ویتکین[۵۷] (۱۹۶۲) سبک وابسته- نابسته به زمینه را برای نشان دادن چنین تفاوت هایی معرفی کرد. به عقیده ویتکین افراد را می توان برحسب میزان وابسته بودن یا نابسته بودن به ساختارهای موجود در حوزه دیداری طبقه بندی کرد. یادگیرنده وابسته به زمینه فردی است که اطلاعات را به طور کلی و یکپارچه پردازش می‌کند، کمتر به طور تحلیلی عمل می‌کند، به جزئیات توجهی ندارد و زمینه ادراک را به صورت کلی در نظر می‌گیرد. کلی بودن از تحلیلی بودن و تجزیه کردن جلوگیری می‌کند. یادگیرنده نابسته به زمینه فردی است که به سادگی زمینه را به اجزای آن تجزیه می‌کند. او معمولا تحت تأثیر ساختار موجود قرار نمی گیرد و می‌تواند به طور مستقل از زمینه ادراکی انتخاب کند. افراد وابسته به زمینه جهت گیری اجتماعی‌تری دارند و از این رو به پاداش و تنبیه بیشتر پاسخ می‌دهند. آن ها وقتی که مواد آموزشی سازمان یافته نباشد، نیاز بیشتری به دستورالعمل صریح دارند و کمتر قادر به تجزیه و تحلیل هستند. بنا به نظر ویتکین، یادگیرندگان وابسته به زمینه نسبت به یادگیرندگان نابسته به زمینه به نشانه های اجتماعی توجه بیشتری نشان می‌دهند. آن ها دوست دارند با دیگران باشند و در جستجوی موقعیت های آموزشی یا شغلی ای هستند که با افراد دیگر در تماس و تعامل باشند (نقل از شمس اسفند آباد، ۱۳۸۴).

دمبو[۵۸](۱۹۹۴) معتقد است که یادگیرندگان وابسته یا نابسته به زمینه با محیط خود به طور متفاوت برخورد می‌کنند. اشخاصی که وابسته به زمینه اند جذب دیگران می‌شوند، شغل هایی مانند معلمی را که مستلزم ایجاد رابطه با دیگران است بر می گزینند و موضوعات درسی نظیر علوم اجتماعی را که بیشتر با مردم سروکار دارند انتخاب می‌کنند. از سوی دیگر، افراد نابسته به زمینه مشاغلی را که نیاز چندانی به تعامل اجتماعی ندارند ( مانند مهندسی و اخترشناسی) ترجیح می‌دهند و موضوعات درسی مانند ریاضیات و علوم را که تأثیر چندانی بر امور انسان‌ها ندارند انتخاب می‌کنند (سیف،۱۳۸۵،ص۱۷۳).

افراد نابسته به زمینه در سازماندهی اطلاعات ورودی از یک چهارچوب مرجع درونی استفاده می‌کنند و به طور کلی اطلاعات را به خود ربط می‌دهند. ‌بنابرین‏، این سبک نشان دهنده یک شکل بسیار فعال از پردازش اطلاعات است. در مقابل، افراد وابسته به زمینه از یک چهارچوب مرجع بیرونی استفاده می‌کنند، با خویشتن خود کاری ندارند و رویکرد بسیار منفعل تری نسبت به پردازش اطلاعات دارند. یادگیرندگان وابسته-نابسته به زمینه از نظر عملکرد آموزشی با یکدیگر تفاوت دارند. لذا آن ها باید راهبردهای آموزشی متفاوتی را به کار بگیرند. یادگیرندگان وابسته به زمینه در موقعیت هایی که متن یا زمینه مهم است، نظیر موقعیت های اجتماعی، ادبی و تاریخی عملکرد بهتری دارند. یادگیرندگان وابسته به زمینه در حوزه های علوم انسانی موفق تر هستند، چون آن ها در این حوزه ها با مباحث کلی سروکار دارند نه با جزئیات. برعکس، یادگیرندگان نابسته به زمینه در حوزه های مربوط به علوم پایه نظیر ریاضیات، فیزیک و زیست شناسی موفق تر هستند. این افراد به سادگی هدف های عینی را تجزیه و تحلیل می‌کنند. آن ها در علومی که با جزئیات سروکار دارند بهتر عمل می‌کنند. یادگیرندگان وابسته به زمینه در موقعیت های گروهی مثل بحث‌های گروهی و مطالعات گروهی که با هم کلاسی ها در ارتباط متقابل هستند توانایی یادگیری بیشتری دارند، در حالی که یادگیرندگان نابسته به زمینه بیشتر مایل هستند به صورت انفرادی آموزش ببینند، یعنی آن ها خود انگیخته و دارای انگیزه شخصی هستند و مایلند مطالب و مواد درسی را شخصا سازماندهی کنند و کمتر تقویت بیرونی را می‌پذیرند(شمس اسفندآباد،۱۳۸۴،ص۸۰).

