• امام صادق۷می‌فرماید: «إِنَّا نَأْمُرُ صِبْیَانَنَا بِالصَّلَاهِ إِذَا کَانُوا بَنِی خَمْسِ سِنِینَ فَمُرُوا صِبْیَانَکُمْ بِالصَّلَاهِ إِذَا کَانُوا بَنِی سَبْعِ سِنِین‏؛ ما فرزندان خود را در پنج سالگی دستور به نماز خواندن می‌دهیم؛ شما فرزندان خود را در هفت سالگی دستور به نماز خواندن بدهید».[۷۹۶]
  • امام علی۷می‌فرماید: «عَلِّمُوا صِبْیَانَکُمُ‏ الصَّلَاهَ وَ خُذُوهُمْ بِهَا إِذَا بَلَغُوا ثَمَانِیَ سِنِین‏؛ فرزندان خود را نماز بیاموزید و در هشت سالگی آن‌ها را درباره نماز مؤاخذه کنید».[۷۹۷]
  • معاویه بن وهب از امام صادق۷پرسید: «فِی کَمْ یُؤْخَذُ الصَّبِیُ‏ بِالصَّلَاهِ فَقَالَ فِیمَا بَیْنَ سَبْعِ سِنِینَ وَ سِتِّ سِنِین‏؛ در چه سنی کودک درباره نماز بازخواست شود؟ فرمود: بین سنین شش و هفت سالگی».[۷۹۸]
      • امام رضا۷می‌فرماید: «یُؤْخَذُ الْغُلَامُ‏ بِالصَّلَاهِ وَ هُوَ ابْنُ سَبْعِ سِنِین‏؛ کودک در هفت سالگی برای نماز بازخواست می‌شود».[۷۹۹]

    (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

روایت «امر» و «اخذ»، درباره سن امر و اخذ با یکدیگر اختلاف دارند، اما این اختلاف بر اساس قاعده حمل مطلق بر مقیّد و قاعده «تعدد شرط و وحدت جزا» رفع می‌شود و حاصل آن، این است که زمان مناسب برای این امر، از سن پنج سالگی به بالا، و برای مؤاخذه از ۶-۷ سالگی به بالا است. بنابراین می‌توان در هر یک از این سنین به این کار اقدام کرد.
در این روایات توجه به این نکته لازم است که امر و دستور، با مؤاخذه و بازخواست تفاوت دارد؛ زیرا امر و دستور، لزوماً مؤاخذه و بازخواست را به دنبال ندارد. با توجه به این نکته و با توجه به این‌که روایات امر و روایات مؤاخذه، در سنین ۶ و ۷ به بعد با یکدیگر مشترک هستند، اما در سن کمتر از آن فقط امر به نماز آمده، معلوم می‌شود در سنین کمتر از ۶ و ۷ سالگی مؤاخذه‌ای در کار نیست و تنها می‌توان کودک را به نماز خواندن امر کرد.[۸۰۰]
حال در روایات مؤاخذه، این مطلب هنوز مبهم است که آیا مؤاخذه تنها در حد بازخواست لفظی است یا تنبیه بدنی را نیز شامل می‌شود. این ابهام از آن جا ناشی می‌شود که مؤاخذه در زبان عربی می‌تواند عقاب (تنبیه بدنی) را نیز شامل شود.[۸۰۱] این پرسش، در بررسی روایات دسته سوم، پاسخ خود را خواهد یافت.
از مجموع روایات دسته دوم استفاده می‌شود:

  • آموزش مستقیم نماز از سن ۵ یا ۶ سالگی شروع می‌شود؛ سنی که در آن کودک، می‌تواند نماز را بفهمد.
  • در این مرحله، آموزش، چندان جدّی نیست، مؤاخذه‌ای در کار نیست و کودک در کنار بازی، با نماز آشنا می‌شود.
  • مرحله دوم آموزش نماز که از سن هفت سالگی آغاز می‌شود، مرحله‌ای جدی است و الزام و بازخواست و مؤاخذه در کار است. روایتی که هفت سال دوم را دوره تأدیب، تعلیم و اطلاعات تلقی کرده‌اند، نیز مؤیّد این مطلب هستند.

