علاوه بر اصل الواحدها استاد مصطفوی در التحقیق مدخلهای دیگری نیز در نظر گرفته است. این مدخلها عبارتند از:
حروف مقطعه
حروف نحوی به کار رفته در قرآن
اسمهای خاص
کلمات غیر عربی
در این بخش شرح روش استاد مصطفوی در شرح این مدخلها از نظر میگذرد:
حروف مقطعه در التحقیق
از جمله الفاظی که استاد مصطفوی در لغت نامه واژگان قرآن مجید خود، مورد بررسی قرار دادهاست حروف مقطعه میباشند. این حروف عبارتند از: «الر، الم، المص، حم، ص، طس، طسم‏، طه، عسق، ق، کهیعص‏، ن، یس»
از منظر استاد حروف مقطعه از کلمات رمزی هستند و معنی حقیقی آن نزد خداوند متعال و رسول اکرم۹ و آنکس که به او آموخته است، محفوظ میباشد و تفاهم آن منحصر به متکلم و مخاطبش میشود و تفسیر قاطع نوشتن در مورد آن بر خلاف نظر پروردگار متعال است و اکثر مطالبی که در این زمینه گفته شده است خارج از شأن کلام خدای حکیم است.[۲۰۴]
ایشان با نظر به رمزی بودن حروف مقطعه، بازهم به تفسیر و شرح این حروف توجه داشته و وجوهی را برای آنها بیان میدارد که میتوان آنها را در عناوین زیر طبقهبندی کرد:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

آن حروف را به حساب حروف ابجد- که در میان ملل سابقه بجای اعداد، مخصوصا در زبان عبری استفاده می شد- میبرد و طبق اعداد مورد نظر آنرا با تاریخ و یا سایر حقایق مطابق میسازد. مثلا در مورد «کهیعص» گفته است عدد مطابق با آن مطابق است با سال آخر حیات امام موسى بن جعفر۷ و بعد از این سال بود که امامت از استقلال، نفوذ و قاطعیّت خود فاصله گرفت و تحت سیطره حکومتهای جایر در تنگاهایی جدید واقع شد.[۲۰۵]
هر حروفی از حروف مقطعه به موضوعاتی که در آن سوره مکرر شده است، دلالت میکند: مانند حرف «صاد» در سوره مبارکه «صاد» که به صلاح ، صراط، صف، صبر، صفاء و… اشاره دارد. و البته مرجع تمام این کلمات را حقیقت واحدِ عبودیّت صرف و تسلیم تام و قیام خالص در مقابل أمر و عظمت پروردگار متعال ذکر میکند.[۲۰۶] و یا در مورد حروف مقطعه سوره مبارکه مریم «کهیعص» میگوید که در این سوره از کلماتی که این پنج حروف دارند، بحث شده است. [۲۰۷]
بیان وجوه تشابه میان سورهایی که با حروف مقطعه یکسان و یا نزدیک به هم آغاز شدهاند. مثلا در مورد «الم»‏ بیان میدارد که أهمّ مباحث در این سورهها عبارتند از: «ذکر خدای متعال و آیاتش در آدم، إنسان و أمتها؛ و ذکر لقاء پروردگار با داشتن تقوى و پرهیز از لعب، لهو و نزدیکی با دشمنان خدا؛ و ذکر رسولش حضرت محمّد۹ و ملائکه مرسل و اشاره به زودگذرایی بهره های دنیایی و مرگ و فنا. و در کل تمام این سورهها مشتملاند بر موضوعات در مورد مبدأ خلق، نهایت آن و اوامر و نواهی تشریع شده بین آن دو.»[۲۰۸]
از حقیقتی که حروف مقطعه به آن اشعار دارد پرده برداری میکند. برای نمونه ایشان در توضیح «یس» یکی از وجوه را اشاره این لفظ به «الرسول» میداند و ارتباط زیاد محتوای سوره مبارکه با پیامبراکرم۹ را دلیلی بر این مدعا میداند.[۲۰۹] در مورد «کهیعص» آنرا یکی از اسمای حسنی الهی ذکر میکند.[۲۱۰]
