۲-۴۹- پنج خطای فکر بنیادین در افراد مبتلا به اختلال وسواس احتکار

الف) وابستگی(دلبستگی) هیجانی افراطی به اشیاء: ممکن است فرد مبتلا به وسواس احتکار فکر کند که این انباشته ها و وسایل بخشی از وجود اوست. در نتیجه فکر رها کردن برخی از آن ها ممکن است برایش احساس تهدید ایجاد کند، انگار که قرار است بخشی از وجودش را از فرد جدا کنند.

ب) ترس از مشکلات حافظه: ممکن است این افراد نگران آن باشند که اگر چیزی دور از چشمان آن ها باشد از ذهنشان هم بپرد؛و دچار فراموشی ‌در مورد آن ها شوند. نگرانی ‌در مورد حافظه ممکن است ‌به این افراد این انگیزه را بدهد که چیزهای مختلف را جمع و جور نکنند که این کار به طور زیانباری باعث به هم ریختگی اطراف می شود.

پ) نیاز مبالغه آمیز برای کنترل دارایی ها: ممکن است این افراد نیاز بسیار شدیدی به کنترل چیزهایی داشته باشند که جمع‌ آوری کرده‌اند. وقتی کسی آن ها را جابجا کند یا حتی به آن ها دست بزند، ممکن است این احساس را داشته باشند که حق و حقوق شخصی شان پایمال شده است.

ت) تزلزل در تصمیم گیری: ممکن است برای تصمیم گیری حتی در موارد جزئی نظیر اینکه برای شام چه چیزی خورده شود یا امروز چه لباسی پوشیده شود، با مشکلات زیادی مواجه باشند. در نتیجه، وقتی مجبور به اقدام در موردی می‌شوند، نمی خواهند که تصمیم اشتباهی بگیرند و چیزی را دور بریزند که بعدأ از دور ریختنش پشیمان شوند.

ث) مشکل طبقه بندی کردن: ممکن است برای مرتب کردن اشیا و اینکه کدام اشیاء باید نگهداری شود و کدام دور ریخته شود با مشکل مواجه شوند(اردن و دالکورسو، ۲۰۰۹؛ ترجمه جان بزرگی و آگاه هریس،۱۳۹۴).

۲-۵۰- شیوع

تحقیقات درباره شیوع اختلال ذخیره کردن که از لحاظ ملی بیانگر باشد، وجود ندارد. زمینه یابی های جامعه، شیوع نقطه ای ذخیره کردن را که اهمیت بالینی دارد، در ایالت متحده و اروپا تقریباً ۲ تا ۶ درصد برآورد می‌کنند. اختلال ذخیره کردنف مردان و زنان را مبتلا می‌کند، اما چند تحقیق همه گیرشناختی، شیوع به مراتب بیشتر را در مردان گزارش داده‌اند. این با نمونه های بالینی مغایر است، که عمدتاًً زن هستند. به نظر می‌رسد که نشانه های ذخیره کردن در افراد مسن(۵۵ تا ۹۴) در مقایسه با افراد جوان (۳۴ تا ۴۴) تقریباً سه برابر شایع تر است(انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۱۳).

۲-۵۱- شکل گیری و سیر

به نظر می‌رسد که احتکار در اوایل زندگی شروع می شود و تا مراحل آخر پیش می رود. نشانه های احتکارممکن است اولین بار در حدود ۱۱ الی ۱۵ سالگی پدیدار شوند، و در اواسط ۲۰ الی ۳۰ سالگی، مختل کردن عملکرد روزمره فرد را آغاز کنند و در ۳۰ تا ۴۰ سالگی موجب اختلال قابل ملاحظه بالینی شوند. شرکت کننده گان در تحقیقات پژوهش بالینی معمولاً ۵۰ تا ۶۰ ساله هستند. ‌بنابرین‏، شدت احتکار با هر دهه زندگی افزایش می‌یابد. بعد از اینکه نشانه ها شروع شدند، روند ذخیره سازی مزمن می شود، به طوری که عده معدودی از افراد از سیر افزایش و کاهش خبر می‌دهند. به نظر می‌رسد که احتکار بیمارگون در کودکان به راحتی از رفتارهای اندوختن و گردآوری که از لحاظ رشدی سازگارانه است، متمایز می شود. چون کودکان و نوجوانان معمولاً محیط زندگی و رفتارهای دور انداختن خود را کنترل نمی کنند، مداخله احتمالی اشخاص ثالث(مثلاً والدین مکان ها را قابل استفاده نگه می دارند و ‌بنابرین‏، تداخل را کاهش می‌دهند) باید هنگام تشخیص دادن در نظر گرفته شوند(انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۱۳).

