من برتر ؛ اصل آرمانی

وقتی کودک در برابر محیط واکنش نشان می‌دهد نه تنها من رشد می‌کند ؛ بلکه نوعی آگاهی نسبت به درست یا نادرست نیز در او ایجاد می شود . این آگاهی مبنای همان چیزی است که معمولاً به آن من برتر می‌گویند . در واقع من برتر شامل ارزش‌های اخلاقی و وجدانی هر فرد است که به تدریج در فرایند جامعه پذیری در بخش ناخودآگاه او پدید می‌آید و به وسیلۀ پاداش و تنبیه استوار و پایدار می‌گردد . و می‌تواند در مقابل نهاد از خود مقاومت نشان دهد . من برتر فرد را وادار می‌کند تا رفتارهای خود را با معیارهای اخلاقی و هنجارهای اجتماعی مورد قبول جامعه منطبق سازد .

تضاد بین سه فرایند شخصیت

در میان سه فرایند شخصیت ، و طبقه ” من ” از همه دشوارتر است ، زیرا باید هم خواسته های نهاد و هم خواسته های من برتر را برآورده کند . او باید بین این دو سطح تعادل و هماهنگی ایجاد کند . اگر خواسته های نهاد را برآورده نکند موجودیت فرد به خطر خواهد افتاد و اگر خواسته های من برتر را در نظر نگیرد ، حیثیت اجتماعی فرد لطمه خواهد دید . ” من ” باید ، با توجه به امکانات محیط خارج ، بین نهاد و من برتر سازگاری ایجاد کند . ‌بنابرین‏ می توان گفت که بین سه قسمت شخصیت دایماً تضاد یا تضادهایی وجود دارد . اگر من نتواند این تضاد را حل کند سلامت روانی شخص به خطر می افتد . در هر صورت ، وظیفۀ من حل این تضادها و حفظ سلامت شخصیت است ( گنجی ، ۱۳۷۹ : ۳۱۶ ) .

۲-۲-۷-۲- پرخاشگری از دیدگاه فروید

به نظر فروید پرخاشگری یک غریزه ، سائق و یک نیروی خود انگیخته است تا واکنش پاسخ به یک وضعیت خاص . این تنش های پرخاشگرانه در موجودات انسانی بخشی از ساخت ژنتیکی آن ها‌ است که آنان ابقاء در طول تاریخ قادر ساخته است . فروید فرض کرد که تمام انسان‌ها دو غریزه اساسی دارند :

الف ) پرخاشگری .

ب ) تمایلات جنسی .

این دو غریزه معمولاً در رفتارهای انسانی به صورت ترکیبی ظاهر می‌شوند. غریزه پرخاشگری اساساً مخرب است . ‌بنابرین‏ این غریزه به غریزه مرگ اشاره دارد . این انرژی مخرب و پرخاشگرایانه می‌تواند به سمت دیگران یا خود فرد جهت گیری شود . همچنین از نظر فروید غریزه پرخاشگری می‌تواند به کانال‌های مثبتی چون پیگیری یک پیشه با یک کار ذوقی نیز هدایت شود . از نظر فروید انرژی پرخاشگری و زیست مایه ای همانند عرق کردن به طور ادواری خود جوش بوده و نیاز به آن دارد که آزاد گردد . این آزاد سازی امکان دارد به طور مستقیم در اعمال رفتارهای پرخاشگرانه یا غیر مستقیم از طریق شیوه های مقبول اجتماعی مانند : کار ذوقی ، بازی‌های رقابتی و ورزشی صورت گیرد . فروید معتقد است ، انسان نمی تواند میل به ویرانگری را از خود دور سازد ؛ زیرا گرایش به ویرانگری در نهاد بیولوژیکی وی است . گرچه می‌تواند این میل را تا حدود تخفیف دهد . هرگز قادر به از میان بردن نیروی آن نیست ، انسان از این وضعیت غامض و فاجعه انگیز خلاصی ندارد ( یونگ ، ۱۳۷۲ : ۳۲ ) .