روایات دسته سوم
این دسته از روایات، تنبیه بدنی کودک را به منظور آموزش نماز اجازه داده‌اند. این روایات عبارتند از:

  • پیامبر۶می‌فرماید: «مُرُوا صِبْیَانَکُمْ بِالصَّلَاهِ إِذَا بَلَغُوا سَبْعَ سِنِینَ وَ اضْرِبُوهُمْ‏ عَلَى‏ تَرْکِهَا إِذَا بَلَغُوا تِسْعاً؛ هنگامی که فرزندانتان هفت ساله شدند، به نماز دستورشان دهید و در نه سالگی آنان را بر ترک نماز بزنید».[۸۰۲]
  • در سخن دیگری از ایشان آمده است: «أَدِّبْ‏ صِغَارَ أَهْلِ‏ بَیْتِکَ‏ بِلِسَانِکَ عَلَى الصَّلَاهِ وَ الطَّهُورِ فَإِذَا بَلَغُوا عَشْرَ سِنِینَ فَاضْرِبْ وَ لَا تَجَاوَزْ ثَلَاثاً؛ خردسالان خانواده‌ات را با زبان، نماز و طهارت بیاموز و هنگامی که به ده سالگی رسیدند آنان را بزن، اما از سه ضربه تجاوز نکن».[۸۰۳]

