پایان نامه آماده کارشناسی ارشد – قسمت 10 – 1 |
اشکال روش فوق این است که میتواند در جریان داوری به عنوان تاکتیک وقتکشی مورد استفاده قرار گیرد، به ویژه اگر تصمیم دادگاه قابل پژوهش یا فرجامخواهی باشد. از طرف دیگر طرح جرح در دیوان داوری دارای این مزیت است که تأخیر در جریان داوری به حداقل میرسد. اشکال روش فوق این است که در صورت رد شدن جرح در دیوان داوری موضوع ممکن است بار دیگر در حین رسیدگی داوری یا پس از صدور رأی در دادگاه مطرح شود که نتیجه آن تعلیق جریان رسیدگی یا امتناع از اجرای رأی یا ابطال آن میباشد.
بعلاوه طرح جرح در دیوان داوری باعث درگیری مستقیم طرف جرحکننده با دیوان داوری است که اگر دیوان این جرح را رد کند، آن درگیریهای مستقیم اثر نامطلوبی بر رابطه دیوان داوری و طرف جرح کننده در روند داوری خواهد داشت.
در داوریهای موردی چنانچه طرفین قواعد داوری آنسیترال را انتخاب کرده باشند، این قواعد در خصوص جرح داور روش خاص خود را دارد، به گونهای که تحت این قواعد مقام ناصب تعیین شده توسط طرفین یا توسط دبیرکل دیوان دائمی داوری در لاهه که مرجع معین شده توسط قواعد است، تصمیمگیری در خصوص جرح داور را نیز برعهده دارد.[۵۳]
چنانچه طرفین این قواعد را انتخاب نکرده باشند قانون داوری مقر داوری روش جرح را معین خواهد کرد. امروزه بسیاری از قوانین ملّی داوری بر گرفته از قانون داوری نمونه آنسیرال[۵۴] است تحت این قانون جرح در دو مرحله صورت میگیرد: مرحله نخست، دیوان داوری به جرح رسیدگی خواهد کرد و چنانچه جرح را رد کند؛ در مرحله دوم، طرف جرح کننده ظرف ۳۰ روز پس از دریافت تصمیم رد خواهد توانست به دادگاه ملّی یا هر مرجعی که تحت قانون داوری ملّی تعیین شده است، به جهت تصمیمگیری برای جرح مراجعه نماید.
این قانون مقرر میدارد داوری هنگامی که دعوای جرح نزد مرجع ملّی مطرح است با داور تحت جرح ادامه خواهد داشت و حتی میتواند به صدور رأی برسد. به موجب این قانون تصمیم دادگاه غیر قابل پژوهش میباشد.[۵۵]
بنابر برخی از قوانین داوری، یک طرف نمیتواند به طور کلی جرح را تا پایان جریان داوری در دادگاه ادامه دهد. چنانچه طرفین در مورد روش جرح با یکدیگر توافق کرده باشند، هر تصمیمی که تحت این روش اتخاذ شود، نهایی خواهد بود و تنها ممکن است کنترل محدودی برای دادگاه وجود داشته باشد، بگونه ای که پس از صدور رأی بتوان درخواست ابطال آن را به جهت عدم استقلال و جانبداری داور، از دادگاه درخواست نمود.
به طور معمول قوانین ملّی نظارت بر رعایت شرایط موجب جرح را برعهده دادگاههای ملّی نهادهاند. چگونگی اعمال این نظارت از کشوری به کشور دیگر متفاوت است. حق نظارت و کنترل دادگاههای ملّی بر جرح داور محدود به دادگاههای محل داوری نیست، این حق ممکن است به دادگاههای کشور محل شناسایی و اجرای داوری نیز داده شده باشد، برای مثال، کشورهای عضو عهدنامه ۱۹۵۸ نیویورک در خصوص شناسایی و اجرای آرای داوری خارجی، به موجب ماده (ب) (۲) ۵ چنانچه کشور مجری رأی باشند، دادگاههایشان میتوانند رأساٌ از اجرای رأی به دلیل آنکه با نظم عمومی آن کشور مغایرت دارد، امتناع کنند، زیرا به طور کلی پذیرفته شده است که فقدان بیطرفی یا استقلال داور از مواردی است که رأی چنین داور یا دیوانی را خلاف نظم عمومی محل اجرا میسازد، گرچه کشورها با تفسیر مضیق از نظم عمومی خود در موضوعات بینالمللی، با احتیاط به این موضوع عمل خواهند کرد.[۵۶]
۵- تشریفات جرح سازمانی[۵۷]
همان طور که گفته شد سازمانهای داوری در قواعد داوری خود، آیین جرح مختص به خود را دارند، اما اعمال این آیینها در یک داوری در صورتی میسر است که با قانون قابل اعمال بر داوری یا قانون کشور مقر داوری مغایر نباشد. در قوانین کشورهای مختلف ممکن است یکی از سه حالت زیر پذیرفته شده باشد که نسبت به داوری سازمانی مؤثر میباشند:
الف- تصمیمگیری در خصوص جرح تنها در اختیار دادگاه میباشد. لذا آیین جرح داوری سازمانی در این کشورها کاربردی ندارد.
ب- تصمیمگیری در خصوص جرح تنها در اختیار سازمان داوری است. در این کشورها سازمان داوری بدون دخالت دادگاه در خصوص جرح تصمیمگیری میکند.
ج- تصمیمگیری در خصوص جرح ممکن است توسط سازمان داوری صورت گیرد، اما امکان اعتراض به این تصمیم در دادگاه ملّی وجود دارد. در این کشورها چنانچه، طرفین درخصوص آیین جرح از جمله آیین جرح سازمانی توافق کرده باشند طبق همان آیین عمل خواهد شد. (با رعایت قواعد آمره قانون مقر داوری) و سازمان داوری میتواند در خصوص جرح تصمیمگیری کند، اما پس از این ممکن است یکی از طرفین در اعتراض به این تصمیم، جرح را در دادگاه ملّی طرح کند.
همان گونه که ذکر گردید، در تشریفات جرح داور، توافق و اراده طرفین نقش اساسی دارد. گرچه به طور معمول بین طرفین در این باره توافقی به طور مستقیم وجود ندارد، اما ممکن است با انتخاب قواعد داوری سازمانی به طور غیرمستقیم این تشریفات مشخص شده باشد. بنابرین رسیدگی به جرح بر اساس مقررات مندرج در قواعد داوری سازمانهای داوری و در صورت فقدان چنین قواعدی بر اساس مقررات قانون داوری انجام خواهد شد.
رویه معمول در قواعد داوریهای سازمانی آن است که لایحه یا درخواست جرح که در آن دلایلی ذکر شده است برای سازمان فرستاده میشود و آن سازمان نظر طرف دیگر و داور مربوطه یا دیوان داوری را در این خصوص اخذ میکند. اگر طرفین نتوانند در خصوص برکناری (عزل) داور توافق نمایند یا داور خود کنارهگیری نکند سازمان تصمیم مقتضی را خواهد گرفت.
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 04:37:00 ب.ظ ]
|