ز. قابلیت عملکرد در محیط های مختلف

در محتویات و عملکردهای رابط نباید تغییرات اساسی صورت گیرد(گالیتز[۳۳]،۱۹۹۷).

فرایند طراحی واسط کاربر

فرایند طراحی واسط­های کاربر، تکراری است و با بهره گرفتن از مدل حلزونی قابل ارائه است. با مراجعه به شکل (۱)روند طراحی رابط کاربر، چهار فعالیت مجزای ساختاری را در بر دارد.

۱٫ تحلیل و الگوسازی کاربر، وظیفه، محیط و مدل­سازی

۲٫ طراحی رابط

۳٫ ساخت رابط

۴٫ اعتبارسنجی رابط

شکل ‏۰‑۱: مراحل طراحی واسط های کاربری

‌بنابرین‏ در طراحی واسط های کاربری باید مراحل زیر طی گردد:

    • تعیین هدف­ها و مقاصد هر وظیفه

    • نگاشت هر هدف در تعدادی عملیات مشخص

    • مشخص کردن دنباله­ عملیاتی وظایف اصلی و فرعی که در سطح واسط اجرا می­شوند که سناریوی کاربر نیز خوانده می­شوند.

    • نشان دادن حالت سیستم

    • تعریف راهکارهای کنترلی

    • نشان دادن چگونگی تأثیر پذیرفتن حالت سیستم از راهکارهای کنترلی

  • نشان دادن چگونگی تفسیر حالت سیستم توسط کاربر با بهره گرفتن از اطلاعات به دست آمده از طریق واسط (ناظمی، ۱۳۸۴، ص ۱۸۷-۱۸۶).

اصول کلی طراحی رابط کاربر

پژوهشگران اصول متعددی را برای طراحی رابط کاربر پیشنهاد کرده‌اند. اصول نظری، مراحل تعامل کاربران با رایانه، و عواملی را که بر درک کاربران در تعامل انسان با رایانه تأثیر دارند، شرح می‌دهند. این اصول اغلب از دسته‌‌بندیهایی استفاده می‌کنند تا تعامل انسان با رایانه را بسنجند و مقایسه کنند. دسته‎بندیها می‌تواند بر پایه ویژگی‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری، خصوصیات و ویژگی‌های کاربر، کارهایی که کاربران تلاش می‌کنند در هنگام استفاده از رایانه انجام دهند یا عوامل دیگر باشد. بر این اساس، پژوهش‌های روانشناختی اصولی را برای طراحی رابط کاربر به شرح زیر بیان ‌داشته‌اند:

۱- محیط رابط باید محدودیتهای شناختی و فیزیکی انسان را در هر موقعیتی جبران کند. محیط رابط باید ساده و شفاف بوده، مطابق با شیوه عمل کاربر، و مشرف بر چگونگی پیشرفت وی هنگام تعامل با نظام باشد. محیط رابط نباید زیاد شلوغ و به گونه‌ای باشد که کاربر با پیچیدگی‌ها یا اعمال غیرلازم در حین انجام کار، گیج شود.
۲- اجزای فیزیکی محیط رابط باید بر اساس مطالعه محیط و شرایط کار، استفاده‌پذیری و ویژگی‌های انسان طراحی شود. این امر بدان خاطر است که کاربر بتواند به راحتی و به درستی از محیطی مطابق با نیازها و ویژگی‌های خود، استفاده کند. برای مثال، طراحی صفحه لمسی برای برنامه پردازش واژگانی در جلسه های طولانی مدت که حرکت دست زیاد است مناسب نیست، اما در بخش اطلاع‎رسانی یک فروشگاه که توسط کاربران مختلف لمس می‌شود، سودمند است.

۳- محیط رابط باید یک ‌دست و دارای ثبات باشد. برای مثال، روش های انتخاب، وضعیت متن و دکمه‌های مهم روی صفحه رابط، نوع قلم و سبک‌های متن، طرح کلی صفحات رابط و نحوه مدیریت آن ها باید در همه قسمتهای محیط رابط یک ‌دست باشد.

۴- سبک‌های تعامل غیر دستوری در محیط رابط، مانند: کلیک کردن و انتخاب از روی منوها، از زبان دستوری بهتر است. همچنین، برای کاربر حرفه‌ای باید نوع پیشرفته‌ای از تعامل در نظر گرفته شود تا توانایی حرکت سریع از طریق سطوح مختلف منوها را داشته باشد

۵- محیط رابط باید خطاها را با ارائه پیام‌های خطای ساده و مختصر کنترل کند تا به کاربر در اصلاح و اجتناب خطا در آینده کمک نماید.

