جوناس گردین (۲۰۰۵) به طراحی سیستم حسابداری مدیریت در بخش­های تولیدی پرداخته است. این مقاله یک مدل اقتضایی چندگانه را ارائه می­دهد که اثر ترکیب‌ شوندۀ وابستگی متقابل بخشی و ساختارهای سازمانی را بر طراحی سیستم حسابداری مدیریت نشان می­دهد. یافته ­های تحقیق این مفروضات را که سازمان­ها طرح سیستم حسابداری مدیریت خود در مواجهه با برخی موقعیت­ها تعدیل ‌می‌کنند تأیید نمود. به‌علاوه، در این مطالعه شواهد تجربی مبنی بر وجود برخی هم پایانی­های غیر بهینه شناسایی گردید. این وضعیت در موقعیت­های فاقد یک ضرورت غالب (موقعیت‌هایی با چندین راهکار) بروز می­ کند.

چانگ و چانگ (۱۹۹۷) گزارش تحقیق خود را با عنوان “انتخاب استراتژی، عملکرد استراتژی واحد تجاری:‌ یادداشتی بر نقش تداخلی سیستم­های حسابداری مدیریت” ارائه کردند. در این تحقیق ارتباط بین سیستم­­های حسابداری مدیریت و رابطه آن را با استراتژی واحد کسب ‌و کار و عملکرد آن و سطح ابهام در محیط مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج به دست‌آمده نشان‌دهنده آن است که استراتژی واحد تجاری و سطح ابهام محیط دو عامل اساسی و تأثیرگذار بر طرح سیستم حسابداری مدیریت می‌باشد.

روبرت اچ چن هال و دیاگان موریس (۱۹۸۶) در مقاله­ای با عنوان “اثر ساختار، محیط و وابستگی متقابل بر درک مفید سیستم­های حسابداری مدیریت و اثرات ساختار عدم تمرکز، ابهام محیطی و وابستگی متقابل سازمانی را در طراحی سیستم‌های حسابداری مدیریت” مورد بررسی قرار دادند.‌ یافته ­های تحقیق نشان دادند که:

۱- عدم تمرکز با ترجیح اطلاعات یکپارچه، ابهام محیطی با دامنه کاربرد و به‌ موقع بودن اطلاعات، روابط متقابل با دامنه کاربرد، کامل بودن و یکپارچگی اطلاعات مرتبط است.

۲- اثرات ابهام محیطی و وابستگی متقابل در این بخش، به طور غیرمستقیم با عدم تمرکز مرتبط بودند.

جوزف جی فیشر (۱۹۹۸) در مقاله خود “تئوری اقتضایی، سیستم­های کنترل مدیریت و پیامدهای شرکت: نتایج گذشته و مسیر‌های آینده” در‌یک مدل مفهومی ارتباط بین نظریه اقتضایی و سیستم حسابداری مدیریت را بررسی کرد. بر اساس این مدل یک سیستم حسابداری مدیریت مؤثر بر عوامل اقتضایی از قبیل ابهام محیطی، تکنولوژی، متغیرهای صنعتی و سازمانی (صنعت، شرکت SUB و اندازه شرکت) و استراتژی رقابتی وابسته است.

گاوین سی رید و جولیا ای اسمیت ) ۲۰۰۰) ” اثر اقتضائات بر توسعه سیستم حسابداری مدیریت” را مورد مطالعه قرار دادند. آن­ها ۴ فرضیه مرتبط با تئوری اقتضایی حسابداری مدیریت را در نظر گرفتند برای آزمون فرضیات ابتدا، از تحلیل همبستگی برای آزمون ارتباط بین معرفی مراحل سیستم حسابداری مدیریت و زمان رویدادهای اقتضایی همچون بحران­های جریان نقدی، کسری‌های مالی و نوآوری استفاده کردند. برای آزمون فرضیه دوم، از تجزیه ‌و تحلیل خوشه­ای برای دسته‌بندی اقتضایی سه شکل از ترکیبات شرکت­های کوچک، شامل تطبیق، حساب‌جاری بی‌نام و کسادی استفاده شد برای آزمون فرضیه سوم که شکل سازمانی با جنبه­ های از اقتضائات عمومی، ابهام تکنولوژیکی، سیستم­های تولید، استراتژی تجاری و محیط بازار مرتبط است از تحلیل رگرسیون استفاده گردید (شاخص سازمانی از طریق وزن دهی به افراد حاضر به دست‌آمده است). نتیجه فرضیه چهارم، این بود که پیچیدگی سیستم حسابداری مدیریت به وسیله ارتباط متقابل واحدهای فرعی، پویایی بازار و روش­های کار تعیین می­ شود. چهار فرضیه مطرح‌شده جنبه­ های مختلفی از تئوری اقتضایی را تأیید کردند ضمن آن‌که این مدل نظری در سطح شرکت‌های کوچک تعدیل گردیده است.

