( همان: ۲۳۲)
این­همه کارهای تکراری و زندگی تکراری از تکرارهای فراوان در شعر شاعران پست مدرن با آمدن این­همه
« هی » بی ارتباط نیست و به راستی با وجود این­همه تکرار آدمی خیلی خسته می­ شود و خسته یکی از بسامدهای حالت عاطفی در شعر پست مدرن است. هی واژه ای رسمی که پیش از این در اشعار فارسی حضوری فعال داشته باشد نیست . این نیز از چشمه ی نوآوری دوست داران پست مدرن است که مجوز حضور این واژه را در جای خالی شعر خویش صادر نموده اند.
۵-۸- ناتمام ماندن جملات
در داستان مدرنیستی ما با متن هایی سرو کار دارم که به نوعی ناتماند، یعنی پایان گذارند و متن­ها به شکلی ناکاملند. شخصیت­ها به شناخت خود از جهان پیرامون تردید دارند و همواره در پی آنند که دامنه و حدود آگاهی شان را مشخص کنند. شخصیت به دنبال آن است که هویت واقعی خویش را دریابند، از این رو به تفسیر جهان مشغول می­ شود. به همین دلیل می­توان گفت که منطق داستان مدرنیستی، همان منطق داستان پلیسی است. همیشه ترس از افشای راز هم وجود دارد. به عبارتی، داستان مدرنیستی، روایت حرکت از بحران هویت به آگاهی است. شاید جملات آشفته بی ­پایان و پرش جملات ناشی از پریشانی روح شاعر است. بنابراین، این پرسش ها مطرح­اند: چه چیزهایی را باید شناخت؟ چه­گونه می­توان به شناخت رسید و چه­قدر می توان به درستی این شناخت یقین پیدا کرد؟ حدود شناخت و آگاهی ممکن کجاست؟ و چه­گونه می­توان جهانی را تفسیر کرد که من هم جزیی از آن هستم. این پرسش­های معرفت شناسانه موضوع­هایی را نظیر ولیدگی انسان برای تحصیل آگاهی، ساختارهای متفاوت دانش و مسأله شناسایی ناپذیری محدوده های آگاهی را شامل می­ شود.نمونه هایی از این جملات ناتمام را در جای جای ابیات برای شما آورده می­ شود:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

(موسوی، ۱۳۸۹: ۲۱۶)

( همان: ۲۴۰)

( همان: ۴۵)