توانمندسازی عبارت است از تقویت عقاید افراد و ایجاد اعتماد له نفس در آن ها نسبت به خودشان و تلاش در جهت اثر بخشی فعالیت های سازمان(گوردون ۱۹۳۳).

«آلفرد باندورا» توانمندسازی را ایجاد تطابق با شرایط محیط اطراف دانسته و برای آن چهار عامل اصلی را بر می شمارد( گوردون، ۱۹۹۳):

*حمایت عاطفی افراد زمانی که درگیر انجام امور استرس زا هستند.

*تشویق نمودن و دادن بازخور مثبت به آن ها.

*معرفی نمونه هایی از افراد موفق و اثربخش به آن ها.

*کسب تجربه از طریق انجام موفقیت آمیز یک فعالیت.

توانمندسازی همچنین تشویق افراد به مشارکت بیشتر در اتخاذ تصمیم هایی که بر فعالیت‌های آنان تاثیر گذار است. از این طریق می‌توانیم فرصتهایی را برای افراد فراهم آوریم تا نشان دهند که می‌توانند ایده های خوبی آفریده و به آن جامه عمل بپوشانند( اسمیت، ۲۰۰۰، ۱).

توانمندسازی ‌به این معنا است که افراد را به طور ساده تشویق کنیم تا نقش فعالتری در کار خود ایفا کنند و تا آنجا پیش روند که مسئولیت بهبود فعالیت‌های خویش را بر عهده بگیرند و در نهایت به حدی از توان برسند که بدون مراجعه به مسئول بالاتر بتوانند تصمیماتی کلیدی اتخاذ نمایند(باقریان، ۱۳۸۱، ۱۰).

توانمندسازی فراهم آوردن ابزار لازم برای افراد به گونه ای است که برای آن ها قابل فهم باشد و بتوانند از آن در جهت مصالح خود استفاده کنند(نیکل، ۱۹۹۵، ۱۵۵).

۲۰

در فرهنگ لغت وبستر از توانمندسازی به عنوان تفویض اختیار یا اعطای قدرت قانونی به سایرین تعبیر شده است.

کانگر وکاننگو معتقدند هر گونه استراتژی یا تکنیک مدیریتی که به افزایش حق تعیین سرنوشت و کفایت نفس کارکنان منجر شود توانمندسازی آن ها را در پی خواهد داشت.

دنیس کین لا در کتاب توانمندسازی نیروی انسانی در تعریف توانمندسازی چنین می‌گوید: «توانمندسازی فرایند نیل به بهبود و بهسازی مستمر در عملکرد سازمان از طریق توسعه و گستزش نفوذ و قابلیت افراد و تیم ها، در همه جنبه ها و وظایف است که روی عمکرد کل سازمان و افراد اثر دارد. توانمندسازی به عنوان یک راهبرد توسعه سازمانی است. به عبارت دیگر توانمندسازی به ‌عنوان توسعه و گسترش قابلیت و شایستگی افراد برای نیل به بهبود مستمر در عملکرد سازمان است.»

کین لا می‌گوید معنی متداول توانمندسازی در چنین عبارتهایی بیان می شود:

*دادن اختیاز تصمیم گیری به رده های پایین تر سازمان در حد امکان.

*واگذاری حل مشکل به افرادی که به آن نزدیکترند.

*افزایش احساس مالکیت افراد نسبت به کار و سازمانشان.

*واگذاری شغل به افراد و عدم ایجاد مانع به منظور اینکه بتوانند کارشان را انجام دهند.

*جلب اعتماد کارکنان به منظور انجام کارهای درست. (ایران نژاد سلیمان، ۱۳۷۸، ۱۶ و ۲۱)

پاترفیلد در تعریف توانمندسازی می‌گوید: «توانمندسازی عبارت است از توانایی کارکنان در استفاده بیشتر از قوه تشخیص و تحلیل، داشتن بصیرت در انجام کارهایشان و مشارکت کامل در تصمیم‌هایی که بر زندگی کاری آن ها اثر می‌گذارد.»(پاترفیلد، ۱۹۹۵، ۲).

فرهنگ لغت آکسفورد نیز فعل توانمندسازی را به عنوان توانا ساختن و به معنای ایجاد شرایط لازم برای بهبود انگیزش افراد در انجام وظایف خویش، از طریق پرورش احساس کفایت نفس تعریف ‌کرده‌است.

۲۱

همچنین تعاریف گوناگونی از واژه توانمندسازی توسط پژوهش گران و صاحب نظران در این زمینه ارائه شده است. عبارت زیر تقریباً همه مفاهیم موجود در تعاریف ارائه شده را در برمی‌گیرد: (امیدواری، ۱۳۸۶)

* توانمندسازی، واگذاری اختیارات رسمی و قدرت قانونی به کارکنان است.