در این دسته از روایات، از سن ۹ یا ۱۰ سالگی، اجازه داده شده کودکان برای آموزش نماز و اقامه آن، در صورت لزوم، تنبیه شوند؛ یعنی از این سنین، آموزش نماز وارد مرحله جدّی‌تری می‌شود که علاوه بر مؤاخذه لفظی، می‌توان او را تنبیه نیز کرد. این‌که در روایت اول، ۹ سالگی و در روایت دوم، ۱۰ سالگی برای شروع تنبیه ذکر شده، موجب تعارض دو روایت نیست؛ زیرا این دو روایت با همدیگر جمع می‌شوند و نتیجه این می‌شود که هر گاه کودک به سن ۹ یا ۱۰ سالگی رسید، می‌توان او را برای نماز تنبیه کرد.
به علاوه، با توجه به این‌که بر اساس این روایات، تنها در ۹ یا۱۰ سالگی، می‌توان کودک را تنبیه کرد و قبل از آن، تنبیه روا نیست (به ویژه که روایت ۱۰صریحاً این را بیان کرده است)، معلوم می‌شود که مراد از «مؤاخذه» در روایات دسته دوم، تنها مؤاخذه لفظی است، نه چیزی بیش از آن.[۸۰۴]
لذا با وجود آن‌که سن وجوب نماز براى کودکان، هفت سال نیست، اما در این روایات، آغاز نماز خواندن کودک را هفت سالگى معرفى کرده است. «امر به نماز خواندن» که در این روایات آمده، دلیل بر وجوب نماز نیست، بلکه فلسفه آن، آشنایى کودک با مراسم دینى و عادت کردن او به این امور است تا هنگام رسیدن به سن تکلیف‏ و وجوب نماز، اداى این‏ مراسم‏ براى او آسان‏تر باشد. بر اساس این روایات، تشویق والدین به عبادت کردن کودک از سن هفت سالگى، ایجاد آمادگى جسمى و روحى و بالا رفتن تحمل تدریجى او براى انجام مراسم و تعالیم مذهبى ـ همچون نماز و روزه ـ است.
علاوه بر آن، بر اساس دیدگاه‏هاى روان‏شناسى و تربیتى، کودک از آغاز هفت و بخصوص ده سالگى، احساس مى‏‌کند خواستار سعادت بى‏‌نهایت است و براى کسب معنویت، به خدا روى مى‏‌آورد. از حدود هشت سالگى به بعد، شوقى در کودک پدید مى‏‌آید که براى تکامل روانى خود تلاش مى‏‌کند و متوجه ایجاد روابط استوار با خدا مى‏‌شود و این تلاش، در سنین دوازده سالگى به شکل عالى، متجلّى مى‏‌گردد و عشق نیرومندى را در رابطه با خدا پیدا مى‏‌کند، تا آن‌جا که مى‏‌تواند عباداتى را انجام دهد. از حدود سن هشت سالگى به بعد، شوق مذهبى کودک بیشتر و نسبت به مسائل مذهبى علاقه‏‌مندتر مى‏شود.[۸۰۵]
بر اساس روایاتِ رسول خدا۶ و دیگر ائمّه:، این دوره، دوره «تأدیب و تربیت» نام‏گذارى شده است. دو خصوصیت روانى کودک، یعنى «تربیت‏ پذیرى» و «تعلیم‏ پذیرى»، گویاى آن است که کودک آمادگى دارد تا به طور مستقیم، ارزش‏ها و ضدارزش‏ها به وى آموزش داده شود و این مفاهیم براى او به تدریج تبیین گردد. آموزش مستقیم این مفاهیم در دوره قبل چندان کارساز نیست و کودک باید بیشتر به صورت غیرمستقیم و تقلیدى تحت این آموزش‏ها قرار گیرد؛ ولى در این دوره با افزایش رشد سنى، کودک به این مرحله از شناخت رسیده است که بتوان، مفاهیم اخلاقى و تربیتى را به صورت مستقیم به او آموزش داد.[۸۰۶]
شاید فلسفه سخت‏گیرى والدین نسبت به نماز خواندن کودکان در ده سالگى، به دلیل وجود همین روحیه در کودک است؛ زیرا او در ده سالگى به مرحله‏اى از رشد رسیده است که مى‏تواند مسئولیت‏‌هاى دینى را بپذیرد و باید در قبال ترک آن‌ها، به والدین پاسخگو باشد.
نکته دیگر این‌که، این روایات، گرچه مراحل آموزش نماز را ترسیم می‌کنند، اما درباره محتوای آموزش و نکات خاصی که در هر مرحله باید رعایت شود، اطلاعی به دست نمی‌دهند. آیا باید از کودک پنج ساله، همان نمازی را بخواهیم که از نوجوان ۱۲ ساله انتظار می‌رود؟ آیا باید همه نماز را به یکباره به کودک آموزش داد یا به تدریج و جزء به جزء؟ این‌ها مسائلی است که در روایت مفصلی که از امام صادق۷نقل شده، می‌توان جواب آن‌ها را به دست آورد:
عبدالله بن فضاله از امام باقر یا صادق۷نقل می‌کند که ایشان فرمود: «إِذَا بَلَغَ‏ الْغُلَامُ‏ ثَلَاثَ‏ سِنِینَ‏ یُقَالُ لَهُ قُلْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ ثُمَّ یُتْرَکُ حَتَّى یَتِمَّ لَهُ ثَلَاثُ سِنِینَ وَ سَبْعَهُ أَشْهُرٍ وَ عِشْرُونَ یَوْماً فَیُقَالَ لَهُ قُلْ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ یُتْرَکُ حَتَّى یَتِمَّ لَهُ أَرْبَعُ سِنِینَ ثُمَّ یُقَالَ لَهُ قُلْ سَبْعَ مَرَّاتٍ- صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ- ثُمَّ یُتْرَکُ حَتَّى یَتِمَّ لَهُ خَمْسُ سِنِینَ ثُمَّ یُقَالَ لَهُ أَیُّهُمَا یَمِینُکَ وَ أَیُّهُمَا شِمَالُکَ فَإِذَا عَرَفَ ذَلِکَ حُوِّلَ وَجْهُهُ إِلَى الْقِبْلَهِ وَ یُقَالُ لَهُ اسْجُدْ ثُمَّ یُتْرَکُ حَتَّى یَتِمَّ لَهُ سَبْعُ سِنِینَ فَإِذَا تَمَّ لَهُ سَبْعُ سِنِینَ قِیلَ لَهُ اغْسِلْ وَجْهَکَ وَ کَفَّیْکَ فَإِذَا غَسَلَهُمَا قِیلَ لَهُ صَلِّ ثُمَّ یُتْرَکُ حَتَّى یَتِمَّ لَهُ تِسْعُ سِنِینَ فَإِذَا تَمَّتْ لَهُ عُلِّمَ الْوُضُوءَ وَ ضُرِبَ عَلَیْهِ وَ أُمِرَ بِالصَّلَاهِ وَ ضُرِبَ عَلَیْهَا فَإِذَا تَعَلَّمَ الْوُضُوءَ وَ الصَّلَاهَ غَفَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ وَ لِوَالِدَیْهِ إِنْ شَاءَ اللَّه‏؛ آن‌گاه که پسر سه ساله شد، به او می‌گویند که هفت بار بگو«لا اله الا الله» وقتی سه سال و هفت ماه و بیست روزه شد، به او می‌گویند: هفت بار بگو «محمد رسول الله». وقتی چهار ساله شد به او می‌گویند: هفت بار بگو ـ صلی الله علی محمد و آل محمد». آن‌گاه که پنج سالش تمام شد از او می‌پرسند: دست چپ تو کدام و دست راست تو کدام است؛ اگر جواب صحیح داد، او را رو به قبله می‌کنند و می‌گویند سجده کن و رهایش می‌کنند تا شش ساله شود. زمانی‌که شش سالش تمام شد، رکوع و سجود را به او می‌آموزند و به نماز وا می‌دارند تا هفت ساله شود. وقتی هفت سالش تمام شد به او می‌گویند: دو دست و صورتت را بشوی، آن‌گاه به او می‌گویند: نماز بخوان، تا نه سالش تمام شود. در آن هنگام، وضو به او می‌آموزند و برای او، آن را می‌زنند و نماز را به او می‌آموزند و بر آن، او را می‌زنند. هر گاه وضو و نماز را آموخت، خداوند والدینش را مشمول رحمت خود می‌کند».[۸۰۷]
از این روایت استفاده می‌شود که قبل از آن‌که آموزش نماز به صورت مستقیم شروع شود، باید مبانی اعتقادی از قبیل توحید و نبوت پیامبر اسلام۶، به کودک تلقین شود.
۳-۱-۲-۱۵-۳-۱-۴- مراحل آموزش نماز به کودکان در سیره معصومان:
از مجموع آنچه گفته شد، مراحل و فعالیت‌های هر یک از مراحل آموزشی نماز، بدین قرار است:
الف) مرحله زمینه سازی: که از سن ۳ تا ۵ سالگی ادامه دارد. فعالیت‌های این مرحله عبارتند از:
ـ تلقین کلمه «لا اله الا الله» در ۳ سالگی.
ـ تلقین کلمه « محمد رسول الله» در سه سال و هفت ماه و بیست روزگی.
ـ تلقین «صلی الله علی محمد و آله» در ۴ سالگی.

