زاسپان تازی بزرّین ستام

 

ز شمشیر هندی بزرّین نیام
(همان….)

 
 

« چون کار بر تو پوشیده شود و شغل بر تو بسته شود، زود بار سررشته شود و صبور باش تا روی کار پدید آید که هیچ کار به شتاب زدگی نیکو نشود.
(قابوس نامه، به اهتمام غلام حسین یوسفی، ص ۱۲۱)

 
 

دو پاکیزه از گوهر پادشاه

 

دو مرد گرانمایه پارسا

 
 

چنان بُد که بودند روزی به هم

 

سخن رفت هر گونه از بیش و کم
(نامه باستان، دکتر کزازی،‌ج ۱، ص ۳۹)

 
 

« بعْتُکَ الفرسَ بِسرِحِه، و الدارَ بِأثاثها » یعنی اسب را با زینش و خانه را با اثاثش به تو فروختم.
به معنای مَعَ
(جامع الدروس العربیه،‌غلایینی، الجزء الثالث، ص ۱۶۹)

 
 

« قیل یا نوحُ اهْبِطْ بِسلامٍ منّا …..» یعنی :‌به نوح خطاب شد که از کشتی فرود آی که سلام ما بر تو باد. لفظ باء در « بِسلامٍ » بر مصاحبت دلالت دارد:‌« اهبِطْ سلامٍ منّا »
(ترجمه و شرح مغنی الأدیب، حسینی، ج ۲،‌ص ۲۱)

 
 

« اذْهَبْ بِسلامٍ » با سلامتی برو
(فرهنگ بزرگ جامع نوین، سیاح،‌ج ۱ ص ۶۸)

 
 

خَرَجْنا منک بالأهلین جمعاً

 

رجعنا لارجالَ و لابنینا

 

ای مدینه خارج شدیم از تو در حالی که همراه همه اقوام و خویشان خود بودیم و برگشتیم در حالی که مردان و فرزندانمان در جمع ما نیستند.
(ترجمه و شرح مغنی الأدیب، حسینی، ج۲ ص ۲۲)
فسبَّح بحمدِ ربّک ( أی مُصبا حباً حمَد رَبّک) شرح ابن عقیل، المجلد الثانی ص۲۲
یادآوری:‌ادباء در مورد معنای باء در آیه شریفه « فَسِّبِحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ » اختلاف نظر دارند، بعضی آن را به معنای مصاحبت گرفته اند و لفظ « حمد » مصدر مضاف و متعلق به شبه فعل عام « کائناً‌« و حال از فاعل « سبِّح‌» است و مفعول آن حذف شده است یعنی فَسِّبحهُ کأئناً مع حمدِ ربِّک و بعضی هم آن را به معنای استعانت گرفته اند و « حمد » مضاف به فاعل « ربک‌» و مفعول حذف شده است:‌« فَسَبِّحْ بِحمد ربّک نفسَه » (همان … )
۱۲-مقابله
ما موشی در حقه به تو دادیم، تو پنهان نتوانستی داشت، خویشتن را به حق تعالی چون توانی نگاهداشت.
(ص ۵۴ منتخب اسرار التوحید به نقل از حروف ربط و اضافه، دکتر خطیب رهبر، ص ۱۶۳)
برای آنکه باقی را به فانی خریده باشد و اندکی به بسیار فروخته.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

(کلیله و دمنه، تصحیح مینوی، ص ۱۸۳)
ملکی به ند بی باختن از خرد و حصافت و تجربت و ممارست دور باشد.
(همان،‌ص ۱۹۴)
مودت او از وُصلتِ تو عوض می شمرد، و آتش فراق ترا بآب وصال او تسکینی می دهد.
(همان، ص۲۴۳)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...