پایان نامه ارشد : دانلود مطالب پژوهشی درباره نقد و بررسی رمان ... |
حوادث در داستان به دو دسته اصلی و فرعی تقسیم می شود: (یونسی،۱۳۷۹: ۱۵۳)
حوادث اصلی یا طرحی: «حوادثی هستند که وجودشان برای طرح داستان ضروری است. این حوادث همان رشته وقایعی هستند که در فکر نویسنده به هم گره خورده اند و بر روی هم طرح داستان را به وجود آورده اند و چنان چه طرح داستان، طرح در خور و جامعی باشد، حذف یا تغییر هر یک از آن ها، داستان را پاک دگرگون خواهد ساخت.» (همان: ۱۵۳)
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
حوادث فرعی یا بسط دهنده:«این حوادث، حواث کمکی هستند و نویسنده به یاری آنها طرح داستان را گسترش می دهد، حلقه های آنرا که همان حوادث اصلی باشند به هم می پیوندد یا با بهره گرفتن از آنها راه را برای وقوع حوادث اصلی هموار می کند یا آنها را کامل می کند، این حوادث می تواند جزء مهمی از حوادث داستان را تشکیل دهد و به توصیف اشخاص و محیط داستان مساعدت کند اما به هر حال در درجه دوم اهمیت اند و حذف یا تغییر هر یک از آنها تغییری اساسی در داستان روی نخواهد داد.» (همان:۱۵۴)
برای حوادث فرعی سه نوع کارکرد قائل شده اند: (یونسی،۱۳۷۹: ۱۶۵)
-
- پیش بردن آکسیون داستان
-
- آشکار ساختن خصوصیات و صفات ویژه آدمهای داستان
-
- قراردادن خواننده در جریان محیط داستان
یونسی، معتقد است «هر حادثه ای باید یک یا چند وظیفه را از این وظایف را انجام دهد، درغیر این صورت جایی در داستان نباید داشته باشد، زیرا تراکم این گونه حوادث بی اهمیت، حوادث مهم را از نمود خواهد انداخت و در نتیجه داستان را بی مایه خواهد کرد. (همان،۱۸۸)
۱۱-۲-توصیف
مولف «هنر داستان نویسی» می نویسید«جریانی که به یاری آن خواننده را با اشخاص داستان آشنا می کنیم، توصیف نامیده می شود» ) یونسی،۱۳۷۹: ۳۰۱)
ایرانی نیز در کتاب «داستان: تعاریف، ابزارها و عناصر» مینویسد:«در آن نوع از روایت که توصیف نام دارد نویسنده، حرکت جهان گردنده داستان خویش را متوقف می سازد تا ما امکان بیابیم تصویر ثابتی از یک منظره خارجی یا حالت روحی را تماشا کنیم.» (ایرانی،۱۳۶۴: ۱۰۳)
۱۲-۲-نام و عنوان
« عنوان داستان، برچسبی است که نویسنده به یاری آن داستان خود را از سایر داستان ها متمایز می کند و این تنها چیزی است که نویسنده در جلب نظر خواننده می تواند بدان متکی باشد» (یونسی، ۱۳۷۹: ۱۰۸)
متخصصان فن برای انتخاب عنوان دستورالعمل هایی ارائه داده اند و ویژگی های عنوان خوب را این گونه برشمرده اند:
۱- گیرا باشد و نگاه خواننده را تسخیر کند و برانگیزنده فکر باشد و موجب شود که خواننده فکر کند که با چیزهای جالبی سروکار خواهد داشت. (یونسی،۱۳۷۹: ۱۱۰)
۲- «به داستان بخورد و در ارتباط با فضای داستان باشد، چون در غیر اینصورت خواننده زود یا دیر احساس می کند که گول خورده است .» (همان،۱۱۰)
۳-موزون و خوش آهنگ باشد و گفتنش به دهان و شنیدنش به گوش خوش بیاید. (عابدی،۱۳۷۷: ۵۸)
۴-طرح داستان را آشکار نسازد و در عین حال در ارتباط مستقیم با فضای داستان و موضوع و درونمایه باشد. (همان:۵۹)
۵-«بکر، جذاب، پرکشش و حاوی نکاتی از خود داستان باشد. بهترین عنوان داستان، عنوانی است که ناظر بر درونمایه آن باشد و خوانندگان را به اندیشه وادارد.» (حنیف۱۳۷۹: ۲۱۶)
۱۳-۲-تنه داستان
«تنه داستان، مجموعه ای مشتکل از مقدمه، گره، بحران، تعلیق و انتظار، هیجان، اوج و پایان است.» (یونسی،۱۳۷۹: ۱۵۱)
۱-۱۳-۲-مقدمه
ابراهیمی در کتاب « استهلال یا خوش آغازی» هشت نوع مقدمه یا خوش آوازی را عنوان می کند: (ابراهیمی،۱۳۷۸: ۵۰)
۱- خوش آغازی موضوعی
۲- خوش آغازی شخصیتی
۳- خوش آغازی زبانی و بیانی که با گفت و گو آغاز می شود.