به ذکر خصوصیات ویژه حرف(های) مورد بحث میپردازد و آنرا با مضامین سوره پیوند میدهد. در مورد حرف «ص» مینویسد:
«و این سوره کریمه شامل ذکر داستانها و جریانات الأنبیاء، صبر ایشان، ثبات قدم بر صراط حقّ و استقامت در مقابل کفار است. همچنین حرف «ص» إشاره دارد به استقامتی که به ساختاری مستحکم و پایدار در صراط حقّ پدید میآید، گفته میشود که همراه با برگزیدن اعمال شایسته است.»[۲۱۱]
البته در میان نظرات ارائه شده با توجه به تأکید بر رمزی بودن این الفاظ و محفوظ بودن معانی آنها از سوی استاد مصطفوی، تنها وجود وجوه تشابه در میان سورهایی است که با حروف مقطعه یکسان و یا نزدیک به هم، قابل پذیرش است. این موضوع از بررسی محتوای این سورهها بدست میآید. در همین راستا علامه طباطبایی(ره) در ابتدای تفسیر سوره شوری در المیزان به تفصیل در مورد موضوع حروف مقطعه و اقوال مختلف در این مورد بحث کرده و نشان میدهد سوره‏هایی که با حروف مقطعه یکسان آغاز شدهاند، از نظر مضمون به هم شباهت دارند و سیاقشان یکى است، به طورى که شباهت بین آنها در سایر سوره‏ها دیده نمى‏شود. سپس در جمعبندی مطلب میفرماید:
«این حروف رموزى هستند بین خداى تعالى و پیامبرش که معناى آنها از ما پنهان است و فهم عادى ما راهى به درک آنها ندارد، مگر به همین مقدار که حدس بزنیم بین این حروف و مضامینى که در سوره‏هاى هر یک آمده ارتباط خاصى هست. و چه بسا اگر اهل تحقیق در مشترکات این حروف دقت کنند، و مضامین سوره‏هایى را که بعضى از این حروف در ابتداى آنها آمده با یکدیگر مقایسه کنند، رموز بیشتر برایشان کشف شود.»[۲۱۲] اما در قبول سایر نظرات استاد مصطفوی نمیتوان دلیل متقنی را ارائه نمود.
اسمها در التحقیق
به طور کلی نحوه بیان اسمهای خاص را در الحقیق میتوان به دو دسته عمده تقسیم کرد گروهی از این اسمها عربی بوده و از یک ریشه مشتق شدهاند و گروه دوم آنهایی که غیر عربی هستند و در نتیجه برای آنان اصل الواحد نمیتوان در نظر گرفت.
استاد مصطفوی برای دسته اول در ذیل اصل الواحد مربوطه به ذکر توضیح در مورد آن اسمها توجه دارد و برای دسته دوم در مدخلی مجزا به ذکر توضیحات لازم در مورد آنها میپردازد، همچنین زبانی که این کلمه از آن گرفته شده را نیز بیان میدارد.
به صورت کلی در مورد اعلام استاد برای هر کدام به شرح توضیحاتی پرداخته و در هر کدام از جهتی که تفصیل آن لازم بوده به آن همت گمارده است. نمونه اول در این مورد نامهای پیامبراکرم۹ «احمد و محمد» پس از توضیح مادّه «حمد»[۲۱۳]، ذکر شده است و پس از بیان معنای لغوی آن به استناد آیه شش سوره صفّ[۲۱۴] چندین قسمت از انجیل را که در آن بشارت به آمدن ایشان شده است را ارائه و با شرح آنها به اثبات ذکر نام ایشان و نبوت ایشان در آن کتاب پرداخته است. ولی به موضوع دیگری در مورد حضرت خاتم اشاره ندارد.
