورد مطالعه با میانگین نظری، تفاوت معناداری وجود دارد.
3-8-3- آزمون مقایسات زوجی[55]
آزمون t با نمونه­های جفت برای تجزیه و تحلیل آزمون­هایی به کار می­رود که هر فرد دو بار در دو وضعیت متفاوت مورد مشاهده قرار می­گیرد. فرض صفر در طرح داده ­های جفت این است که اختلافی بین مقادیر میانگین­ها در دو نمونه جفت شده از جامعه وجود ندارد، در مقابل این فرض که بین مقادیر میانگین، اختلاف وجود دارد. آزمون فرض برابری دو میانگین وابسته به شکل زیر است:

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

آماره این آزمون مبتنی بر متغیر di است که در واقع از اختلاف زوج ها به دست می ­آید. اگر xi  متغیر اندازه ­گیری شده، در مرحله اول و yi متغیر اندازه ­گیری شده، در مرحله دوم باشد در این صورت:
آن­گاه این متغیرها با فرض نرمال­بودن توزیع داده ­ها و مجهول­بودن واریانس از توزیع t زوجی پیروی می­ کند و آماره این آزمون به صورت زیر خواهد بود:
از این آزمون برای بررسی سؤالات دوم و سوم پژوهش که وجود یا عدم وجود شکاف­های مستقیم و معکوس­اند، استفاده شده است. البته زمانی که داده ­ها نرمال هستند، از این آزمون استفاده می­ شود(بایزیدی، 1391: 76).
3-8-4- آزمون ویلکاکسون
از این آزمون جهت آزمودن فرضیه ­ها در حالت ناپارامتریک (عدم وجود نرمال­بودن متغیرها)، استفاده می­ شود.
از نظر تئوری آزمون ویلکاکسون به صورت زیر است:
همانطور که می­دانید داده ­ها به صورت زوج (Xi,Yi) است، ابتدا را به صورت زیر به دست می­آوریم:
این کار را برای کلیه­ زوج­ها انجام می­دهیم. سپس رتبه 1، را به کوچکترین ، رتبه 2، را به دومین کوچکترین و سرانجام رتبه­ی آخر یا nام، را به بزرگترین اختصاص می­دهیم. دقت کنید که اگر چندین زوج داشتیم که آن­ها با هم برابر بود، به آن­ها میانگین رتبه­ها را می­دهیم که در صورت مساوی نبودن به آن­ها تعلق می­گرفت.
آماره آزمون به صورت زیر است:
مقدار برای هر زوج (Xi,Yi) به صورت زیر تعریف می­ شود.
اگر مثبت باشد، همان رتبه­ای که به زوج (Xi,Yi) تعلق می­گیرد =
اگر منفی باشد، منهای رتبه­ای که به زوج (Xi,Yi) تعلق می­گیرد = -
از این آزمون برای بررسی سؤالات دوم و سوم پژوهش که وجود یا عدم وجود شکاف­های مستقیم و معکوس­اند، استفاده شده است. البته زمانی که داده ­ها غیرنرمال هستند، از این آزمون استفاده می­ شود(بایزیدی، 1391: 81).
3-8-5- تکنیک آنتروپی شانون
تکنیک آنتروپی شانون جهت اولویت­ بندی متغیرهای منتخب که قسمت دوم در سؤال اول پژوهش است، مورد استفاده قرار می­گیرد. در این روش، ابتدا ماتریس داده ­های اولیه براساس فرمول زیر نرمال می­گردد:(بایزیدی، 1391: 74).
که در رابطه فوق ، مقدار نرمال شده شاخص j ام در مکان i ام، مقدار شاخص اولیه وm تعداد گزینه ­هایی است که قابل رتبه ­بندی شدن هستند.
سپس (آنتروپی هر شاخص) از مجموعه ها به ازای هر شاخص محاسبه می­گردد:
که در رابطه فوق، n تعداد شاخص ­ها و m تعداد مکان­هایی است که با هم مقایسه می­ شود.
براساس رابطه (2)، عدم اطمینان یا درجه انحراف هر یک از شاخص ­ها به صورت زیر به دست می آید:
و در نهایت وزن هر شاخص به صورت زیر قابل محاسبه است:
3-8-6- مدل­سازی تفسیری- ساختاری [56](ISM)
از مدل­سازی تفسیری- ساختاری برای پاسخگویی به سؤال چهارم که یافتن روابط میان شکاف­های مستقیم و معکوس است، استفاده شده است.