جدول۲- ۱، مقایسه خصوصیات افراد وابسته – نابسته به زمینه(ساراکو[۵۹]،۱۹۹۸، نقل از عبادی،۱۳۸۴،ص۴۳)

خصوصیات افراد وابسته به زمینه
خصوصیات افراد نابسته به زمینه

۱٫ به ادراک های محیطی حساس اند.

۲٫ همواره از یک روش نسبتا ثابت دست به تجربه محیط می‌زنند.

۳٫ به منابع قدرت وابسته اند.

۴٫ به کارهای گروهی تمایل بیشتری نشان می‌دهند.

۵٫ افرادی را جذاب می دانند، به آن ها نزدیک می‌شوند.

۶٫ به اجتماع علاقمند و حساس هستند.

۷٫ برای کمک به دیگران و کسب مهارت های اجتماعی حساس هستند.

۸ . بیشتر به حرفه هایی که نیازمند ارتباط با دیگران باشد، علاقه نشان می‌دهند.

۱٫ هر شیء را جدا از محیط اطرافش ادراک می‌کنند.

۲٫ موضوعات را از زوایای مختلف می بینند و برای حل مسأله به کار می‌برند.

۳٫ معمولا به صورت مستقل عمل می‌کنند.

۴٫ بیشتر تمایل به کوشش انفرادی و خودجوش دارند.

۵٫ سرد و گوشه گیر به نظر می‌رسند.

۶٫ به اجتماع بی تفاوت بوده اما در عوض، مهارت های تحصیلی خوبی دارند.

۷٫ به دیگران حساس نبوده و مهارت های اجتماعی ضعیفی دارند.

۸ . بیشتر به حرفه هایی که اجازه عملکرد انفرادی به آن ها بدهد علاقه دارند.

۲- سبک های تکانشی و تأملی[۶۰]: کاگان (۱۹۶۴) سبک تکانشی- تأملی را معرفی کرد. ‌به این نوع از سبک‌های یادگیری «سرعت شناختی» نیز گفته می شود. منظور از سرعت شناختی این است که یادگیرندگان با چه سرعتی به تکالیف شناختی پاسخ می‌دهند. یادگیرندگان تکانشی سریع کار می‌کنند اما اشتباهات زیادی مرتکب می‌شوند. یادگیرندگان تأملی آهسته کار می‌کنند اما اشتباهات کمتری هم مرتکب می‌شوند. به عبارت دیگر افراد تکانشی به سؤالاتی که از آنان پرسیده می شود با اولین جوابی که به ذهنشان می‌رسد پاسخ می‌دهند و تنها چیز مهم برای آنان سریع جواب دادن است. در مقابل، یادگیرندگان تأملی پیش از حرف زدن فکر می‌کنند و به جای سریع جواب دادن، سعی می‌کنند تا آنجا که ممکن است فکر کرده و جواب درست بدهند. سبک های تکانشی و تأملی عمدتاً در میحط خانه شکل می گیرند، اما پژوهش نشان داده که مدرسه نیز در آن مؤثر است (سیف،۱۳۸۵،ص۱۷۴).

افراد تأملی قبل از شروع یک تکلیف، تمایل به تفکر دارند و برای ارزیابی نظراتشان وقت صرف می‌کنند. بر عکس، افراد تکانشی بدون تفکر کافی و شتاب زده پاسخ می‌دهند. آن ها به سرعت و بدون در نظر گرفتن دقیق راه حل ها، برای مشکلات راه حل های سریع و فوری پیشنهاد می‌کنند. به طور عملیاتی افراد تکانشی با زمان پاسخ دهی (نهفتگی) کمتر و خطاهای بیشتر و افراد تأملی با زمان پاسخ دهی (نهفتگی) بیشتر و خطاهای کمتر تعریف شده اند. دانش آموزان تأملی خطاهای کمتری دارند و احتمالا بیشتر تحلیلی عمل می‌کنند. دانش آموزان تأملی زمان زیادی را صرف تحلیل ساختار مسائل و جزئیات آن می‌کنند. معمولا این کار از میزان خطاهای آن ها می کاهد. دانش آموزان تأملی معمولا در تکالیف درسی عملکرد بهتری دارند. دانش آموزان تکانشی تکالیف را به سرعت انجام می‌دهند اما معمولا میزان خطای بیشتری دارند، در حالی که دانش آموزان تأملی سرعت کمتر ولی دقت بیشتری دارند (شمس اسفندآباد،۱۳۸۴،ص۸۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...