چون به خانه آمدی، هم با خودی
(بیت ۲۲۱۵)

انقروی:
عقیده دارد که طواف کعبه با لباس و جامه‌ی ظاهری جایز نیست، و اگر با وجود و انانیت ملبس باشی طواف کعبه‌ی وحدت برایت ممکن نمی‌شود. و « ای طالب وحدت اگر توئی تو، با تو باشد، وقتی به خانه‌ی توحید وارد شدی باز با خودت هستی، پس توحید حق با توئی تو چگونه جمع می‌شود، بنابراین هرکه خودش را نفی کرد در توحید کمال می‌یابد.» (انقروی، ۱۳۸۰: ۸۶۴)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

نیکلسون:
نیکلسون می‌گوید: « به گمان من طوف در این جا تمایلات خود خواهانه‌ی تائبی را توصیف می‌کند که‌ اندیشه هایش به جای آن که متوجّه‌ی حق تعالی باشد همچنان برگرد گناهان گذشته‌ی او دور می‌زند. او سیاحی را مانند است که چنان پر از دیدنیها به خانه باز گشته است که نمی‌تواند تمامی‌ذهن خود را به امور ضروری بسپارد.» (نیکلسون،۳۲۳:۱۳۸۴)
فروزانفر:
« همچنانکه مادّه‌ی واحد در یک زمان ممکن نیست که معروض دو صورت و یا دو عارض نا همتا و مخالف قرار گیرد و فی المثل یک پاره چوب هم در خانه باشد و هم عصا و یا سیاه و سپید، احوال قلبی نیزهم چنین است …این احتجاب را مولانا مثل می‌زند به حالت کسی که بیرون خانه در گردش است و باز به خانه می‌آید، او در هر یک از این دو حال، از دیگری باز می‌ماند چنانکه تا در گردش است از آسایش و اقامت و تا در خانه است از فوائد تفرّج، محروم و بی نصیب است، و بیت به منزله‌ی دلیل برای بیت پیشین است.» ( فروزانفر، ۱۳۸۲: ۸۹۷)
زمانی:
زمانی چنین می‌گوید:«طواف کعبه با جامه و لباس شخصی و متعین(متمایز) جایز نیست، زیرا در آن جا باید من و هر نشانی که من را بنمایاند محو و فانی شود. لذا باید به احرام فناء، مُحرِم شد و از لباس هستی خود عاری گردید و مولانا می‌گوید سالک به هر حال و مقام که رسد و در آن توقف کند حجابی است برای حال و مقام بالاتر ولی راهرو و عارف حقیقی کسی است که در احوال و مقامات و هیچ موقفی از مواقف سلوک، توقف نکند. به قول شبستری:

کسی بر سیر وحدت گشت واقف

که او واقف نشد ‌اندر مواقف
(زمانی،۶۶۸:۱۳۷۸)

استعلامی:
در این بیت«سخن از دو حالت متفاوت یک انسان است: “طوف: یعنی گردش و “مرتدی” یعنی ردا پوشیده. تا هنگامی‌که در گردشی، حالت گردش چون ردایی بر تن توست. هنگامی‌که به خانه باز می‌گردی غرق در احوال و‌ اندیشه‌های خود می‌شوی. در رابطه‌ی بنده و حق نیز، وضع چنین است: استغراق در حق چنان بنده را از «خود» دور می‌کند که«هشیاری» برای او پیش نمی‌آید و اگر بنده یی بخواهد به خود، به ماضی و مستقبل، و به گناه و توبه‌ی خود باز گردد، باید از استغراق و فنا به در آید. به همین دلیل بسیاری از پیران صوفی معتقدند که سالک باید از مقام توبه زود بگذرد و در آن درنگ نکند تا بتواند خود را از یاد ببرد.»(استعلامی،۴۳۹:۱۳۸۷)
گولپینارلی:
«چون دور خود می‌گردی، برای همان گردیدن ردا پوشیده‌ای، چون به خانه بر گردی باز در خود فرو رفته‌ای.»(گولپینارلی،۳۱۸:۱۳۸۴)
نظر اجمالی:
این بیت یکی از ابیات دشوار مثنوی است که مورد بحث و اختلاف نظر میان شارحان گردیده است. و این که بعضی از شارحان همچون گولپینارلی و استعلامی‌و… مراد از طوف را طواف خانه‌ی خدا و مراد از مرتد را از دین برگشته گرفته مناسب با معنای بیت نیست…و در این بیت طوف در معنای فریاد کردن و در گردش بودن چنانکه فروزانفر و نیکلسون شرح کرده‌اند بیشتر با معنای آن همخوانی دارد:

آنگه که بطوف هم بطوفی

وانگه که بخانه هم بطوفی
(دیوان کبیر، بیت ۲۹۲۶۰)

۷۴)بهر این مؤمن همی‌گوید ز بیم

در نماز اِهدِالصِّراطَ المُستَقیم

(بیت ۲۲۴۵)
انقروی:
از ترس ادا نکردن یعنی انفاق نکردن مال در محلش، مؤمن در نماز همیشه می‌گوید: اهدنا الصراط المستقیم. یعنی ای خدا از تو کمک و عنایات می‌خواهیم ما را به طریق حق هدایت کن که موجب رضای تو است.» (انقروی، ۱۳۸۰: ۸۷۶)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...