مقالات تحقیقاتی و پایان نامه ها – – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
سپهری و ریاحی(۱۳۸۹) در پژوهشی به بررسی کاربست تحلیل شبکه اجتماعی برای استخراج نیازهای سیستم مدیریت دانش در سازمانهای دانشبنیان پرداختند. برای استخراج نیازهای سیستم مدیریت دانش ۴ گام اصلی تعریف معیارها برای ارزیابی همکاری، انتخاب روش و سنجههای مناسب برای ارزیابی معیارهای همکاری، جمع آوری داده ها برای ارزیابی معیارهای همکاری و استخراج نیازهای سیستم مدیریت دانش در سازمان تعریف شده است. برای جمع آوری داده ها، با طراحی پرسشنامه میزان تعاملات کاری افراد با همدیگر در پژوهشکدهای اندازهگیری شده است. نتایج بهدست آمده، نشاندهنده کاربرد تحلیل شبکه اجتماعی در شناخت نیازهای سازمانی است. از بین قابلیتهایی که باید یک سیستم مدیریت دانش داشته باشد، اهمیت قابلیت اجتماعیسازی، خارجیسازی، جستجو و بازیابی، حافظه تعاملی و فرادانش را میتوان تعیین کرد. استفاده از این روش در مطالعه موردی نشان داد که سیستمهایی با امکان تولید سایتهای اطلاعاتی برای تبیین اطلاعات بین افراد از اهمیت بسیار بالاتری نسبت به سایر سیستمها برخوردار هستند.
طاهریهشی و همکارانش(۱۳۸۹) در مطالعه خود، موانع انسانی مدیریت دانش در سیستم مالی ارتش جمهوری اسلامی ایران را بررسی کردند. جامعه آماری این پژوهش مدیران سیستم مالی ارتش هستند و نمونه آماری با روش نمونهگیری طبقهای از بین اعضای جامعه انتخاب شده است. این پژوهش کاربردی بوده و از نوع پژوهش میدانی و مبتنی بر مطالعات کتابخانهای دقیق، جستوجو در اینترنت، مطالعه مقاله ها، کتب، مجلات، پایاننامهها و سایر پایگاههای علمی معتبر است. شاخصهای مطرح در قالب پرسشنامهای تدوین و به نظرسنجی گذاشته شد. پس از جمع آوری داده ها و تحلیل آن ها، یافته های پژوهش ارائه شد. تجزیه و تحلیل داده های پرسشنامه با بهره گرفتن از نرمافزار spssو رگرسیون انجام شد. یافته های پژوهش نشان داده است که توسعه و استقرار مدیریت دانش در سیستم مالی ارتش جمهوری اسلامی ایران با موانع انسانی مواجه است. موانع مدیریتی بر مدیریت دانش در سیستم مالی ارتش تأثیر مثبت دارد و همچنین موانع شغلی(شرح شغلهای نامناسب، مشاغل تکراری و روزمره، ابهام و تعارض در نقش، سیستمهای حقوق و دستمزد) بر مدیریت دانش در سیستم مالی ارتش تأثیر مثبت دارد. در نهایت مدلی جامع برای توسعه مدیریت دانش در سازمان تدوین شد.
در تحقیقی دیگر، نکودری و یعقوبی(۱۳۹۰) به بررسی عوامل تسهیلکننده مدیریت دانش در سازمان مدیریت بحران پرداختند. برای تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش، از آزمونهای همبستگی پیرسون، فریدمن، one –sample T test و تحلیل عاملی، استفاده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده ، از دید پاسخدهندگان، در بین عوامل تسهیلکننده مدیریت دانش، عوامل فناوری اطلاعات و فرهنگ سازمانی برای تسهیل مدیریت دانش معنیدار بوده و در عوامل استراتژی و ساختار ، به عنوان عامل تأثیرگذار بر تسهیل مدیریت دانش، معنیداری وجود ندارد. از میان چهار متغیر مورد بررسی، فرهنگ سازمانی مهمترین عامل تأثیرگذار جهت تسهیل مدیریت دانش و عامل استراتژی کمترین اهمیت را بر تسهیل مدیریت دانش دارند.