نمونه دوم نام پیامبر اولوالعزم، حضرت «موسی»۷ است. این کلمه به دلیل اینکه عربی نیست در مدخلی جدا مورد تحقیق قرار گرفته است. استاد به دلیل مطالب خرافی و غلطی که در مورد جناب موسی۷ در منابع مختلف و کتب عهدین آمده لازم دیده است بر اساس آیات قرآنی به شرح زندگانی این پیامبر الهی بپردازد. این مطالب در ذیل بیست و هفت عنوان از ماجرای تولد ایشان تا اتفاقاتی که بین ایشان و بنیاسرائیل رخ داد، ارائه گردیده است. البته در این نوع بیانات مؤلف از بحث واژه​شناسی خارج شده و به ارائه مطالبی که لازم به نظر رسیده، همت گمارده است.
توضیح نامهای گیاهانی همچون تین[۲۱۵]، زیتون[۲۱۶] و زنجبیل[۲۱۷]، نام ملائکه مانند میکال[۲۱۸](میکائیل)، نام اقوام از جمله ثمود[۲۱۹] و امثال آنها را که ریشه عربی ندارند را هم میتوان در همین دسته طبقهبندی کرد. استاد برای هر کدام بر اساس توضیحاتی که در مستندات و منابع یافته و استعمالهای هر کدام در قرآن مجید توضیحاتی ارائه میدهد.
واژگان غیر عربی در التحقیق
نکته ویژه ای که در کتاب التحقیق از امتیازات ویژه این کتاب محسوب می شود بررسی ریشه لغات از زبان های مختلف است. از آنجایی که لغات در سیر تحول تاریخی فرهنگها قابل انتقال بودهاند بسیاری از آن از زبانهای دیگری وارد عربی شده اند مهمترین زبانهایی که در این انتقال دخالت داشته اند زبانهای عبری و سریانی هستند هر چند سایر زبان ها مانند زبان فارسی نیز در این زمینه بی تاثیر نبوده اند.
صاحب التحقیق این موضوع را به شکل جدی پی گرفته و به بررسی ریشه لغات پرداخته است. روش بیان درمورد این واژگان را میتوان در دو گروه کلی طبقه بندی کرد. مثالهایی که در قسمت اسمهای خاص زده شد، خود نمونههایی از واژگان غیرعربی در قرآن را نمایش میدهد. اما علاوه بر آن موارد میتوان به واژههایی همجون «یمّ» به معنای دریا، «شهر» به معنای ماه، از زبانهای عبری و سریانی؛ کلمات «جبت»، «ذهب» به معنای طلا از زبان عبری اشاره کرد. البته در بعضی از موارد که واژه در زبان عربی هم استعمال دارد به بیان وجوه اشتراک معنا پرداخته است. نمونهای از آن در ابتدای همین فصل در توضیح اصل الواحد «أتی» گذشت. مثال دیگر واژه «یمّ»[۲۲۰] میباشد. استاد بین معنای اصل الواحد آن که عبارت است از قصد چیزی از مقابل آن، با معنای یمّ در عبری و سریانی به معنای دریا مرتبط ساخته است و وجوه ارتباط را اینگونه بیان میدارد که دریا از مصافت دور مورد توجه و قصد قرار میگیرد به ویژه به سبب منافعی که در خود دارد.
جمع بندی روش​شناسی کتاب التحقیق
در این فصل به تفصیل به بررسی روش استاد مرحوم حسن مصطفوی در بیان معنای کلمات مورد استفاده در قرآن مجید پرداخته شد. قبل از ورود به بحث روش ایشان مروری انجام گرفت بر منابع متنوعی که مؤلف محترم در بنا نهادن کتاب خویش از آنان بهره برده است. در این بخش ماحصل نتیجه آن بود که در تدوین این اثر نفیس، منابع دست اول و اصلی در اختیار بوده است و حسن انتخاب در این زمینه مد نظر قرار گرفته است. وسعت منابع موجب شده نظرات مختلف در هر موضوع قابل احصا باشد و صحیح و غلط قابل تمییز باشد.
