‌بنابرین‏ ما حدس می زنیم تا زمانی که رقابت بازار محصول از مشکلات نمایندگی مدیران جلوگیری می‌کند¸ تاثیر حاکمیت شرکتی بر تقسیم سود از بین می رود و یا کاهش می‌یابد. ادبیات موجود نشان می‌دهد که حاکمیت شرکتی می‌تواند اثر انظباطی بر مدیران در پرداخت سود بیشتر و یا کمتر داشته باشد. یک داستان(مدل پیامد)است که استدلال می‌کند: تقسیم سود¸ مشکلات سرمایه گذاری بیش از حد که توسط مدیرانی که منافع شخصی خود را از جریان نقد آزاد دنبال می‌کنند ایجاد می شود¸ کاهش می‌دهد(لا پورتا و همکاران ¸۲۰۰۰).

داستان دیگر(مدل جانشینی)است که حدس ما را که تامین مالی خارجی تحت شرایط عدم تقارن اطلاعاتی دشوار است را حمایت می‌کند. به طور معمول تقسیم سود(یا خرید مجدد سهام) به عنوان تعهد در شرایط عدم تقارن اطلاعاتی یا تعارض بین مدیران و سهام‌داران استفاده می شود ‌بنابرین‏ شرکتهایی با حاکمیت شرکتی ضعیف پرداخت سود بیشتری دارند و برعکس(جیرود و مولر¸ ۲۰۱۱)..بر اساس این دو دیدگاه هدف پژوهش حاضر این است که اثر حاکمیت شرکتی داخلی و رقابت بازار محصول را بر تقسیم سود شرکت‌ها بررسی کند.

۲-۲)حاکمیت شرکتی:

مفهوم حاکمیت شرکتی از واژه لاتین Gubernare» » به معنی هدایت کردن مشتق شده است که معمولا برای هدایت یک کشتی به کار می رود(حساس یگانه¸ ۱۳۸۴).تعاریف حاکمیت شرکتی بسیار گسترده می‌باشد.در دیدگاه محدود تعاریف حاکمیت شرکتی متمرکز بر قابلیت‌های سیستم قانونی برای حفظ حقوق سهام‌داران اقلیت می‌باشد(پارکینسون[۱۷] ۱۹۹۴ ¸ لاپورتا و همکاران[۱۸] ۱۹۹۸). در دیدگاه گسترده بر سطح ‌پاسخ‌گویی‌ وسیع تری نسبت به سهام‌داران و دیگر ذینفعان تأکید دارد(تری کر[۱۹] ۱۹۸۴ ¸ مکینسون[۲۰] ۱۹۹۴ ¸ رابرت مانکز و نل مینو[۲۱] ۱۹۹۵ ). واژه حاکمیت شرکت‚ معنای لغوی ساختار دهی و کنترل شرکت‌ها را با خود به همراه دارد(سیلادی[۲۲]‚ ۲۰۰۶). تعریف مرتبط با حاکمیت شرکت عمدتاً معرف علایق و نگرش کسانی است که ارزش فکری آنان به معانی حاکمیت شرکت جهت داده است.کرافورد [۲۳](۲۰۰۷) حاکمیت شرکت را به عنوان مجموعه ای از فرایندها‚ قواعدها‚ سیاست‌ها و قوانینی می‌داند که بر نحوه رهبری‚ اداره و کنترل شرکت تاثیرگذار است.حاکمیت شرکتی را همچنین فرایند استفاده از قدرت شرکت و چگونگی کنترل آن در برخورد در مسائل شرکتی و یا فراشرکتی تعریف نموده اند(هیوز[۲۴]‚ ۲۰۰۷).

حاکمیت شرکتی به مسائلی همچون اینکه چه کسی(حقیقی یا حقوقی)‚ چه وظایفی رو به عنوان ذینفع شرکتی بر عهدا دارد‚ می پردازد و سیر تطور آن در سال‌های اخیر حاکی از آن است که رویکردهای مدیریت محور آن با سرعتی فزاینده درحال تبدیل شدن به رویکردی ذینفع محور است.