ابزری و همکارانش(۱۳۹۰) به بررسی شکاف بین وضعیت موجود و مطلوب مدیریت دانش در صنعت خودروی ایران پرداختند. بنابرین، پس از احصای مؤلفههای اصلی مدیریت دانش از طریق بررسی ادبیات موضوع، میزان توجه به این مؤلفهها در دو وضعیت موجود و مطلوب صنعت خودرو و میزان شکاف بین آن ها مطالعه شده است. عمدهترین ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامهی محققساخته است که بر اساس مبانی نظری موضوع تنظیم شده است. جامعه آماری این پژوهش، طبقات مختلف کارکنان و مدیران صنعت خودرو هستندکه برای آزمون فرضیههای پژوهش، ۱۲۰ نفر از طبقات مختلف کارکنان و مدیران صنعت خودرو به صورت نمونهگیری طبقهای انتخاب شدند. در تجزیه و تحلیل داده ها، برای آزمون فرضیههای پژوهش از t تک نمونهای، برای اولویتبندی مؤلفهها و شاخصهای مدیریت دانش از آزمون فریدمن و برای تعیین شکاف بین وضع موجود و مطلوب از آزمون T مستقل و نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج تجزیه و تحلیل اطلاعات بیانگر آن است که بیشترین شکاف بین وضعیت مطلوب و موجود در بین مؤلفههای مدیریت دانش بهترتیب مربوط به ایجاد و کاربرد دانش است.
در تحقیقی دیگر، نهاوندی و همکارانش(۱۳۹۰) به تعیین و اولویتبندی معیارهای مؤثر بر اثربخشی مدیریت دانش در سازمانهای تحقیقاتی ایران با رویکرد تطبیقی(فازی و قطعی) پرداختند که هدف از این پژوهش، توسعه و گسترش مدلی بهمنظور ارزیابی اثربخشی مدیریت دانش در مراکز پژوهشی بود. در پژوهش حاضر، داده ها بر اساس فرایند تحلیل سلسله مراتبی توسعهیافته فازی بهعنوان یک فرایند تصمیمگیری چندشاخصه تحلیل شدهاند. در مجموع ۳۴ زیر معیار در قالب ۶ معیار اصلی جهت ارزیابی اثربخشی مدیریت دانش در مراکز پژوهشی تعیین شدند. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که معیار منابع انسانی در رتبهی اول و معیارهای انتقال دانش، مدیریت- ساختار، بهکارگیری و بهروزرسانی دانش، خلق و جمع آوری دانش، و حفظ و بقای دانش در رتبه دوم تا ششم از نظر تأثیرگذاری بر اثربخشی مدیریت دانش قرار دارند.
سالاری و همکارانش(۱۳۹۰) در مطالعه خود، به تعیین و اولویتبندی عوامل مژثر بر موفقیت مدیریت دانش در پارکهای علم و فناوری پرداختند. در این راستا ۳۱ عامل فرعی در قالب ۷ عامل اصلی نیروی انسانی، راهبرد، مدیریت، ارزیابی، فرهنگ سازمانی، فرآیندها و فناوری اطلاعات که همان عوامل مؤثر بر موفقیت مدیریت دانش در یک پارک علم و فناوری میباشند، بر اساس مطالعات مرتبط شناسایی شده است و به کمک فرایند تحلیل سلسلهمراتبی و با بهره گرفتن از نظرات خبرگان و متخصصین وزندهی شده است. بر این اساس، اولویت عوامل اصلی مؤثر بر مدیریت دانش به صورت نیروی انسانی، راهبرد، مدیریت، فرهنگ سازمانی، فرایندها، ارزیابی و فناوری اطلاعات تعیین شده است. در نهایت، مدل مذکور برای ارزیابی ۹ مرکز رشد فناوری وابسته به پارک علم و فناوری یزد مورد استفاده قرار گرفته است.
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 02:45:00 ب.ظ ]
|