۴- خوش آغازی فضاساز که می تواند محیط داستان را ارائه دهد.
۵- خوش آغازی حرکتی که حوادث داستان را آغاز می کند.
۶- خوش آغازی محتوایی که محتوای داستان را عنوان می کند.
۷- خوش آغازی تصویری
۸- خوش آغازی بافتی
مولف « هنر داستان نویسی» هر نوع مقدمه ای را که گفت و گو نباشد، مقدمه نقلی می داند. وی معتقد است:« در مقدمه نقلی نیز گفت و گو در بیشتر موارد به زودی در مقدمه ظاهر می شود» (یونسی،۱۳۷۹: ۱۲۴)
مقدمه های نقلی در داستان کاربردهای فراوان دارد:
۱- در مقدمه نقلی نویسنده به جای آنکه اشخاص را به سخن وادارد و خصوصیات و صفاتشان را از خلال گفته هایشان به خواننده نشان دهد، با شرح و توصیف مستقیم یا ضمنی، صفات یا خصوصیاتشان را در پیش روی خواننده می نهد. (همان:۱۲۴)
۲- با بهره گرفتن از مقدمه نقلی می توان محیط داستان را منتقل کرد. (همان)
۳- نویسنده با بهره گرفتن از مقدمه نقلی، حوادث داستان را آغاز می کند. (همان:۱۳۱)
۴-مقدمه نقلی می تواند پیش درآمد مقدمه اصلی واقع شود. (همان:۱۳۳)
۵-مقدمه نقلی را می توان برای معرفی شخصیتی که خود، داستان را در اول شخص خواهد گفت به کار برد. (همان)
۲-۱۳-۲-گره و بحران
« گره افکنی، به هم انداختن حوادث و اموری است که پیرنگ داستان و نمایش نامه را گسترش می د هد، به عبارت دیگر، وضعیت و موقعیت دشواری است که بعضی اوقات به طور ناگهانی ظاهر می شود و برنامه ها، راه و روش ها و نگرش هایی را که وجود دارد، تغییر می دهد» (میرصادقی، ۱۳۸۸: ۲۵۴)
در رمان دو نوع گره افکنی وجود دارد:
۱- گره افکنی ساده:« به سرعت حل و تمام می شود. یعنی گره افکنی ساده باعث رخ دادن چند حادثه گشته و بعد تمام می شود. »
۲- گره افکنی پیچیده: «این نوع گره افکنی تداوم دارد و نامحدود است و قبل از اینکه تمام شود گره پیچیده دیگری به داستان می زند.» (بیشاب،۱۳۸۳: ۳۳۴)
لورنس پرین معتقد است: « اگر داستان را از نظر گره یا درگیری اصلی مورد بررسی قرار دهیم احتمالاً مفیدتر خواهد بود زیرا ما را به سرعت به سوی نکته ای از داستان که از همه مهمتر است خواهد برد.» (پرین،۱۳۶۲: ۴۲)
«بحران در لغت،آشفتگی و تغییر حالت ناگهانی مریض تب دار است که منجر به بهبودی یا مرگ او بشود و در اصطلاح ادب،لحظه ای از داستان یا نمایشنامه را گویند که کشمکش به اوج شدت می رسد و منجر به تصمیم گیری می شود» (حنیف، ۱۳۷۶: ۱۸۵)
«بحران داستان لحظه یا لحظاتی است که طی آن تغییر قطعی داستان روی می دهد . » (یونسی،۱۳۷۹: ۴۶۷)
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-09-28] [ 09:48:00 ب.ظ ]
|