در اینجا به برخی از تعاریف پیرامون حاکمیت شرکتی اشاره می نماییم:

حاکمیت شرکتی مجموعه ای از قواعد ناظر بر کنترل و هدایت شرکت است(پارکینسون¸ ۱۹۹۴).

حاکمیت شرکتی عبارت است از فرایند نظارت و کنترل برای تضمین اینکه مدیریت شرکت مطابق با منافع سهام‌داران عمل می‌کند(صندوق بین‌المللی پول¸ ۲۰۰۱).

حاکمیت شرکتی درمورد راه هایی است که به تامین کنندگان منابع مالی شرکت‌ها اطمینان می‌دهد به بازده سرمایه گذاری خود دست خواهند یافت(هاپ و همکاران[۲۵] ¸۱۹۹۸).

سیستم حاکمیت شرکتی را می توان مجموعه قوانین و مقررات و نهادها و روش‌هایی تعریف کرد که تعیین می‌کند شرکت‌ها چگونه و به نفع چه کسانی اداره می شود(رابرت مانکز و نل مینو¸ ۱۹۹۵)

حاکمیت شرکتی عبارت است از فرایند نظارت و کنترل برای تضمین عملکرد مدیر شرکت مطابق با منافع سهام‌داران (نیکومرام و محمدزاده سالطه¸ ۱۳۸۹).

حاکمیت شرکتی قوانین، مقررات، ساختارها و فرایندها، فرهنگ ها و سیستم هایی است که موجب دستیابی به هدف ‌پاسخ‌گویی‌، شفافیت، عدالت و رعایت حقوق ذینفعان می شود )حساس یگانه¸ ۱۳۸۵). در یک نگاه کلی حاکمیت شرکتی را می توان شامل ترتیبات حقوقی، فرهنگی و نهادی دانست که سمت و سوی حرکت و عملکرد شرکت ها را تعیین می‌کند. عناصری که در این صحنه حضور دارند عبارتند از سهام‌داران و ساختار مالکیت ایشان، اعضا هیئت مدیره و ترکیب آن ها، مدیریت شرکت که توسط مدیر عامل یا مدیر اجرایی هدایت می شود و سایر ذینفع ها که امکان اثر گذاری بر حرکت شرکت دارد(ستایش همکاران¸ ۱۳۸۹). اهداف نهایی حاکمیت شرکتی شامل ‌پاسخ‌گویی‌، عدالت، شفافیت و رعایت حقوق ذینفعان در شرکت است که منجر به شفاف سازی اطلاعات، ارتقای رابطه حسابرسان مستقل با شرکت، برقراری سیستم کنترل داخلی و رعایت یکسان حقوق سهام‌داران می‌گردد(جمشیدی نوید و ایزدی¸ ۱۳۹۰).

۲-۳)مبانی نظری حاکمیت شرکتی

چند چارچوب نظری متفاوت برای توضیح و تحلیل حاکمیت شرکتی مطرح شده است.هر یک از آن ها با بهره گرفتن از واژگان مختلف و به صورت متفاوت به موضوع حاکمیت شرکتی پرداخته‌اند که ناشی از زمینه علمی خاص است که به موضوع حاکمیت شرکتی می نگرند. به عنوان مثال‚ تئوری نمایندگی ناشی از زمینه مالی و اقتصادی است‚ گرچه تفاوت‌های چشمگیری بین چارچوبهای نظری مختلف وجود دارد(چون هریک موضوع را از دیدگاه متفاوتی در نظر می گیرند)‚ اما این چارچوبها دارای وجوه مشترکی هستند.باید دانست که زمینه‌های فرهنگی و قانونی بر حاکمیت شرکتی تاثیر بسزایی دارد.(حساس یگانه‚ ۱۳۸۴).

۲-۴) حاکمیت شرکتی در ایران:

در ایران برای اولین بار موضوع حاکمیت شرکتی در سخنرانی و مصاحبه های دبیر کل بورس اوراق بهادار در دو سمینار زیر مطرح شد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...