۶- محیط رابط باید از فرایند برگشت‌پذیر حمایت کند (برای مثال، قابلیت برگشت ـUndo ـ در بسیاری از نظامها.(
۷- محیط رابط باید از ابتدای فرایند طراحی در معرض آزمون استفاده‌پذیری باشد و همچنین در هر بار طراحی باید تا حد زیادی بهبود یابد و از مشکلات آن کاسته شود.

۸- اساسی‌ترین اصل آن است که محیط رابط باید مطابق نیازهای کاربر طراحی شود و قابلیت تکمیل ‌شدن و بهبود در آینده را داشته باشد .(Gary, 1991).

مدل­های طراحی رابط کاربر

به هنگام طراحی یک واسط کاربر، چهار مدل مختلف به کار می­آیند. مهندس نرم­افزار، مدل طراحی را ایجاد می­ کند، مهندس فاکتورهای انسانی (یا مهندس نرم­افزار) مدل کاربر را تعیین می­ کند، کاربر نهایی یک تصویر ذهنی می­سازد که غالباً مدل ذهنی کاربر را به وجود می ­آورند. پیاده­کنندگان سیستم نیز یک تصویر ایجاد ‌می‌کنند. متاسفانه هر یک از این مدل­ها ممکن است تفاوت قابل ملاحظه­ای با یکدیگر داشته باشند. نقش طراح واسط، رفع اختلافات و به دست آوردن یک نمایش منسجم و سازگار از واسط است.

مدل طراحی کل سیستم، تلفیقی از نمایش داده ­ها، معماری، واسط و بازنمایی رویه ­ای نرم­افزار ‌می‌باشد. تعیین نیازها ممکن است محدودیت­های خاصی را مطرح کند که به تعیین کاربر سیستم کمک ‌می‌کنند. اما طراحی واسط، اغلب تنها لازمه­ی مدل طراحی است.

مدل کاربر، نمایی از کاربران نهایی سیستم را ترسیم می­ کند. برای ساخت یک رابط کار مؤثر، تمام کار طراحی باید با درک درستی از کاربران مورد نظر، از جمله مشخصات سن، جنسیت، توانایی‌های جسمی، سابقه­ تحصیلی، فرهنگی و یا قومی، انگیزه، هدف­ها و شخصیت آن­ها، آغار گردد. به علاوه کاربران را ‌می‌توان در گروه ­های زیر طبقه ­بندی کرد:[۳۴]

کاربران مبتدی:

از دانش نحوی سیستم برخوردار نیستند و دانش معنایی آن­ها از برنامه کاربردی یا کاربرد رایانه به طور کلی اندک است.

کاربران مطلع و دوره­ای:

دانش معنایی معقول از برنامه کاربردی دارند، اما به یادآوری نسبتاً کم دانش نحوی لازم برای کاربرد نیاز دارند.

کاربران مطلع و دائمی:

دانش نحوی و معنایی مناسب را دارند که اغلب به مشخصه کاربر ماهر منجر می­ شود، یعنی کاربرانی که به دنبال میانبرها و حالت­های اختصاری تعامل هستند.

ادراک سیستم (مدل ذهنی کاربر):

تصویری از سیستم است که کاربر نهایی در ذهن خود ایجاد می­ کند. مثلا اگر از کاربر یک واژه­پرداز خاص بخواهیم تا کارکرد آن را توصیف کند، پاسخ او بر اساس درک او از سیستم است. صحت توصیف بستگی به شرح حال کاربر (به عنوان مثال جواب کاربر مبتدی در نهایت مجمل و ناقص است) و آشنایی کلی با نرم­افزار در حیطه برنامه کاربردی دارد.

کاربری که درک کاملی از واژه­پردازها دارد، اما تنها با واژه­پرداز خاصی کار ‌کرده‌است، در عمل نسبت به تازه­کاری که هفته­ها وقت صرف یادگیری سیستم نموده، ممکن است توصیف کامل­تر و جامع­تری را ارائه دهد.

تصویر سیستم، ترکیبی از نمود بیرونی سیستم رایانه­ی (یعنی ظاهر و عملکرد رابط) به همراه تمامی اطلاعات پشتیبان (کتاب­­ها، دست­نویس­ها، نوارهای ویدئویی و فایل­های راهنما) است که نحو و معنا شناسایی سیستم را توصیف ‌می‌کنند. زمانی که تصویر سیستم و درک سیستم یکسان باشند، عموماً کاربران با نرم­افزار احساس راحتی نموده و طور مؤثر آن را به کار می­برند. به منظور ادغام مدل­ها، مدل طراحی باید سازگاری با اطلاعات موجود در مدل کاربر توسعه یافته باشد و تصویر سیستم اطلاعات نحوی و معنایی درباره واسط را دقیقاً منعکس کنند. (سفاح[۳۵] و جواهری[۳۶]۲۰۰۰ (

طراحی رابط کاربر الکترونیکی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...