در ادامه نیز به شرح روش بیان در التحقیق پرداخته شد. روش بیان از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار گرفت. نحوه بیان در مدخلهایی که اصل الواحد را بیان میکردند و روش ارائه معنا پس از استخراج معنای حقیقی، استفاده از قیود در ارائه مفهوم، واژگان متقابل، فروق لغت و کلمات مشابه و نیز مدخلهایی از این اثر که بر مبنای اصل الواحد شکل نگرفتهاند نیز تفصیل داده شد. نیز برای وضوح مطلب از مثالهایی کمک گرفته شد. آنچه تأکید بر آن لازم است اینکه روشی که استاد مصطفوی برای بیان معانی واژگان ارائه داده است، صرف نظر از میزان درستی معنای ارائه شده برای هر لغت، روشی ممتاز میباشد. در این روش توجه به قیودی که در معنای هر واژه وجود دارد دقت در تعاریف را بسیار زیاد میکند و در تعاریف بیان روح معنای کلمات را وارد میکند. همچنین مشخص کردن کلمه مقابل هر لغت و تبیین ظرایفی که بین دو لغت یا چند لغت مشابه وجود دارد، باعث شده راه برای کشف ظرایفی که در قرآن مجید باز شده بتوان بر این اساس تحقیقات علمی جدید و با دقت بالا را رقم زد.
فصل چهارم
بررسی کارآمدی کتاب
التحقیق فی کلمات القرآن الکریم
مقدمه
سؤال مهمی که همواره در مورد پژوهشهای مختلف مطرح است، میزان کارایی و کارآمدی یک تحقیق و کار علمی در مرحله عمل است و اینکه آیا تلاشهای انجام شده منجر به رسیدن به اهداف مطلوب شده است یا هنوز تا رسیدن به هدف راه باقی است. این مسئله در مورد اثر ارزشمند محقق ارجمند آقای مصطفوی نیز مطرح است. در این فصل با بررسی اثرات التحقیق در آثار بعد از خود سعی شده به این پرسش اساسی پاسخ گفته شود.
برای این منظور در این فصل، تفسیر روشن علامه مصطفوی را ورق زده به مرور این ترجمان از قرآن مجید میپردازیم. اما در مورد علت انتخاب این اثر میتوان مهمترین علت را از مقدمه تفسیر روشن بیان کرد، آنجا که استاد به برشمردن خصوصیات این اثر نفیس پرداخته اولین نکته را اینگونه بیان میدارد:
«مقدّمه أوّل- تمام ترجمه‏هاى لغات از کتاب (التحقیق فى کلمات القرآن) أخذ شده است، و چون یکایک کلمات در آن کتاب بحث و تحقیق و مورد دقّت قرار گرفته است، به کتابهاى دیگر لغت احتیاجى نداشتیم، مگر در بعضى از موارد که لازم باشد.»[۲۲۱]
البته همانطور که از عنوان کتاب استاد مصطفوی مشخص است، تفسیر روشن اثری است که هدف آن تفسیر و شرح قرآن کریم است. اما در این اثر علاوه بر نکات تفسیری و شرح آیات استاد ترجمه آیات را نیز ارائه داده است. همچنین چنانکه در ادامه خواهد آمد استاد ترجمه را عصاره تفسیر دانسته و مرحله بعد از تفسیر قلم داد میکند. بنابراین دلایل، در این فصل به مقایسه ترجمه قرآن از تفسیر روشن با ترجمه رایج معاصر از قرآن پرداخته شده است.