  • مرحله ابتدایی (۵ یا ۶ تا ۶ یا ۷ سالگی):در این مرحله مؤاخذه‌ای در کار نیست؛ چنان‌که الزامی نیز وجود ندارد. فعالیت‌های این مرحله عبارتند از:

ـ آشنا کردن کودک با قبله.
ـ آشنا کردن کودک با سجده؛

  • مرحله متوسط (۶ یا ۷ تا ۹ یا ۱۰ سالگی)فعالیت‌های آموزشی این مرحله شامل:

ـ در سن ۶ سالگی، رکوع و سجود آموزش داده می‌شود.
ـ از سن ۷ تا ۹ سالگی، شستن دست و صورت قبل از نماز و انجام رکوع و سجود و تمرین آن به کودک، آموزش داده می‌شود.
ـ مراقبت و نظارت به منظور تمرین اعمال مذکور و در صورت لزوم، مؤاخذه لفظی.

  • مرحله نهایی: این مرحله از سن ۹ یا ۱۰ سالگی شروع و به سن بلوغ ختم می‌شود. فعالیت‌های آموزشی این مرحله عبارتند از:

ـ آموزش کامل وضو و نماز.
ـ مراقبت و نظارت به منظور ادای فرضیه نماز و در صورت لزوم، تنبیه بدنی و مؤاخذه کردن.
در پایان این مبحث، توجه به دو نکته مهم در سیره تربیتی آن بزرگواران در آموزش نماز به کودکان، ضروری است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...