* توانمندسازی فرایند توسعه است، باعث افزایش توان کارکنان برای حل مشکل، ارتقای بینش سیاسی و اجتماعی کارکنان شده و آنان قادرند عوامل محیطی را شناسایی و تحت کنترل بگیرند.

* توانمندسازی اعطای اختیار تصمیم گیری به کارکنان به منظور افزایش کارایی آنان و ایفای نقش مفید در سازمان است.

* توانمندسازی فقط دادن قدرت به کارکنان نیست، بلکه موجب می شود کارکنان با فراگیری دانش، مهارت و انگیزه بتوانند عملکردشان را بهبود بخشند.

* توانمندسازی فرایندی ارزشی است که از مدیریت عالی سازمان تا پایین ترین رده امتداد می‌یابد.

* توانمندسازی محیطی را به وجود می آورد تا کارکنان بتوانند با اختیارات بیشتر کار کرده و در فرایند تغییر و بهبود تولید نقش داشته باشند، نیازشان به سرپرست مستقیم کاهش یافته و در تحقق اهداف سازمان مشارکت دارند.

* توانمندسازی تبدیل نیروی کار جسمی به نیروی فکری است.

* دو پژوهشگر به نامهای مارری و تورلاکسون (۱۹۹۶) می‌گویند: «توانمندسازی یعنی، قبل از آن که به کارکنان بگویید چه کار کنند، می‌توانند به خوبی وظایف شان را درک کنند».

* توانمندسازی فرایندی است که موجب رشد کارکنان می شود. کارکنان توانمند قادرند راه حل های مناسب برای حل مشکلات پیدا کنند.

* توانمندسازی از طریق چالش‌های داخلی و خارجی سازمان به دست می‌آید. چالش‌های خارجی شامل: افزایش شتاب تغییرات، محیط رقابتی، انتظارات جدید مشتریان و شرایط جدید بازار کار است. چالش‌های داخلی بیشتر تأکید بر حفظ و نگهداری نیروی انسانی موجود، افزایش سطح انگیزش، رشد و شکوفایی استعداد و مهارت های کارکنان دارد.

* توانمندسازی با اعمال فشار مدیران و دستورالعمل ها تحقق نمی یابد. بلکه فرایندی است که لازمه‌اش پذیرش فرهنگ توانمندسازی و مشارکت کارکنان است.

۲۲

* توانمندسازی فرایندی است که در آن شرایط برای توانمندی فراهم است. اطلاعات از جنبه‌های مختلف تجزیه وتحلیل، اهداف روشن، تصمیم گیری ها دارای مرزبندی و فعالیت کارکنان از کارایی بالا برخوردار است. ملاک صلاحیت و شایستگی کارکنان برای ارتقا، بستگی به میزان مهارت و دانش و توانایی دارد. در توانمندسازی سبک رهبری مرشد سالاری بوده و با حمایت از کارکنان آنان را پذیرش ریسک تشویق می‌کنند.

* توانمندسازی یعنی، واگذاری اختیارات رسمی، تفویض قدرت به کارکنان تا بتوانند در تحقق اهداف سازمان سهیم باشند.

* توانمندسازی، قدرت اتخاذ تصمیم گیری در چارچوب مرزهای مشخص است. در توانمندسازی مدیر، بخش از اختیارات یا قدرت تصمیم گیری را به کارکنان واگذار می‌کند.(آقایار،۱۳۸۲) ‌بنابرین‏، توانمندسازی فرایندی است که در آن:

* فرهنگ توانمندسازی در آن رشد می‌کند.

* تبادل اطلاعات و دیدگاه ها به آسانی صورت می‌گیرد.

* اهداف مشخص و تعریف شده است.

* مرزهای تصمیم گیری روشن است.

* تقسیم کار صورت می‌گیرد.

* شایستگی ها در قالب کسب تجربه و آموزش ها شکوفا می شود.

* منابع کافی انجام کار(پول، مواد، تجهیزات، نیروی انسانی) در اختیار کارکنان قرار می‌گیرد.

* پشتیبانی لازم توسط مدیران عالی سازمان از فرهنگ توانمندسازی صورت می‌گیرد.

* کارکنان تشویق و ترغیب به پذیرش ریسک و مخاطره می‌شوند.

* توانمندسازی به سادگی و به سرعت تحقق نمی یابد، بلکه فرایندی نسبتاً طولانی است.

۲-۲- ضرورت توانمندسازی کارکنان در سازمان‌ها :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...