در همین راستا به عنوان مقدمه بحث، مروری خواهد شد بر دو موضوع مهم تفسیر و ترجمه قرآن مجید به ویژه از زاویه نگاه مرحوم مصطفوی تا نحوه نگرش این محقق در این زمینه ها روشن گردد.
همچنین پس از بررسی تفسیر روشن در مرحله بعد برای بررسی میزان تأثیر اثر ارزشمند التحقیق در آثار سایر محقیقین و اندیشمندان، نگاهی خواهیم داشت به آثار محقق بزرگوار استاد جوادی آملی، ایشان نیز در آثار تفسیری خود از التحقیق فى کلمات القرآن بهره برده است. توضیحات مربوطه در مورد این آثار و شخصیت آقای جوادی آملی نیز در همان قسمت از نظر خواهد آمد.
تفسیر
تفسیر در لغت «به معنای کشف، روشن ساختن، تبیین کردن، پرده برداری آمده است.»[۲۲۲] در آغاز، این کلمه به شروح کتابها و نوشته های علمی و فلسفی اطلاق میشد، اما رفته رفته این واژه در فرهنگ اسلامی جای گرفت و به کتابهای خاصی که در شرح قرآن نوشته میشد، اصطلاح گردید. یکی از کاملترین تعریفات برای اصطلاح تفسیر تعریف ابوحیان اندلسی(م۷۴۵ق) است که مینویسد:
«تفسیر علمی است که درباره چگونگی نطق به الفاظ قرآن (علم قرائتها)، مدلولات، احکام فردی و ترکیبی و معانی که از آن الفاظ در حالت ترکیب احتمال میرود، سخن میگوید.»[۲۲۳]
مهمترین نکته در باب تفسیر عبارت از نقش این علم در پردهبرداری از مدلول لفظ و بیان معانی است، این نکته در تعریف محدوده تفسیر و جدا کردن آن از برداشت از معنای ظاهری و ترجمان کلام قابل توجه است. [۲۲۴] کاربرد اصطلاح ترجمه در جایی است که خواننده از معنای لغات متن بیاطلاع است. اما هنگامی که در عین روشنی لغات، همچنان ابهام وجود دارد نوبت مراجعه به تفسیر میرسد.
تنوع و تفاوت گستردهای که در میان تفاسیر وجود دارد، نشان از این است که مفسران از نظر سلیقه، روش و اسلوب در استنباط معانی آیات قرآن و شکل ارائه، از راه و روش های متفاوتی پیروی کردهاند. در همین زمینه آثار ارزشمندی به جهان اسلام عرضه شده است از جمله تفسیر و مفسران آقای معرفت، سیر تطور تفاسیر شیعه و التفسیر والمفسرون حیاتهم ومنهجهم هر دو تألیف استاد ایازی و التفسیر والمفسرون محمد حسین ذهبی. آشنایی و بررسی روش های تفسیری امکان مقایسه بین تفاسیر و انتخاب بهترینها را ممکن میسازد. در بین مسائل مربوط به این بحث آنچه در اولویت است، مبانی، اصول و پایه های اصلی در تفسیر است که در روش استخراج پیام و کشف معانی قرآن نقش اساسی را ایفا میکنند و تفاتهای عمده در بین روشها به نوع نگرش و استفاده از این منابع باز میگردد.
تفسیر قرآن کریم از منظر استاد مصطفوی
آقای مصطفوی واژه «فسر» را به معنای شرح همراه با توضیح میداند، بسط و تشریح موضوع که منجر به کشف و آشکاری مطالب پنهان در آن میشود.[۲۲۵] وی اصطلاح «تفسیر» را به همین معنا میداند و دو شرط کلی را برای تحقق آن بیان میدارد:[۲۲۶]
أول) فهم مفاهیم ألفاظ و کلمات بر اساس تحقیق و دقّت، نه بر اساس تقریب و تجوّز، زیرا که فهم مراد متکلّم متوقّف است بر علم به آنچه کلمات مورد استفاده وی بر آن دلالت میکند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...