۲-۵۲- همزمانی اختلالات

تقریبأ ۷۵ درصد افراد مبتلا به احتکار، اختلال خلقی یا اضطرابی همزمان دارند. رایج ترین اختلالات همزمان، اختلال افسردگی اساسی (بالغ بر ۵۰ درصد موارد)، اختلال اضطراب اجتماعی و اضطراب فراگیر هستند. تقریبأ ۲۰ درصد افراد مبتلا به اختلال ذخیره کردن نشانه هایی نیز دارند که ملاک های تشخیصی OCD را برآورده می‌کنند. این همزمانی اختلالات ممکن است اغلب دلیلی برای مشاوره باشند، زیرا بعید است که افراد به طور خودانگیخته نشانه های احتکار را گزارش کنند، و اغلب در مصاحبه های معمول، ‌در مورد این نشانه سوال نمی شود(انجمن روانپزشکی آمریکا،۲۰۱۳).

۲-۵۳- درمان اختلال احتکار

به طور کلی پاسخ به درمان در بیماران مبتلا به اختلال احتکار در مقایسه با بیماران OCD، چه درمان دارویی و چه درمان های روان شناختی ضعیف است. بعضی از محققان دلیل اثر بخشی ضعیف(SSRIs)ها را در این بیماران ناشی از این می دانند که آسیب عصب- زیست شناختی[۹۵] این بیماران (مانند پایین بودن فعالیت قشر کمربندی قدامی[۹۶]) خاص و متفاوت است(سکینا و همکاران، ۲۰۰۴). علاوه بر این، انگیزه پایین در این بیماران از جمله دلایل دیگر اثربخشی پایین درمان های روان شناختی در این افراد است.

۲-۵۴- درمان رفتاری

مواجه سازی و جلوگیری از پاسخ (ERP) از جمله بهترین درمان های غیر دارویی است که برای OCD به کار برده می شود. برای درمان اختلال احتکار نیز دقیقأ از این روش استفاده می شود. یعنی فرد مورد تشویق قرار می‌گیرد که وسایل و اشیای غیر ضروری را دور بریزد و همچنین از رفتارهای خرید غیر ضروری و انبار کردن بی مورد بپرهیزد. هر چند تحقیقات نشان می‌دهند که نسبت اثر بخشی درمان رفتاری برای اختلال احتکار در مقایسه با بیماران OCD ضعیف تر است(ماتیکس- گالز[۹۷] و همکاران، ۲۰۰۲؛ابرامویتز[۹۸] و همکاران، ۲۰۰۳).

۲-۵۵- درمان شناختی- رفتاری(CBT)

درمان شناختی- رفتاری برای درمان اختلال احتکار به وسیله (فروست و هارتل، ۱۹۹۶؛ استکی و فروست،۲۰۰۷،۲۰۰۳؛ فروست و تولین، ۲۰۰۷)تدوین و گسترش یافته است. به اعتقاد این افراد، دلبستگی به اموال، فرآیندهای شناختی ناکارآمد، نگرانی های انگیزشی، رفتارهای اجتنابی و رفتارهای وسواسی علت این اختلال است. در این درمان سعی می شود که باورها و افکار ناکارآمد مانند ناتوانی و عدم تحمل در آینده بدون ذخیره سازی، مورد شناسایی و چالش شناختی قرار گیرند. همچنین فرآیندهای شناختی ناسازگار مانند سوگیری توجه، شناسایی و اصلاح می‌شوند. علاوه بر این، در این رویکرد بر روی اصلاح کمال گرایی و مسئولیت پذیری افراطی نیز تمرکز می شود. در نهایت نیز از آزمایش های رفتاری، مواجه سازی و جلوگیری از پاسخ نیز استفاده می‌گردد. پژوهش ها نشان می‌دهند که اثربخشی CBT نسبت به درمان رفتاری ERP سودمندی بیشتری را در بردارد (استکی و همکاران، ۲۰۱۰).

۲-۵۶- دارو درمانی

درمان های دارویی مختلفی برای اختلال احتکار پیشنهاد و استفاده شده است. ولی تحقیقات از اثربخشیSSRIs (کلومی پرامین، فلوکستین، فلوکسامین، سرترالین، پاروکستین و سیتالوپرام) برای درمان این اختلال حمایت می‌کنند(استین و همکاران، ۲۰۰۷). با این حال، تحقیقات نشان می‌دهد که درمان دارویی به تنهایی اثربخشی ضعیفی بر روی این بیماران دارد(استین و همکاران، ۲۰۰۷).

تعدادی از باورها و علائم خاص که در اختلال احتکار مورد مطالعه قرار گرفته است به شرح زیر است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...