۳-۲-۷-۲- جامعه ستیزی دیدگاه جان باولبی

جامعه ستیزی ،‌نوعی به هم ریختگی ارتباط میان فرد و جامعه است و به رفتار نابهنجاری گفته می شود که در جامعه مورد پسند نیست ، ولی معمولاً نزد عامل آن ناپسند و زیان بخش شمرده نمی شود ، شخص جامعه ستیز به هنجارهای اجتماعی بی اعتنا و بی تفاوت است و با دروغ گویی و دزدی حقوق دیگران را پایمال هوا و هوس های خود می‌سازد . جامعه ستیزان نه سالمند و نه بیمار روانی ، اینان در سازگاری اجتماعی ناتوانند ، ترمزهای اخلاقی ندارند و هنجارهای اجتماعی را کمتر رعایت می‌کنند . گاه دست به کارهایی می‌زنند که اساس نظام اجتماعی را متزلزل می‌کند و ارزش های اخلاقی را به پایین ترین حد خود تنزل می‌دهند . آنان دائماً در جستجوی ارزش‌های افسانه ای هستند و به دلیل ضعف اراده به آسانی گرفتار مواد مخدر و الکل می‌شوند . انحراف های جنسی به فراوانی در آن ها دیده می شود و آنان بدون احساس کوچک‌ترین پشیمانی مرتکب جرم می‌شوند . جان باولبی بر این باور است محرومیت کودک از مادر در سال‌های اولیه زندگی می‌تواند باعث رفتار جامعه ستیز در سال‌های بعد گردد . جامعه ستیزان قبل از رسیدن به ۱۵ سالگی ۲۰/۰ جدایی از مادر ، ۴۲/۰ جدایی از پدر و ۲۱/. جدایی از پدر و مادر هر دو را تجربه کرده‌اند . ۷۵/۰ این افراد ، سابقه دستگیری های متعدد منجر به زندانی شدن ، شرارت ، باج گیری ، درگیری ، خرید و فروش مواد مخدر ، زور گیری با اسلحه سرد و گرم ، مصرف الکل زیاد ، هرج و مرج جنسی و عدم توجه به مقررات قانونی و مالی و ولگردی را داشته اند. ( ستوده ، ۱۳۸۵ : ۱۲۳ و ۱۲۴ ) .

۴-۲-۷-۲- تئوری محرومیت – پرخاشگری دولارد

بر طبق این تئوری پرخاشگری ، رفتار انحرافی واکنش در برابر اوضاع یا تجاربی است که شخص آن ها را محروم احساس می‌کند . یعنی هر محرومیتی ایجاد پرخاشگری می‌کند و هر پرخاشگری ناشی از محرومیت است . ( گسن ، ۱۳۷۰ : ۱۶۵ ) .

۵-۲-۷-۲- پرخاشگری از دیدگاه بندورا

بندورا در تحقیقات خود نشان داده است که پرخاشگری کاملاً جنبه تقلیدی دارد و از راه مشاهده کسب می شود و نمی تواند پایه ذاتی داشته باشد . در آزمایش معروف بندورا عده ای از کودکان به مشاهده شخصی پرداختند که با عروسکی رفتار کلامی و عملی پرخاشگرانه داشت . این حالت هم به صورت زنده ، یعنی مدل واقعی و هم به صورت فیلم و هم به صورت کارتون نشان داده می شد . مشاهده شد که کودکان تماشاچی بعداً وقتی با عروسک مذبور گذاشته شوند ، همان رفتارهای پرخاشگرانه را که مدل و سرمشق با عروسک انجام می‌داد ، انجام می‌دهند و در این میان تأثیر کارتون و مدل واقعی به ترتیب از همه بیشتر بود. علاوه بر این مشخص شد که وقتی مدل یا سرمشق به خاطر پرخاشگری خود با عروسک مذبور ، مورد تشویق و پاداش قرار گیرد ، اثر آموزش پرخاشگرانه او روی بچه ها بیشتر خواهد شد و وقتی مدل را به خاطر پرخاشگری مورد تنبیه قرار دهند ، تقلید کودکان از وی کاهش پیدا می‌کند . بدین ترتیب که به عنوان یک پدیده ذاتی ، بلکه به عنوان رفتاری آموختنی بوده و دقیقاً از الگوهای یادگیری تبعیت می‌کند . ( کریمی ، ۱۳۸۰ : ۲۱۲ ) .

۶-۲-۷-۲- دیدگاه انگیزشی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...