مارکوس گرانلند (۲۰۰۲) در مقاله‌ای “یکپارچگی سیستم حسابداری مدیریت در ادغام شرکت” را مورد بررسی قرارداد. هدف این مطالعه موردی طولی این است که مسائل کنترل مدیریت را در ادغام­ها و تحصیل­های شرکت بررسی کند. این مطالعه ارزیابی می­ کند که چگونه سیستم حسابداری مدیریت جدید بعد از خرید توسعه پیدا می‌کند. چنین استدلال شده است که ابهام در هدف، تعارضات فرهنگی، نتایج ناخواسته (از پیش برنامه‌ریزی نشده( و نفوذ افراد نقش مهمی را در چنین فرآیندهایی بازی ‌می‌کنند. این مطالعه یافته های عمیق­تری نسبت به مطالعات قبلی ‌در مورد یکپارچگی سیستم حسابداری مدیریت بعد از ادغام­های شرکتی و تغییر پیوستگی حسابداری مدیریت نشان می­دهد. بعد از مقایسه یافته های مطالعه موردی با تحقیقات اولیه، این تحلیل به تئوری ساختاری و ابهام هدف تعمیم داده شد.

دیوید نارانجوگیل و فرانک‌ هارتمن (۲۰۰۶) در مقاله‌ای با عنوان” سیستم‌های حسابداری مدیریت، عدم تجانس تیم مدیریت و تغییر استراتژیک” چنین استدلال کرده‌اند که تغییرات بازار و تغییرات نهادی فشار زیادی بر بسیاری از سازمان­ های اقتصادی برای تغییر موقعیت استراتژیک آن­ها وارد می‌کنند. توانایی سازمان­ها در تغییر استراتژیک واقعی متفاوت است و این تغییر خود تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد. محققین در این تحقیق دو عامل ا ثر گذار بر فرایند تغییر استراتژیک را به طور همزمان در نظر ‌گرفته‌اند که عبارت‌اند از: ترکیب تیم مدیریت ارشد و ویژگی­های سیستم حسابداری مدیریت. در این تحقیق به طور خاص این موضوع ارزیابی‌شده است که چگونه عدم تجانس تیم مدیریت ارشد می‌تواند به طور مستقیم و غیر مستقیم بر تغییرات استراتژیک اثرگذار باشد. این تأثیر از طریق طراحی و کاربرد سیستم حسابداری مدیریت صورت ‌می‌گیرد. به ‌منظور آزمون فرضیات طراحی ‌شده نمونه‌ای از ۱۰۳ بیمارستان دولتی در اسپانیا انتخاب گردید.‌ یافته ­های تحقیق حاکی از تأثیر مهم عدم تجانس تیم مدیریت ارشد بر محتوا و فرایند تغییر استراتژیک است همچنین نشان داد که کاربرد سیستم حسابداری مدیریت به طور اخص روابط بین عدم تجانس تیم مدیریت ارشد و تغییر استراتژیک را تعدیل می­ کند.

ال دیستی (۲۰۰۷) چارچوبی را برای تحقق مدیریت هزینه­ استراتژیک (SCM) ارائه کرد این چارچوب بر مبنای روابط داخلی و دوجانبه میان تکنیک­ها و فرایند­ها، دیدگاه‌های مختلف پژوهشگران درباره تکنیک­های حسابداری مدیریت استراتژیک و فرایند هزینه ­استراتژیک را به ‌منظور ایجاد مزیت رقابتی پایدار برای غلبه بر رقبا به صورت‌یکپارچه ترکیب می­ کند.

سید مقبول الرحمان (۲۰۱۱) در پژوهش در چهل و پنج شرکت تولیدی پاکستان نشان داد که بیشترین کاربرد اطلاعات حسابداری مدیریت در تصمیم گیری ‌می‌باشد. تکنیک‌های سنتی حسابداری مدیریت در شرکت های تولیدی پاکستان، بسیار مورد استفاده قرار می­ گیرند. شرکت­های سودآور از دو تکنیک بهایابی بر مبنای هدف و مدیریت بر مبنای فعالیت استفاده ‌می‌کنند که به ترتیب ۲٫۴% و ۳٫۶% بر سودآوری تاثیر می­ گذارد.

.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...