مدل­سازی تفسیری- ساختاری (ISM) که به وسیله وارفیلد[57](1974) مطرح شد، یک تکنولوژی برای ایجاد و فهم روابط عناصر یک سیستم پیچیده می­باشد (هانگ[58]، 2005: 755-767). به عبارتی دیگر مدل­سازی تفسیری- ساختاری، یک فرایند متعامل است که در آن مجموعه ­ای از عناصر مختلف و مرتبط با همدیگر در یک مدل سیستماتیک جامع ساختاربندی می­ شود، متدلوژی مدل­سازی تفسیری- ساختاری کمک زیادی به برقراری نظم در روابط پیچیده میان عناصر یک سیستم می­نماید (اگاروال[59]، 2007: 443-445).
مدل­سازی تفسیری- ساختاری در تشخیص روابط درونی متغیرها کمک می­ کند و یک تکنیک مناسب، برای تجزیه و تحلیل تأثیر یک متغیر بر متغیرهای دیگر می­باشد. هم­چنین مدل­سازی تفسیری- ساختاری می ­تواند به اولویت­ بندی و تعیین سطح عناصر یک سیستم اقدام کند که کمک بسیار شایانی به مدیران برای اجرای بهتر مدل طراحی­شده می­ کند (هانگ، 2005: 755-767).
برای اجرای تکنیک مدل­سازی تفسیری- ساختاری، به دست آوردن روابط درونی و الویت­های عناصر در یک سیستم باید فرایند زیر طی ­شود.
3-8-6-1- تعیین متغیرهای مورد استفاده در مدل
مدل­سازی تفسیری- ساختاری، برای شناسایی روابط میان شکاف­ها استفاده می­ شود. مدل­سازی تفسیری- ساختاری با شناسایی متغیرهایی شروع می­ شود که مربوط به موضوع مورد بحث می­باشد (اگاروال[60]، 2007: 443-445). به عنوان مثال در این پژوهش متغیرها، همان شکاف­های مستقیم و معکوس به دست­ آمده است.
3-8-6-2- به دست آوردن ماتریس ساختاری روابط درونی متغیرها [61](SSIM)
پس از شناسایی متغیرها، نوبت به واردکردن این متغیرها در ماتریس ساختاری روابط درونی متغیرها می­ شود. این ماتریس یک ماتریس، به ابعاد متغیرها می­باشد که در سطر و ستون اول آن متغیرها به ترتیب ذکر می­ شود. آنگاه روابط دو به دو متغیرها به وسیله نمادهایی مشخص می­ شود. این نمادها عبارتند از:
V: عامل سطر (i) می ­تواند زمینه ساز رسیدن به عامل ستون (j) باشد.
A: عامل ستون (j) می ­تواند زمینه ساز رسیدن به عامل سطر (i) باشد.
X: بین عامل سطر(i) و ستون (j) ارتباط دو طرفه وجود دارد، به عبارتی هر دو می­توانند زمینه ساز رسیدن به همدیگر شوند.
o: هیچ نوع ارتباطی بین این دو عنصر(ij) وجود ندارد.
3-8-6-3- به دست­آوردن ماتریس دستیابی
با تبدیل نمادهای روابط ماتریس (SSIM) به اعداد صفر و یک بر حسب قوائد زیر می­توان به ماتریس دست پیدا کرد:

    1. اگر خانه (i,j) در ماتریس (SSIM)، نماد V گرفته است، خانه مربوطه در ماتریس دستیابی عدد 1 می­گیرد و خانه قرینه آن، یعنی خانه (j,i)، عدد صفر می­گیرد.
    1. اگر خانه (i,j) در ماتریس (SSIM)، نماد A گرفته است، خانه مربوطه در ماتریس دستیابی عدد صفر می­گیرد و خانه قرینه آن، یعنی خانه (j,i)، عدد یک می­گیرد.
    1. اگر خانه (i,j) در ماتریس (SSIM)، نماد X گرفته است، خانه مربوطه در ماتریس دستیابی عدد یک می­گیرد و خانه قرینه آن، یعنی خانه (j,i)، هم عدد یک می­گیرد.
    1. اگر خانه (i,j) در ماتریس (SSIM)، نماد o گرفته است، خانه مربوطه در ماتریس دستیابی عدد صفر می­گیرد و خانه قرینه آن، یعنی خانه (j,i)، هم عدد صفر می­گیرد.

3-8-6-4- سازگارکردن ماتریس دستیابی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...